جمهوری تاجیکستان
نام رسمی آن جمهوری تاجیکستان است که در عرف بینالملل با TJK مشخص میشود. این کشور عضو کشورهای مستقل همسود (مشترکالمنافع-CIS) نیز میباشد.
پرچم
پرچم تاجیکستان در سه ستون افقی متساوی موازی، رنگ قرمز در بالا، رنگ سفید در وسط و رنگ سبز در پایین میباشد. در قسمت سفیدرنگ در وسط پرچم یک تاج طلایی است که هفت ستاره پنج پرطلایی در قسمت بالای آن به صورت نیمدایره قرار دارند.
واژه تاجیک و نام تاجیکستان
تاجیک ها تا کنون به نام های: تاجیک، تازیک، تاژیک، تژیک، تاجک، اوگانه، پارسیوان، تاجیکی، تات، تجگی، سرت و … خوانده شده اند. واژه تاجیک که گونه های پیشین آن تازیک یا تاژیک است، در آغاز معنی عربی داشته است. گویا ایرانیان آسیای مرکزی، مسلمانان را به این نام می خواندند و چون در آن زمان به این باور بودندکه یک نفر ایرانی، اگر به دین اسلام گروید، عرب می شود. از سوی دیگر به دلیل آنکه درگذشته ترکها تنها مسلمانان ایرانی را می شناختند، واژه تاجیک نزد ترکان معنی ایرانی (در برابر ترک) یافت و در دوران پیروزی ترکان بر ایرانیان، ایرانی ها خود را تاجیک می خواندند.
برخی نیز بر این باورند که واژه تاجیک از ریشه ترکی است و اصل آن به معنی تبعه ترک بوده است. عرب ها ی مسلمان، تاجیک ها را (اوگانه) می نامیدند. تاجیک ها در افغانستان (پارسیوان) در جمهوری فدراتیو روسیه (تاجیکی) در زبان ترکی (قزلباش، کزلباش) در خاور ایران (تاجیک) و در باختر ایران (تات) و در سیستان به (تجگی) سر شناسند. در اوایل سده ۲م. واژه تاجیک در اتحاد جماهیر شوروی به معنی جمعیت اسکان یافته آسیای مرکزی به کار می رفت. علاوه بر آثار ایرانشناسان در فرهنگهای پیشین و امروز از جمله منتخب اللغات، دایرهالمعارف فارسی، برهان قاطع، سراج اللغات، نظام الاطباع، فرهنگ عمید، فرهاگ معین، لغت نامه دهخدا و… واژه تاجیک و مفهوم لغوی آن مورد بررسی قرار گرفته است. بیشتر پژوهشگران بر پایه اسناد و مدارک با ارزش ،تاجیک را قوم غیر عرب و ترک معرفی کرده و ان را از نژاد ایرانی دانسته اند که در ایران بزرگ شده است.
پایتخت
پایتخت تاجیکستان، شهر دوشنبه است که در سال ۱۹۲۴م. به عنوان پایتخت جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی تاجیکستان (در تابعیت جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان) انتخاب شده بود. این شهر تا سال ۱۹۲۹م. دوشنبه نام داشت و پس از آن به استالینآباد و پایتخت جمهوری شوروی تاجیکستان تغییر نام داد.
پس از مرگ استالین (۱۹۵۳) و در زمان خروشچف در سال ۱۹۶۱م. بار دیگر نام این شهر به دوشنبه تغییر یافت.نام دوشنبه بنا به روایتی از بازار روزهای دوشنبه در این مکان گرفته شده است. این تعبیر چندان دور از حقیقت نیست زیرا که در حدود شهر دوشنبه قصباتی موسوم به سهشنبه و چهارشنبه نیز وجود داشت.بر اساس منابع تاریخی دوشنبه از لحاظ سکونت به قرن ۱۷م. و وجود قلعه آن در تاریخنامههای ابتدای قرن ۱۸م. برمیگردد. در ابتدای قرن ۱۹م. دوشنبه قرارگاه حاکم حصار در فصل تابستان محسوب میشد. در ابتدای قرن ۲۰م. دوشنبه به مرکز اداری و سیاسی برگزیده شد. سید عالمخان امیر بخارا قبل از فرار به افغانستان مدتی در این شهر اقامت داشت. در ۲۱ سپتامبر سال ۱۹۲۱م. این شهر به اشغال ارتش سرخ و حاکمیت شوروی درآمد و تا سال ۱۹۲۴م. مرکز اداری و سیاسی نواحی بخارای شرقی محسوب گردید.
در ابتدای قرن ۲۰ دوشنبه قریه کوچکی بود و در سال ۱۹۲۵م. با ادغام روستاهای یکهچنار، سرآسیاب، لوچاب، اسپیچک، قریه بالا، قزاقان، شاه منصور و قریه میر خوجهانبیا، عنوان شهر گرفت و از دسامبر سال ۱۹۲۶م. به کوچه و خیابانها تقسیم شد. در سال ۱۹۳۰م. ۱۳ کوچه و خیابان داشت.
این شهر به چهار ناحیه راه آهن، اسماعیل سامانی، مرکزی و فرونزه تقسیم میشود و طبق آمار سال ۱۹۹۰م. جمعیت آن ۶۰۲ هزار نفر و در سال ۲۰۰۰م. ۵۶۱۹۰۰ نفر بوده است.
این شهر محصور در کوهستان، با خیابانهایی که در دو طرف آن درختان تنومند جلوهگری میکنند، شهر زیبایی است.
تاریخ استقلال تاجیکستان
تاریخ استقلال جمهوری تاجیکستان از اتحاد شوروی ۹ سپتامبر سال ۱۹۹۱م. است که پس از فروپاشی اتحاد شوروی به تحقق پیوست.
واحد پول
پس استقلال تاجیکستان این کشور به استفاده از روبل قدیم شوروی تا زمانی که روسیه آن واحد پول را در سال ۱۹۹۴م. به روبل روسی تبدیل کرد، ادامه داد. در آن زمان نیز تاجیکستان به حیطه روبل روسیه پیوست. قدمی که به ضرر منافع تاجیکستان تمام شد و روسیه آن مقدار روبلی را که قول داده بود در اختیار تاجیکستان نگذاشت. لذا در این دوره اقتصاد نقد تاجیکستان به اقتصاد پولی و یا پایاپای تبدیل شد. در نتیجه در ماه مه سال ۱۹۹۵م. دولت دوشنبه تصمیم گرفت تا از حیطه روبل روسیه با ارائه روبل تاجیکی خارج شود. در زمان معرفی این روبل جدید نرخ تسعیر آن ۵۰ روبل برای هر دلار بود، امّا این نرخ به شدّت کاهش یافته و در ژانویه سال ۱۹۹۶م. به ۲۸۴ روبل برای هر دلار رسید.
پس استقلال تاجیکستان این کشور به استفاده از روبل قدیم شوروی تا زمانی که روسیه آن واحد پول را در سال ۱۹۹۴م. به روبل روسی تبدیل کرد، ادامه داد. در آن زمان نیز تاجیکستان به حیطه روبل روسیه پیوست. قدمی که به ضرر منافع تاجیکستان تمام شد و روسیه آن مقدار روبلی را که قول داده بود در اختیار تاجیکستان نگذاشت. لذا در این دوره اقتصاد نقد تاجیکستان به اقتصاد پولی و یا پایاپای تبدیل شد. در نتیجه در ماه مه سال ۱۹۹۵م. دولت دوشنبه تصمیم گرفت تا از حیطه روبل روسیه با ارائه روبل تاجیکی خارج شود. در زمان معرفی این روبل جدید نرخ تسعیر آن ۵۰ روبل برای هر دلار بود، امّا این نرخ به شدّت کاهش یافته و در ژانویه سال ۱۹۹۶م. به ۲۸۴ روبل برای هر دلار رسید.
در ۳۰ اکتبر سال ۲۰۰۰م. دولت جمهوری تاجیکستان واحد پول جدیدی به نام «سامانی» را به جای روبل تاجیکی در تاجیکستان رایج کرد. رئیس جمهور تاجیکستان امامعلی رحماناف در سخنرانی خود تغییر واحد پول را جهت بهبود وضع اقتصادی وسیستم بانکی کشور و همچنین ارتباط آن با میراث تاریخی اعلام کرد. رئیس جمهور رحماناف گفت که تبدیل روبل تاجیکی به سامانی از ۳۰ اکتبر آغاز شده و تا آوریل سال ۲۰۰۱م. ادامه خواهد یافت.
در واحد پول جدید تاجیکستان یک «سامانی» معادل ۱۰۰ «درم» جدید و ۱۰۰۰ روبل قدیم تاجیکستان است.
بانک ملی واحد پول جدید را در ۱، ۵، ۱۰، ۲۰، ۵۰ و ۱۰۰ سامانی و ۱، ۵، ۲۰ و ۵۰ درمی ارائه کرد پولها در آلمان و طبق استانداردهای بینالمللی چاپ شدند.
در ماه اکتبر ۲۰۰۷ هر۱۰۰ دلار برابر با ۳۴۴ سومان در صرافی های شهر دوشنبه معاوضه می شد.
کد بینالمللی این واحد پول TJS است. مشخصات پول این کشور به شرح زیر است:
۱۰۰ سامانی – روی اسکناس، تصویر اسماعیل سامانی (سالهای ۸۴۷ – ۹۰۷م. ) امپراتور بزرگ و بنیانگذار اولین کشور اقوام ایرانی در آسیای مرکزی.
پشت اسکناس: تصویر کاخ ریاست جمهوری در شهر دوشنبه پایتخت جمهوری تاجیکستان.
۵۰ سامانی – روی اسکناس: تصویر باباجان غفوراف (سالهای ۱۹۰۸ – ۱۹۷۷م. ) محقق بزرگ تاجیک و نویسنده کتاب تاجیکان.
پشت اسکناس: تصویر چایخانه (قهوهخانه) راحت در شهر دوشنبه.
۲۰ سامانی – روی اسکناس: تصویر ابوعلی ابن سیناا (سالهای ۹۸۰ – ۱۰۳۸م. )، فیلسوق و پزشک بزرگ ایرانی.
پشت اسکناس: تصویر قلعه حصار نزدیک شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان.
۱۰ سامانی – روی اسکناس: تصویر میر سید علی همدانی (سال های ۱۳۱۴ – ۱۳۸۶م. )، عارف و فیلسوف بزرگ ایرانی.
پشت اسکناس: آرامگاه میر سید علی همدانی در شهر کولاب.
۵ سامانی – روی اسکناس: تصویر صدرالدین عینی (سال های ۱۸۷۸ – ۱۹۵۴م. )، بنیانگذاری ادبیات نوین تاجیک، اولین رئیس آکادمی علوم تاجیکستان.
پشت اسکناس: تصویر آرامگاه ابوعبدالله رودکی سمرقندی شاعر برجسته در پنجکنت.
۱ سامانی – روی اسکناس: تصویر میرزا تورسونزاده (سالهای ۱۹۱۱ – ۱۹۷۷م. )، شاعر معاصر تاجیک.
پشت اسکناس: تصویر بانک ملّی تاجیکستان در شهر دوشنبه پایتخت جمهوری تاجیکستان.
۵۰ درم – روی اسکناس: تصویر مجسمه اسماعیل سامانی بنیانگذار اولین کشور اقوام ایرانی در آسیای مرکزی.
پشت اسکناس: تصویر راهی در دره. لازم به ذکر است که ۹۳ درصد تاجیکستان کوهستانی است.
۲۰ درم – روی اسکناس: تصویر بنای مجلس عالی جمهوری تاجیکستان.
پشت اسکناس: جادهای در بین کوهها.
۵ درم – روی اسکناس: تصویر کاخ فرهنگ ارباب واقع در خجند.
پشت اسکناس: تصویر آرامگاه میرزا تورسونزاده شاعر معروف تاجیک در محل لوچاب دوشنبه.
۱ درم – روی اسکناس: تصویر تئاتر اپراوبالت صدرالدین عینی که در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان واقع است.
پشت اسکناس: تصویر کوههای پامیر.
زبان
زبان اصلی و رسمی تاجیکستان تاجیکی، زبان دوم روسی زبان سوم ازبکی و زبان غالب مورد استفاده تاجیکی و روسی است.
زبان تاجیکی ۸۰ % گویش کشور را در بر میگیرد و زبان روسی به عنوان زبان معاشرت بین اقوام و ملیتهای گوناگون ساکن در تاجیکستان پذیرفته شده است. زبان تاجیکی در زمره زبانهای ایرانی و لهجههای باستانی جنوب غربی فلات ایران محسوب میشود. زبان تاجیکی امروزه جای زبان روسی را که به طور عام در تاجیکستان استفاده میشد، گرفته است. زبان روسی نیز مخصوصاً در شهر دوشنبه هنوز هم کم و بیش استفاده میشود و زبان معاشرت بین ملیتهای مختلف نیز است. زبان ازبکی نیز بعد از تاجیکی و روسی مقام سوم را در این کشور دارد.
تاجیکی با تفاوتهایی اندک همان زبان فارسی در ایران و زبان دری در افغانستان است. لیکن اکثر افرادی که به فارسی صحبت میکنند، نمیتوانند به خط فارسی بنویسند یا بخوانند که البته این امر سالها پیش به علت تغییر الفبای فارسی به سریلیک توسط شوروی بوده است.
زبان تاجیکی چهار گویش دارد: گویش مرکزی نواحی زرافشان و حصار، گویش جنوبی مردم کولاب و رشت و غیره، گویش شمالی نواحی سمرقند، بخارا، استروشن، پنجکنت، فَرغانه شرقی (خجند) و غیره و گویش جنوب شرقی که در درواز و بدخشان به آن صحبت میکنند.
پایه بسیاری از گروههای زبانی در ناحیه پامیر، ایرانی است نظیر روشانی، وخی (وخانی)، اشکاشمی،سریکلی، یزغلامی، شغنانی (شغنی)، سنگلیچی، مونجانی (مونجی) و یدغهای.
خط رسمی تاجیکستان خط سریلیک است. در آسیای مرکزی به دستور شوروی در دو مرحله الفبا تغییر یافت. ابتدا در سال ۱۹۲۹م. در تاجیکستان الفبای لاتین جایگزین الفبای عربی گردید و سپس در سال ۱۹۴۰م. الفبای سریلیک به عنوان الفبای زبان تاجیکی اعلام و جایگزین الفبای لاتین شد. در این اثنا در طول سالهای ۱۹۳۰م. تا ۱۹۴۰م. فرهنگ تاجیک تعریف مجددی شد و مطابق فرهنگ شوروی گردید تا متناسب با نیازهای سیاسی دولت مرکزی شوروی به رهبری استالین گردد. در این دوره تهمت ملیگرایی یا سرمایهداری میتوانست وجهه اشخاص را در بین روشنفکران و یا در صحنه سیاسی خراب کند. در سال ۱۹۸۹م. زبان تاجیکی رسمی شد.
نرخ سواد
طبق آمار سال ۲۰۰۳ م. نرخ سواد در بین افراد بالای ۱۵سال که توان خواندن و نوشتن داشته باشند ۴/۹۹% است که از این بین مردان ۶/۹۹% و زنان ۱/۹۹% با سواد هستند. از سرگرمی و تفریحات مهم مردم تاجیکستان بازی های بلیارد، شطرنج، تنیس، والیبال، فوتبال، شنا و کشتی که ورزش ملی آنان است بحساب می آید.
حدود جغرافیایی
جمهوری تاجیکستان محصور در خشکی و در ۳۹ درجه شمالی و ۷۱ درجه شرقی، در آسیای مرکزی و غرب چین واقع شده است.
مساحت تاجیکستان ۱۴۳۱۰۰ کیلومتر مربع که ۱۴۲۷۰۰ کیلومتر مربع آن خاک و ۴۰۰ کیلومتر مربع آب است.
حداکثر طول این کشور از شرق تا غرب ۷۰۰ کیلومتر و از شمال تا جنوب ۳۵۰ کیلومتر است. طول مرزهای بشدت ناهموار تاجیکستان ۳۶۵۱ کیلومتر است که ۴۱۴ کیلومتر در شرق با چین، ۱۲۰۴ کیلومتر در جنوب با افغانستان، ۸۷۰ کیلومتر در شمال با قرغیزستان و ۱۱۶۱ کیلومتر در غرب با ازبکستان مرز مشترک دارد.
تاجیکستان بر روی کمربند زلزلهخیز قرار گرفته است، از این رو بروز زلزلههای سخت در این کشور امری طبیعی است. در بیشتر مرز جنوبی با افغانستان رودخانه آمو (پنج) و شعبههای آن قرار دارد که پنج رودخانه بوده و سرچشمه آن در افغانستان و تاجیکستان میباشد. بخشی از محدوده مرزهای شمالی و غربی تاجیکستان با ازبکستان مشخص نگردیده و این کشور اختلافات مرزی با قرغیزستان در مرزهای شمالی در ناحیه اسفره دارد و چین نیز ادعاهای مرزی داشت که اخیراً این مسأله میان دو کشور حل و فصل گردید.
مناسبت ها و تعطیلات رسمی
تعطیلات هفته در روزهای شنبه و یکشنبه است .سال نو از اول ژانویه آغاز می گردد . تعطیلات تابستانی از یکم جون الی ۳۱ آگوست و زمستانی از۳۰ دسامبر الی۱۰ ژانویه میباشد. اعیاد، جشن ها و روزهای مهم و ویژه بشرح جدول زیر است:
(*= تعطیل رسمی)
۱ – ۱ ژانویه *آغاز سال نو میلادی
۲ – ۶ فوریه روز کارمندان نیروی انتظامی
۳ – ۲۳ فوریه روز ارتش ملی
۴ – ۸ مارس *روز جهانی زن
۵ – ۲۲-۲۱ مارس *عید نوروز
۶- ۱ مه *روز جهانی کار و کارگر
۷- ۷ مه روز کارمندان رادیو
۸- ۹ مه *روز غلبه. پیروزی ارتش شوروی بر ارتش آلمان در جنگ جهانی دوّم (۱۹۴۵م. )
۹ – ۱۵ مه روز جهانی خانواده
۱۰- ۲۸ مه روز نیروهای مرزبانی
۱۱- ۱ ژوئن روز جهانی کودک
۱۲- ۲۷ ژوئن روز وحدت
۱۳- ۲۲ ژوئیه روز زبان تاجیکی
۱۴- ۱۸ اوت روز پزشک (زادروز ابوعلی ابن سینا)
۱۵- ۱ سپتامبر روز دانش
۱۶- ۳ سپتامبر روز خلبان
۱۷- ۹ سپتامبر *روز استقلال تاجیکستان (۱۹۹۱م. )
۱۸- ۱ آکتبر روز معلم
۱۹- ۶ نوامبر *روز قانون اساسی
۲۰- ۱۴ دسامبر روز کارمندان دادستانی
۲۱- ۲۲ دسامبر روز کارمندان برق
۲۲- *عید فطر
۲۳- *عید قربان
جغرافیای طبیعی
ارتفاع از سطح دریاارتفاع تاجیکستان از سطح دریا در پایینترین نقطه یعنی سیردریا ۳۰۰ متر و در بلندترین نقطه یعنی قله اسماعیل سامانی ۷۴۹۵ متر میباشد. بیش از نصف تاجیکستان ۳ هزار متر از سطح دریا ارتفاع دارد. حتی زمینهای پست وادی فرغانه که در شمال دور و جنوب غربی واقع شدهاند به اندازه کافی از سطح دریا ارتفاع دارند. ارتفاعات پست تاجیکستان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میشوند که از شرق تا غرب به صورت زنجیر، کوههای ترکستان، زرافشان و حصار را تشکیل میهند. انتهای آنها در شمال پایتخت، شهر دوشنبه واقع است. در سلسله ترکستان در بلندترین ارتفاعات، حداکثر ارتفاعات به ۵۵۰۹ متر میرسد. بلندترین ارتفاعات این سلسله در جنوب شرقی نزدیک مرز قرقیزستان قرار دارند که شامل بلندترین قلههای شوروی سابق یعنی قله لنین با ارتفاع ۷۱۳۴ متر، و قله اسماعیل شامانی (کمونیزم سابق) با ۷۴۹۵ متر میباشند. قلههای متعدد دیگری نیز در این سلسله ارتفاعی بیش از ۷ هزار متر دارند. از دیگر رشتهکوههای اصلی آسیای مرکزی تیانشان است که شمال تاجیکستان را میپوشاندند. کوهها جمعیت تاجیک را به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم میکنند.
رودخانهها
تاجیکستان از ذخایر آبی برخوردار است. از برفهای دایمی و یخچالهای کوهسارها، رودها و سیلابهای بیشمار به وجود آمده که به شکل رودخانههای پر از آب جریان مییابند. تعداد رودهای کوچک و بزرگ به ۹۴۷ میرسد. شبکه رودخانههای تاجیکستان به حوضه سه رودخانه بزرگ آمودریا یا جیحون، سیردریا یا سیحون و زرافشان که بزرگترین رودخانههای تاجیکستان هستند سرازیر میشوند. بزرگترین رودخانههای فرعی نیز وخش و کافرنهان هستند که از ناحیه های شمال شرقی تا جنوب غربی تاجیکستان قرار دارند. این شبکه رودخانههای متراکم از میان درهها به صورت زنجیره ای در مناطق مختلف جریان دارند.
دریاچهها
تعداد دریاچههای تاجیکستان نسبت به دیگر کشورهای آسیای میانه بیشتر بوده و به حدود ۱۳۰۰ دریاچه کوچک و بزرگ میرسد که مساحت آنها ۷۰۵ کیلومتر مربع است. بزرگترین این دریاچهها «یشیلکول» و «سرریز» میباشند. دریاچهها در ناحیه پامیر به طرف شرق هستند.
یخچال ها
کوهها توده یخهای متعددی را در بر دارند که بزرگترین آنها فدچنکو، با طول ۷۷ کیلومتر و مساحت ۷/۶۵۱ کیلومتر مربع بزرگترین توده یخ جهان خارج از مناطق قطبی است.
تقریباً ۵۰ درصد مساحت یخچالهای آسیای میانه نیز در تاجیکستان واقع میباشد. تعداد یخچالهای کوهستانی تاجیکستان به بیش از ۸۰۰۰ رسیده و در مجموع مساحت ۸۰۰۰ کیلومتر مربع را در بر میگیرد. همچنین گرُمّ – گرژِیمیلا (۱۶۰ کیلومتر مربع)، بیوَچنی (۱۹۷ کیلومتر مربع)، گرما (۱۵۳ کیلومتر مربع) و سووق درّه کلان (۶۹ کیلومتر مربع) از یخچالهای مهم این کشور به شمار میروند.
منابع طبیعی
منابع طبیعی تاجیکستان شامل نیروگاههای آبی، کمی نفت خام، اورانیوم، جیوه، زغال سنگ قهوهای، سرب، روی، سنگ سرمه، تنگستن، نقره و طلا میباشد.
آب و هوا
آب و هوای تاجیکستان قارهای، نیمه استوایی و نیمه خشک و بخشی صحرایی است. در کوههای پامیر آب و هوا قطبی نیمه خشک میباشد و هوا به طور مؤثری منطبق با ارتفاعات تغییر میکند. وادی فرغانه و دیگر ارتفاعات به وسیله کوههای اطراف از هوای قطبی حفظ میشوند.
درارتفاعات کم، میانگین درجه حرارت بین ۲۳ تا ۳۰ درجه سانتیگراد در ماه ژوئیه و ۱ تا ۳ درجه سانتیگراد زیر صفر در ماه ژانویه میباشد.
در پامیر شرقی، میانگین درجه حرارت در ماه ژوئیه ۵ تا ۱۰ درجه سانتیگراد و میانگین درجه حرارت در ماه ژانویه ۱۵ تا ۲۰ درجه سانتیگراد زیر صفر است.
در مناطق کوهستانی درجه حرارت در زمستان تا ۴۵ درجه سانتیگراد زیر صفر کاهش مییابد. حد متوسط دما در ماه ژانویه در مرغاب واقع در کوههای بدخشان ۶/۱۹درجه سانتیگراد زیر صفر است.
میزان بارندگی
میانگین بارندگی سالانه در اکثر مناطق جمهوری بین ۷۰۰ تا ۱۶۰۰ میلیمتر است. شدیدترین میزان بارندگی در مناطق یخی فدچنکو است که میانگین آن ۲۲۳۶ میلیمتر در سال است و سبکترین آن در پامیر شرقی با میانگین زیر ۱۰۰ میلیمتر در سال است که اوج آن در زمستان و بهار میباشد.
سطح بارندگی در مناطق کوهستانی بسیار کم و به ندرت از ۶۰ تا ۸۰ میلیمتر در سال افزایش مییابد. در درهها بین ۱۵۰ تا ۲۵۰ میلیمتر در سال است.
اسلام
فرقه سنی سابقه ۱۲۰۰ ساله در این جمعیت ساکن آسیای مرکزی شامل تاجیکها دارد. در طول ۷۰ سال کنترل سیاسی، شکنجه، کشتار، تبعید، مهاجرت اجباری، زندانی شدن، محرومیت از شغل و آزادی و تبلیغات گسترده علیه مسلمانان سیاستگذاران شوروی نتوانست سنتهای اسلامی را ریشهکن کند لیکن از تلاشهای مکرر خود نه تنها دست بر نداشتند، بلکه بر شدت آن نیز به طور روزافزون میافزودند که خشنترین این اقدامات ضداسلامی را شوروی از اواخر سال ۱۹۲۰م. تا اواخر سال ۱۹۳۰م. به عنوان بخشی از سیاستهای کلی جمهوریها علیه دین به اوج خود رسید که در تاریخ تحت عنوان «ترور استالینی» معروف است.
پس از انقلاب بلشویکها، لنین با در نظر داشتن اعتقادات مذهبی مردم از خطرات حمله به این اعتقادات آگاه بود، لذا با این موضوعات با احتیاط برخورد مینمود.
در سال ۱۹۴۱م. ادارات مذهبی به دستور استالین تأسیس شد که فعالیت آن تحت کنترل شورای وزیران شوروی بود که به غیر از کلیسای ارتدکس به مسائل دیگر مذاهب نیز میپرداخت. یکی از تغییراتی که متعاقباً صورت پذیرفت، تأسیس رسمی هیئت مسلمانان آسیای مرکزی در سال ۱۹۴۳م. بود.
همزمان سه سازمان مشابه برای دیگر مناطق شوروی که جمعیت زیادی از مسلمانان را داشتند تأسیس شد. اگرچه پرسنل اداری و ساختار آن جوابگوی احتیاجات ساکنین مسلمان منطقه نبود، لیکن این ارگانها امکان بقای قانونی سازمانهای اسلامی را فراهم آوردند. همچنین زمینه فعالیت برخی فعالان مذهبی شناخته شده و تعداد کمی از مساجد و برگزاری دو سمینار مذهبی در ازبکستان فراهم شد. لیکن هدف اصلی شوروی که در حقیقت به کنترل درآوردن حرکت اسلامی به وسیله عوامل و روشهای خود بود، با شکست مواجه شد.
در اواخر سال ۱۹۶۰م. رژیم خروشچف دوباره تبلیغات مستقیم ضد اسلامی را شدت بخشید. سپس در بسیاری از مناسبتها در سالهای ۱۹۷۰م. تا ۱۹۸۰م. رهبران کرملین در سخنان خود مردم را به تجدید تلاش برای جنگ با مذهب فرا میخواندند و تبلیغ بر واپسگرا بودن اسلام، و خرافات و تعصب به اوج خود رسید.
پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، خصومت رسمی با اسلام در سال ۱۹۸۹م. با درگیر شدن نظامی شوروی در افغانستان و افزایش بیداری اسلامی و اسلامخواهی در کشورها بالا گرفت. از آن پس تا اوایل دوران استقلال تاجیکستان، مقامات رسمی در مسکو و تاجیکستان دین اسلام را به عنوان تهدید جامعه طرح و هشدار میدادند. علیرغم همه این تلاشها، اسلام به عنوان بخش مهمی از هویت تاجیکها و دیگر مردم مسلمان تاجیکستان باقی ماند.
در تاجیکستان حدود ۲ هزار مسجد توسط مردم و ۱۰۴ مسجد زیر نظر اداره قاضیات (مفتیات) اداره میشوند.
هویت اسلامی به عنوان جزئی از زندگی روستایی و شهری، پیر و جوان، تحصیل کرده و بی سواد تاجیکی شمرده میشود. برای اکثریت تاجیکها، اسلام بسیار مهمتر از میراث فرهنگی آنها است.
بهر حال، گذشت زمان این موضوع را که عمر اسلام به پایان رسیده و بخصوص تکیه بر این میشد که تحصیل کردهها با اسلام بیگانهاند، نه تنها به کلی رد کرد، بلکه پیشرفت قابل توجهی در اواخر دوران شوروی و اوایل دوران استقلال رخ داد که نشانگر علاقه بیشتر مخصوصاً در بین جوانان نسبت به دین اسلام بود.
پس از دوران شوروی، اسلام به عنوان ابزار مهمی در روش زندگی، بحثهای ملیگرایان روشنفکر، سیاست و قدرت سیاسی روز تاجیکستان درآمد.
قبل از تأسیس شوروی مناطق روستایی آسیای مرکزی به اماکن مقدسشان دسترسی داشتند. همچنین مدارس مذهبی کوچکی نیر وجود داشت و شخصیتهای پرهیزگار و عالم در میان جامعه زندگی میکردند که این عوامل، مذهب را در محیط خود به دور از اتفاقات بیرونی حفظ میکرد.
تصوف در تاجیکستان نیز با عنوان نقشبندیه پایگاه داشته و یک پیر صوفی پیروانی از هند تا مالزی دارد.
در سال ۱۹۸۹م. در عصر گورباچف آزادی مختصر مذهبی موجب افزایش گرایش به مذهب گردید. مساجد جدیدی تأسیس شدند، عمل به مذهب علنی گردید و مشارکتهای مذهبی افزایش یافت. مبلغین جدید اسلامی در تاجیکستان و دیگر مناطق آسیای مرکزی پیدا شدند. تاجیکستان خود دارای مدارس علوم اسلامی در شهر دوشنبه گردید، و به تکیه بر مدارس ازبکستان پایان داد.
در سال ۱۹۹۰م. عضو هیئت رئیسه رسمی مسلم در شهر دوشنبه، آقای قاضی حاجی اکبر تورهجانزاده که بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۸م. مسئولیت داشت، به عنوان چهره مستقل جمهوری شناخته شده بود.
در سال ۱۹۹۲م. پس از تشکیل دولت جدید حاجی اکبر تورهجانزاده به خاطر عقاید اسلامی و ابراز عقایدش به خیانت متهم شد و از شهر دوشنبه گریخت.
در سال ۱۹۹۰م. مسلمانان تاجیکستان سازماندهی سیاسی شدند. از آن جایی که شوروی نیز درگیر مشکلات خود بود، مسلمانان قسمتهای مختلف شوروی، حزب احیای اسلام را سازمان دادند.
در ابتدای سال ۱۹۹۰م. رشد سیاسی فراگیر مسلمانان آسیای مرکزی منجر به این گردید که تمام احزاب سیاسی حتی حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان نیز مسلمانان تاجیکستان را عمیقاً تحت نظر بگیرد. در همین سال دین اسلام نقش سیاسی کلیدی برای رژیم بر سر قدرت تاجیکستان داشت.
اسماعیلیه
اقلیت کوچکی از پامیریها، شیعه اسماعیلی هستند که ۵% جمعیت تاجیکستان را تشکیل میدهند. این اقلیت در اوایل قرن ۱۰ میلادی در آسیای مرکزی ظاهر شدند و علیرغم شکنجه، در کوههای پامیر عقاید خود را حفظ کردند.
اسماعیلیه پیرو رهبر خود آقاخان هستند. اینان از سال ۱۹۲۷م. تا فروپاشی شوروی امکان تماس با جهان خارج و رهبر خود را نداشتند.
در جنگ داخلی تاجیکستان در سال۹۳- ۱۹۹۲م. و قحطی شدید آقاخان با سفر به استان خودمختار کوهستان بدخشان و گشودن راهها به پیروان خود مواد غذایی میرساند. پس از آن در سال ۱۹۹۵م. سفر دیگری به پامیر کرده و در شهر دوشنبه نیز با رئیس جمهوری تاجیکستان امامعلی رحماناف موافقتنامهای فرهنگی و اقتصادی امضاء کرده، رئیس جمهور تاجیکستان با رهبر اسماعیلیه به بدخشان سفر میکند. نماینده آقاخان در تاجیکستان سمت سفیر او را در این کشور دارا است.
دیگر ادیان و فرقهها
دومین جمعیت دینی تاجیکستان مسیحیان ارتدکس روسیه هستند که شامل روسها و اوکراینیها میباشند. در اواخر دوره شوروی، شمار کمی از فرقه یهودی نیز زندگی میکردند که اکثر آنها آلمانی بودند. همچنین گروه کوچکی از اقلیت ارمنی نیز وجود داشت که اکثر آنها متعلق به ارمنیهای فرقه راهبان (گریگوری) بودند. از دیگر گروههای مذهبی اقلیت بسیار کمی از بهاییان بودند که تعداد پیروان این ادیان و فرقهها به علت مهاجرت از تاجیکستان در اوایل استقلال کاهش یافت. اقلیت کمی نیز بودایی وجود دارند. جمعیت نفوس جمهوری ۲۸% شهری و ۷۲% روستایی میباشند. طبق سرشماری نفوس و مسکن سال ۲۰۰۰ در تاجیکستان، نسبت جمعیتی گروه های قومی بشرح زیر بود: تاجیک : ۹ /۷۹% ، ازبک: ۲ / ۱۵% ، روس ۱/۱%، قرقیز ۱/۱% ، سایر قومیتها ۶/۲% .
نژاد
پیشینه نژادی
نژاد تاجیک که تاژیک نیز تلفظ میشود، نژاد آریایی و همان ایرانیان اصیل ماوراءالنهر و خراسان بزرگ هستند. مورخین در اولین مکتوبات که به ۲۵۰۰ سال قبل بازمیگردد ایرانیان را ساکنان منطقه مطرح کرده اند. لذا تاجیکهای فعلی همان وارثان ایرانیان باستان آسیای مرکزی به خصوص سغدیها و باختریها محسوب می شوند که کشور آنها آریانا یا ایرانویج خوانده میشود و نام «تا- جیان» که از نام تاجیک گرفته شده در کتاب اوستا قید شده است.
لیکن بر سر معنی اصیل «تاجیک» که از کجا و دقیقاً به چه معنی است، نظریات مختلفی وجود دارد. برخی ریشه تاجیک را از «تازیک» (تاخت و تاز کننده با اسب) می دانند. به هر حال هنوز معنی دقیق آن به روشنی معلوم نیست.
تاجیکها وارث میراث فرهنگی غنی با سابقه طولانی در آسیای مرکزی و از شرق مدیترانه تا هندوستان و به آن فخر میورزند.
پراکندگی جمعیت تاجیکها در اواخر قرن بیستم بیش از ۳ میلیون نفر در تاجیکستان، بیش از ۱ میلیون نفر در ازبکستان، حدود ۳ میلیون نفر در افغانستان و حدود ۴۰ هزار تن نیز در منطقه خودمختار اویغور در چین زندگی میکردند.
زبان تاجیکی یکی از اشکال فارسی در تاجیکستان و ازبکستان است که با اندکی اختلاف با فارسی مدرن در ایران و دری در افغانستان رواج دارد.
در ایران نیز کلمه تاجیک استفاده میشود. در میمند استان کرمان خانوادههایی را که دامدار نیستند و ییلاق و قشلاق نمیکنند، تاجیک میگویند. در اصفهان در راه دهقانان چندین قلعه کهنسال هست، از جمله «تالخونچه» که قلعهها و خانهها بین ترک و تاجیک تقسیم شده و در سندهای آنان که بعضی متعلق به دوره قاجاریه است، نیز آمده است.
تاجیکها وارث و منتقل کننده فرهنگ بومی آسیای مرکزی که در دوره قبل از تاریخ جزو فلات ایران بوده است، از مرزهای چین تا فلات ایران و تا منطقهای تا دریای کاسپین بودهاند و برخی از آنان از افغانستان امروزی و چین غربی به این منطقه مهاجرت کردهاند.
در گذشته ترکها به طرف غرب و مناطق تاجیکنشین مهاجرت کردند و فرهنگ تاجیکها متأثر از فرهنگ ترکها نیز میباشد.
آنها دهاتی با سقفهای صاف یا خانههای سنگی میساختند و به کشت آبی گندم، جو و ارزن اشتغال داشتند. باغهای آنها به داشتن انواع مختلف میوه و خربزه – هندوانه شهرت داشت. صنعتی بسیار پیشرفته داشتند و شهرهای آنان در مسیر جاده ابریشم که چین را به خاور میانه و ماورای آن وصل کرده بود و کاروانهایی از ایران، چین و هند، آن شهرها را به مراکز تجاری تبدیل کرده بود، قرار داشت.
در طول تاریخ، تاجیکها با تاخت و تاز یونانیها، عربها، ترکها، مغولها، بریتانیاییها و روسها و افغانها را قادر به تسخیر سرزمینهای آنان کرد و با قتل و عام و ویرانی مهیب شهرها و زمینهایشان مواجه بودند.
تاجیکها پوستی نازک و قدی مناسب، معمولاً با موهایی سیاه و نرم و چشمهایی قهوهای دارند. دین عمومی قبل از اسلام زرتشتی و همچنین بودایی و مسیحی، امّا پس از ظهور اسلام مسلمان شدند که اکثریت آنها به فرقه سنی حنفی مربوط بوده و شیعیان اسماعیلی و اثنی عشری نیز در تاجیکستان وجود دارند.
از زندگی زرتشتیان هم که به نسل آریایی منسوب میگردند شواهد بسیاری در سرزمین آریائیها کشف شده است. فارسها نیز انشعاب آریائیهای تاجیک هستند که از آریانا (ایرانویچ) به طرف غرب مهاجرت کردند.
در اروپا، در سال ۱۷۰۰م. کلمه آریا با فرا گیری زبان سانسکریت که زبان باستانی نوشتارهای مقدس هندوها بود و در آن ها درخصوص آریائیها و مهاجرت آنان به هند نوشته شده بود آنان را با این کلمه آشنا کرد. همچنین رابطه نزدیک بین این زبان و زبان های لاتین و یونانی نشانگر پیوند زبانی و نژادی آنان با یکدیگر بود. لذا در اواخر قرن ۱۸م. که اروپاییان ریشه و فرهنگ آریائی را به اروپائیهای سفید پوستی که هیچ ارتباطی با مردم آسیای مرکزی (تاجیکها) یا ایرانیان نداشتند مرتبط کرده مردم ایران، آسیای مرکزی و هند را هم که به هندو اروپایی صحبت میکردند به طریقی از نژاد آریایی منشعب می دانستند. در این زمان سر ویلیام جونز نظریه داشتن ریشه مشترک بین این زبانها را مطرح کرد.
آنان بر سر این نظریه خود پافشاری داشته و و دیگر مستندات از جمله کتاب اوستا را که منظر متفاوتی از آریائیها را نشان داده و جوابی متفاوت از آنچه اروپائیها دنبالش بودند میداد را کنار گذاشتند زیرا که کتاب اوستا منبع مستندی در خصوص آریائیها و سرزمین آنها است که در آن هیچ اشاره ای به مردم شمال آسیای مرکزی نکرده و بر عکس آریانا را که بعدها باختر و سپس خراسان نام گرفت، به عنوان موطن اصلی آریائیها مطرح میکرد.
تمدن آریائیها مساحت بزرگی را که خراسان بزرگ نامیده میشد و امروزه شامل افغانستان، شرق ایران و کشورهای آسیای مرکزی میباشد را شامل میشود که آریائیها از دیر باز و از زمان اوستا و وداها تا آنجا که مستندات در دست است در این منطقه زندگی میکردند.
آثار و بقایا و ابزار آلاتی متعلق به ۳۰ هزار سال قبل در منطقه بدخشان تاجیکستان بدست آمده است که هاکی از زندگی انسانها در دوران نئاندرتال می باشد.
در مکشوفات از قبری نزدیک آقا کپرک آلات سنگی و ساخته شده از شاخ و استخوان که قدمت آنها به ۶ تا ۹ هزار سال قبل از میلاد می رسد و همچنین اشیای برنزی بسیاری که به زمانهای قبل و بعد از تمدن هندوها و به ۲ – ۳ هزار سال قبل از میلاد بر میگردد نیز کشف شده اند.
از عصر برنز و تجارت با بینالنهرین و مصر نیز شواهدی از جمله تجارت لاجورد از پایگاه شربوگا نزدیک رودخانه آمو در شمال شرقی شهر قندوز نیز وجود دارد.
نسبت نژادی
در سال ۱۹۲۰م. رهبران شوروی تاجیک ها را به دو گروه تاجیک و ازبک تقسیم کردند که این به معنی ایجاد تفرقه بین آنان بود که موجب سردرگمی مردم در انتخاب تابعیت خود نیز گردید.
با ظهور انقلاب اسلامی ایران این تصور شوروی ها به اینکه گرایشات نژادی و مذهبی در جماهیر شوروی بسیار نزول کرده و نزدیک به خاموشی کامل است، با بروز گرایشات قوی به هویت مذهبی و نژادی در اواخر سالهای ۱۹۸۰م. و اوایل سالهای ۱۹۹۰م. نشان داد که این گرایشات اصلاً دست نخورده باقی ماندهاند.
روزشمار تاریخ
– سال ۱۹۲۰م. تا ۱۹۳۰م. بخش کوچکی از تاجیکستانیهای شاغل در صنایع و متخصصین، از مقامات مرکزی شوروی بازگشت شخصیت های متخصص تاجیکستانی در بند را خواستار شدند و مسکو بسیاری از جمله سیاستمداران در بند را به این کشور بازگرداند.
– سال ۱۹۴۰م. به مرور نیمی از نیروی کار صنایع جمهوری به ملیتهای غیر بومی که اکثر روس و غیر آسیای مرکزی بودند و در طول جنگ جهانی دوم به عنوان صنعتگر در تاجیکستان اقامت داشته و کارگران آنها با فرار از دست آلمانیها به کوهها پناه برده بودند، به علاوه روسها و دیگر اروپاییهایی که در این دوره به عنوان پناهنده جنگی و یا به عنوان تبعید به تاجیکستان رفته بودند، تعلق داشت.
– بین سالهای ۱۹۲۶م. تا ۱۹۵۹م. نسبت جمعیت روسها در بین تاجیکها رشدی معادل ۱ درصد تا ۱۳ درصد را نشان میداد. در همان زمان نسبت جمعیت تاجیکها از ۸۰ درصد به ۵۰ درصد کاهش یافت که این رقم به خصوص در طول اشتراکی شدن زراعت در سال ۱۹۳۰م. به سرعت جبران شد.
– به دلیل برتری روسها و غیر تاجیکهای دیگر در امور دولتی و صنعت، شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان تقریباً شهر غیر تاجیک شده بود.
– طبق سرشماری سال ۱۹۸۹م. تاجیکها ۱/۳۹ درصد، روسها ۴/۳۲ درصد، ازبکها ۱۰ درصد، تاتارها ۴/۱ درصد و اوکراینیها ۵/۳ درصد جمعیت شهر دوشنبه را که ۶۰۲ هزار نفر بودند تشکیل میداد. این وضعیت موجب افزایش انزجار تاجیکها از روسها در اواخر سال ۱۹۸۰م. تا اوایل سال ۱۹۹۰م. گردید.
– تعداد کمی از روسها که در شهر دوشنبه زندگی میکردند به زبان تاجیکی تسلط داشتند، لیکن تحصیلکردههای شهرنشین تاجیک به خوبی به زبان روسی صحبت میکردند.
– سال ۱۹۸۹م. ، طبق آمار رسمی حدود سه چهارم کل جمعیت تاجیکهای موجود در شوروی در تاجیکستان زندگی میکردند.
– سال ۲۰۰۱م. دولت مرکزی شوروی جاذبه هایی مثل بورسیه و پول نقد و حمایت بیرونی را جهت تشویق روس ها به باقی ماندن در تاجیکستان اعمال کرد.
اواخر دوره شوروی:
– بسیاری از تحصیلکردههای تاجیک از ادامه امتیازات مقامی و برتری روسها در جامعه انتقاد میکردند. حتی پس از گذشت دههها و بهبود یافتن سطح تحصیل و فرهنگ نسل جوان تاجیک، روسها و دیگر غیر تاجیکها هنوز در یک نسبت غیر متعادل پستهای کلیدی را در حزب کمونیست تاجیکستان به دست داشتند و استحکام روزافزون تسلط روسها ادامه داشت.
– تاجیکها اقلیت کوچکی در مدیریت صنایع اصلی جمهوری که شامل صنایع شیمیایی، نساجی و پروژههای بزرگ را تشکیل میدادند.
– رادیو محلی (سال ۱۹۸۸م. )، پخش برنامه به زبان آلمانی، قرقیزی و تاتارهای کریمه یا قریم را آغاز کرد و تعداد متعددی کتابفروشی کتب ازبکی را در جمهوری به فروش میرساندند.
– در شهر دوشنبه خانه فرهنگ ازبکها، اوکراینیها و دیگر ملیتها، و رستورانهایی که غذای محلی برای ازبکها، تاتارها، کرهای ها و آلمانیها درست میکرد، تأسیس شد.
جغرافیای انسانی
نسبت جنسیت
تاجیکستان از جمله کشورهایست، که جمعیت آن به سرعت رو به افزایش است.
در سال ۲۰۱۰ م. جمعیت تاجیکستان به بیش از ۷۵۰۰۰۰۰ نفر بالغ گردید.
در سال ۱۹۹۲م. نرخ زاد و ولد حدود ۳ درصد بود. این رقم در سال ۲۰۰۱م. ۳۲/۳ درصد بوده است.
در دهه آخر دوران شوروی، تاجیکستان بالاترین نرخ زاد و ولد را در بین جمهوری ها داشت. طبق سرشماری سال ۱۹۸۹م. میانگین تعداد افراد خانواده در این جمهوری ۱/۶ تن و بیشترین در سطح شوروی بود. حد متوسط تولد نوزاد در زنان بین ۷ تا ۹ کودک بود. نرخ رشد سالانه جمعیت در مناطق روستایی تاجیکستان در سال ۱۹۷۰م. تا سال ۱۹۸۰م. ، بیش از نرخ مناطق شهری بود.
دو عامل مهم رشد جمعیت در تاجیکستان یکی ارزش و امتیازاتی بود که حکومت شوروی به خانوادههای پرجمعیت میداد و دیگری عدم وجود کنترل بر زاد و ولد، مخصوصاً در مناطق روستایی بود که اکثریت جمعیت را در بر داشت.
در سال ۱۹۸۹م. ، ۱/۵% زاد و ولد در زنان زیر ۲۰ سال بوده است. طبق سرشماری سال ۱۹۸۹م. ۲% از نوزادان تولد یافته در تاجیکستان از زنان بین ۴۰ تا ۴۴ سال بود که ۸۱% آنان ۶ کودک دیگر را نیز به دنیا آوردند.
نسبت جمعیتی طبق آمار سال ۲۰۰۷م.
۱۴- ۰ سال ۳۵%، مردان ۱٫۲۶۱٫۲۴۷ و زنان ۱٫۲۱۸٫۶۸۶٫
۶۴ – ۱۵ سال ۶۱٫۲% مردان ۲٫۱۴۵٫۳۰۰ و زنان ۲٫۱۸۴٫۵۱۹٫
۶۵ + سال ۳٫۸% مردان ۱۱۳٫۱۸۶ و زنان ۱۵۳٫۶۶۰٫
امید به زندگی
طبق آمار سال ۲۰۰۷م. کل جمعیت ۶۴٫۶۱ سال، مردان ۶۱٫۶ سال و زنان ۶۷٫۷۸ سال. این میانگین طول عمر طولانی ترین طول عمر در بین ۵ جمهوری آسیای مرکزی بود.
وضعیت بهداشت
طبق آمار میانگین بهداشت و سرویس بهداشتی زیر میانگین اکثر جمهوریهای شوروی سابق است.
طبق سرشماری سال ۱۹۸۹م. بیشترین عامل فوت در تاجیکستان آلودگی و امراضی چون بیماری تنفسی، التهابهای درونی و تصادفات بوده است.
در اواسط دهه ۱۹۹۰م. سلامتی شهروندان تاجیکستانی به طور روز افزونی تحت تأثیر وضعیت آب کشور و پیدایش امراض مختلف به خاطر ازدیاد سموم زراعتی و صنعتی در آب آشامیدنی بود. در اواخر دوران شوروی شیوع تیفوئید ۱۳ بار بیشتر از دیگر جمهوریهای شوروی بود و بهداشت مناطق روستایی به خاطر آلودگی محیطی و انبار نادرست سموم به خطر افتاده بود.
متخصصین عقیده بر این دارند که آلودگی محیطی، مخصوصاً آلودگی ناشی از استفاده مواد شیمیایی کشاورزی برای تولید پنبه، نقش اصلی را در مرگ و میر کودکان و درصد بالایی از مشکلات زاد و ولد را باعث گردیده است.
بیماریهای رایج هپاتیت A و E، کسالت بر اثر ارتفاع زیاد، مثل خون دماغ و تهوع، وبا، دیفتری، تیفوئید، تب مالت و مالاریا در سطح کم در شرق تاجیکستان دیده میشود.
مشکلات محیطی
امکانات بهداشتی غیر کافی، افزایش شوری خاک، آلودگی صنعتی، ازدیاد سموم حشرهکش، از جمله مشکلات محیطی تاجیکستان میباشند.
بیشترین مشکلات محیط تاجیکستان مربوط به سیاست های کشاورزی اعمال شده از زمان شوروی است. در سال ۱۹۹۱م. علت اصلی آلودگی در جمهوری استفاده بیش از حد از کود، مواد شیمیایی و سموم کشاورزی بود. در میان این مواد شیمیایی میتوان «د. د. ت.» را نام برد که در کنوانسیون بینالمللی استفاده از آن ممنوع شده بود. همچنین مواد از بین برنده گیاه، علاوه بر زیانی که به هوا، زمین و آب وارد کرد، موجب آلودگی دانههای پنبه که برای ساخت روغن غذایی استفاده می شد نیز گردید.
پنبه به آبیاری مخصوص نیاز دارد و در تاجیکستان مزارع وسیعی تحت کشت پنبه قرار دارد. ۵۰ درصد افزایش کشت پنبه به وسیله طراحان کشاورزی در زمان شوروی و در سال های ۱۹۶۴م. تا ۱۹۹۴م. اعمال گردید.
شبکه ضعیف آبرسانی موجب به هدر رفتن زیاد آب و در نتیجه موجب افزایش شوری خاک میگردد و سموم مواد شیمیایی زراعتی به مناطق پایینتر به دریای آرال و مناطق پر جمعیت حمل میشوند.
صنعت نیز موجب آلودگی هوا گردید. یکی از صنایع عمده تاجیکستان تولید آلومینیوم در «ریگر» یا «تورسونزاده» در غرب شهر دوشنبه نزدیک مرز ازبکستان است که مقدار زیادی ماده و گاز سمی تولید میکند که موجب افزایش ناقصالخلقه شدن نوزادن در میان مردمی که در محدوده آن زندگی میکنند، شده است.
وضعیت زنان
در دوران شوروی رویههایی جهت تغییر وضعیت زنان تعیین گردید. در طول سالهای دهه ۱۹۳۰م. مقامات شوروی تلاش برای برابری زنان را در تاجیکستان نظیر آنچه در نقاط دیگر آسیای مرکزی به انجام رسانده بودند آغاز کردند که در نتیجه آن، تغییرات اساسی از این برنامهها به دست آمد، لیکن در ابتدا با مخالفت عمومی زیادی مواجه گردید. برای مثال بیحجابی زنان که به دور از حفظ سنتهای جامعه بود توسط جامعه با مقاومت مواجه و تحریم گردید.
بسیاری از زنان به خاطر عدم دارا بودن آموزش درست و کمبود امکانات برای نگهداری از کودکانشان در بیرون، نتوانستند خارج از منزل مشغول به کار شوند.
جنگ جهانی دوم اشتغال زنان را بیرون از منزل به دنبال داشت. زیرا که اکثریت مردان در حال جنگ بودند و لذا زنان جای آنان را پر کردند.
مناطق روستایی تاجیکستان از کمبود شدید متخصصین بهداشتی رنج میبردند. شهر دوشنبه با این مشکل کمتر از بقیه کشور دست به گریبان بود. در سال ۱۹۹۰م. طبق استانداردهای شوروی شهر دوشنبه با کمبود ۵۰۰۰ تخت مواجه بود.
در سال ۱۹۸۰م. در دوره شوروی میانگین تعداد تختهای بیمارستان برای هر ۱۰ هزار نفر ۱۳۰ تخت بود، لیکن نسبت تاجیکستان ۱۰۴ تخت برای هر ۱۰ هزار نفر که نصف این رقم برای مناطق روستایی بود.
در اواسط سال ۱۹۹۰م. بیش از ۸۰ درصد امکانات بهداشتی تاجیکستان در سطح پایین ارزیابی شدند. تنها یک مرکز درمان دارویی با ۲۰ تا ۳۰ تخت در شهر دوشنبه وجود داشت و هیچ برنامهای نیز جهت جبران این مشکلات در دست نبود. تهیه دارو برای مردم عادی مشکل یا غیر ممکن بود. در برخی مناطق یک درمانگاه به ۲۰ هزار نفر سرویس میداد در حالی که در مقایسه با استاندارد شوروی این رقم میبایست یک درمانگاه برای ۸ هزار تن باشد.
در سال ۱۹۹۲م. طبق گزارش یک سازمان بهداشتی، پس از فروپاشی شوروی، تاجیکستان که داروسازی مدرنی نداشت با کمبود شدید ۲۵۸ نوع دارو از جمله مسکنها و استرپتومایسین مواجه گردید.
تا زمان استقلال، کاهش یکنواخت در بودجه بهداشتی جمهوری ۱۴ درصد نیروی کار در ارتباطات و ۲۸ درصد کارمندان دولت را تشکیل میدادند.
در اواسط سال ۱۹۸۰م. در برخی از مناطق روستایی، حدود نصف زنان کار بیرون از منزل نداشتند. در اواخر دوره شوروی اشتغال زنان یکی از موضوعات مهم سیاسی تاجیکستان بود.
موضوع استخدام زنان نیز پیچیدهتر از آن بود که در تبلیغات شوروی اظهار میگردید.
در اواخر سال ۱۹۸۰م. مهد کودکهای تاجیکستان صرفاً قابلیت پذیرش ۵/۱۶ درصد از کودکانی را داشت که دارای سن مناسبی بوده و ۴/۲ درصد آنان از روستاها بودند.
علیرغم همه اینها زنان هسته اصلی نیروی کار در برخی بخشهای کشاورزی مخصوصاً تولید پنبه و برخی میوهها و سبزیجات بودند.
حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان، دولتی و سازمان مدیریت اقتصادی به طور گستردهای به وسیله مردان اداره میشد.
در اواخر دوره شوروی علیرغم محکومیت رسمی، ازدواج دخترانی که به حد بلوغ شرعی رسیده بودند انجام میپذیرفت.
ساختار اجتماعی سنتی تاجیکها و دیگر ساکنان آسیای مرکزی معمولاً داشتن خانواده پرجمعیت است. هر چه خانواده در رفاه بیشتری باشد امکان تعداد بیشتری اعضای خانواده فراهمتر است. در سال ۱۹۳۰م. برخی از خانواده های ثروتمند تاجیک ۵۰ عضو یا بیشتر داشتند. تعدد زوجات در تاجیکستان در دوره حکومت کمونیستی یعنی حدود ۷۰ سال غیر قانونی بود که البته اکنون نیز رسماً غیرقانونی است.
روابط فامیلی سنتی قوی در تاجیکستان یکی از بالاترین درصدهای زندگی فامیلی، به جای زندگی تکخانوادهای را در دوره شوروی داشت. طبق سرشماری سال ۱۹۸۹م. ، ۶۹ درصد مردان و ۶۷ درصد زنان بیوه (جداشده یا همسرانشان فوت کرده) بودند و ۷/۱ درصد مردان و ۴ درصد زنان مطلّقه یا جدا شده بودند. صرفاً ۵/۷ درصد مردان و ۴ درصد زنان بالای ۴۰ سال هرگز ازدواج نکردند.
زمینه های طلاق در تاجیکستان شامل بچهدار نشدن، عدم تمایلات جنسی، عدم خانهداری، مستی ومشکلات اقتصادی است. بیشترین نرخ طلاق را شهر دوشنبه دارا میباشد که جمعیت کثیری از آنان از ملیتهای غیر آسیای مرکزی هستند که بر خلاف مسلمانان به اصول خانواده چندان پایبند نبوده و عواطف آنها و جامعه را در نظر ندارند.
وضعیت روستاییان
در آخرین دهه دوران شوروی، جمعیت روستایی تاجیکستان رشد داشت. در سال ۱۹۸۹م. ، جمعیت روستایی ۳۴۳۷۴۹۸ نفر یعنی ۶۸ درصد کل جمعیت کشور بود.
وضعیت مهاجرت
طبق سرشماری سال ۱۹۸۹م. موج مهاجرت مخصوصاً غیر ساکنان آسیای مرکزی و به خصوص روسها آغاز گردید که از دلایل آن روزهای پایانی دوره شوروی و اوایل استقلال تاجیکستان، تمایلات شدید مذهبی تاجیکها به ایجاد حکومتی دینی نظیر حکومت ایران، رسمی شدن زبان تاجیکی به جای زبان روسی، رشد حق طلبی و ملّیگرایی تاجیکها و ترس از درگیری بود. برخی از این مهاجرین را آلمانیها و یهودیها تشکیل میدادند که نه تنها از جمهوری بلکه از شوروی نیز کوچ کردند.
طبق یک تخمین، حدود ۲۰۰۰ هزار شهروند تاجیکستانی در اوایل سال ۱۹۹۲م. تاجیکستان را به جهت فراهمسازی موقعیت زندگی بهتر برای خانواده خود، ترورهای کور و مفقودالاثر شدن مسلمانان متعهد و ترس از تبدیل درگیریهای سیاسی به جنگ داخلی ترک کردند. طبق اعلام نماینده سازمان ملل در امور مهاجرین ۵۰ تا ۷۰ هزار مسلمان معتقد تاجیک از جنوب تاجیکستان تا شمال افغانستان از ترس قتل عام، در اوایل سال ۱۹۹۲م. از تاجیکستان فرار کردند.
مشکلات سالهای ۱۹۹۲م. تا ۱۹۹۳م. موجب گردید که جمعاً تعداد افرادی که منازل خود را به سوی نقاط دیگر تاجیکستان یا به دیگر کشورها ترک کرده بودند، حد اقل ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده شود. اغلب این مردم در سال های ۱۹۹۳م. تا ۱۹۹۴م. با کمک دولت ایران که برای آوارگان اردوگاههایی را ترتیب داده و کمکهایی را در تاجیکستان و ایران به آنان اختصاص داده بود وهمچنین با کمک دیگر دولتهای خارجی و سازمان های بینالمللی به وطن خود مراجعت کردند. این بازگشت سختیهای فراوانی را به دنبال داشت. برخی توسط نیروهای پیروز جنگ مورد تهدید، آزار و یا قتل قرار گرفتند. برای دیگران سختی در ویرانی منازلشان و وضع بد اقتصادی پس از جنگ بود.
افزایش مهاجرت در اواخر سال ۱۹۸۰م. و اوایل سال ۱۹۹۰م. جمهوری را از وجود نیروهای متخصص و کارگران حرفهای که بیشتر غیر تاجیک بوده و قبل از آن تاجیکها را به دور از دستیابی به تخصص و مهارتهای کاری و پستهای مهم مملکتی نگاه داشته بودند خالی کرد.
تعداد زیادی از پزشکان و معلمین این کشور را ترک کرده و صنعت نیروهای کارگر ورزیده را از دست داده بود که جایگزینی آنها غیر ممکن مینمود
تاریخ
تاریخ آسیای مرکزی
سیاح و جغرافیدان مشهور آلمانی الکساندر هامبولت نخستین کسی بود که در نیمه قرن نوزدهم و در سال ۱۸۴۳م. در اثر خود «آسیای مرکزی»، نام آسیای مرکزی را مطرح کرد.
مقر نشست سازمان یونسکو در پاریس در اکتبر سال ۱۹۸۷م. حدود آسیای مرکزی را کلیه سرزمینهای افغانستان، قسمت غربی چین، شمال هندوستان، شمال شرقی ایران، مغولستان، پاکستان و جمهوریهای آسیای میانه دانست.
آسیای میانه که منطقهای بین سیردریا یا سیحون و آمودریا یا جیحون قرار دارد در گذشته با نامهای ورارود، ورازرود، ماوراءالنهر، توران؛ در ادبیات اروپا در انگلیس به آسیای بالا، در فرانسه به آسیای داخلی یا آسیای بالا، ترکستان، خراسان و خراسان بزرگ نیز نامیده میشد که پس از اسلام به جای نام ورارود یا ورازرود نام ماوراءالنهر به کار میرفت. نام آسیای میانه پس از انقلاب بلشویکهای روسیه در سال ۱۹۱۷م. به این منطقه داده شد.
اقوام ایرانی سغدی، باختری، سکایی و خوارزمی اولین ساکنان ماوراءالنهر بودند. این منطقه در قرن ششم قبل از میلاد بخشی از حکومت هخامنشیان بود. در قرن چهارم قبل از میلاد اسکندر مقدونی بخشهایی از آن را تصرف کرد. در قرن اول قبل از میلاد تخارها آن را تصرف و تخارستان نامیدند. تا قرن سوم میلادی تحت حکومت کوشانها بود. در قرن چهارم میلادی توسط هونها یا هیاطله (هپتالیان) تصرف شد. اقوام ترک زبان و نژاد ترک در قرن ششم میلادی به منطقه وارد شدند. از قرن سوم تا هفتم میلادی تحت حکومت ساسانیان بود و در قرن هفتم میلادی سغدیها حکومت مستقلی در آنجا ترتیب دادند و در قرن هشتم مسلمانان منطقه را فتح کردند. در قرن نهم تا دهم یعنی صد و ده سال سامانیان حکمفرما بودند. در قرن دهم میلادی غزنویان، سلجوقیان و جز آن بر بخشهایی از این منطقه حکومت میکردند. قرن سیزدهم مغولها، قرن چهاردهم تیموریان و شیبانیان، اشترخانیان و منغیتیان تا اوایل قرن بیست بر منطقه حکومت داشتند. در سال ۱۸۶۵م. روسها تصرفات خود را آغاز کردند. در اکتبر سال ۱۹۱۷م. در روسیه انقلاب بلشویکی به وقوع پیوست. سال ۱۹۲۲ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تأسیس یافت که ۱۹۲۴ در آسیای مرکزی تقسیمات مرزی دایر گردید که بر اساس آن در این سرزمین چهار جمهوری ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان تأسیس یافتند. تاجیکستان تا ۱۹۲۹ به عنوان جمهوری خودمختار در هیئت ازبکستان بود که از همان سال مستقل شد. در سال ۱۹۹۱م. ۵ جمهوری آسیای مرکزی قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان به عنوان جمهوریهای مستقل مطرح شدند در حالی که آمادگی این وضع را نداشتند. اقتصاد آنها شرایط خاصی را در سیستم شوروی پیدا کرده بود. سیستم سیاسی عقب مانده ای در این ۵ کشور پشت سر گذارده شده بود که فاقد هیچگونه پشتوانه آکادمیک بود.
پس از فروپاشی شوروی نیروهای این کشور در محدوده این جمهوریها باقی ماندند. در سال ۱۹۹۰م. پیشرفت این ۵ جمهوری در جهت برطرف کردن موانع نامساوی بود. جمهوریهایی با منابع طبیعی قوی مثل قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان دارای اقتصاد قوی گشتند، اگرچه نواقص جدی در بعد اقتصادی و سرمایهگذاری خارجی وجود داشت.
همزمان، اصول استراتژیک همه کشورهای آسیای مرکزی بر باقی ماندن تحت حمایت ارتش روسیه بود.
کل مساحت ۵ جمهوری آسیای مرکزی ۹/۳ میلیون کیلومتر مربع و کمتر از یک چهارم مساحت روسیه است. این منطقه از دریای خزر در غرب تا چین در شرق و از سیبری مرکزی در شمال تا افغانستان، ایران و پاکستان در جنوب قرار دارد.
مساحت جمهوریها بسیار متفاوت است. قزاقستان بزرگترین آنها که حدود ۷/۲ میلیون کیلومتر مربع و بیش از دو سوم منطقه را در بر میگیرد و کوچکترین جمهوری تاجیکستان است که مساحت آن ۱۴۳۱۰۰ کیلومتر مربع می باشد. جمهوریها از نظر جغرافیایی نیز بسیار متفاوت هستند که از صحراهای عریض و صاف قزاقستان و ترکمنستان تا شیبهای تند و رودخانه های درهای و کوههای تاجیکستان و قرقیزستان میباشد.
این منطقه دارای منابع طبیعی و زراعی هنگفتی است. هر ۵ جمهوری دارای مناطق زراعتی مساعد و برخی ترکیبی از مواد معدنی و سوختی هستند. سیستمی با کیفیت پایین که شوروی جهت بهره کشی از منابع استفاده کرده بود بازسازی آب را بسیار مشکل کرده است.
ساکنان آسیای مرکزی که نمونه بارز رنج و سختی که جمهوری کمونیستی برایشان به ارمغان آورده بود، حرکت به سوی بازار اقتصادی را آغاز کردند. تولید نامنظم صنایع موجب افزایش بیکاری و تورم شده، سیر نزولی استفاه از ظرفیت و بازدهی صنایع را موجب و کمبود حاد کالاها را در پی داشت.
برای جبران این کاستیها هر ۵ جمهوری اصلاحات اساسی را آغاز کردند، امّا موانعی از قبیل ساختار ناکارآیی دولتی، رقبای نژادی و انواع فشارهای اجتماعی موجب گردید که هر ۵ دولت محتاطانه عمل کنند.
آسیای مرکزی دارای تاریخ غنی ۲۵۰۰ ساله با اقوام و ملیتهای مختلفی است. یکی از عوامل حیاتی مهم در تاریخ بخش جنوب منطقه، موقعیت جغرافیایی آن در مسیر جاده ابریشم راه چین و اروپا بود.
شهرهایی مثل سمرقند و بخارا که توسط ایرانیان درست شدند، به مراکز فرهنگی و تجاری قدرتمندی در توسعه تجاری شرق – غرب تبدیل شدند. همین امر موجب شد منطقه هدف بسیاری از قدرت طلبیها قرار گیرد.
عربها و ترکها، اسلام را در بخش بزرگی از آسیای مرکزی گسترش دادند. در همین اثناء در بخش شمالی منطقه صحرانشینان ساکن شدند که شامل ترکها، قزاقها و قرقیزها بودند که تحت کنترل مغولها در آمدند.
در قرن ۱۶م. ازبکها حکومت خانی قدرتمندی را در طول جاده ابریشم تأسیس کردند که تا قرن ۱۹م. رشد کرد تا اینکه به تدریج توسط تجار و امپراتوری روسیه پس گرفته شد.
روس ها به طرف جنوب و به دشتهای قزاقستان در جستجوی حرفه و پنبه که امروزه در تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان کشت میشود، مهاجرت کردند.
در دهههای متعاقب آن، پنبه به یک جذابیت حیاتی اقتصادی برای اشغال بیشتر روسها تبدیل شد و بخش بزرگی از منطقه به فراهمسازی احتیاجات روزمره روسها تبدیل گردید.
پس از انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ روسیه و انقلاب ۱۹۲۰ بخارا این منطقه تحت حاکمیت شوروی قرار گرفت. در سال ۱۹۲۴ در آسیای میانه تقسیمات مرزی توسط دولت شوروی اعمال گردید و در این منطقه جمهوریهای ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان و تاجیکستان تأسیس یافت. در سال ۱۹۳۰م. در دوران استالین قحطی گستردهای رخ داد.
قزاقها، قرقیزها و ترکمنها خسارات عمدهای را از تغییر روش زندگی سنتی خود به علت تبدیل زمینها و چراگاههای آنان به زمینهای زارعی توسط روسهای مهاجر متحمل شدند. اقتصاد منطقه با دستور تولید پنبه و دیگر تولیدات مشخص شده بود و با کمبود دیگر اقلام کشاورزی مواجه بود.
در سال ۱۹۸۰م. بازگشت دهها سال از دوره شوروی منطقه به شدت آلوده به سموم زراعی گردیده بود که در حال حاضر نیز منطقه از آن رنج میبرد.
هر ۵ جمهوری آسیای مرکزی همان مرزهایی را که در سالهای اول حکومت شوروی تعیین شده بود، دارند. لذا، قرقیزستان و ترکمنستان دارای اقلیتهای ازبک بوده و تاجیکستان و ازبکستان هم تعداد زیادی از ملیتهای همسایه را در خود دارند. قزاقستان تعداد کمی از مردم دیگر ملیتهای آسیای مرکزی را در خود جای داده است که بزرگترین اقلیتهای آن روسها، اوکراینیها و آلمانها هستند.
تا سال ۱۹۹۰م. جمهوریهای آسیای مرکزی شوروی به عنوان بخشی از یک تنه محسوب میشدند. در سال ۱۹۹۱م. این جمهوریها مستقل شدند و زمینه امکان کسب سود تجاری از نفت، گاز طبیعی و دیگر منابع طبیعی منطقه به وجود آمد.
فلسفه پانترکیسم که سرچشمه در قرن ۱۹م. دارد به علت اینکه مردم تاجیکستان بیشتر اصلیت ایرانی دارند تا ترک، امروزه طرفداران کمی در بین روشنفکران دارد و قدمهای معدودی در جهت آزادشدن از این ایده برداشته شده است. ساکنان آسیای مرکزی بر روی نژاد خود حساسیت خاصی دارند.
تبلیغات روسیه و حکومتهای جمهوریها، فعالیتهای سیاسی اسلام را به عنوان تهدیدی برای ثبات سیاسی منطقه معرفی میکند. اگر چه نقش اسلام در این جمهوریها در سیاست غیر از تاجیکستان به حداقل رسانده شده است.
همکاری اقتصادی منطقهای که نوع دیگری از اتحاد جمهوریها را در سال ۱۹۹۰م. موجب میگردید در مقیاس وسیع نتوانست موفق باشد. هر ۵ کشور کمی پس از استقلال به سازمان همکاری اقتصادی ( ECO ) پیوستند و قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان بازار محدود مشترکی در سال ۱۹۹۴م. تأسیس کردند که ازبکستان عضویت کشورهای تاجیکستان و ترکمنستان را در این بازار مشترک وتو کرد لیکن وضعیت موجود بین سه منطقه آزاد تجاری موجبات تجارت چشمگیری را فراهم نساخت.
برای هر ۵ جمهوری، روسیه به عنوان بالاترین شریک تجاری باقی ماند زیرا که بسیاری از زیرساختارهای کشاورزی و صنعت به همان صورت قوانین، صادرات به مسکو باقی ماند. این قوانین و تجارت با روسیه به مرور از اواسط سال ۱۹۹۰م. تغییر یافت که عمدهترین دلیل آن حرکت به سوی اقتصاد رقابتی به جای همکاری بود.
آب یک منبع حیاتی برای کشاورزی و تولید برق، عامل مشاجرات و سردی روابط جمهوریها قبل و بعد از استقلال بود. در سال ۱۹۹۰م. جمهوریهای که سرچشمه رودخانههای بزرگ در آن قرار داشت مانند قرقیزستان و تاجیکستان خواستار آن بودند که مصرف اب توسط ترکمنستان و ازبکستان کاهش یابد و ترکمنستان شکایت از مصرف زیاد آب توسط ازبکستان داشت.
قرقیزستان و ازبکستان به درگیری بر سر آبی که در وادی فرغانه میآمد نزدیک شدند و این در حالی بود که برنامه اصلاحات حیاتی زراعی و خصوصی سازی زمین با مشکلات حلنشده آب به خطر میافتاد.
در ابتدا جمهوریها هنوز همان شکل تجاری کالا را داشتند. تأکید مشترک آنها بر تولید پنبه، گاز طبیعی و نفت ظرفیت آنها را برای بالقوه کردن تجارتی سودمند در بین جمهوریها و با مشتریان بیرونی محدود میکرد.
هر ۵ جمهوری دارای مشکلات اساسی مشترکی هستند. تمام آنها در اقتصاد، نیروی نظامی و سیاست وابسته به روسیه هستند.
در اواسط سال ۱۹۹۰م. نیروهای ملّیگرای سیاستگذار روسیه، به طور مستقیم صحبت از تسخیر مجدد همسایگان را میکردند که ساکنان آسیای مرکزی اولین هدف آن بودند.
در دو سال اول استقلال، هر ۵ جمهوری در حیطه روبل شوروی باقی ماندند و فعالیت پولی آنان به خاطر عدم تغییر واحد پولشان از روبل شوروی محدود ماند. در سال ۱۹۹۳م. ۴ جمهوری به غیر از تاجیکستان واحد پول جدید خود را با قابلیت محدود وارد بازار کردند. روسیه سعی در حفظ قزاقستان و ازبکستان در حیطه روبل جدید روسی داشت، امّا مشکلات تقسیم روبل و شرایط سخت تبدیل آن موجب گردید که این جمهوریها نیز روش قرقیزستان و ترکمنستان را پی گیرند.
در سال ۱۹۹۶م. روبل تاجیکستان به بازار آمد که به شدت وابسته به روبل روسیه بود. در همان سال قزاقستان و قرقیزستان اتحادیه جدید گمرکی و روابط اقتصادی با روسیه و روسیه سفید را به امید به دست آوردن نتایج مطلوب و عدم ارائه تخفیفهای بالا به روسیه که موجب افزایش نفوذ او میگردید ایجاد کردند.
از میراث اقتصادی شوروی ساختار اقتصادی بود که تمام جمهوریها را به شدت وابسته به واردات حیاتی از یکدیگر میکرد.
سیستم پیچیده طراحی شده شوروی خطوط لوله و برق ۵ جمهوری را به هم متصل میکرد. تکمیل خط لوله جدید از ترکمنستان به ایران ناتمام ماند و صرفاً یک خط آهن به بیرون از آسیای مرکزی یعنی به ناحیه خود مختار سینجیان چین غیر از روسیه وجود داشت.
صنایع سنگین هر ۵ جمهوری نیز به شدت وابسته به کارگران ماهر روسی بود. کشورهای آسیای مرکزی از مشکلات جغرافیایی مشترکی نیز رنج میبرند. هر ۵ کشور محصور در خشکی بوده و از بازار بالقوه خارج از کشورهای مستقل همسود و خاور میانه دور بودند.
ملتهایی چون آذربایجان و افغانستان که کالای آنان میبایست جهت رسیدن به بازارهای غربی از دیگر کشورها عبور کند هنوز بسیار بیثبات هستند. محصور بودن در خشکی نیز موجب بروز موانعی در در امنیت ملّی این کشور گردیده است.
این منطقه دارای زمینه های زراعی وسیعی است که بخش زیادی از آنان با آبیاری به بهره دهی میرسد. آبیاری در سطح وسیع نیز موجب عدم ورود آب به دریای آرال و نابود شدن این دریا که به سرعت در حال از بین رفتن است میگردد. همکاری منطقهای بر سر مشکلات دریای آرال، به عنوان یکی از جدیترین بحرانهای محیطی جهان شناخته شده است که در مورد آن در نیمه اول سال ۱۹۹۱م. بسیار سخن رفته است لیکن اقدامی صورت نپذیرفته است. در سال ۱۹۹۵م. تقریباً ۳۶ هزار کیلومتر مربع از محیط دریا کم شده است و حدود ۳ میلیون تن از ساکنان اطراف ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان با مشکلات بهداشتی در ارتباط با این قضیه مواجه شدهاند. در اکتبر سال ۱۹۹۵م. سازمان ملل کنفرانسی را برگزار کرد که منجر به اظهارنامه نُکُس (NUKUS) ومنتج به قول همکاری مشترک جهت تثبیت دریا شد و ۲۰۰ میلیون دلار نیز کمک از طرف سازمان ملل و بانک جهانی برای بهبود منطقه تخصیص یافت.
وقتی استقلال تاجیکستان اعلام گردید، هیچ یک از جمهوریها تجربه استقلال و رهبری که بتواند این نوع حرکتها را رهبری کند نداشتند. پس از استقلال، رهبریت سیاسی چهار کشور از این کشورها تا به امروز هنوز هم در دست همان رهبرانی است که در سال آخر شوروی بر سر کار بودند. نورسلطان نظربایف در قزاقستان، عسکر آقایف در قرقیزستان، سفرمراد نیازاف در ترکمنستان و اسلام کریماف در ازبکستان.
صرفاً جمهوری تاجیکستان بود که در آن رئیس جمهور امامعلی رحماناف در سال ۱۹۹۱م. سابقاً رئیس جمهور این کشور نبود، اگرچه او هم مثل دیگر همسنخانش ریشه در دنیای سیاسی قبل از سال ۱۹۹۲م. داشت. قدرت سیاسی در هر ۵ جمهوری بر پایه قومیت و گروهبندیهای ناحیهای است که ائتلاف ملّی را مخاطرهآمیز و شکننده کرده است. رقابتهای قومی نقش مهمی در جنگ داخلی تاجیکستان و مشکلات عسکر آقایف در یکسان سازی قرقیزستان قبل از برنامه اصلاحات داشت.
در سال ۱۹۹۵م. تمام جمهوریها قانون اساسی جدیدی را تصویب کردند که بارها به نفع مجریان قانون تغییر یافت. در هر ۵ کشور در اوایل سال ۱۹۹۰م. به بهانه حفظ ثبات و جلوگیری از اسلامی شدن، سیاست مخالفین سیاسی عملاً خاموش نگاه داشته شد. در هر ۵ جمهوری در جوآزادی جدید سالهای پس از استقلال جرایم افزایش یافت. هر ۵ کشور با کمبود منابع تجهیزاتی و پلیس تحصیل کرده آموزش دیده و نیروهای متخصص و سیستم قضایی که بتواند منصفانه با جرایم نسل جدید برخوردار کند، مواجه بودند.
ارزیابی و تجزیه و تحلیل جرایم پس از شوروی در آسیای مرکزی با عدم کنترل و کارآیی قوانین، بینظمی در رویه تهیه گزارش مخصوصاً در تاجیکستان مواجه بود. آمار سالهای ۱۹۹۰م. تا ۱۹۹۴م. در قزاقستان و قرقیزستان نشاندهنده افزایش فوق تصوّر انواع جرائم است. در سال ۱۹۹۵م. تا سال ۱۹۹۶م. قزاقستان و ازبکستان واحدهای متخصص پلیس جدیدی را جهت مبارزه با جرائم اقتصادی و سازمان یافته ایجاد کردند.
پیشینه تاریخی
مهمترین رویدادهای تاریخی جمهوری تاجیکستان
در سال ۱۹۱۸م. بخش قابل ملاحظهای از جمعیت تاجیکها در جمهوری خودمختار استان ترکستان جدید مستقر بودند.
در سال ۱۹۲۱م. ارتش شوروی، شهر دوشنبه و کولاب را از ضد کمونیستها گرفت.
در سال ۱۹۲۳م. شورش باسمهچیها علیه روسها بعد از یک سال کشتار، با شکست مواجه شد.
در سال ۱۹۲۴م. جمهوری خودمختار تاجیکستان در بخشی از جمهوری ازبکستان تشکیل شد.
۱۴ نوامبر ۱۹۲۴م. جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی تاجیکستان تأسیس شد.
۱۶ اکتبر ۱۹۲۹م. تأسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان به عنوان یکی از جماهیر شوروی.
۹ سپتامبر ۱۹۹۱م. اعلام استقلال جمهوری تاجیکستان.
۲۴ نوامبر ۱۹۹۱م. انتخاب رحمان نبیاف به عنوان نخستین رئیس جمهور تاجیکستان بعد از استقلال در نتیجه رفراندوم عمومی.
۳۰ دسامبر ۱۹۹۱م. تاجیکستان و دیگر جمهوریهای شوروی برای تشکیل دولت مشترکالمنافع در مینسک با هم ملاقات کردند.
۲ مارس ۱۹۹۲م. عضویت جمهوری تاجیکستان در سازمان ملل متحد.
۱۹نوامبر ۱۹۹۲م. انتخاب امامعلی رحماناف به عنوان رئیس شورای عالی جمهوری تاجیکستان در شانزدهمین اجلاسیه شورای عالی تاجیکستان در شهر خجند.
۲ نوامبر ۱۹۹۴م. انتخاب امامعلی رحماناف به مقام ریاست جمهوری تاجیکستان در نتیجه انتخابات سراسری عمومی و تصویب قانون اساسی جمهوری تاجیکستان.
۲۷ ژوئن ۱۹۹۷م. انعقاد سازشنامه عمومی استقرار صلح و سازگاری ملی میان حکومت جمهوری تاجیکستان و اتحاد نیروهای اپوزیسیون تاجیک در شهر مسکو و پایان جنگ داخلی.
دوره قبل از اسلام
بخش شمالی تاجیکستان فعلی، بخشی از سغدیانیها بود که به طور متناوب ناحیهای جدا و یا بخشی از دیگرسرزمین ها میگردید.
دو شهر مهم در شمال تاجیکستان فعلی یعنی خجند که در دوره کمونیستی لنینآباد خوانده می شد و پنجکنت، همچنین بخارا و سمرقند در ازبکستان فعلی در زمان باستان جزو سرزمین سغد بودند که به عنوان واسطه جاده ابریشم بین چین و بازارهای غرب و جنوب عمل کرده و سغدیها مذاهبی نظیر بودایسم، مسیحیت نسطوری، دین زرتشت و آیین مانی وهمچنین الفبا و دیگر اندوختههای خودشان را به مردم دراین مسیر منتقل میکردند.
در فاصله قرنهای اول تا چهارم منطقهای که اکنون تاجیکستان خوانده میشود و محدودههای وابسته به آن، بخشی از قلمرو کوشانها بود که فرهنگشان مشترکات زیادی با فرهنگ هند داشت. کوشانها که اطلاعات دقیقی از هویت آنها در دست نیست، نقش مهمی در ترویج بودیسم از طریق اشاعه عقاید سغدیها به چین و در بین ترکها داشتند.
در قرن اول میلادی سلسله «هان» های چین روابط اقتصادی و سیاسی با سغدیها و همسایگان آنها باختریها برقرار کردند. لشکرکشیها نیز نفوذ چینیها را در مناطق غرب توسعه داد. در طول قرن اول میلادی حضور چینیها در این منطقه کمرنگتر شده، پس از غلبه اسلام کاهش پیدا کرد، لیکن به طور کامل از بین نرفت.
دوره پس از انقلاب
عقاید اسلامی در هر منطقه که ارائه میگردید، مغزها و قلبها را فتح کرده و مردم مشتاقانه به دین مبین اسلام مشرف می شدند نظیر آنچه که در اوایل قرن هشتم میلادی در منطقه آسیای مرکزی روی داد. پذیرش دین مبین اسلام مشتاقانه و یا به تدریج اتفاق افتاد و اسلام با سرعت حیرتآوری در شهرها و مناطق گسترش یافت. در قرن ۹ میلادی دین مبین اسلام دین متداول در کل منطقه گردید. درابتدای قرون نفوذ اسلام، آسیای مرکزی نقش چهارراه تجاری را داشت که چین را به شمال و قلب سرزمینهای اسلامی وصل میکرد.
دوره سامانیان
شناخته شدن هویت تاجیکها، مهمترین جمهوری آسیای مرکزی پس از پذیرش اسلام، در دوره سامانیها (۹۹۹ –۸۷۵م. ) بود که بر بیشتر قسمتهای کشوری که اکنون تاجیکستان خوانده میشود نیز حکومت داشت. در اوایل دوره سامانیان، شهر بخارا به عنوان مرکز فرهنگ و آموزش در شرق دنیای فارسزبانان شناخته شده بود. حمایت از ادب سلسله سامانیان نقش بسیار مهمی در حفظ فرهنگ ایران داشت. عصر سامانیان نقش بسیار مهمی در حفظ فرهنگی ایران داشت. عصر سامانیان (قرنهای ۹ – ۱۰م. ) به عنوان دوره طلایی تاجیکها شناخته شده است. سامانیان در طول سلطنت خود از خط فارسی نیز حمایت کردند.
در قرن دهم میلادی، حکومت سامانیان تحت فشار روز افزون قدرتهای ترک، از شمال و جنوب قرار گرفت. در سال ۹۹۹م. پس از آنکه سلسله سامانیان توسط قراخانیها ترک سرنگون گردید، هیچ حکومت ایرانی پس از آن در منطقه آسیای مرکزی وجود نداشت.
در اوایل قرن ۹ میلادی نفوذ ترکها در دایره فرهنگی ایرانی در آسیای مرکزی افزایش یافت. در قرن یازدهم ترکها درصد بالاتر را داشتند. مردم ترکی که به جنوب آسیای مرکزی نقل مکان کردند و منطقهای که بعداً تاجیکستان شد، تحت تأثیر فرهنگی ایرانی قرار گرفتند.
پس از گذشت نسلها برخی از ترکها نحوه زندگیشان را از چادرنشینی و شبانی به زندگی مستقر تبدیل کردند که آنها را زندگی فارس زبانان نزدیکتر میکرد. تأثیرات فرهنگی متقابلی بین ترکها و ایرانیها و ازدواجهای فی مابین صورت پذیرفت. در طول قرون متمادی، سرزمینی که تاجیکستان شد بخشی از حکومتهای ترکها و یا مغولها بود. زبان فارسی به عنوان زبان حکومت و ادبیات باقی ماند. در قرون یازدهم تا پانزدهم، حکومت ترکها سلجوقیان، مغولها و تیموریان را میتوان نام برد. حمله مغولها تأثیر بسیار منفی بر شهرنشینی داشته و تخریب بسیاری از شهرهای مهم منطقه را در بر داشت.
در اوایل قرن شانزدهم، ازبکها از شمال شرق بر قسمت وسیعی از آسیای مرکزی غلبه یافتند، امّا حکومتهای متحد ازبک خیلی زود از هم پاشید. در اوایل قرن نوزدهم سرزمینی که تاجیکستان کنونی بخشی از آن را تشکیل میدهد به سه قسمت تقسیم شد.: در مرکز ازبکها، حکومت خانی بخارا و حکومت خانی خوقند، وادی فرغانه و پادشاهی افغانستان. این سه قدرت جهت کنترل مناطق کلیدی این ناحیه در نبرد با یکدیگر بودند. همچنین بعضی بخشها تحت کنترل بخارا یا خوقند بود لیکن حکمرانان عملاً مستقل بودند.
قرن نوزدهم
اگر نگوییم همه ولی اکثر سرزمینی که امروزه تاجیکستان نام دارد، قسمتی از امپراتوری هخامنشی ایران باستان در شش تا چهار قرن قبل از مسیح بود که توسط الکساندر کبیر چهار قرن قبل از مسیح تصرف شد و سپس بخشی از یونان و پادشاهی باختری گردید که بخشی از امپراتوری الکساندر بود.
علیرغم گذشته با عظمت تاریخی در سال ۱۹۲۴م. بخش اعظمی از شهرهای مهم تاجیکنشین، پس از اجرای طرح «تبر تقسیمی شوروی» از این سرزمین جدا و تنها سرزمینی کوچک به تاجیکستان اختصاص یافت. در سال ۱۹۲۹م. این کشور به سطح جمهوری سوسیالیستی ارتقاء یافته منطقه خجند به این کشور الحاق گردید لیکن دو شهر مهم سمرقند و بخارا که از مراکز مهم فرهنگی ایرانی – اسلامی محسوب گردیده و تاجیکنشین بودند به ازبکستان واگذار گردید. در سال ۱۹۹۱م. از بین پنج جمهوری که در آسیای مرکزی استقلال خود را از اتحاد جماهیر شوروی اعلام کردند تاجیکستان کوچکترین کشور از نظر مساحت و سومین کشور از نظر جمعیت بود.
همچون دیگر جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی، حدود هفتاد سال حاکمیت شوروی بر تاجیکستان مبتنی بر سرکوبی بود. نوسازی که در جمهوریهای شوروی اجرا میگردید، در تاجیکستان بیشتر متمرکز بر زراعت بود. در میان جمهوریهای شوروی تاجیکستان یکی از جمهوریهایی بود که از پایینترین استانداردهای زندگی برخوردار بود.
پیش از دوران شوروی که در اوایل سال ۱۹۲۰م. صورت پذیرفت، تاجیکستان حکومتهای مختلف ترکها، مغولها، چینیها، ایرانیها و روسها را تجربه کرد که همراه خود تأثیرات سیاسی فرهنگی را به ارمغان داشتند. از ۱۸۶۰م. تا سال ۱۹۲۰م. پس از جنگها و لشکرکشیهای متعدد، مردم تاجیک به طور کامل تحت حکومت روسیه قرار گرفتند.
دوران انقلاب بلشویکی
در مارس سال ۱۹۱۷م. ساکنان بومی استان (Guberniya) ترکستان، نه در براندازی سلطنت روسها و نه در به قدرت رسیدن حزب کمونیست تاجیکستان (بلشویک) که در نوامبر همان سال اتفاق افتاد نقشی نداشتند. پس از سقوط امپراطوری روسیه دولت موقت دفتر فرماندار کل ترکستان را برانداخته و به جای آن کمیته ۹ نفره ترکستان را که در آن روسها در اکثریت بودند و رهبری را به دست داشتند، ایجاد کردند.
دولت موقت که بین مارس و نوامبر سال ۱۹۱۷م. قدرت را در دست داشت علاقهای به اصلاحطلبان آسیای مرکزی و اعطای خودمختاری به آنان نداشت. برای ساکنان آسیای مرکزی هیچ کرسیای درمجلس مؤسسان موقت اختصاص داده نشده بود. اینگونه اتفاقات در سال ۱۹۱۷م. نهایتاً محافظهکاران و رادیکالها را از انقلاب بیگانه کرد.
در سال ۱۹۱۷م. مجلس انقلابیون محلی شامل سربازان و کارگران که در شوروی و در محیط ترکستان و بخارا به وجود آمده بود درصد غیر قابل قبولی از روسها را در بر داشت. در نوامبر سال ۱۹۱۷م. کنگره ناحیهای شوروی در تاشکند تشکیل یک رژیم انقلابی را اعلام نمود که رأی قاطع به ادامه سیاستهای دولت موقت داد. لذا ساکنان آسیای مرکزی دوباره این حرکت سیاسی را محکوم کردند. در نتیجه کمونیستهای محلی یک شورای تشریفاتی را برای ساکنان آسیای مرکزی تأسیس کردند.
وقتی که این تصمیم با مخالفت اعضای انقلابی که محروم شده بودند مواجه شد، ساکنان آسیای مرکزی، اصلاحطلبان و محافظهکاران، سازمان خود و یک گروه پوششدهنده (مرکز ملی) را تشکیل دادند. هرچند گروهها در برخی موضوعات مورد علاقه مشترک همکاری داشتند، لیکن دشمنیها و خشونتهای اتفاقی روابط آنها را تحت تأثیر قرار داده بود. گروهی از مسلمانان آسیای مرکزی یک جمهوری خودمختار را در جنوب آسیای مرکزی اعلان کردند که مرکز آن در خوقند واقع بود. در ابتدای سال ۱۹۱۹م. شورای تاشکند گروه خوقند را یک گروه ضدانقلاب اعلام و پس از تسخیر شهر دست کم ۵ هزار تن از مردم را قتل عام کرد.
در سال ۱۹۱۸م. شورای تاشکند شکست سختی را در تلاشش برای سرنگونی سلطنت بخارا تحمل کرده بود، که توسط کمونیستها و اصلاح طلبان آسیای مرکزی به عنوان مانعی در مقابل برنامههایشان محسوب میگردید. عدم موفقیت و شکست آنان سلطان را تهییج کرد و مقامات روسی در تاشکند را بر آن داشت تا امارت بخارا را دولت مستقل به جای تحت حکومت روسها بدانند.
مبارزه باسمهچیها
خرین مقاومت بومی که در مقابل جماهیر شوروی در آسیای مرکزی مانع ایجاد کرد مقاومت مردمی بود که روسها به آن نام باسمهچیها یعنی راهزنان را داده بودند.
در سال ۱۹۲۰م. در آسیای مرکزی بیش از ۲۰ هزار تن علیه حکومت شوروی جنگیدند. روسها به آنها راهزنها میگفتند. این اسم در بین عوام نیز رواج یافته بود. گروههای بیشمار باسمهچی با دستور کاری مختلف و غیر هماهنگ به عملیات میپرداختند. پس از قیام در وادی فَرغانه این حرکت به عنوان زمینه اعتراضها برای مخالفین حکومت روسیه یا بلشویکها در سرتاسر منطقه درآمد.
برخورد خصمانه ارتش سرخ، با ساکنان محلی در سال ۱۹۲۱م. موجب گردید که مردم بیشتری به کمپهای مقاومت بپیوندند. در حالی که هرچه بر تعداد افزوده میشد باسمهچیها حرکت منشعبتر و محافظهکارانهتر را بیشتر تجربه میکردند.
غیر از مقاومتهای از دور رهبریشده، جنگهای پارتیزانی در تاجیکستان در سال ۱۹۲۵م. به پایان رسید. در نیمه اول سال ۱۹۲۰م. شکست باسمهچیها با کشته شدن ۲۰۰ هزار نفر از مردم مبارزی که برای آزادسازی شمال بخارا اقدام کرده بودند همراه بود. چندین هزار تن نیز در طول سالهای بعد، از مبارزه دست برداشتند.
کمونیستها از ترکیب نیروهای نظامی و طرفدار برای شکست باسمهچیها استفاده میکردند. نیروهای ارتش سرخ شامل تاتارها و ساکنان آسیای مرکزی بودند. قول معافیت از مالیات، قول اصلاحات ارضی، برطرف سازی سیاستهای ضد اسلامی که در طول جنگ داخلی اعمال شده بود، و قول به پایان کنترل بر روی کشاورزی موجب مصالحه برخی از باسمهچیها شد که پس از آن به هیچ یک از این قولها عمل نشد.
تأسیس شوروی
در اوایل نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی روسیه در پی تلاشهای پیدرپی گذشته و عدم موفقیت، بر آسیای میانه غلبه یافت. تحولات اقتصادی و عوامل جغرافیایی مختلف تعداد روسهای مهاجر به آسیای میانه را در این مدت افزایش داد.
پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷م. تاجیکها با آن مقابله کرده و تا سال ۱۹۲۱م. تحت حکومت بلشویکها در نیامدند. تاجیکستان در سال ۱۹۲۴م. بخشی از ازبکستان شوروی شد و در سال ۱۹۲۹م. جمهوری شوروی تاجیکستان تأسیس گردید.
در سال ۱۸۶۰م. حکومتهای آسیای میانه تحت سلطه امپراطوری روسیه که قدرت بسیار بیشتری یافته بود، درآمدند. لیکن در خصوص توسعه روسیه به قزان که جلگه وسیع و بیدرخت و در حقیقت راه نفوذ غیرمحسوسی به شمال تاجیکستان بود نظریه پردازان سیاسی روسیه عقیده بر این داشتند که حکومتهای آسیای میانه به مخالفتهای نظامی با روسیه خواهند پرداخت. برخی از طرفداران توسعه روسیه نیز این اقدام را راهی برای فشار بر بریتانیا، به بازی گرفتن منافعش و تهدیدی برای موقعیت او در هندوستان میدیدند. در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی منطقه به خاطر ظرفیتش در تولید پنبه اهمیت اقتصادی بیشتری یافت.
مهمترین پیروزی روسیه تسخیر تاشکند از حکومت خانی خوقند بود، بخشی که در سال ۱۸۶۶م. ضمیمه روسیه شد. در همان سال تاشکند مرکز استان (GUBERNIYA) ترکستان، که شامل خجند و استروشن بود گردید. پس از یک قیام محلی، روسیه باقیمانده حکومت خانی خوقند را در سال ۱۸۷۶م. تصرف کرد.
در همان زمان حکومت خانی بخارا با روسیه جنگید که موجب از دست دادن سمرقند در سال ۱۸۶۸م. شد. روسیه با یک دوراندیشی از بیم جهان اسلام و بریتانیا تصمیم گرفت که باقیمانده بخارا را به خاک خود ملحق نکند، به خاطر اینکه بخارا سنگر اسلام و مکان شاخص استراتژیک برای بریتانیا بود. در مقابل دولت تزار با بخارا قراردادی عقد کرد که موجودیت او را به رسمیت بشناسد لیکن در عمل بخارا را تحت نفوذ روسیه قرار داد و بخارا در حقیقت موجودیت خود را با این قرارداد حفظ کرد. مقامات روسی در مقابل محدودهای که به روسیه ملحق شده بود، منطقهای شامل شهر دوشنبه را که اکنون پایتخت تاجیکستان است، به امیر بخارا واگذار کردند.
در سال ۱۸۸۰م. ، وقتی که افغانستان و روسیه بر سر سرزمینها مناقشه داشتند امیرنشین شغنان و روشان در غرب کوههای پامیر هدف جدیدی برای بریتانیا و روسیه شد. در سال ۱۸۹۵م. قراردادی منطقه را به بخارا ملحق کرد و همزمان پامیر شرقی را تحت حکومت روسیه درآورد.
تاجیکستان و شوروی
تاجیکستان یکی از ناهموارترین کشورهای جهان با مرزهایی بینهایت پیچیده است. این کشور کوچکترین کشور از نظر مساحت و سومین کشور از نظر جمعیت در بین جمهوریهای آسیای مرکزی است. ریشه فرهنگ و زبان تاجیکها ایرانی است.
تاجیکستان از بدو استقلال خود از شوروی تا کنون ۳ بار تغییر حکومت و ۵ سال جنگ داخلی را تجربه کرده است. اولین رئیس جمهوری تاجیکستان قهار محکماف بود که از زمان شوروی در مسند ریاست جمهوری باقی مانده بود. دومین رئیس جمهور تاجیکستان رحمان نبیاف قصد تعطیل کردن حزب کمونیست تاجیکستان را داشت لیکن اکثریت نمایندگان کمونیست در مجلس او را برکنار کردند.
در سال ۱۹۹۲م. نبیاف توسط نظامیان خلع شد که آغاز جنگ داخلی بود. مجلس امامعلی رحماناف را به عنوان رئیس شورای عالی تاجیکستان انتخاب کرد. جنگ بین نیروهای دولتی که توسط ارتش روسیه حمایت میشدند و نیروهای اسلامخواه در طول مرز افغانستان بالا گرفت. اما در سال ۱۹۹۴م. قرارداد آتشبس امضاء شد. در همان سال در حالی که نیروهای اسلامگرا و ضددولتی در انتخابات شرکت نداشتند، رحماناف در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد.
یک موافقتنامه صلح بین رقبای درگیر در سال ۱۹۹۷م. امضاء شد و تا اواخر سال ۱۹۹۹م. بارها تکمیل گردید. بخشی از این موافقتنامه در جهت به رسمیت شناختن احزاب سیاسی مخالف، پیش از انتخابات سال ۱۹۹۹م. بود که عملی شد، لیکن این احزاب موفقیت کمی در مشارکت در دولت به دست آوردند.
تاجیکستان در زمان استقلال به خاطر روح اسلامگرایی و سلحشوری قوی و مقاومت در مردم این کشور، موقعیت جغرافیایی و بهرهبرداری از منابع طبیعی آن بسیار عقبماندهتر از دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی نگاه داشته شده بود.
در سیستم شوروی، اقتصاد تاجیکستان برای تولید پنبه، آلومینیوم و دیگر تولیدات معدنی طراحی شده بود که شامل اورانیوم و طلا نیز میگردید.
جنگ داخلی تاجیکستان خسارات هنگفتی به اقتصاد ملی این کشور وارد ساخت. این خسارات در سال ۱۹۹۴م. حدود ۱۲ میلیارد دلار بود که صرفاً در بعد صنعت تخمین زده شده است. تولید در تمام صنایع تا حدود ۶۰% در سال ۱۹۹۴م. در مقایسه با سال ۱۹۹۰م. کاهش یافت. بسیاری از آلمانها و روسها که درصد بالایی از نیروی ماهر تکنولوژی تاجیکستان را تشکیل میدادند در زمان جنگ داخلی این کشور را ترک کردند. خشونتهای جناحی و برخوردهای سیاسی در کشور چهره خوبی از تاجیکستان به جهانیان عرضه نکرده است.
نخست وزیر یحیی عظیماف، که در فوریه سال ۱۹۹۶م. به قدرت رسید بر خصوصیسازی سریع و کمک گرفتن از صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی اصرار داشت. در اوایل سال ۱۹۹۶م. کنترل بر روی نرخ نان برداشته شد که در برخی شهرها غوغا برانگیخت که این خود نشانه نیاز به اصلاح ساختار بازار بود.
دولت عظیماف در بودجه سال ۱۹۹۶م. ۶% کسری بودجه را از محل تولید ناخالص داخلی در نظر گرفت. در اواسط سال ۱۹۹۶م. بانک جهانی وامی به مبلغ ۵۰ میلیون دلار برای تاجیکستان در نظر گرفت اما صندوق بینالمللی پول این کمک را منوط بر بهبود وضعیت ارزی این کشور و دیگر شرایط کرد.
در اولین ۴ سال استقلال صرفاً ۸% از ۵% خصوصیسازی که قرار بود تا پایان سال ۱۹۹۶م. صورت پذیرد به انجام رسید. اقتصاددانها کاهش ۴/۱۲% در سال ۱۹۹۶م. و ۱۰% در سال ۱۹۹۷م. در تولید ناخالص ملی را پیشبینی کرده بودند. از سال ۱۹۹۶م. تا سال ۱۹۹۷م. تاجیکستان به تلاش گستردهای در پیوستن به سازمانهای منطقهای جهت بهبود وضعیت اقتصادی خود اقدام کرد.
اتحادیه گمرکی روسیه سفید، قزاقستان، قرقیزستان و روسیه قصد به عضویت گرفتن تاجیکستان را داشتند، لیکن اتحادیه اقتصادی آسیای مرکزی متشکل از قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان پیوستن تاجیکستان را رد کردند.
در سالهای ۱۹۹۵م. تا ۱۹۹۶م. بهبودی در زیر ساختارهای فرسوده تاجیکستان رخ داده بود. شرکت دووی کره جنوبی سیستم تلفن را نوسازی کرد و شرکت هایی از امریکا، آلمان و ترکیه قرار بود در یک برنامه زمانبندی آن را تکمیل کنند.
وضعیت سیاسی در تاجیکستان از روز استقلال به بعد آشفته بود. در طول سال ۱۹۹۰م. گارد قدیمی که مخالف اسلامگرایان بود و ریشه در شوروی داشت تلاش گروههای مخالف که سعی در شراکت یا انحصار قدرت را داشتند، دفع کرد.
در سال ۱۹۹۲م. حکومت ائتلافی زودگذر از هم پاشید و کشور را به طرف جنگ داخلی سوق داد که پس از دخالت نیروهای گارد قدیمی و تسخیر شهر دوشنبه و انتصاب امامعلی رحماناف به عنوان رئیس شورای عالی اوضاع تحت کنترل قرار گرفت. لیکن ناسازگاریهایی که عمده آن بر پایه اسلامخواهی و بخشی حرکتهای سیاسی و برخی نیز نارضایتی از تقسیمات جغرافیایی و قومی کشور بود به شدت ادامه یافت.
در سالهای ۱۹۹۳م. تا ۱۹۹۶م. جنگ فروکش کرده بود که به علت تعهدات محدود دولت در چندین منطقه تاجیکستان و در اطراف مرزهای افغانستان بود. در سال ۱۹۹۳م. یک نیروی چندملیتی از کشورهای مستقل همسود تحت فرماندهی واحدهای روسیه، با هدف کنترل مرزهای جنوبی که نیروهای مخالف از طریق آن پشتیبانی اساسی میشدند وارد کشور شد.
در اوایل سال ۱۹۹۴م. سازمان ملل اولین دور مذاکرات صلح بین دولت و مخالفین تاجیکستان را ترتیب داد که تا ۲ سال بعد از آن نیز ۵ دوره دیگر مذاکره صورت پذیرفت لیکن هیچ یک از مذاکرات به موافقتنامه صلح منجر نگردید.
در سال ۱۹۹۶م. وضعیت سیاسی تاجیکستان همان وضعیت سیاسی سه سال قبل از آن بود. رژیم رحماناف قادر به شکست نیروهای مخالف یا دست یافتن به مصالحهای جهت رسیدن به موافقتنامه رضایت بخشی از آنها نبود. همانگونه که سه سال قبل از آن نیز نشان داد روسیه نتوانست که دولت و مخالفین را بر سر میز صلح بنشاند.
در این اثناء به بهانه کنترل ثبات، روسیه نیروهای محافظ صلحی را به نقاط کلیدی منطقه شوروی سابق اعزام کرد. این اقدام موجب گردید که خارجیان به صداقت روسیه در تلاش برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه شک کنند.
در اوایل ژوئن سال ۱۹۹۶م. بار دیگر جنگ داخلی در تاجیکستان شدت گرفت و ناظران فعال بودن ارتش روسیه در این جنگ را اظهار داشتند. حملات هوایی روسیه به مناطق مسکونی مخالفین در دهات در جنوب مرکزی تاجیکستان و مخالفت با تمدید سه ماهه آتشبس تحت نظارت سازمان ملل که در سال ۱۹۹۴م. امضاء شده بود از جمله این اقدامات بود. در تهاجم جدیدی با همکاری نیروهای روسیه، نیروهای تاجیکستانی تحت پوشش نیروی هوایی روسیه به طرف شرق کشور و مراکز قدرت مخالفین حرکت کردند.
در همین اثناء در ماه مه رژیم رحماناف از ادامه مذاکرات طبق برنامه زمانبندی شده تحت نظارت سازمان ملل سر باز زد و مانع از دسترسی ناظران سازمان ملل در تاجیکستان (UNMOT) به منطقه نبرد شد. در آگوست سال ۱۹۹۶م. نیروهای مخالفین تا نزدیکی شهر دوشنبه پیش آمدند که منجر به موافقتنامه آتشبس جدیدی شد. در اوایل سال ۱۹۹۶م. وضعیت نیروهای نظامی دولتی به خاطر ورود نیروهای مخالف از افغانستان به مرکز و شرق تاجیکستان نامساعد بود.
در ماه دسامبر رحماناف موافقتنامه صلحی را با سید عبدالله نوری رهبر حزب نهضت اسلامی تاجیکستان به امضاء رسانید. این موافقتنامه در جهت تشکیل یک انجمن آشتی ملی برای مذاکره جهت صلح دائم بود. در ماه بعد از آن، دولت رحماناف با مخالفین در خصوص تشکیل سازمانهای سیاسی و نظامی متشکل از هر دو طرف مذاکره کرد. هرچند جنگ تا بهار سال ۱۹۹۷م. ادامه یافت.
طبق گزارش روسیه در ماه مه سال ۱۹۹۶م. ارتش تاجیکستان با کمبود ۴۰% از کادر خود مواجه بود و ۴۰% از کادر خدمت نیز با فراخوانی افرادی که آموزش نظامی دیده بودند تشکیل گردیده بود. تا زمانی که جنگ داخلی ادامه داشت، رژیم رحماناف از بکارگیری نیروهای مخالف در کار دولتی پرهیز کرد.
در سال ۱۹۹۴م. اگرچه قانون اساسی جدیدی تصویب شد که میبایست ضامن آزادیهای فردی، قانون و ناظر بر اقدامات قوه مقننه و استقلال قوه قضائیه باشد، لیکن از سال ۱۹۹۳م. تا سال ۱۹۹۴م. در حقیقت حکومت کشور به حکومت یک تن که به علت اعلام حالت فوقالعاده بود تبدیل شد که نتیجه آن زندانی، تبعید و قتل چهرههای مخالف سیاسی و برخی ناظران خارجی گردید.
در سال ۱۹۹۴م. رحماناف در انتخابات ریاست جمهوری در مقابل تنها حریفش قاطعانه پیروز شد، که این انتخابات به عنوان انتخاباتی با یک نتیجه مشخص قلمداد گردیده بود.
مجلس با اکثریت قاطع از برنامههای رحماناف پشتیبانی کرد و قوه قضائیه نیز به طور کامل در اختیار رئیس جمهور قرار داشت، که میتوانست هر قاضی را برکنار کند.
منطقه خودمختار کوهستان بدخشان که حدود ۴۵% جمهوری را تشکیل میدهد، مهمترین نیروی مخالف محسوب میگردید، مخالف این وضعیت بود.
در تاجیکستان نسبت به دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی اقلیت روس از آزادی و امتیازات بیشتری برخوردار میباشند. برای مثال روسها میتوانند دو ملیتی باشند و روسی به عنوان یک زبان رسمی باقی مانده است.
در آوریل سال ۱۹۹۶م. رحماناف شهردار دوشنبه یوری پاناسوف را به عنوان معاون اول نخست وزیر منصوب کرد، که این کار ادامه تضمین ارائه پستهای کلیدی به روسهای مقیم بود.
علیرغم برخورد مناسب با اقلیت روس، روسها از سال ۱۹۹۲م. تا ۱۹۹۶م. به تدریج از تاجیکستان مهاجرت کردند و صرفاً ۸۰ هزار تن از ۵۰۰ هزار تن روس شناسایی شده در سال ۱۹۸۹م. در این کشور باقی ماندند. این مهاجرین روس از مقامات دولتی روسیه شکایت داشتند که حمایت کافی از آنان از جهت کمک و امنیت در تاجیکستان نکرده و برای آنان هیچ راهی جز ترک تاجیکستان باقی نمانده است.
پس از استقرار حکومت کمونیستی به جای حکومت تزاری در سال ۱۹۲۴م. در آسیای مرکزی، این حکومت مرزهای سیاسی داخلی را حذف کرد. دلیل آنان نیز کاهش پشتیبانی ملیگرایان از باسمهچیها و اینکه در گروههای ملی و ملیگرایان آسیای مرکزی نشانی از تهدید ضدکمونیستی دیده نشد.
حکومت روسها تغییر مهم را در آسیای مرکزی پدیدآورد و بسیاری از سنتها به ندرت تغییر کردند. در بخشی که اکنون تاجیکستان نام دارد، بسیاری از مردم با روسها ارتباط محدودی داشتند. مقامات مناطق روستایی در بخش اروپایی امپراطوری روسیه سیستم رعیتی را در سال ۱۸۶۱م. لغو کردند. مقامات محلی در دهکدهها از برنامه توسعه درازمدت پیروی کردند. قبل از سال ۱۹۱۷م. تعداد معدودی از روسها در منطقهای که اکنون تاجیکستان نامیده میشود، اقامت داشتند.
اتفاق مهمی که در سال ۱۸۷۰م. روی داد توسعه اولیه کشت پنبه در منطقه، شامل وادی فرغانه، حکومت خانی بخارا که بعدها بخشی از تاجیکستان شد، بود. طرح تغییر کشت از غله به کشت پنبه که در دوره روسها تحقق یافت، در این زمان نیز توسعه یافت. اولین کشت پنبه در شرق بخارا در طول جنگ جهانی اول انجام پذیرفت.
اصل مخالفت با استیلای روسها در اواخر قرن نوزده میلادی اتفاق افتاد. در سال ۱۹۰۰م. یک روش آموزش جدید با نام جدیدیزم (جدیدیه) از طرف اصلاح طلبان طرح گردید. جدیدیزم از طرف مدرنیستها و ملیگرایان تاجیک، تاتار و ازبک مورد حمایت قرار گرفت. تاتارها و ساکنان آسیای مرکزی که در این نظریه شریک بودند، مدارس جدیدیزم را در شهرهای متعددی در تاجیکستان ایجاد کردند. اگرچه پیروان جدیدیزم ضرورتاً ضد روس نبودند. لیکن مقامات تزار در ترکستان نوع تحصیل خود را به خطر افتاده دیدند.
در جنگ جهانی اول، شماری از شهرهای تاجیکستان فعلی تحت پوشش جدیدیزم قرار گرفتند. در سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۹۱۳م. قیام علیه سلطان بخارا تحت فرماندهی حکمرانان محلی در بخش شرقی حکومت خانی سرکوب شد. قیامهای سالهای ۱۹۱۰ و ۱۹۱۳م. نیاز به اسلحههای روسی جهت حفظ قیام داشت. یک قیام روستایی نیز در شرق بخارا در سال ۱۸۸۶م. صورت پذیرفت.
انقلاب ناکام روسیه در سال ۱۹۰۵م. انعکاس کمی در اذهان آسیای مرکزی داشت. در نشست دوما (مجلس مقننه) که جهت بررسی پیامد این اتفاقات تشکیل شد صرفاً ۶ نماینده از ترکستان شرکت کردند. متعاقباً در نشست دوما در سال ۱۹۰۷م. کشورهای آسیای مرکزی از اعزام نماینده خودداری کردند.
در سال ۱۹۱۶م. نارضایتی از حکومت روسها افزایش یافت. ساکنان آسیای مرکزی بخصوص از تبعیض در اخذ مالیات و تعیین قیمتها توسط تجار روسی شکایت کردند که نتیجه آن لغو معافیت سربازی سنتی ساکنان آسیای مرکزی در آن سال بود. در ژوئیه سال ۱۹۱۶م. اولین اغتشاشات و اعتراضها با حمله به سربازان روسی در خجند که بعدها شمال تاجیکستان شد صورت پذیرفت. همچنین درگیریها در نقاط مختلف آسیای مرکزی تا پایان سال ادامه یافت. نیروهای روسی به سرعت منطقه خجند را تحت کنترل مجدد درآوردند. در سال ۱۹۱۷ انقلاب روسیه موجب سرنگونی حکومت تزار در آسیای مرکزی شد.
سرکوب و پاکسازی
بین سالهای ۱۹۲۷م. تا ۱۹۳۴م. حزب کمونیست تاجیکستان به دستور حکومت مرکزی مسکو موجی از پاکسازی را آغاز کرد. بسیاری از اعضای رده بالای حزب کمونیست تاجیکستان از قانون اجباری اشتراکی کردن کشاورزی بشدت ناراضی بوده، از خودمختاری طرفداری کرده و سپر خردمندان محلی بودند. مسؤولان حزب مرکزی از جانبداری حزب کمونیست تاجیکستان محلی از منافع جمهوریشان راضی نبودند، لذا بین سالهای ۱۹۳۳م. تا ۱۹۳۵م. حدود ۱۰ هزار تن یعنی ۷۰% اعضای حزب در تاجیکستان در تمام سطوح اخراج شدند.
دور جدید پاکسازی بین سالهای ۱۹۳۷م. تا ۱۹۳۸م. با ترورهای وسیع به دستور استالین صورت پذیرفت و متعاقباً روسها پُستهای حساس تا دبیر اولی حزب کمونیست تاجیکستان را به دست گرفتند.
از سال ۱۹۱۲م. تا سال ۱۹۴۲م. مساجد از ۲۶ هزار باب به ۱۳۱۲ باب کاهش یافت.
پس از جنگ جهانی دوم وضعیت دیگرگون شد. حکومت شوروی نابودی و محو مذهب و ادیان الهی را سرلوحه برنامههای خود قرار داد.
در سال ۱۹۱۸م. استالین در مقام ریاست کمیساریای ملیتها، اقدام به تأسیس کمیسیاریای مسائل مسلمانان با هدف گسترش آن به مناطق مسلمان نشین نمود که پس از مدت کوتاهی منحل گردید.
در سال ۱۹۲۴م. محاکم شرعی لغو و ترویج آداب و رسوم اسلامی ممنوع شد.
در سال ۱۹۲۸م. کلیه مکتب خانهها و مدارس مذهبی در سطح ابتدایی و متوسطه تعطیل شدند.
در سال ۱۹۲۹م. سلطان گایوف به جرم تلاش برای تشکیل حکومت دینی به اعدام محکوم شد.
بین سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۰م. کلیه اموال موقوفه اسلامی به نفع دولت مصادره شد و لذا پشتوانه اقتصادی مراکز مذهبی گرفته شد.
در سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۷م. تعداد زیادی از مسلمانان که در بین آنان وزرای کابینه ترکمنستان و ازبکستان نیز به چشم میخوردند اعدام شدند. اختناق و سرکوب شدید علیه رهبران اسلامی و مسلمانان معتقد، تحت پوشش «اتحادیه مبارزین ملحد» صورت میپذیرفت.
در سال ۱۹۴۱م. پس از هجوم آلمانها به شوروی سیاست دولت متمایل به دلجویی از مسلمانان با در نظر داشتن استفاده از روشهایی که موجب عدم رشد آنان گردد شد.
پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران در زمان لئونید پرژنف سیاست شوروی در قبال مسلمانان امکان انجام فرایض دینی خود را یافتند. برژنف اظهار داشت: «اکنون دیگر روشن شده است که در بخشهای مسلمان نشین این کشور هر گونه تلاش به منظور تغییر طرز فکر و روحیه مردم با یک واقعیت سیاسی اجتماعی که نفوذ در آن بسیار دشوار مینماید، برخورد کرده است. تأثیر فرهنگ خاص این ممالک که از اسلام مایه میگیرد… به نحوی شگرف به چشم میخورد».
اشتراکی کردن اجباری کشاورزی
اشتراکی کردن کشاورزی در حد محدود در سالهای ۱۹۲۷م. تا ۱۹۲۹م. و با اعمال فشار فراوان در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۴م. اجرا گردید. هدف از سیاست کشاورزی شوروی توسعه کشت پنبه به کل تاجیکستان و بخصوص در جنوب جمهوری بود. این اقدام به خشونت علیه روستاییان انجامید. توسعه شبکه آبیاری و اجبار به کوچ کوه نشینان و مردمی از ازبکستان به زمینهای پست، بسیاری از روستاییان را به مبارزه با اشتراکی کردن اجباری سوق داد و حرکت باسمهچیها را در ارتفاعات در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۶م. زنده کرد.
پس از جنگ جهانی دوم
بعد از جنگ جهانی دوم سیستم آبیاری کشاورزی توسعه یافت. پیشرفت صنعت و بهبود سطح تحصیل در تاجیکستان نیز صورت پذیرفت. همچون دیگر نقاط شوروی بخصوص در سالهای ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۸م. مردم تاجیکستان شاهد طرحهای سازماندهی مجدد رهبران شوروی بودند، نظیر خروشچف که بین سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۴م. بر سر قدرت بود. اقتصاد تاجیکستان نیز به عنوان قسمتی از طرح خروشچف اداره میشد. تحت رهبری برژنف که در سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۲م. بر سر قدرت بود مرزهای تاجیکستان هر چند وقت یک بار تغییر مییافتند و نهایتاً بخش کوچکی از جمهوریهای همسایه به تاجیکستان ملحق شد.
در طول حکومت شوروی تنها سیاستمدار تاجیکی که بیرون از مرزهای این جمهوری معروف بود باباجان غفوراف (۱۹۰۸ تا ۱۹۷۷م. ) بود. او شخصیت تاجیکی برجستهای بود و در سال ۱۹۴۰م. اولین دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان شد.
پس از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳م. غفوراف به عنوان یک تاریخدان مجرّب و دانشمند برجسته آسیایی و سردبیر مجله، مطالبی را در خصوص ملیگرایی تاجیکان در برخی نوشتههای تاریخی خود اظهار میداشت. دومین دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان تورسونبای اُلجابایف (۱۹۵۶ تا ۱۹۶۱م. ) بود.
پس از الجابایف، جبّار رسولاف که سربازی کهنهکار و با اعتبار و دارای وجهه در بوروکراسی کشاورزی جمهوری بود این مقام را به دست گرفت. همانند دبیر اولان دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی، رسولاف نیز از سیاست برژنف در «ثبات کادرها» استفاده کرد. او تا مرگ برژنف در سال ۱۹۸۲م. بر سر قدرت بود.
جانشین رسولاف، رحمان نبیاف تربیت شده مدرسه سیاسی برژنف بود که بیشتر عمر خود را در بوروکراسی کشاورزی صرف کرده بود. نبیاف تا سال ۱۹۸۵م. که میخائیل گورباچف مخلوع گشت، یعنی سالهای ۱۹۸۶م. تا ۱۹۹۱م. رهبری گارد قدیمی حزب را بر عهده داشت.
پس از انقلاب
انتخاب نبیاف به ریاست جمهوری تاجیکستان در سال ۱۹۹۱م. به عنوان عضوی از گارد قدیمی در یک انتخابات فشرده صورت پذیرفت. در سال ۱۹۹۲م. این اتفاق سیاسی قدم مهمی در جهت کاهش فشارهای سیاسی سختی بود که جمهوری را به طرف جنگ داخلی سوق میداد.
برخی گروههای شاخص از استان سغد (لنینآباد سابق) کاندید بودند، لیکن حکومت به کاندیدهای دیگر مناطق اجازه شرکت در انتخابات را نداد. لذا نظیر ناسازگاری اوایل سال ۱۹۹۰م. گروههای مخالف در کل کشور به مخالفت برخواستند لیکن به علت حمایت شدید شوروی بندرت توانستند بر تاجیکستان تأثیر بگذارند.
تحت تأثیر مخالفین، شورای عالی تاجیکستان در ماه آگوست سال ۱۹۹۰م. بیانیه استقلال را صادر کرد، اما در ماه مارس سال ۱۹۹۱م. مردم تاجیکستان در یک همهپرسی ملی به طور غیرقابل انتظاری به باقی ماندن در شوروی رأی دادند. آگوست همان سال ضدیت مسکو با دولت گرباچف، تظاهرات گستردهای را از طرف گروههای مخالف در شهر دوشنبه به دنبال داشت، که به استعفای رئیس جمهور قهار محکماف تکیه داشت. نبیاف به عنوان رئیس جمهور موقت انتخاب شد. در همان ماه، شورای عالی تاجیکستان نظیر ازبکستان و قیرقیزستان استقلال تاجیکستان را تائید کرد. در ماه نوامبر برای جلب رضایت روسیه تاجیکستان قرارداد تشکیل کشورهای مستقل همسود را امضاء کرد.
در ماه مارس سال ۱۹۹۲م. تظاهرات ضد دولتی در شهر دوشنبه آغاز شد. در ماه آوریل تنش گروههای طرفدار دولت به مخالفت با اصلاحاتی که پس از تظاهرات مخالفین صورت پذیرفته بود، انجامید.
در ماه مه، برخوردهای نظامی کوچکی اتفاق افتاد که موجب گردید نبیاف از مذاکره دست برداشته و مخفی شود. پس از آنکه هشت تن از مخالفین دولت در تظاهرات شهر دوشنبه کشته شدند، با واسطهگری فرمانده روسی موافقتنامه سازشی مبنی بر حضور یک سوم نیروهای مخالف در کابینه امضاء گردید. فروپاشی این دولت ائتلافی موجب بروز جنگ داخلی چهارساله شد.
جنگهای داخلی پس از استقلال
در سال ۱۹۱۸-۱۹۱۹م. کمبود شدید مواد غذایی در ترکستان که نتیجه جنگ داخلی بود، کمبود دانه که به خاطر انحصار کشاورزی به پنبه توسط کمونیستها صورت پذیرفته بود و همچنین سیاستهای قیمتگذاری و بیمیلی شورای تاشکند به جبران قحطی مردم بومی آسیای مرکزی موجب گردید که طی یک تخمین تعداد مرگ بر اثر گرسنگی را به بیش از یک میلیون نفر اعلام میدارند.
در پایان سال ۱۹۱۹م. پس از فروپاشی حرکت ضد بلشویکی سربازان در غرب سیبری، ژنرال میخائیل فرونزه قادر گردید تا با رهبری ارتش سرخ به آسیای مرکزی هجوم آورده و به تدریج تمام منطقه را فتح کند.
در سال ۱۹۲۰م. ارتش سرخ، بخارا را تسخیر کرد و امیر را سرنگون ساخته و اعلام جمهوری خودمختار مردمی نمود، لیکن این منطقه به عنوان منطقه تسخیر شده باقی ماند. در سال ۱۹۲۰م. ترکستان و بخشی از شمال تاجیکستان فعلی به طور رسمی جزو اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شد.
در سال ۱۹۲۱م. با پیروزی کمونیستها در جنگ داخلی اولین اتحادیه جماهیر آذربایجان، ارمنستان، روسیه سفید، گرجستان و اوکراین به وجود آمد. در سال ۱۹۲۲م. حزب کمونیست تاجیکستان بخارا به حزب کمونیست تاجیکستان روسیه که کمی پس از آن به حزب کمونیست تاجیکستان جماهیر شوروی تبدیل شد پیوست. از آن به بعد، بیشتر ادارات اصلی دولتی در بخارا با گماشتههایی که از مسکو فرستاده میشدند پر شده و بسیاری از تاتارها و ساکنان آسیای مرکزی از حزب و دولت پاکسازی شدند و در سال ۱۹۲۴م. بخارا از جمهوری مردمی به جمهوری سوسیالیستی مردمی تبدیل شد.
حکومت و سیاست جمهوری تاجیکستان
تقسیمات کشوری
تاجیکستان به سه استان، ۵۸ ناحیه، ۲۹ شهر، ۴۷ شهرک و ۳۵۴ شورای دهات تقسیم میشود. استان خودمختار کوهستان بدخشان با مرکزیت شهر خاروغ، با مساحت ۷/۶۳ هزار کیلومتر مربع، در یال ۱۹۲۵م. تأسیس شد که ۴۴% مساحت کل کشور را شامل میشود. استان سغد (لنینآباد سابق) با مرکزیت شهر خجند و مساحت ۱/۲۶ هزار کیلومتر مربع در سال ۱۹۷۰ تأسیس شد و دارای ۷۰۰/۹۰۲/۱ نفر جمعیت میباشد. استان ختلان با مرکزیت شهر قرغانتپه با مساحت ۶/۲۴ هزار کیلومتر مربع در سال ۱۹۹۲م. تأسیس یافت که اکنون ۱۰۰/۱۷۸/۲ نفر جمعیت دارد و ۴۴ ناحیه دیگر. نواحی تابع جمهوری دارای ۳۰۰/۳۸۴/۱ نفر جمعیت مییاشد.
در اواخر دوره اتحاد شوروی و اوایل استقلال، تاجیکستان چهار استان داشت: در شمال خجند (لنینآباد)؛ در جنوب استانهای قرغانتپه و کولاب و در جنوب شرقی استان خودمختار کوهستان بدخشان.
در اوایل سال ۱۹۸۸م. قرغانتپه و کولاب به عنوان یک استان به نام ختلان ادغام شدند که در سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲م. مجدداً از هم جدا شدند و پس از مدتی کوتاه دوباره به هم پیوستند.
نام استانهای تاجیکستان و وسعت آنها به شرح زیر میباشد:
۱ استان سغد Sogd مرکز : خجند
۲ استان ختلان Khatlan مرکز :قرغانتپه
۳ استان بدخشان Badakhshan مرکز : خاروغ
تاجیکستان کشوری با ۹۳% موقعیت کوهستانی، با ارتفاعات کوتاه در غربی، شمال غربی و وادی فرغانه و بلندترین ارتفاعات در جنوب شرقی، در منطقه پامیر است. وادی فرغانه، پرجمعیتترین ناحیه آسیای میانه در شمال تاجیکستان، از ازبکستان در غرب تا قرفیزستان در شرق واقع است.
طبق آمار ۱۹۹۳م. ، ۶۳۹۰ کیلومتر مربع از زمین های این کشور دارای شبکه آب بود.
نباتات در تاجیکستان شامل بیش از پنج هزار نوع گوناگون گیاه بوده که تقریباً ۴۰۰ نوع آن در طبّ معاصر و سنّتی مورد استفاده قرار میگیرد.
در کوه و جنگلهای تاجیکستان، حیوانات و پرندگان گوناگونی زیست میکنند که از آن جمله بیش از ۸۰ نوع حیوانات پستاندار و بیش از ۱۰۰۰ نوع پرنده را میتوان نام برد. در رودخانه و دریاچههای تاجیکستان ۴۰ نوع ماهی وجود دارد.
شهرهای مهم
از شهرهای مهم این کشور، شهر دوشنبه که مدتی در زمان شوروی استالینآباد نام داشت، شهر خجند که آن هم مدتی در زمان شوروی لنینآباد خوانده میشد و شهرهای قرغانتپه، کولاب، کانبادام، تورسونزاده، اسفره، پنجکنت، استروشن و خاروغ را میتوان نام برد.
شهر دوشنبه
به دلیل موقعیت جغرافیایی، دوشنبه پایتخت تاجیکستان شهری است سر سبز و خرّم. خیابان رودکی خیابان اصلی و مرکزی آن به شمار میرود که میدانهای سامانیان و صدرالدین عینی در این خیابان واقعاند.
شهر دوشنبه از جمله عمدهترین مراکز صنعتی جمهوری محسوب میگردد. در کارخانههای این شهر منسوجات نخی و حریر، یخچال، دستگاههای نسّاجی، وسایل هیدرولیک، ماشین آلات زراعتی، مصنوعات کشبافی، خیاطی و چرم و کفش تولید میشود.
شهر دوشنبه مرکز عمده فرهنگی جمهوری نیز می باشد. آکادمی علوم جمهوری، ۱۹پژوهشگاه، ۵ مرکز آموزش عالی و بیش از ۱۰۰ باب مدرسه و مرکز آموزش حرفهای، ۵ تئاتر، ۱۰ تالار سینما و کنسرت، فیلارمونی و ۲۴ کتابخانه در این شهر قرار دارند. ساخت ساختمانهای اداری، مراکز فرهنگی و خدماتی و آپارتمانهای چند طبقهای هم اکنون نیز ادامه دارد. ساختمانهایی از قبیل خانه حکومت، تئاتر اپرا و بالت صدرالدین عینی، کتابخانه ملّی فردوسی، تالار کنسرت و سینمای باربد،
میهمانخانه (هتل)های «دوشنبه» و «تاجیکستان»، دانشگاه دولتی تاجیکستان، چایخانه «راحت» از جمله نقاط دیدینی پایتخت محسوب میگردند. مؤسسههای نشریات «عرفان»، «ادیب»، «معارف»، «دانش» و دائرهالمعارف تاجیک در شهر دوشنبه واقعاند. جراید این کشور که اکثر در شهر دوشنبه نشر میشوند، به زبانهای تاجیکی، روسی و ازبکی است
شهر دوشنبه به عنوان مرکز سیاسی، اداری و فرهنگی در ابتدای قرن بیستم انتخاب گردید. در باب اشتقاق نام دوشنبه، روایتی متداول است که طبق آن در حدود کنونی شهر دوشنبه روزهای دوشنبه بازار برگزار میشد و از اینرو بعدها این نام به این شهر اطلاق شد. این روایت چندان هم از واقعیت دور نیست، زیرا در حدود دوشنبه کنونی، قصباتی موسوم به سهشنبه و چهارشنبه هم وجود دارد. دوشنبه به عنوان محل مسکونی در مآخذ منسوب به قرن ۱۷ و وجود قلعه آن در تاریخنامههای ابتدای قرن ۱۸ به دیده میشود. در ابتدای قرن ۱۸ دوشنبه قرارگاه حاکم حصار در فصل تابستان بود.
موقعیت جغرافیایی دوشنبه به انتخاب آن به عنوان مرکز اداری و سیاسی منطقه مساعدت کرده است.
حفریات باستانشناسی بیانگر آن است که دوشنبه از زمینه زراعت و پیشهوری دستاوردهای چشمگیری داشته است. در ابتدای قرن ۲۰ دوشنبه به مرکز اداری و سیاسی برگزیده شد.
حکومت
اولین دولت تاجیکستان پس از استقلال، همان شیوه حکومتی شوروی را با فرمانبرداری کامل از مسکو ادامه داد. در سال ۱۹۹۰م. نظیر آنچه در حکومت مسکو اتفاق افتاد، دفتر رئیسجمهور تأسیس شد. تا تشکیل حکومت ائتلافی زودگذر در سال ۱۹۹۲م. عملاً تمام پُستهای کلیدی در دست حزب کمونیست تاجیکستان بود. پس از دسامبر سال ۱۹۹۲م. نیز قدرت در دست آنها باقی ماند.
در اوایل استقلال تاجیکستان، کارگزاران قدیمی باقیمانده وظیفه خود دیدند که خود را کاندید حکومت کنند تا نگذارند تاجیکستان که بشدت تحت تأثیر اسلامگرایان بود، حکومتی اسلامی برپا نمایند. لذا انتخابات شورای عالی و ریاست جمهوری که برگزار شد، نه آزادانه بود و نه طبق خواست عموم. انتخابات مجلس نیز که در فوریه سال ۱۹۹۰م. تحت وضعیت اضطراری شدید برگزار شد، به همین نحو بود.
طبق قانون اساسی سال ۱۹۹۴م. ، تاجیکستان حکومتی جمهوری، دارای استقلال، آزادی، حقوقی، دنیوی و متحد است. سیستم حکومتی ریاست جمهوری، شامل رئیس جمهور و هیئت وزیران است که به وسیله رئیس جمهور انتخاب میگردند. رئیس حکومت نیز نخستوزیر است. طبق قانون همان سالها، مجلس عالی دارای ۱۸۱ نماینده بود که برای یک دوره پنجساله انتخاب میگردیدند که اولین انتخابات آن در سال ۱۹۹۵م. برگزار شد. قوه قضائیه استقلال اسمی داشت و فاقد قدرت حقیقی برای اجرای قوانین بود که تاکنون نیز وضعیت به همین صورت باقی مانده است.
در فوریه سال ۱۹۹۰م. تظاهرات علیه سیاستهای دولت منجر به ناآرامی و درگیری در شهر دوشنبه شد که روسیه واحدهایی از ارتش خود را جهت سرکوب تظاهرات اعزام نمود. از این موضوع رژیم بهرهبرداری سیاسی کرده و وضعیت اضطراری و فوقالعاده اعلام کرد که تا مدتها پس از آن نیز ادامه داشت.
درگیری میان نیروهای کمونیست قدیم و نیروهای اسلامگرا در دیگر نقاط تاجیکستان و اطراف مرز افغانستان تا اواسط سال ۱۹۹۰ ادامه ئیافت که خبر این درگیریها به ندرت در نشریات غربی منعکس میشد.
در این مدت، هر نوع اظهار نظر و یا انتقاد توسط رهبران سیاسی مخالف از رادیو و تلویزیون ممنوع و سانسور شد. رژیم به بهانه برانگیختن آشوب، علیه رهبران مخالف معروف حزب نهضت اسلامی و سایر سران و رهبران مخالف سلطه کمونیستی، جرم جنایی اعلام کرد که شورای عالی متعاقباً اعلام داشت که حزب نهضت اسلامی درگیر نبوده است. اتفاقات سال ۱۹۹۰م. تنفّر مخالفین را بیش از پیش نسبت به کمونیستها برانگیخت.
مخالفین به سه دسته اسلامگرایان که اکثریت قاطع را تشکیل داده و بسیار قوی بودند، طرفداران کمونیستهای قدیم که جایگاهی نداشته و به شدت از خارج حمایت میشدند و ملیگرایان که در حقیقت عددی به حساب نمیآمدند، تقسیم شدند. در سال ۱۹۹۱م. سه حزب اصلی مخالف متعهد شدند به مقاومت در هر زمان و شرایطی ادامه دهند. در اواخر سال ۱۹۹۱م. مهمترین چهره اسلامی جمهوری، حاجی اکبر تورهجانزاده بود که به طور آشکار با مخالفین ائتلاف کرده بود. در سال ۱۹۹۲م. حکومت ائتلافی تشکیل شد که در کشور نقش چندانی ایفا نکرد.
در اولین سال استقلال، سیاست تحت تأثیر کشمکشهای سیاسی در بین رقبایی که اکثر در زمان شوروی صاحبان منصب و یا کمونیست و طرفدار شوروی بودند و مجموعهای از نیروهای مخالف که قصد ایجاد حکومتی اسلامی را داشته و بسیار نیرومند بودند، قرار داشت که نتیجه آن بروز جنگ داخلی بود که در نیمه دوم سال ۱۹۹۲م. اتفاق افتاد و چنانچه دخالت چندین کشور همسایه تاجیکستان و بازداشتها، تبعیدها، مفقودالاثر شدنها و قتلهای گسترده نبود، نیروهای اسلامگرا قطعاً پیروز میگردیدند، لیکن دستهای که طرفدار سیستم شوروی بودند، کنترل دولت را در دسامبر ۱۹۹۲م. پس از پیروزی در جنگ داخلی که به کمک نیروهای ارتش شوروی و ازبکستان صورت پذیرفت، به دست گرفتند.
در جو سیاسی متشنجی که پس از وقایع آگوست سال ۱۹۹۱م. در مسکو رخ داد، شورای عالی تاجیکستان در ماه سپتامبر ۱۹۹۱م. به استقلال جمهوری رأی داد. هر چند که این رأی موجب قطع رابطه با شوروی نگردید. این رأی بیشتر جهت پاسخگویی به درخواست فزاینده داخلی مخالفین به استقلال و اقدامی شبیه ازبکستان و قرقیزستان بود.
تاجیکستان به پیمانی که بین جمهوریهای سابق شوروی که در دسامبر ۱۹۹۱م. روی داد، نپیوست و به عضویت کشورهای مستقل همسود که در حقیقت تاجیکستان هیچ نقشی در آن نداشت، در آمد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۱م. رحمان نبیاف در مقابل صرفاً یک حریف خود که دولت خدانظراف، یک فیلمساز و از کمونیستهای سابق بود و توسط رسانههایی که تحت کنترل کمونیستها بودند، سانسور شده بود، انتخاب گردید. لیکن علیرغم برتری نبیاف و سانسور تبلیغاتی علیه خدانظراف، او حدود ۳۰% آرا را به دست آورد. جنگ شهروندی که در سال ۱۹۹۲م. به وقوع پیوست، به استعفای رئیس جمهور انجامید.
در نیمه اول سال ۱۹۹۲م. مخالفین به افزایش سرکوب توسط دولت با سازماندهی بزرگترین تظاهرات اعتراض کردند. نبیاف گارد ملی را تشکیل داد و اسلامگرایان که در ناحیه جنوب قرغانتپه و شرق ناحیه پامیر متمرکز بودند، مسلح شده و آماده نبرد گردیدند. در آوریل همان سال، بازماندههای طرفدار شوروی، طرفداران خود را جهت تظاهرات متقابل از نزدیک ناحیه کولاب به شهر دوشنبه آوردند که تشنج بالا گرفت و درگیری مختصری رخ داد.
در ماه مه سال ۱۹۹۲م. پس از آنکه نبیاف مذاکره با اسلامگرایان را قطع کرد و مخفی شد و پس از کشته شدن ۸ تن از تظاهرکنندگان در تیراندازی، مبارزه به مرحله بحرانی خود رسید. در این زمان فرمانده نظامی ارتش روسیه مصالحه را پیشنهاد کرد که نتیجه آن امضای قراردادی بود مبنی بر اینکه یکسوم وزارتخانه در اختیار مخالفین قرار گیرد.
در باقیمانده سال ۱۹۹۲م. بازماندههای طرفدار شوروی تلاش سختی را جهت برگرداندن وضعیت با فراهمسازی زمینههای آن یعنی تشکیل قوه مقننه جدید که مخالفین نتوانند نظرات خود را اعلام کنند، اقدام کردند. در تابستان و پایان سال ۱۹۹۲م. درگیریهایی بین حقوقدانان و مبارزین رخ داد.
در آگوست سال ۱۹۹۲م. تظاهرکنندگان در شهر دوشنبه، نبیاف را بازداشت کرده و با زور اسلحه از او خواستند استعفا دهد. رئیس شورای عالی اکبرشاه اسکندراف اهل پامیر که با نبیاف روابط نزدیکی داشت، رئیس حکومت موقت شد. اسکندراف مذاکره سازش را پیشنهاد کرد، اما او نفوذ کمی بر دو طرف داشت.
نبرد سیاسی و نظامی تا پایان سال ۱۹۹۲م. ادامه یافت. در ماه نوامبر دولت ائتلافی اسکندراف به امید آشتی رقبا استعفا کرد. در همان ماه شورای عالی که هنوز توسط افراطیهای کمونیست اداره میشد، در شهر خجند جلسه اظطراری تشکیل داد که نشستی سخت ضد اسلامگرایان بود و منتج به تصمیم برگزاری انتخاب دولتی باب میل و موافق عقاید خودشان شد.
شکل پارلمانی حاکمیت به تصویب رسید و پس از اینکه دفتر رئیس جمهور تعطیل شد، امامعلی رحماناف که فردی ۳۸ ساله و سابقاً مدیر یک مزرعه اشتراکی بود و تجربه کمی در دولت داشت، با توافق به عنوان رهبر پارلمان انتخاب گردید. نخست وزیر نیز عبدالملک عبداللهجاناف شد که یک سیاستمدار افراطی بود. رحماناف در انتخابات ۶ نوامبر سال ۱۹۹۴م. به مسند ریاست جمهوری رسید.
در آوریل سال ۱۹۹۴م. مذاکرات صلحی بین دولت دوشنبه و اعضای تبعید شده مخالف، توسط سازمان ملل صورت پذیرفت. از آن زمان تا اوایل سال ۱۹۹۶م. شش دور مذاکره در شهرهای مختلف صورت گرفت. مذاکراتی نیز مستقیماً بین نمایندگان طرفین توسط ایران و روسیه صورت پذیرفت.
جلسه اصلی مذاکرات با حضور ایران به عنوان مؤثرترین کشور با ایده حفظ منافع مردم تاجیکستان، روسیه به عنوان حامی اقلیت طرفداران سیستم کمونیستی و طرفدار شوروی و با ایده حفظ منافع خودش، جمهوریهای آسیای مرکزی به عنوان همسایه و با ایده ضامن روی کار نیامدن حکومتی اسلامی در تاجیکستان، پاکستان به عنوان حامی گروه طالبان که در همسایگی تاجیکستان به سر میبردند، کنفرانس امنیت و همکاری اروپا با ایده استعماری و سازمان کنفرانس اسلامی بودند.
دو سال اول این مذاکرات دستاوردهای مثبتی داشت که مهمترین آن قرارداد آتشبسی بود که در اکتبر ۱۹۹۴م. برای مدت چند هفته منعقد گردیده بود که بارها تا سال ۱۹۹۶م. تمدید شد، اگر چه تخلفات متعددی نیز از طرفین دیده شد.
تغییر قانون اساسی تاجیکستان در تاریخ ۶ نوامبر ۱۹۹۴م. در یک همهپرسی به تصویب رسید. در فصل ۲ اصلهای ۲۹-۳۰ قانون اساسی به شهروندان آزادی سخن، مطبوعات، مجالس، گردهمایی و نمایش داده شده است. طبق قانون اساسی، تاجیکستان جمهوری مستقل و دموکراتیک میباشد و زبان رسمی آن تاجیکی (فارسی) است. دولت ملزم به حفظ حقوق و آزادی اندیشه، بیان، قلم و فعالیتهای سیاسی، فعالیتهای اقتصادی افراد در قانون آمده است. گروههای دینی حق دخالت در کارهای دولت را ندارند. طبق قانون اساسی چنانچه معاهده بینالمللی توسط کشور امضاء شود که با قوانین عادی کشور مغایرت داشته باشد، این معاهدات لازمالاجرا میباشند.
تظاهرات، راهپیمایی و گردهمایی مطابق قانون بلامانع است. بیمه درمانی رایگان بوده و حق بیکاری در قانون پیشبینی شده است. این قانون اساسی جدید دفتر رئیس جمهوری را ابقاء کرده، نام شورای عالی شوروی سابق را به مجلس عالی تغییر داد. در انتخابات قانون اساسی همزمان برای ریاست جمهوری نیز رأیگیری شد، در حالیکه قبل از تصویب قانون اساسی رأیگیری برای ریاست جمهوری خلاف قانون است. آخرین تغییرات در قانون ااساسی تاجیکستان مربوط به سال ۲۰۰۳م. است که ضمن تمدید رئیس جمهور کنونی، قانونی به تصویب رسید که در آن رئیس جمهور میتواند برای دو دوره هفت ساله در مسند خود باقی بماند.
قوه مجریّه
رئیسجمهور
در اصل ۶۴-۷۲ قانون اساسی آمده است: رئیس جمهور همزمان رهبر دولت، حکومت اجرایی و فرمانده کل نیروهای مسلح جمهوری تاجیکستان محسوب میشود که موظف به تضمین قانون اساسی، قوانین، حقوق و آزادی انسان، استقلال ملّی، وحدت و یکپارچگی مرز و بوم، تداوم و دیرپایی دولت و … میباشد.
در سال ۱۹۹۰م. رئیس جمهور ابتدا توسط مجلس انتخاب شد. در اولین انتخابات ریاست جمهوری که در سال ۱۹۹۱م. صورت پذیرفت، دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان رحمان نبیاف برنده شد. دفتر ریاست جمهوری در نوامبر سال ۱۹۹۲م. تعطیل و در سال ۱۹۹۴م. پس از مراجعه به آراء عمومی به طور قانونی تأسیس شد. در این مدت رئیس شورای عالی امامعلی رحماناف رئیس اسمی دولت بود.
در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر سال ۱۹۹۴م. رحماناف در طی یک رفراندوم که از طرف مخالفان محکوم و در خارج نیز تأیید نشد، انتخاب گردید. تنها رقیب رحماناف که از طرفداران سیستم قدیم بود، عبدالملک عبداللهجاناف بود. او پس از اجبار به استعفا از نخست وزیری زمان رحماناف که به علت انتقاد از وضعیت بد اقتصادی و فقر بود، در سال ۱۹۹۳م. یک حزب مخالف تأسیس کرد.
رئیس جمهور به وسیله رأی مردم و برای مدت ۷ سال انتخاب میگردد. آخرین انتخابات در تاریخ ۶ نوامبر ۱۹۹۹م. برگزار گردید و انتخابات بعدی در سال ۲۰۰۶م. برگزار خواهد شد. در انتخابات سال ۱۹۹۹م. امامعلی رحماناف به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد که تا امروز بر سر قدرت میباشد. او در انتخابات ۹۷% آراء را در مقابل تنها رقیب خود عثماناف که ۲% آراء را کسب کرد، به دست آورد.
نخست وزیر و هیئت وزیران
در اصل ۷۳-۷۵ قانون اساسی آمده است: حکومت جمهوری عبارت است از نخست وزیر و معاونان او، وزیران و رؤسای کمیتههای دولتی. رئیس دولت نخست وزیر میباشد که توسط رئیس جمهور تعیین میگردد. هیئت وزیران نیز توسط رئیس جمهور تعیین میگردند و توسط شورای عالی تأیید میشوند. هیئت وزرا با احکام مجلس عالی و رئیس جمهور تأیید میگردند.
در سال ۱۹۹۶م. هیئت وزیران شامل ۱۵ وزیر و ۶ معاون نخستوزیر، رؤسای کمیتههای دولتی و رؤسای استانها، مشاورین رئیس جمهور در مسائل اقتصاد ملی، منشی شورای امنیت ملی و رئیس بانک ملی تاجیکستان بود.
از ۲۰ ژانویه سال ۱۹۹۹م. تاکنون (سال ۲۰۰۳م. ) نخست وزیر عاقل عاقلاف میباشد که از طرف رئیس جمهور امامعلی رحماناف صرفاً برای یک دوره هفت ساله این سمت را خواهد داشت و نمیتواند دوره بعد این سمت را داشته باشد.
وزارتخانهها
- وزارت امنیت ملّّی
- وزارت امور داخله (وزارت کشور)
- وزارت تندرستی (بهداشت)
- وزارت امور خارجه
- وزارت فرهنگ
- وزارت دفاع
- وزارت حفظ طبیعت
- وزارت معارف (آموزش و پرورش)
- وزارت علاقه (مخابرات)
- وزارت کشاورزی
- وزارت حفظ اجتماعی اهالی
- وزارت نقلیات (راه و ترابری)
- وزارت مالیه (دارایی)
- وزارت محنت و شغل اهالی (وزارت کار)
- وزارت عدلیه (دادگستری)
- وزارت اقتصاد و روابط بینالمللی اقتصادی
- وزارت وضع فوقالعاده و امور دفاع اهالی
قوه مقنّنه
مجلس عالی
اُرگان عالی دولتی جمهوری تاجیکستان مجلس عالی است
مجلس عالی تاجیکستان قانونگذاری، حکم و بازرسی را بر عهده دارد. نمایندگان مجلس عالی برای مدت ۵ سال انتخاب میگردند.
از بین نمایندگان مجلس عالی، رئیس مجلس عالی، معاونان وی، رؤسای کمیتهها و کمیسیونهای دایمی انتخاب میشوند.
مجلس عالی از دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا تشکیل شده است. مجلس شورای ملی یا مجلس نمایندگان دارای ۶۳ کرسی است که اعضای آن با رأی مردم و برای مدت ۵ سال انتخاب میگردند. آخرین انتخابات مجلس نمایندگان در ۲۷ فوریه و ۱۲ مارس سال ۲۰۰۰م. صورت پذیرفت و انتخاب بعدی در سال ۲۰۰۵م. برگزار خواهد شد.
مجلس سنا یا مجلس ملی دارای ۳۳ کرسی است که اعضای آن به طور مستقیم ۲۵ عضو توسط نمایندگان محلی و ۸ عضو توسط رئیس جمهور و برای مدت ۵ سال انتخاب میشوند. آخرین انتخابات مجلس ملی (سنا) در تاریخ ۲۳ مارس ۲۰۰۰م. برگزار گردید و انتخابات بعدی در سال ۲۰۰۵م. برگزار خواهد شد.
کلیه شهروندان ۲۵ سال به بالا میتوانند در انتخابات شرکت کرده و رأی دهند. در انتخابات سال ۱۹۹۰م. که شرح آن گذشت، در مجلس عالی از ۲۳۰ کرسی، ۲۲۷ کرسی را کمونیستها و ۳ کرسی را دیگر احزاب کسب کردند.
قانون اساسی که در نوامبر سال ۱۹۹۴م. تصویب شد، ۱۸۱ کرسی را به جای ۲۳۰ کرسی در نظر گرفت. در اولین انتخابات پس از آن ۱۶۱ نماینده انتخاب شدند که ۱۹نفر از ۲۰ نفر در دور دوم که در ماه بعد برگزار شد (یک نماینده از طرف هیئت مؤسسان رد شد و یک نماینده نیز کمی پس از انتخابات فوت کرد) انتخاب شدند. در سال ۱۹۹۵م. انتخابات مجلس حدود ۴۰ کرسی خالی ماند و بسیاری از نامزدها همان نامزدهای شورای سابق و یا مقامات محلی بودند. همچون انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۴م. انتخابات مجلس نیز از طرف جامعه بینالمللی یک انتخابات آزاد شناخته نشد.
قوه قضائیّه
در سیستم ارگانهای دولتی جمهوری دادگاه و دادستانی جمهوری تاجیکستان دارای مقام ویژه است. سیستم دادگاهی مستقل بوده و تنها تابع قانون اساسی و قوانین میباشد. غیر از دادگاه قانون اساسی، دادگاه عالی، دادگاه عالی اقتصادی، دادگاههای ولایتی، شهری، ناحیهای و دادگاه نظامی نیز وجود دارند. استان خودمختار کوهستان بدخشان دادگاههای منطقهای، ناحیهای و شهری دارد. بازرسی جهت اجرای قطعی قوانین در جمهوری را دادستان کل و دادستانهای تابع او به عمل میآورند (قانون اساسی، اصل ۸۴-۹۸).
سیستم دادگاههای تاجیکستان اسماً مستقل و ساختار اصلی آن در زمان شوروی ریخته شده بود. قوه قضائیه به دلیل اختیاراتی که قانون اساسی سال ۱۹۹۴م. به رئیس جمهور در خصوص برکناری قضات از کارشان را میدهد، کاملاً مستقل نیست.
در سال ۱۹۹۴م. قانون اساسی قوه قضائیه را که مرجع نهایی قانون اساسی و قوانین و اقدامات دولت است و شامل دیوان عالی کشور، دادگاه قانون اساسی، دادگاه عالی اقتصادی و دادگاه ارتش میباشد، مستقل اعلام کرد.
قضات برای یک دوره ۵ ساله تعیین میگردند، اما صرفاً تابع قانون اساسی و به دور از دخالت مقامات منتخب هستند، لیکن از آنجایی که رئیس جمهور میتواند قضات را خلع کند، در عمل هنوز تاجیکستان فاقد قوه قضایی مستقل است. قضات دیوان عالی کشور نیز توسط رئیس جمهور منصوب میگردند. دادستان کل تاجیکستان نیز برای یک دوره ۵ ساله انتخاب میگردد.
دادستان کل میتواند به جرائم در حد و حدود مشخص در قانون اساسی رسیدگی و قضاوت کند تا از تطابق آن با قوانین جمهوری مطمئن گردد.
سیستم انتخاباتی
طبق سیستم انتخاباتی در قانون اساسی سال ۱۹۹۴م. ، انتخابات نمایندگان مردم، همگانی، مساوی و با رأی دهی پنهانی مستقیم میباشد. شهروندانی که به سن ۱۸ سالگی رسیدهاند، از حقوق انتخاب کردن و انتخاب شدن بهرهمند میباشند. احزاب سیاسی، اتحادیههای اجتماعی، گروهها و شهروندان حق دارند تحت قانون انتخابات کاندیدهای خود را پیشنهاد کنند.
شورای عالی میتواند برای حل مسایل مهم دولتی و اجتماعی، اقدام به همهپرسی سراسری با رأیگیری مساوی و پنهانی کند.
دولتهای محلی، استانها، مناطق و شهرها انتخابات مجلس خود را دارند که رئیس اجرایی آن، رئیس هیئت نمایندگان مردم است و اعضاء آن برای مدت ۵ سال انتخاب میگردند. مجلس عالی میتواند مجالس محلی را در صورتی که نتوانند مجری قانون باشند، منحل کند.
سیاست
تاجیکستان دارای سیستم تک حزبی (حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان) بود. در سال ۱۹۹۰م. تعداد متعددی حزب مخالف تشکیل شد که اتفاقات سالهای اولیه استقلال را تحت تأثیر قرار دادند. در سال ۱۹۹۴م. در انتخابات ریاست جمهوری، فقط یک نامزد در فهرست مخالفین اسمی، لیکن با سکویی مشابه وجود داشت. در حال حاضر اساساً نیروهای کمونیست در داخل و خارج از حکومت فعلی، مانور را به دست دارند.
احزاب و گروههای سیاسی
سازماندهی و فعالیت احزاب سیاسی و دیگر اتحادیههایی که خارج از چهارچوب قانون عمل کنند، ممنوع است. تا زمانی که تاجیکستان یکی از جمهوریهای شوروی بود، قدرت سیاسی در دست حزب کمونیست تاجیکستان بود نه در دست جمهوری و تا سال ۱۹۹۱م. حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان بخشی از حزب کمونیست تاجیکستان شوروی و مطیع حزب مرکزی شوروی بود. در سالهای قبل از استقلال، احزاب مخالف با دیدگاههای ضد دینی و برنامه کاری مختلفی ظاهر شدند.
پس از جنگ داخلی، بارها مشارکت مخالفین و احزاب محدود گردید، اگر چه برخی احزاب، فعال باقی ماندند.
در پایان سالهای ۱۹۸۰م. و آغاز سالهای ۱۹۹۰م. احزاب مخالف مختلفی با دیدگاههای ضد دینی تأسیس شد.
از سال ۱۹۹۱م. تا ۱۹۹۲م. کشمکشها به جنگ داخلی منجر شد. حزب نهضت اسلامی به عنوان یک حزب علنی تأسیس شد و در ابتدا ۱۰ هزار عضو داشت. اگر چه گفته میشود که از سال ۱۹۷۰م. فعالیت زیرزمینی داشته است. حزب نهضت اسلامی صریحاً بر هویت اسلامی و ملی اتکا داشت تا موضوعات فراملّی. وقتی که طرفداران شوروی در دسامبر ۱۹۹۲م. قدرت گرفتند، دوباره فعالیت حزب را ممنوع کردند. در آن زمان، حزب دارای ۲۰ هزار عضو بود. پس از جنگ داخلی این حزب نام خود را به «جنبش احیای اسلام» تغییر داد. حزب دمکرات و جنبش رستاخیز نیز ممنوع شدند. در نتیجه تا اوایل سال ۱۹۹۳م. هیچ حزب مخالفی اجازه فعالیت نداشت. حزب دموکرات که غیردینی، ملیگرا و در کل طرفدار غربی شدن بود، توسط روشنفکران در سال ۱۹۹۰م. تأسیس شده بود که دفتر مرکزی آن در ایران بود. در سال ۱۹۹۵م. این حزب دفتر مرکزی خود را از تهران به مسکو تغییر داد.
دولت در سال ۱۹۹۵م. در حالی ممنوعیت حزب دموکرات را لغو کرد که قدرتی در داخل نداشت. در اوایل سال ۱۹۹۶م. این حزب نیز در مذاکره سازش با دولت دوشنبه به جمع احزاب دیگر پیوست.
نظیر حزب دموکرات، جنبش رستاخیز هم در سال ۱۹۹۰م. با پشتیبانی روشنفکران تأسیس شده بود. شهرت آن به عنوان سازمان مخالف و سپر بلای تظاهرات و درگیریهای فوریه سال ۱۹۹۰م. در شهر دوشنبه بود.
در سال ۱۹۹۲م. جنبش رستاخیز، حزب دموکرات، جنبش لعل بدخشان و دیگر احزاب و سازمانها نقشی مهم را در مجبور ساختن رئیس جمهور نبیاف به استعفا ایفا کردند.
در سال ۱۹۹۶م. رهبریت به شدت تضعیف شده رستاخیز نیز با رژیم دوشنبه صلح کرد. جنبش لعل بدخشان که غیردینی و دموکرات بود، در سال ۱۹۹۱م. تأسیس شده بود. هدف اصلی این جنبش که اکثر پامیری بودند، خودمختاری بیشتر برای استان خودمختار بدخشان بود.
در بهار ۱۹۹۲م. جنبش لعل بدخشان به تظاهرات دیگر گروههای مخالف پیوست. تا وقوع جنگ داخلی، تعدادی حزب و سازمان جدید در تاجیکستان فعالیت قانونی داشتند که برخی در جهت منافع گروهی مثل تجارت و برخی در جهت شخصیتها مثل نخست وزیر سابق عبدالملک عبداللهجاناف فعالیت میکردند. کلیه احزاب و سازمانها در تأثیرگذاری بر روند سیاسی ناموفق بودند. برای مثال مهمترین این احزاب، حزب متحد معروف عبداللهجاناف، از طرف دولت از شرکت فعال در انتخابات قانونگذاری فوریه سال ۱۹۹۵م. منع شده بود.
نام احزاب سیاسی تاجیکستان و از این بین ۶ حزب مهم سیاسی آن در زیر آورده شده است.
- حزب خلقی دموکراتی تاجیکستان (امامعلی رحماناف)
- حزب نهضت اسلامی (سید عبدالله نوری)
- حزب دموکرات تاجیکستان (محمدروزی اسکندراف)
- حزب عدالت و ترقی (رحمتالله ظاهراف)
- حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان (شادی شبدالاف)
- حزب سوسیالیست تاجیکستان (شیرعلی کنجایف)
دیگر احزاب
- حزب عدالت (عبدالرحمان کریماف)
- حزب احیاء اسلام (محمدشریف همتزاده)
- جنبش لعل بدخشان (اتابک امیر بیکاف)
- جنبش رستاخیز (طاهری عبدالجبار)
حزب کمونیست تاجیکستان
در سال ۱۹۲۰م. تعداد اعضای حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان به طور چشمگیری افزایش یافت، اما در دهههای بعد از آن درصد اعضای تاجیک در حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان با پاکسازی و تجدید سازمان حزب کاهش یافت. به هر حال، در دوره شوروی، روسها موقعیتهای حساس را در دست داشتند. برای مثال، بالاترین مقام حزبی یعنی دبیر اولی برای شخصیتهای گروه قومی خاصی از جمهوری رزرو شده بود، اما دبیر دومی آن همواره به روسها یا اعضای دیگر ملیتهای اروپایی شوروی تعلق داشت.
در اواسط سال ۱۹۸۰م. حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان حدود ۱۲۳ هزار عضو داشت که حدود دو سوم آن از مناطق شهری بودند. در سال ۱۹۹۱م. اتحادیه جوانان کمونیست (کومسومول) که بیشترین اعضای آینده حزب را تشکیل میدادند، ۵۵۰ هزار نفر عضو داشت. در اواخر دوره شوروی علی رغم امتیازات و فرصتهایی که حزب ارائه میکرد، کاهش تمایل به عضویت در حزب نمایان بود. در سال ۱۹۸۹م. بسیاری از نواحی بیش از آنچه استخدام میکردند، عضو از دست میداد. در آگوست سال ۱۹۹۱م. سقوط رئیسجمهور گورباچف، حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان را حتی از آنچه قبلاً افت کرده بود، در نظر عامه پایینتر آورد. اگرچه در سال ۱۹۹۱م. حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان معلق شد، لیکن این حزب توانست در زمان تعلیق ساختار خود را حفظ کند. در دسامبر سال ۱۹۹۱م. حزب دوباره مبارزه جهت به دست آوردن قدرتی را که قبلاً از دست داده بود، آغاز کرد. پس از جنگ داخلی، حزب کمونیست تاجیکستان بزرگترین حزب کشور بود، هر چند که تعداد اعضای آن بسیار کمتر از زمان شوروی بودند. در انتخابات قانونگذاری سال ۱۹۹۵م. نامزدهای کمونیست اگر چه اکثریت را به دست نیاوردند، لیکن نتیجه خوبی را کسب کردند.
نهادهای مردمی
همان گونه که در دیگر نقاط آسیای میانه اتفاق افتاد، فشارهای نژادی در تاجیکستان نیز تحت شرایط سخت اواخر دوره شوروی افزایش یافت. در سال ۱۹۷۰م. پارهای تنشهای نژادی و آشوبهای ضد شوروی صورت پذیرفت. از دلایل افزایش انزجار از شوروی خشونت هدایت شده نسبت به ملیتهای دیگر و فشارهای اقتصادی وارد بر آنها بود. در سال ۱۹۸۹م. نمونهای از این ناسازگاری به صورت درگیری بین تاجیکها و قرقیزها بر سر زمین و آب بروز کرد. همچنین اختلاف بین ازبکها و تاجیکها در طول جنگ داخلی تاجیکستان در سال ۱۹۹۲م. وقتی که ازبکهای مقیم تاجیکستان به طرفداران شوروی پیوستند نیز نمونه دیگری بود.
در سال ۱۹۸۹م. حمله به مسختینها (Meskhetians) که یکی از گروههای اسلامی اخراج شده از قفقاز توسط استالین بودند، وقتی که حدود ۲ هزار مسختینی که به شرق ازبکستان و استان فرغانه اخراج شده بودند، درگیری بین ساکنان منطقه و مسختینها صورت پذیرفت که موجب دخالت نیروهای امنیتی و در نتیجه اخراج مسخیتینها به طور کل از آسیای مرکزی شد.
همچنین در اواخر سالهای ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰م. اعتراض تاجیکها به نحوه برخورد مقامات مرکزی شوروی و همسایههای ترکشان و به خصوص ازبکها، با آنها که مهمترین عامل آن تحقیر سنت تاجیکها توسط شوروی و زدن مارک عقب افتاده به تاجیکها بود، شدّت یافت.
تاجیکها میراثی بیش از دو هزار و پانصد سال و تمدن غرب ایران را داشتند، در حالی که از نحوه تحقیر خود در دروس تاریخ و ادبیات دوره تحصیلی مدارس دوران شوروی آزرده شده بودند. سیاست شوروی در خصوص ترویج ادبیات و دو نوع الفبای فرمایشی موجب جداسازی تاجیکها از فرهنگ سنتی آنها شد.
یکی از مهمترین دلایل رشد ملیگرایی تاجیکها در اواخر دوران شوروی، به اجرا گذاردن قانون سال ۱۹۸۹م. بود که زبان تاجیکی را زبان جمهوری اعلام کرد. چنانکه استفاده از زبانهای روسی، ازبکی و دیگر زبانها به رسمیت شناخته شد. قانون، تاجیکی را با فارسی رسماً یکی دانست و آن را مستلزم جایگزینی تدریجی به جای الفبای سریلیک دانست.
از اوایل سال ۱۹۹۰م. تأثیر این قانون بر کسانی که در جمهوری به روسی صحبت میکردند و همچنین برخی از کلمات روسی که به فارسی جدید ایرانی تغییر یافت، استفاده از الفبای عربی را محدود کرد.
ازبکها هم از انکار هویت نژادی تاجیکی و ریشههای باستانی آن در آسیای مرکزی انتقاد کردند.
ملیگرایان تاجیک به مقامات جمهوری ازبکستان به خاطر تبعیض آشکار آنان بر ضد مردم تاجیک مقیم آن کشور و مجبور کردن آنها به تغییر ملیتشان به ازبک جهت کاهش جمعیت تاجیکهای مقیم ازبکستان و همچنین عدم امکان ارائه آموزش و منابع فرهنگی به زبان تاجیکی به تاجیکهای مقیم آن کشور اعتراض کردند. همچنین تاجیکهای ملیگرا از حکومت مرکزی و همسایگان آنها به خاطر غارت منابع طبیعی تاجیکستان و تخریب محیطی آن شکایت کردند.
گرایش به ملیگرایی در اواخر دوران شوروی و اوایل دوران استقلال افزایش یافته بود، لیکن نیروی سیاسی مسلطی در آنجا نبود.
در اواخر سال ۱۹۸۰م. طرفداران سیستم کمونیستی از احساسات ملیگرایی جهت ارتقای مقام خود استفاده کردند. اما پس از استقلال آن اشخاص به طور فزایندهای ضد ملیگرایی شدند، اگر چه ملیگراها به عنوان یک نیروی سیاسی در آمدند.
فرهیختگان و شخصیتهای مهم تاجیکستان
۱ آرتق قادراف هنرپیشه و راوی
۲ اسفندیار علینظر شاعر
۳ اعلمخان کوچهرُف محقق و استاد دانشگاه ملی
۴ اکتم خالق نظر نویسنده و محقق
۵ امریزدان علیمرداناف محقق
۶ اولمس میرسعیداف رئیس آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان
۷ برات عبدالرحمن شاغل دستگاه ریاست جمهوری و نویسنده
۸ توردیعلی بایبابایف سردبیر مجله علم و حیات
۹ تورهخان احمدخاناف کارگردان تئاتر و درامنویس
۱۰ تیمور محیالدیناف استاد تاریخ دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان
۱۱ جانیبیک اکابراف نویسنده و سردبیر مجله صدای شرق
۱۲ جلالالدین علیزاده رئیس دانشگاه اسلامی امام ترمذی تاجیکستان
۱۳ جوره بقازاده محقق و استاد دانشگاه ملی
۱۴ جوره هاشمی شاعر
۱۵ جورهبیک ندری رئیس پژوهشگاه شرق شناسی و آثار خطی، محقق
۱۶ حبیبالله ناظری سردبیر هفته نامۀ «ادبیات و صنعت»، شاعر
۱۷ حقنظر نظراف آکادمیسین
۱۸ حکمت رحمت کارمند اتحادیه نویسندگان، نویسنده و شاعر
۱۹ خالنظر محبتاف محقق
۲۰ پیوند گلمرادزاده استاد دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان
۲۱ حیدر آدینهاف معاون وزیر آموزش و پرورش تاجیکستان
۲۲ خانم نقره سنتاوا شاعر
۲۳ خداینظر عصازاده
استاد دانشگاه مالیات و حقوق تاجیکستان، محقق
۲۴ خدایی شریف مدیر کرسی تاریخ ادبیات کلاسیک دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان، محقق
۲۵ خورشیده آتهخاناوا
کارمند پژوهشگاه زبان و ادب رودکی
۲۶ دادخدا سیمالدیناف
رئیس پژوهشگاه زبان و ادب رودکی
۲۷ دارا دوست کارمند نشریه آموزگار
۲۸ دارا نجات شاعر
۲۹ دانه بهرام آوازخوان
۳۰ دکتر عبدالواحد شمالاف
فیلسوف و کارمند پژوهشگاه فلسفه
۳۱ دولتمند خالاف آوازخوان
۳۲ رجبمد امیراف وزیر فرهنگ تاجیکستان
۳۳ رحمان آستاناف رئیس تلویزیون »پایتخت»
۳۴ رحمت نذری شاعر
۳۵ رسول هادیزاده محقق و رئیس بنیاد رودکی
۳۶ رفاعت سیداحمداوا شاعر
۳۷ روشن رحمانی مدیر مسؤول و سردبیر گاهنامه «مردمگیاه»
۳۸ روشن یارمحمد نویسنده
۳۹ زلفیه عطایی شاعر و سردبیر مجله فیروزه
۴۰ ساربان نویسنده
۴۱ سعید احمداف مشاور رئیس جمهور تاجیکستان
۴۲ سعیدعلی محیالدیناف استاد دانشگاه کشاورزی تاجیکستان
۴۳ سلام نوریان برونی استاد دانشگاه و محقق
۴۴ سلطان میرزاشاهاف نویسنده و رئیس کاخ وحدت
۴۵ سلیمان انوری استاد دانشگاه ملی تاجیکستان
۴۶ سلیمشاه حلیمشاه شاعر
۴۷ سیدرحمان سلیمانی محقق
۴۸ سیدعلی مأمور شاعر و کارمند انتشارات ادیب
۴۹ شریف تاشاف رئیس کتابخانه ملی
۵۰ شادان حنیف نویسنده
۵۱ شادی صالح کارگردان تئاتر
۵۲ شاهمظفر یادگاری شاعر
۵۳ شریفمراد اسرافیلنیا استاد دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان
۵۴ شهباز کبیراف مدیر کرسی زبان تاجیکی دانشگاه ملی
۵۵ شهریه ادهمزاده شاعر
۵۶ شیرزاد عبداللهزاده محقق و مدیر بخش تاریخ دین پژوهشگاه فلسفه و حقوق تاجیکستان
۵۷ صفر سلیمانی رئیس پژوهشگاه فرهنگ تاجیکستان
۵۸ صفرعلی رجباف وزیر آموزش و پرورش تاجیکستان
۵۹ صفرمحمد ایوبی شاعر و نویسنده
۶۰ صیاد غفار شاعر
۶۱ سیفالله ملاجاناف مدیر کرسی دانشکده تاریخ دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان
۶۲ طلبشاه ستاراف رئیس کنسرواتوری تاجیکستان
۶۳ طلعت نگاری خبرنگار صدای خراسان
۶۴ عالمجان سلیمزاده نماینده مردمی در پارلمان
۶۵ عایشه حامد معاون بنیاد زبان تاجیکی
۶۶ عبدالجلال علیزاده رئیس دانشگاه اسلامی تاجیکستان
۶۷ عبدالحمید صمداف نویسنده و معاون اول اتحادیه نویسندگان
۶۸ عبدالحی محمدامیناف استاد دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان
۶۹ عبدالغفار پرتو نویسنده و کارمند وزارت معارف
۷۰ عبدالقادر رحیماف شاعر و مدیر روزنامه جمهوریت
۷۱ عبدالقادر منیازف محقق و رئیس پیوند
۷۲ عبدالله قادری شاعر
۷۳ عبدالله ضیاء شاعر
۷۴ عبدالملک بهاری نویسنده
۷۵ عبدالمناناف عبدالرحمن پژوهشگر و شاغل در ریاست جمهوری
۷۶ عبدالنبی ستارزاده محقق و معاون وزیر خارجه
۷۷ عبدالولی دوراناف محقق و استاد دانشگاه اسلاویانی
۷۸ عبدالولی شریفاف کارمند موزۀ ملی، محقق
۷۹ عثمان نظیر محقق و نماینده مردم در پارلمان
۸۰ عروهالله طاهراف استاد دانشگاه و مدیر مجله معرفت
۸۱ عسکر حکیم معاون مجلس ملی تاجیکستان، شاعر
۸۲ عسکرعلی رجبزاده محقق
۸۳ عصامالدین صلاحالدیناف مشاور رئیس جمهور
۸۴ علیمحمدی خراسانی محقق و مدیر بخش متنشناسی پژوهشگاه خاورشناسی
۸۵ عمر صفراف مدیر کرسی زبان و ادبیات فارسی دانشکده شرقشناسی
۸۶ غالبشاه غائباف مدیر شعبه دین حکومت تاجیکستان
۸۷ قاری امانالله مفتی تاجیکستان
۸۸ قاسمشاه اسکندراف رئیس سازمان «نزاعشناسی» در تاجیکستان
۸۹ قربانعلی رحماناف آوازخوان
۹۰ کرامتالله عالماف
مشاور رئیس جمهور تاجیکستان، محقق و شاعر
۹۱ کرامتالله میرزایف نویسنده
۹۲ کمال عینی محقق و رئیس بنیاد عینی
۹۳ کمال نصرالله شاعر
۹۴ گلرخسار صفیاوا شاعر و معاون اتحادیه نویسندگان
۹۵ گلنظر کلدی شاعر و سردبیر روزنامه وحدت
۹۶ مؤمن قناعت شاعر، رئیس جایزه رودکی اتحادیه نویسندگان
۹۷ ماهرخوجه سلطانزاده معاون وزیر فرهنگ
۹۸ مجید سلیم نویسنده
۹۹ محمد غایب شاعر و رئیس تلویزیون تاجیکستان
۱۰۰ محمدجان شکوری محقق
۱۰۱ محمدعلی عجمی شاعر
۱۰۲ محمدیوسف اماماف رئیس دانشکده زبان و ادبیات تاجیکی دانشگاه دولتی ملی
۱۰۳ مهمان بختی نویسنده و رئیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان
۱۰۴ میراحمد امیرشاه نویسنده
۱۰۵ میرزا ملااحمداف رئیس مرکز ایرانشناسی و رئیس انجمن دوستی
۱۰۶ میرزاحیات دولتاف رئیس اتحادیه روزنامهنگاران
۱۰۷ نذر یزدان محقق
۱۰۸ نذرالله عبداللهاف کارگردان تئاتر و نویسنده
۱۰۹ نظام قاسم شاعر
۱۱۰ نظام نورجاناف محقق در رشته هنر تئاتر
۱۱۱ نور تبراف نویسنده
۱۱۲ نیاز میرزایف رئیس دانشکده تاریخ دانشگاه ملی
۱۱۳ ولی صمد محقق
ساختار انتظامی و امنیتی
در سال ۱۹۹۲م. تأمین امنیت داخلی در طول جنگ داخلی به علت فعالیت گروههای غیرقانونی متعدد، مشکلات داخلی و رشوهخواری امری غیرممکن بود. قاچاقچیان مواد مخدر نیز از این وضعیت مخصوصاً در اواسط دهه ۹۰ به خوبی استفاده کردند.
کمیته امنیت ملی، متشکل از روسها و تاجیکها برای تأمین امنیت ملی فعالیت داشت.
ساختار امنیتی منطقهای
سال پس از استقلال، تاجیکستان در جهت تأسیس سازمانهای امنیت ملی و نظامی تلاش کرد. در اواسط دهه ۹۰م. نیروهای مشروط کشورهای مستقل همسود به فرماندهی روسیه در تاجیکستان باقی ماندند.
نیروهای مسلّح
تاجیکستان در فوریه سال ۱۹۹۳م. ارتش مستقل خود را تأسیس کرد. نیروهای اولیه از بین نیروهای فعال در جنگ داخلی انتخاب شدند. در ارتش جدید این نیروها سلسله مراتب و فرماندهی گروهی خود را حفظ کردند که مانعی بر سر راه یک ارتش منسجم بود، زیرا که برخی واحدها از فرمان بالاتر خود سرپیچی کرده و نیز بین خود درگیری داشتند.
در اواسط سالهای ۹۰م. ارتش تاجیکستان حدود سه هزار پرسنل داشت. روسها که بسیاری از آنان از سربازان جنگ افغانستان بودند، سه چهارم افسران را تشکیل میدادند. وزارت دفاع روسیه به ارسال کمکهای مادی به تاجیکستان ادامه داد. در اواسط همان سال، تاجیکستان نیروی هوایی نداشت، بلکه بر نیروی هوایی روسیه تکیه داشت. لذا دولت دوشنبه قصد خرید تعدادی بالگرد برای ارتش و تشکیل اسکادران هوایی را داشت.
نیروهای مسلح تاجیکستان شامل ارتش، نیروی هوایی، نیروی دفاع هوایی، گارد ملی ریاست جمهوری و نیروی امنیتی (داخلی و مرزی) است.
در سال ۱۹۹۶م. نیروی زمینی ارتش، غیر از نیروی هوایی، بالغ بر ۳ هزار تن بودند.
طبق آمار سال ۲۰۰۱م. :
نیروی نظامی ممکن: مردهای ۱۵ تا ۴۹ سال، ۱۵۸۶۷۰۰ نفر.
نیروی نظامی سالیانه آماده به خدمت: مردها ۷۲۰۵۶ نفر.
ارتش
ارتش تاجیکستان به دو تیپ موتوری و تیپ نیروهای مخصوص تقسیم میشود که به شدت متّکی بر تجهیزات و پشتیبانی تسلیحاتی روسیه است. نیروهای مرزی شامل ۱۶۵۰۰ نیروی روسی و ۱۲۵۰۰ نیروی تاجیکستانی است (۱۹۹۵م. ).
سازمان های امنیتی
وزارت دفاع در سال ۱۹۹۲م. تأسیس شد. در ژوئن سال ۱۹۹۵م. دو الی سه هزار نیروی مسلح وجود داشت. همچنین حدود ۱۲ هزار نیرو از کشورهای مستقل همسود نیز حضور داشتند که اکثریت آنان از روسیه بودند.
وقتی تاجیکستان بخشی از شوروی بود، در کمیته امنیت جمهوری (KGB) به عنوان بخشی از سیستم شوروی نه مسؤولین و نه اکثریت کارمندان تاجیک نبودند. وقتی تاجیکستان مستقل شد، این سازمان به نام کمیته ملی تغییر نام داد و یک تاجیک به نام عالمجان صالحبایاف متصدی آن شد.
در سال ۱۹۹۵م. این کمیته به وزارت امنیت تبدیل شد و نیروهای پلیس بین نیروهای وزارت امنیت داخلی تقسیم شدند.
دو وظیفه مهم این سیستم یکی نظارت بر اجرای قوانین سیاسی مصوب و دیگری حفظ رژیم از نظر مسائل امنیتی است.
وضعیت حقوق بشر
تخلف در زمان حالت فوقالعاده سالهای ۱۹۹۳م. تا ۱۹۹۴م. زمان جنگهای داخلی و موج اعدام و ناپدید شدن چهرههای مخالف، با تسخیر شهر دوشنبه از طرف افراطیون طرفدار شوروی در دسامبر سال ۱۹۹۲م. آغاز شد. گروه شبه نظامی «جبهه مردمی تاجیکستان» که از طرف دولت حمایت میشد، مسؤول اکثر این فجایع بود.
از سال ۱۹۹۳م. تا سال ۱۹۹۴م. تعدادی از روزنامهنگاران زندانی شده و زندانیان به خاطر فعالیتهای ضد دولت شکنجه میشدند. در سال ۱۹۹۴م. برخی از زندانیان عادی و سیاسی با زندانیان نیروهای مخالف مبادله شدند.
حکم اعدام از نظر قوانین تاجیکستان، در مورد ۱۸ نوع جرم زمان صلح قابل اجرا بود، لیکن رسماً در ۶ مورد از این نوع جرائم در سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴م. اقدام شد که صرفاً یک نفر از زندانیان سیاسی رسماً در سال ۱۹۹۴م. اعدام گردید.
در سال ۱۹۹۵م. هیچ اعدامی در جمهوری گزارش نشده است. نیروهای مخالفی که مرکزشان در افغانستان بود و خودشان را تبعیدی دولت میدانستند، از طرف دولت به کشتار تعدادی شهروند و برخی سربازان دولتی نزدیک مرز افغانستان متهم شدند.
آموزش و پرورش
از اوایل سالهای دهه ۲۰م. مؤسسات آموزشی جدید آغاز به کار کردند. اولین مدرسههای جمهوری برای کودکان و بزرگسالان جهت ارائه آموزش پایهای نیز در همین سالها تأسیس شدند. حکومت مرکزی دورههای مختلف کارآموزی بخشهای دولتی را به تعداد معدودی از تاجیکها آموزش داد و برخی را نیز برای آموزش به مدارس ازبکستان اعزام کرد.
در تاجیکستان، مؤسسات علمی و آموزشی و فرهنگی بسیار فعالیت دارند. در سال ۱۹۵۱م. فرهنگستان علوم تاجیکستان تأسیس شد که ۳۰ مؤسسه علمی و پژوهشی وابسته به آن هستند.
در سال تحصیلی ۱۹۹۹-۲۰۰۰م. در تاجیکستان ۳۵۶۲ مدرسه تحصیلات همگانی و ۲۴ مؤسسه آموزش عالی فعال بودند. در سال تحصیلی ۲۰۰۲-۲۰۰۳م. در ۳۷۲۹ مدرسه تاجیکستان، تعداد ۱۶۳۸۱۰۶ دانشآموز تحصیل و ۱۰۱۱۰۰ آموزگار تدریس میکردند.
مراکز تعلیم و تربیت در اویل سده ۲۰ میلادی
مراکز اساسی تعلیم و تربیت در اوایل سده ۲۰ میلادی در تاجیکستان و آسیای میانه عبارت بودند از مساجد، مکاتب سنتی، مدارس، مکاتب روسی-محلی، مکاتب اصول جدید، مکاتب شوروی، آموزشکده و دانشگاههای شوروی بودند.
مساجد
از آنجا که در اکثر مساجد شهرها و روستاهای آسیای میانه در آن زمان، مکاتب سنتی نیز فعال بودند، مسجد علاوه بر مکان طاعت و عبادت، از مراکز اساسی آموزش و پرورش نیز به شمار میرفت.
طبق گزارش استانداری خجند، در تاریخ ۳۰ نوامبر سال ۱۹۰۵ در شهر اوراتپه ۱۰ و روستاهای اطراف آن ۳۶، در شهر دَلیان ۱۱ و روستاهای اطراف ۲۷، در شهرستان ۷ و روستاهای اطراف ۱۴، در غانچه ۹ و روستاهای اطراف ۴۸ مسجد و در مجموع ۱۶۲ مسجد تدریسی فعالیت داشتند.
طبق آمارم. م. ورسکی سال ۱۹۰۵ در ولایت قستهکوز ناحیه خجند ۵۶ مسجد فعال بود که در ۵۴ باب آن فعالیت تدریسی داشتند.
بر اساس گزارش گریبنکن در بیکگریهای فلغر، مسچاه، یغناب و فان ۱۶۱ مسجد وجود داشت. تا سال ۱۹۰۷ در شهر خجند ۲۰ مسجد وقفدار و مکتبدار از جمله مساجد داملا خال، ملا تورسون، خلیفه ملاجان، پَخْتَکَش، تنکن، چقورک، ملا صالح، خواجه ماهروی، شورقرغان، صادقخواجه، طهارتخانه، آلکاری، ملا زرگر، خواجه باقرآباد، میرزاشریف و غیره موجود بود. تعداد مساجد عمومی شهر خجند در سال ۱۹۱۶ به ۱۴۴ باب بوده است .
در همین دوره در ولایت شهرستان ۱۶ مسجد از جمله مساجد نوروزآقالک و بیگلر در روستای شهرستان، مساجد دروازه بابا، سرابی، سلطان در روستای سرابی، مساجد زرگران، چرمگران در روستای ینگقرغان، مساجد دادانظرخواجه، سرتراشان، قوشگران، الکاران در دهه قیّارمه، مسجد علیبای در دهه سرابای و غیره فعال بودند .
طبق نوشته محمدعلی بلجوانی در «تاریخ نافعی» سال ۱۹۱۶ در بخارا ۲۹۶ مسجد پنجوقته و ۱۸ مسجد جامع فعال بود. تعداد مساجد بخارا را در این دوره آ. سخریوا ۲۱۸ باب مینویسد .
در عرفه انقلاب بخارا در گذرهای مختلف شهر کولاب، از جمله در گذر دروازه تیلهبای ۴ مسجد، گذر قوالها ۲ مسجد، گذرهای صالحبای، ملا نظام، بازاربای، سنگاب، حاجی رجببای، سر بازار، چرمگر پایان (= پایین)، نانوای پایان، نانوای بالا و غیره مساجدی با مکتبخانهها فعالیت داشتند .
در همین دوره در دوشنبه نیز ۱۴ مسجد فعال بود که ۱۳ باب آن دارای مکتبخانه بود .
مکتب های سنّتی
یکی از مراکز اصلی سوادآموزی کودکان، مکاتب سنتی بودند. چنین مکاتبی تقریباً در سراسر شهرها و دهات آسیای میانه وجود داشتند. اما این اماکن بسیار کوچک و برای آموزش و پرورش نامناسب بودند، همانگونه که استاد صدرالدین عینی مکتبی را که در آن تحصیل کرده، چنین تصویر مینماید:
«مکتب یک خانه تنگ بود، دو در داشت که یکی از آنها در درآمد یکطبقه بود. آن در را هم در وقت های سرما پوشانده میماندند. در دیگرش دریچهای بود که سه چهاریک آرشِن قد و نیم آرشن بر داشت. مکتبدارمان (معلممان) به وی یک کاغذ (تریزه کاغذی) کرده برای در برف و باران ندریدن آن به کاغذش روغن زغیر مالیده بود… مکتبخانه از زیر سقف، از جایی که سقف با دیواز پیوند مییابد، از دو طرف دوتایی روزنهای چهاریک آرشنی داشته باشد هم، روشنایهایی از روزنها میدرآمدند، نه به زمین مکتب بلکه به روی خود: به دیوار خانه به زیر سقف میافتادند. زمین این خانه را که همه وسعت آن تخمیناً چهار آرشن در چهار آرشن، یعنی ۱۶ آرشن مربع بود، چهار سِنج از بالای یکدیگر گذرانده کشیده، درونش را به ۹ قسم جدا کرده بودند که گویا در درون مکتب ۹ آخورچه به وجود آمده بودند. در آخورچه گوشه پیشگاه این خانه که دریچه هم آنجا بود، جای مکتبدارنشین بوده، آخورچه پیش درِ درآمد کَفشکَش بود و در آخورچههای دیگر بچگان مینشستند».
در خصوص طرز آموزش مکاتب سنتی، ودود محمودی چنین مینویسد:
«اول روی تختهچه که آن را لوح مینامیدند، شکل حرفها را مینوشتند و نامهای آنها را «الف، ب، ت» گویان یاد میدادند… بعد از نام الفبا را تا آخر یاد کردن، به خواندن «هفتیک» که قسمی از قرآن است، سر میکردند و از همان روز سر کرده، مناسبت نام حرف را با آوازش هیچ درک نکرده، تخمینی به شفت خانه نگاه کرده تکرار کردن سر میشد. بعد از تمام گذراندن سورههای کوتاه و دراز «هفتیک» به قرآن میدرآوردند. پس از آن «چهارکتاب»، خواجه حافظ، بیدل، نوایی، فضولی، «مسلکالمتّقین» میخواندند… خط نوشتن را یا در آخر تحصیلات یا که از وقت بیدلخوانی سر میکردند».
«چهار کتاب» پس از قرآن، دومین کتابی است که در بین مردم ما شهرت دارد. همانطور که از عنوان آن برمیآید، این کتاب عبارت است از چهار کتاب مستقل با مؤلفان گوناگون. قسمتهای یکم و چهارم به نظم و بخشهای دوم و سوم به نثر انشا شده بود. از مطالعه کتاب چنین برمیآید که مؤلف قسمت یکم از بخارا بوده است. قسمت چهارم «پندنامه»ی عطار است. مؤلفان کتابهای دوم و سوم نامعلوماند. این کتاب یک پندنامه بس جالب و پرارزشی است که در طول قرون متمادی مسلمانان از آن بهرهور گردیدهاند.
کتاب اولِ «چهارکتاب» با بیتهای:
ابتــــــدا میکنـــم به نام خدا کز دو حرف آفرید ارض و سما
نام حـق بر زبـــــان همیرانم کــه به جان و دلــم همیخوانم
آغاز یافته، پس از ستایش خداوند و پیامبران، مؤلف موضوعهایی را از قبیل فرایض و آیین وضو، مستحبّات و مکروهات وضو، شکننده طهارت، فرایض و سنتهای غسل، مقدار آب وضو، موجبات غسل، فرایض و ناقضات تیمم، دوازده فرض، واجبات نماز، سجده نحو، سنتهای نماز و نمازهای فریضه، سنتهای شب و روزی، روزه ماه شریف رمضان، مکروهات روزه، کفارت روزه را مطرح نموده است.
کتاب دوم از چهار فصل عبارت است از:
۱٫ در بیان معرفت ایمان.
۲٫ در بیان معرفت اسلام.
۳٫ در بیان طهارت.
۴ در بیان معرفت نماز.
کتاب سوم در بیان چهار علم است: ۱٫ علم توحید. ۲٫ علم نماز. ۳٫ علم روزه. ۴٫ علم حیض و نفاس.
کتاب چهارم «چهارکتاب» پس از ستایش خداوند، شامل این موضوعها است: «در اظهار نعت سیدالمرسلین»، «در فضیلت ائمه دین مجتهدین رحمتالله علیه»، «مناجات به جناب موجبالدعوات»، «در بیان مخالفت نفس اماره»، «در بیان فواید خاموشی»، «در بیان عمل خالصاً لالله»، «در بیان سیرت ملوک»، «در بیان اهل سعادت»، «در بیان سبب عافیت»، «در بیان تواضع و صحبت درویشان»، «در بیان علامت شقاوت»، «در بیان ریاضت نفس»، «در بیان فضیلت فقر»، «در بیان دریافتن حقیقت نفس اماره»، «در بیان آثار ابلهان»، «در بیان عقل و عاقلان»، «در بیان فضیلت ذکرالله»، «در بیان عمل چهار چیز»، «در بیان خصلت ضمیمه»، «در بیان آداب پند و نصیحت»، «در بیان علامت مدبران»، «در بیان مذمّت خشم و غضب»، «در بیان بیثباتی چهار چیز»، «در بیان آنکه چهار چیز کمال یابد»، «در بیان آنکه بازگرداندن آن محال است»، «در بیان غنیمت دانستن عمر»، «در بیان خاموشی و سخاوت»، «در بیان چهار چیزی که خواری آورد»، «در بیان عطای حق تعالی»، «در بیان باعث زوال سلطنت»، «در بیان آنکه عمر را بکاهاند»، «در بیان آنکه آبرو را بیافزاید»، «در علامت مرد نادان»، «در بیان طریق زندگانی»، «در بیان احتراز از دشمنان»، «در بیان آنکه با مردم خواری آورد»، «در بیان زندگانی با خوشی»، «در بیان آنکه اعتمادی را نشاید»، «در بیان نصیحت و خیراندیشی»، «در بیان کرامت حق تعالی»، «در بیان فرو خوردن خشم در وقت غضب»، «در بیان جهان فانی»، «در بیان معرفت الله تعالی»، «در بیان مذمت دنیای دون»، «در بیان خاصیت ورع»، «در بیان فایده تقوی»، «در بیان فواید خدمت نیکان»، «در بیان فضیلت صدقه»، «در بیان فضیلت مهمان»، «در بیان علامت مرد احمق»، «در بیان علامت مرد فاسق»، «در بیان علامت مرد شقی»، «در بیان علامت مرد بخیل»، «در بیان قساوت قلب»، «در بیان حاجت خواستن»، «در بیان قناعت ورزیدن»، «در بیان نتایج سخاوت»، «در بیان کارهای شیطانی»، «در بیان علامت مرد منافق»، «در بیان علامت مرد متقی»، «در بیان علامت اهل جنت»، «در بیان آنکه در دنیا از آن خوش نباید بود»، «پند و نصیحت»، «در بیان فواید صبر و ثبات»، «در بیان تجرید و تفرید»، «در بیان کرامتهای الله تعالی»، «در بیان آنکه دوستی را نشاید»، «در بیان غمخواری کردن با مردم»، «در بیان فایده صِله رحم»، «در بیان فضیلت فتوت»، «در بیان فضیلت فقر»، «در بیان انتباه از غفلت».
هر مکتب یک کلاس و یک معلم داشت که در آن کودکان ۴ تا ۱۵ ساله تحصیل میکردند. تعداد طلبههای چنین مکاتبی حداقل ۵ یا ۶ و حداکثر ۲۵ تا ۳۰ نفر بود.
از آنجا که دولت برای تأسیس مکاتب و روند آموزش و پرورش کودکان بودجهای اختصاص نمیداد، اشخاص سرشناس یا خود مردم محل، یا روستا با مشارکت یکدیگر مکتب را ساخته و فعال میکردند و از از آنجایی که برای تعلیم علوم دینی دریافت پول گناه محسوب میشد، مکتبداران با کسب درآمد از راه خطیبی، امامت جماعت، مؤذنی، دعاخوانی و همچنین تدریس دروس غیردینی مثل خوشنویسی امرار معاش میکردند. اما در کنار آن قبول هدایا به شرف اعیاد و جشنهای مختلف بسیار رواج داشت.
در مکاتبی که با مشارکت عموم ساخته میشد، در برخی موارد با معلمین شرطنامهای به امضاء میرسید. که مثلاً معلم بابت تعلیم در آخر سال، از هر طلبه مقداری ذرّت دریافت میگرفت. این نوع مکتبها از آن نوعی بودند که وقف نداشتند .
در مکاتب سنتی نه تنها پسران بلکه دختران نیز تحصیل مینمودند. چنانکه سال ۱۸۷۱م. در خجند ۹ نفر، در اوراتپه ۷ نفر، در جِزّخ ۵ نفر، در سمرقند ۱۵ نفر و در تاشکند ۲۵ نفر «بیبیخلیفه» به تدریس اشتغال داشتند. سال ۱۸۹۰م. از ۱۹۳۸۳ دانشآموز مکاتب استان سمرقند، ۸۱۳ نفر طلبه دختر بودند.
طبق آمار رسمی سال ۱۹۰۸م. در حدود کشور ترکستان ۵۹۱۰ مکتب سنتی فعال بود که ۷۳۳۱۶ دانشآموز داشتند که از جمله در شهرستان خجند در ۲۷۳ مکتب ۳۸۲۴ دانشآموز تحصیل میکردند که از میان آنها مکتبخانههای صادقبای، ظریفبای، میرعالمبای، مل اعاشوربای، خواجه جانبای، باباکلانبای، آتهمیرگنبای وقفدار بودند .
در سال ۱۹۱۰م. در اوراتپه در ۳۶ مکتب ۵۵۰ دانشآموز از جمله ۶۷ دختر تحصیل میکردند. در سال ۱۹۱۳م. نیز در خجند ۳۸ مکتب فعال بود که در ۸ مکتب آن ۹۷ نفر دختر تحصیل میکردند . در اوایل سال ۱۹۱۶م. در سراسر آسیای میانه ۷۱۰۱ مکتب سنتی، از جمله در بخارا ۳۶۰ و در خجند ۲۷۹ باب فعالیت داشتند .
در عرفه تقسیمات حدود آسیا میانه، در اوراتپه ۱۱۳، حصار ۶۷۸، کولاب ۳۴۱، غرم ۴۶۲، قرغانتپه ۶۲، پنجکنت ۲۱ باب مکتب سنتی فعال بودند.
مکتب های روسی – محلی
حکومت روسیه تزاری در آسیای میانه و قزاقستان مراکز آموزشیای را با نام مکاتب روسی– محلی تأسیس نمود. مهلت تحصیل در چنین مکاتبی ۶ تا ۸ سال بود که محصلان از ۸ تا ۲۰ ساله پذیرفته میشدند. زمان آغاز تحصیل از ۱ اگوست بود که تا اول ژوئن ادامه مییافت و به دانشآموزان خواندن و نوشتن به زبانهای روسی و محلی، آموزش چهار عمل حساب، ترجمه از زبان محلی به روسی و همچنین تعلیمات دینی مسیحی و اسلامی تدریس میشد.
مکاتب روسی- محلی در طول فعالیت خویش سه مرحله را پشت سر گذاشته است:
- از سال ۱۸۷۰م. ، یعنی از زمان تأسیس نخستین مکتب روسی – محلی در حدود آسیای میانه تا اواسط دهه ۸۰ قرن نوزده. این دورهای است که مکاتب روسی- محلی تا اندازهای پیشرفت داشت و تعداد آنها به ۱۲۶ باب رسیده بود. این مکاتب در جاهایی تأسیس میشدند که از مناطق روسنشین دور بودند. زیرا هدف تربیت جوانان روسیدان در مناطق مختلف بود، چنانکه از ۱۸ مکتبی که در بین سالهای ۱۸۸۴-۱۸۸۶ میلادی تشکیل شده بود، ۶ مکتب در شهرها و باقی در محلهای دوردست بودند.
- از نیمه دوم سالهای دهه ۸۰ تا نیمه اول سالهای ۹۰ قرن نوزده. در این دوره به سبب کمبود کتابهای درسی، نرسیدن معلمان، موجود نبودن برنامه مشترک و واحد تعلیمی، عدم وجود محیط مناسب برای تدریس زبان روسی در مکاتبی که در محلهای دوردست تشکیل گشته بودند، مکاتب روسی- محلی نه تنها افزایش نیافت، بلکه برخی از آنها تعطیل شد.
- از نیمه دوم سالهای ۹۰ قرن ۱۹و بعد. در این دوره رشد نسبی مکاتب روسی-محلی به چشم میخورد. این بدان علت بود که برخی از اهالی محلی ضرورت و فایده آموزش زبان روسی را درک کرده، فرزندان خود را در چنین مکاتبی میفرستادند. همچنین برنامه واحد آموزشی تهیه گردیده، مکاتب به کتابهای درسی و امکانات آموزشی نسبتاً مناسبی مجهز شدند.
نخستین مکتب روسی- محلی در حدود آسیای میانه سال ۱۸۷۰ به ابتکار فرماندار ابراماف در شهر سمرقند تأسیس یافت. سال ۱۸۸۳ میلادی اخذ مجوز رسمی برای تأسیس چنین مکاتبی در قلمروی فرمانداری کل ترکستان از وزارت معارف روسیه درخواست شد که در ۳۰ ژانویه سال ۱۸۸۶م. با آن موافقت شد. همان سال در کشور ۱۴ مکتب از این نوع فعال بود .
سال ۱۸۸۷ برنامه واحد آموزشی تهیه گردید و همان سال در پنجکنت، سال ۱۸۸۸ در اوراتپه، سال ۱۸۹۴ در بخارا، سال ۱۸۹۵ در خجند نخستین مکاتب روسی- محلی افتتاح یافتند. سال ۱۸۹۵ در کشور ۲۳ مکتب روسی- محلی فعالیت مینمود.
سال ۱۹۰۷ برنامه جدید آموزش و پرورش مکاتب روسی- محلی راهاندازی شد و سال ۱۹۰۸ تعداد چنین مکاتب به ۱۲۶ باب رسید که در آنها ۶۲۱۳ دانشآموز تحصیل مینمودند. در سال ۱۹۰۵ در دو مکتب روسی- محلی خجند ۶۶ نفر تحصیل میکردند.
سال ۱۹۰۹ به کمک افسران دسته مرزبانان روسیه در خاروغ مکتب روسی- محلی تأسیس یافت که در آن ۸ کودک بدخشانی تحصیل میکردند که تا سال ۱۹۱۱ تعداد دانشآموزان آن به ۱۸ نفر و در سال ۱۹۱۳ به ۲۶ نفر رسید .
سال ۱۹۱۱ در سراسر کشور ۱۴۳ مکتب روسی- محلی فعال بود که در آنها ۸۹۶۱ دانشآموز تحصیل میکردند. در سال ۱۹۱۳ تعداد دانشآموزان این مکاتب به ۱۷۳۰۰ نفر رسیده که ۷۰۴ معلم، از جمله ۳۰ معلم غیرروس امر تدریس را بر عهده داشتند.
در حدود تاجیکستان کنونی در سال ۱۹۱۱ جمعاً ۱۰ مکتب روسی- محلی فعال بود که ۳۹۶ دانشآموز و ۱۳ معلم داشتند . از جمله در مکتب روسی- محلی شهر اوراتپه ۳۵ نفر تحصیل میکرد که ۲ معلم به آنها درس میداد و در سال ۱۹۱۳ مکتب روسی- محلی شهر کانبادام دارای ۵۱ دانشآموز بود.
تا انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ در سراسر کشور ۱۶۷ مکتب روسی- محلی فعال بود. در حدود تاجیکستان کنونی مکاتب روسی- محلی در شهرهای خجند، اوراتپه، کانبادام، پنجکنت، خاروغ، اسفره، همچنین در ناو، قِسْتهکوز، غولکانداز فعالیت داشتند.
در مکتب روسی- محلی تدریس بر اساس کتابهای درسی «استاد اول» س.عزیزاف، «کتاب خوانش» و «حساب» س.م. ترامینسکی، «معلم ثانی» علی اصغر کلینن، «دستور آموزش عملی زبان فارسی» پ. نلوسکین و غیره صورت میگرفت.
در اکثر مکاتب روسی- محلی دورههای شبانه نیز وجود داشت که در آنها بزرگسالان تعلیم میدیدند که از جمله در دوره شبانه مکتب خجند ۳۴ نفر و در اوراتپه ۲۰ نفر میخواندند. معلمان مکاتب روسی- محلی از دانشسرای شهر تاشکند فارغالتحصیل میشدند.
باید تذکر داد که در مجموع کیفیت آموزش و پرورش در مکاتب روسی- محلی در سطح پایین بود. چنین مکاتب در مقایسه با مکاتب اصول جدید از رشد بالایی برخوردار نبودند و میان مردم محلی نتوانستند از نفوذ زیادی برخوردار شوند، چنانکه از سال ۱۸۹۵ تا سال ۱۹۱۷ در شهر خجند جمعاً فقط ۱۹نفر چنین مکاتبی را ختم کردند. طبق گزارش یکی از منصبداران محلی حکومت روسیه پادشاهی به نامم. ورسکی که برای علت پست بودن سطح علمی تعلیم جوانان محلی پس از ۵-۶ سال تحصیل در مکاتب روسی- محلی تحقیق کرده بود، آمده است که در این مکاتب نه تنها نوشتن صحیح، بلکه درست به روسی حرف زدن هم تدریس نمیشود.
در ابتدای قرن ۲۰م. در ردیف مکاتب روسی- محلی در آسیای میانه، آموزشگاههای حرفهای روسی- محلی نیز تأسیس یافت که در آنها تحصیل به زبان روسی صورت میگرفت. نخستین آموزشگاه از این نوع در شهر خجند در سال ۱۹۰۷ تأسیس شد که در آن ۵۷ نفر تحصیل میکردند. سال ۱۹۱۴ در خجند ۲ باب آموزشگاه حرفهای روسی- محلی فعال بود. سال ۱۹۱۷ در کنار آموزشگاههای درجه یک، ۲۸ آموزشگاه درجه دو نیز فعالیت بود.
مکاتب اصول جدید
در اواخر قرن ۱۹م. تحت تأثیر مکاتب اصول جدید کشورهای ترکیه، ایران، مصر،تاتارستان، همچنین مکاتب روسی در شهرهای تاجیکنشین بنیاد نموده مهاجرین روس در آسیای میانه، چنین مکاتب تأسیس یافت. دروه تحصیل در مکاتب اصول جدید ۴ و یا ۶ ساله بود که در آنجا در کنار علوم دینی، علوم دنیوی نیز تعلیم داده میشد.
طبق نوشته روزنامه رسمی «ترکستانسکی کریر» در مکاتب اصول جدید چنین موادی تعلیم داده میشد: «بخش اول: الفبا، خوانش، دینیات، املا، اصول حفظ درس. بخش دوم: دینیات، قرائت، زبان ترکی، املا، اصول حفظ درس، حساب، طرز دعا، صحبت. بخش سوم: قرآن مجید، اصول دین، قرائت زبان ترکی، تاریخ، حساب، املا، اصول حفظ درس، صحبت. بخش چهارم: قرآن مجید، آموزش اصول دین، تاریخ اسلام، زبان عربی، جغرافیا، حساب، مقالهنویسی، اصول حفظ درس، صحبت. بخش پنجم: قرآن مجید، قانونشناسی اصول دین، حساب، جغرافیا، مختصر علوم طبیعی، حدیث، صحبت با شاگردان.»
در این مکاتب در یک هفته ۲۳-۲۵ ساعت تدریس میشد، اما برنامه تعلیمی فوق نه در همه جا و نه همه وقت به طور کامل رعایت نمیشد.
با تأسیس مکاتب اصول جدید در آسیای میانه، مناسبت مقامات حکومت پادشاهی روسیه با امارت بخارا مختل شد، چنانکه سردار نظامی شهر تاشکند نوشته بود که: «مکاتب اصول نو با وارد نمودن تدریس درسهای نو- جغرافیا، حساب، تاریخ، آشنایی با زبان روسی در برنامههای آموزشی و با قرار گرفتن در مقابل طرز زندگی کهنه، نزاع و اختلاف انداختند. ما این اختلافات را از یک طرف به عنوان نشانه پیشرفت علم و تکنیک تبریک نموده، اما از سوی دیگر هشدار میدهیم که اگر نظارت بیشتری بر این مکتبها نشود، خطر پاناسلامیسم غیر قابل اجتناب است».
نخستین مکتب اصول جدید در آسیای میانه طبق معلومات ن.پ. آسترامف در سال ۱۸۹۰ در وادی فرغانه از جانب معلمان تاتار تأسیس شد. در ابتدا رشد این مکاتب کند بود، اما از آغاز انقلاب اول روسیه، تکثیر آنها سرعت یافت، از جمله در سال ۱۹۱۰ در ولایت فرغانه ۲۸ مکتب اصول جدید فعالیت مینمود. ماه فوریه همان سال فرماندار فرغانه در گزارش خود به دبیرخانه فرماندار کل ترکستان اطلاع یادآور شد که در هر یک از این مکاتب جدید از ۲۵ تا ۱۰۰ و حتی ۲۰۰ دانشآموز تحصیل مینمایند. این مکاتب جای مکتبهای کهنه را تنگ کرده، موجودیت مکتبهای روسی- محلی را با خطر مواجه کردهاند.
در همان سال در خوقند ۷، ولایت هفترود۷، ولایت سمرقند ۵، ولایت سیردریا ۴۰، شهر تاشکند ۱۷ مکتب اصول جدید فعال بود.
نخستین مکتب اصول جدید در حدود تاجیکستان کنونی در سال ۱۹۱۰ در قستهکوز تأسیس یافت که در آن ۳۰ دانشآموز تحصیل مینمودند که در سال ۱۹۱۴ یک مکتب دیگر نیز تأسیس یافت. در شهر خجند نیز ۲ مکتب اصول جدید فعال بود.
یکی از نخستین بنیانگذاران مکتب اصول جدید تاجیکی عبدالقادر شکوری بود. این مرد فدایی مکتب و معارف سال ۱۹۰۳ در زادگاهش روستای رجبامین سمرقند که قبلاً با اصول سنتی تعلیم میداد، به تعلیم اصول جدید میپرداخت. او در رابطه با مکتبداری در ترجمه حال خویش در سال ۱۹۱۳ چنین نوشته است: «در منزل خود به طرز اصول قدیم مکتبداری میکردم، اما از سختی و دشواری اصول تعلیم و تربیه دلگیر میشدم. روزی برای کار خصوصی خود در قطعه روسی شهر میرفتم که ناگاه در اثنای راه نظرم به مکتب افتاد. دورتر ایستاده از پنجرههای گشاده به سوی معلمان و شاگردان با چشم عبرت نگریستم و دیدم که رفتار و کردار ایشان به دایره ادب، اخلاق و انتظام بود… از این جهت خیلی متأثر شدم».
بعد این واقعه و آشنایی با روزنامه ترکی «ترجمان» به واسطه ساعتسازی تاتار به نام ملا بدرالدین به فکر گشادن چنین مکتب نو میافتد.
رحیم هاشم در باره آشنایی عبدالقادر شکوری با روزنامه «ترجمان» و تأثیر آن بر پیریزی بنیاد مکتب اصول جدید چنین مینویسد: «معلم من، اولین تأسیسکننده مکتب نو در سمرقند – عبدالقادر شکوری که یکی از معارفپروران پیشقدم زمان خود و یکی از فداییان نشر معارف در بین خلق تاجیک میباشد، چه نوع آگاه گردیدن خود را از روزنامه و به روزنامهخوانی، چه نوع سر کردن خود را چنین نقل میکرد: «در وقت ملابچگیام روزی برای درست کنانیدن ساعت خود در رسته نو سمرقند به دکان ساعتسازی اوستا بدرالدین تاتار درآمدم. در دستش ورقهای را نگاه داشته میخواند. از روی کنجکاوی: «این چیست که میخوانید؟» گفته پرسیدم. اوستای مذکور به سؤالم چنین جواب داد: «این چیزی است که کور را بینا میکند و نه اینکه بینای عادی، بلکه آدمبین میگرداند!» من حیران مانده، رخصت پرسیده آن ورقه را گرفته دیدم «ترجمان» نام روزنامه بوده است که آن وقتها در شهر باغچهسرای قریم نشر میگردید. روزنامه را برده پنهانی خوانده آورده دادم. به همین واسطه چه بودن روزنامه را فهمیدم، به خواندن آن عادت کردم. ذوق و هوسم به دانستن چیزهایی که در آن نشر میشد، روز به روز زیاد گردید و از سال آینده خودم به «ترجمان» آبونه شدم».
در سالهایی که من در مکتب استاد شکوری درس میخواندم، وی با اکثر روزنامههای تاتارستان و آذربایجان آبونه بود و بسیاری از مقالههای علمی و ادبی آن روزنامهها را برای طلبههای خود میخواند و میفهماند و جوانان را به خواندن روزنامه ترغیب میکرد».
عبدالقادر شکوری پس از رفتن به شهر خوقند و آشنایی با اصول نوین آموزش و پرورش در مکتب جدید صلاحالدین مجیدی تاتار، به وطن برگشته، با اصول نوین، به تدریس میپردازد. او ابتدا بر مبنای کتابهای درسی تاتاری «معلم اول» عبدالهادی مقصودی، «معلم ثانی»، «هفتیک» و کتابهایی که از باغچهسرای، استامبول، باکو، قزان و تهران به دستآورده بود، تدریس میکرد و به دانشآموزان تعلیم میداد و بعداً خود او و دوستانش کتابهای درسی تهیه میکنند.
عبدالقادر شکوری میخواست در محیط شهر به آموزش و پرورش دانشآموزان بپردازد. و مهندس حاجی عبدالقادر خمدنچه از گذر خواجه زلمراد سمرقند حولیاش را به شکوری پیشکش میکند که برای مکتب ناموافق بود. در این باره ودود محمودی چنین مینویسد: «یادم میآید هنوز کرسیهای مکتبی نداشتیم. در روی زمین خان که تختگین بود، به روی نَمَد و شال مینشستیم و در پیش چهارپایههای پستک داشتیم که کتاب و دفتر، سنگتخته و سنگقلمها را روی آنها نهاده میخواندیم و مینوشتیم. در آن روزها و سالها- سالهای اولین عصر ۲۰ کتابهای ما بیشتر در شهر قزان چاپ میشد. در این میان رسالههای عالمجان بارودی، هادی مقصودی و دیگران دیده میشدند. یک قسم کتابهای درسی تاجیکی را تاتارستان برای ما حاضر میکرد. «شرایط ایمان»، عقاید اسلامیه»، «عبادت اسلامیه»، «صد پند لقمان حکیم»، «معلم اول»، «معلم ثانی» از آن جمله بودند» .
اما با اغوای همسایه حاجی عبدالقادر شکوری مجبور میشود که مکتبش را به منزل محمودخواجه بهبودی واقع در گذر یامین نزدیک قلندرخانه کوچاند. در رابطه با انتقال مکتب به جای دیگر بایستی گفت که در طول فعالیت این مکتب، یازده مرتبه مکانش عوض شده است.
گویا وقتی که مکتب در منزل محمودخواجه بهبودی جای داشت، کسی به ادارههای دخلدار شکایت مینویسد که در مکتب شکوری به بچهها کتابهای «ضررناک» را تعلیم میدهند.
در آغاز جنگ اول جهانی مکتب شکوری به منزل باباکلان هندی در گذر رسته نو انتقال یافت.
عبدالقادر شکوری از نخستین کسانی بود که تعلیم و تربیه پسران و دختران را در یک کلاس متداول کرد. نخستین شاگردان او منوره – دختر عبدالرحمان، جمیله- دختر محمدهاشم، زینب – دختر عبدالله سبدساز بودند. بعدها همسر شکوری میسرهخانم مکتب جدید دخترانهای تأسیس نمود. رحیم هاشم مینویسد:
«شکوری هر سال در ماههای مه، ژوئن برای نمایش موفقیتهای اصول تعلیم خود مجلس عمومی امتحانی تشکیل میداد. در این امتحانهای عمومی که تا ده روز دوام میکرد، دَر مکتب به روی همه گشاده بود. معلم پدران و نزدیکان خوانندگان، همه طبقههای اهالی شهر، خصوصاً مخالفان مکتب نو را دعوت میکرد و در یک دو موسیم تحصیل خطخوان، خطنویس، از معلومات ابتدایی آگاه شدن شاگردان خود را نمایش میداد. به این مجلسهای امتحان از شهرهای دیگر هممسلکان معلم، معلمان، هواداران اصول نو تعلیم هم دعوت کرده می شدند. من در این امتحانها از مردان پیشقدم آن دوره استاد عینی، میرزا عبدالواحد منظم، شاعر خوقندی صوفیزاده، معلم و مؤلف کتاب های درسی از تاشکند شاکرجان رحیمی، عاشورعلی ظاهری خوقندی و دیگران را اولین بار دیدهام. اینک در امتحان سال ۱۹۱۶م حمزه حکیمزاده به مکتب ما آمد…».
در مکتب و خانه عبدالقادر شکوری روزنامه و مجلههای چاپ مصر، کلکتّه، استامبول، تهران، باکو، تفلیس، قزان، آرینبرگ، بغچهسرای از قبیل «صور اسرافیل»، «چهرهنما»، «طنین»، «ایران نو»، «اقبال»، «وقت»، یولدوز»، «ترجمان»، «صراطالمستقیم»، «شورا»، «تِلمیذ»، «الدین و والادب»، فیوضات»، «ملا نصرالدین» و غیره موجود بود.
در پیروی به مکتب اصول جدید شکوری در شهر سمرقند محمد نورمحمدزاده، در روستاهای بُلُنغور و جانبای قاری کامل، همچنین شاگردان سابق او عصمتالله رحمتاللهزاده، محمدیونس یُلداشزاده، محمدقل احمدجان، نسیم ظریفی، جورهقل کاملی، کینجه حامدی، عبدالجبار نرذیقلی، تاجالدین و عبدالحمید عظمتاف و دیگران مکاتب اصول جدید تأسیس نمودند.
سال ۱۹۱۸ مکتب عبدالقادر شکوری دولتی شد. بعداً او باز دو مکتب دیگر، یکی در گذر شربتدار و دیگری در روستای رجبامین، که حالا نام شکوری را دارد، تأسیس نموده است.
در امارت بخارا در ابتدای سال ۱۹۰۰ ملا جورهبای پیرمستی پس از آشنایی با مکاتب اصول جدبد روسیه در گذر پوستیندوزان شهر بخارا مکتب خصوصی با اصول آموزش و پرورش جدید تأسیس نمود. اما به سبب عدم استقبال کودکان از آن تعطیل شد.
سال ۱۹۰۷ ملا نظام ثابتاف تاتار در حیاط خود در شهر بخارا برای کودکان تاتار مکتبی افتتاح کرد که در آن سال ۱۰-۱۲ نفر تاتاربچه به آن جلب شدند. معلم این مکتب عبدالرحمان سعیدی از شهر قزان دعوت شده بود.
در سال ۱۹۰۸ اسماعیل غسپری یکی از پایهگذاران تعلیم اصول جدید در روسیه و سردبیر روزنامه «ترجمان» که در باغچهسرای انتشار مییافت، به بخارا آمد و پس از مشورت با چند تن از ترقیپروران تاجیک و تاتار به نتیجه رسید که در مکتب رسمی تاتارها که به آن «مظفریه» نام نهاده بودند، بچه های تاجیک نیز میتوانند تحصیل کنند. همان سال مکتب تاتارها از خانه نظام ثابتاف به خانه خالد بُرناشُف تاتار دیگر انتقال یافته و چند تن از بچههای تاجیک را پذیرفت.
نخستین مکتب تاجیکی اصول جدید در بخارا که در حیات فرهنگی خلق ما نقش بزرگی داشته است، توسط میرزا عبدالواحد مُنْظِم و دوستان و هممسلکانش صدرالدین عینی، احمدجان حمدی و حامدخواجه مهری تأسیس یافت. علت اصلی تأسیس چنین مکتبی را صدرالدین عینی چنین ذکر میکند:
منظم، عینی، مهری و حمدی به خاطر تجربهآموزی از مکاتب تاتارها، با اصول آموزش و پرورش در این مکتب آشنا گردیده، توسط عبدالرحمان سعیدی کتابهای درسی تاتاری را دریافت کرده و با طرز نو کار را ادامه دادند. اکنون عبدالواحد منظم مدیر و معلم اول، احمدجان حمدی و حامدخواجه مهری معاون او شده، صدرالدین عینی همه روزه به مکتب تاتارها رفته، تجربه این مکتب را به مکتب منظم انتقال میداد. چون در مکتب تاتارها تاجیکبچهها هم تحصیل میکردند و زبان و کتابهای تاتاری را نمیفهمیدند، با درخواست عبدالرحمان سعیدی ص. عینی در مکتب تاتارها وظیفه ترجمانی را هم ادا میکرد.
مکتب اصول جدید منظم در یک مدت کوتاه شهرت کسب نمود. صدرالدین عینی مینویسد: «از آنجا که این مکتب به زبان فارسی و معلمانش بخاریالاصل بودند، زیاده شهرت پیدا کرده، مردم بخارا را به خود جلب نمود» .
ماه مه سال ۱۹۰۹ عبدالواحد منظم و صدرالدین عینی به خاطر آشنایی بیشتر با تجربه مکتب اصول جدید عبدالقادر شکوری و جریان آموزش و پرورش، همچنین قبول امتحانات عمومی از دانشآموزان آن مکتب برای مدت ده روز به سمرقند سفر کردند. همان سال برای اشخاص ۲۰-۳۰ ساله که سالها در مکاتب کهنه درس خوانده و سواد قضایی نداشتند، در نزد مکتب شعبه شبانه تأسیس کردند و منظم به آنها هر روز دو ساعت درس میداد.
چون نفوذ مکتب میان مردم خیلی افزوده شد، گروهی تنگنظر و پیش از همه دشمنان مکاتب اصول جدید با سروری ملا قمر تاتار قزانی در فکر از بین بردن آنها شدند. قاضیکلان بقاخواجه، عبدالواحد منظم را با چند تن از شاگردانش دعوت کرده امتحان نموده، با کتابهای درسی آنها آشنا گشته و گفت: «شاگردان مکتب نو چون بلبلان باغ جنت بودند. من در این کار یگان جهت خلاف شرع ندیدم، برعکس به همین ترتیب تنظیم یافتن تمام مکتبهای مسلمانان را لازم میدانم» .
هرچند علمای بافرهنگ از قبیل مفتی داملا اکرام، دانیالخواجه صدور و برخی دیگر از مفتیها فتوای حلال بودن مکتب را داده، قوشبیگی آستانقل و قاضیکلان بقاخواجه در این باره حکم مثبی صادر کرده باشند هم، برخی از علمای جاهل با سروری قاضی برهانالدین و ملا قمر فتنه را داده، جلسههای اعتراضی دایر نموده و میگفتند: «اگر این مکتب بسته نشود، شورش میکنیم، به قوشبیگی و قاضیکلان هجوم میکنیم، مفتی اکرام را نابود میکنیم، معلم مکتب را میکشیم، آنها را از مسلمانی خارج میکنیم» . بر اثر چنین فشارها مأموران قوشبیگی، قاضیکلان و رئیس به طور رسمی مکتب منظم را در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۰۹ بستند.
پس از بسته شدن مکتب اصول جدید تاجیکی عبدالواحد منظم، بیش از ۵۰ شاگرد تحصیل را در مکتب تاتارها ادامه دادند. اما با فرمان حکومت این تاجیکبچهها از خواندن در مکتب تاتارها محروم گردیدند.
در بین سالهای ۱۹۱۲-۱۹۱۴ در گذرهای مختلف شهر بخارا غیاث مخدوم حسنی، ملا ابوالقاسم، مکمِّل مخدوم، عثمانخواجه، حامدخواجه، ملا وفا، میرزا اسماعیل، عبدالرئوف فطرت و چند تن دیگر از روشنفکران تاجیک مکتبداری میکردند. در مکتب عثمانخواجه ۲۰۰ دانشآموز، حامدخواجه ۱۰۰، ملا وفا ۸۰، مکمل مخدوم۵۰ نفر با اصول جدید تعلیم میگرفتند. در نزد همه این مکاتب شعبههای شبانه فعال بود که در هر کدام ۴۰-۵۰ مرد بیسواد و یا کمسواد میخواندند.
در این مدت همچنین در غژدوان، قرشی، قراکول، شهرسبز و دیگر شهر و نواحی اطراف بخارا نیز مکاتب اصول جدید فعالیت مینمودند. چنانکه در شهرسبز تحت حمایت اسلامقل تُقصبا مکتبی فعال بود که مدتی معلم آن عطاخواجه بخارایی و بعداً میرزا یوسف و نظام مخدوم بودند. در قراکول غلامقادر املاکدار و قاضی داملا اکرام مخدوم سال ۱۹۱۳ مکتب گشادند. در کرکی یک گروه جوانان با سروری قاری یولداش پولاداف در خانه میرخان عبدالنصرزاده بخارایی مکتب تأسیس نمودند.
در سال ۱۹۱۷، یعنی در عرفه انقلاب اکتبر در کشور ترکستان ۹۲ مکتب اصول جدید از جمله در سیردریا ۳۹ مکتب، فرغانه ۳۰، هفترود ۱۸، سمرقند ۵ و در شمال تاجیکستان کنونی نیز ۵ مکتب فعالیت مینمود.
مدارس
مدارس به حیث مراکز عالی آموزشی و پرورشی، در حیات اجتماعی و علمی و فرهنگی آسیای میانه نقشی مهم داشتند. تحصیل در مدارس در مجموع تا ۲۰ سال دوام میکرد. سال تحصیلی از ۲۴ سپتامبر تا ۲۲ مارس بود. دانشآموزان پنج روز در هفته، از شنبه تا چهارشنبه درس میخواندند که روزهای پنجشنبه و جمعه تعطیل بودند.
در حدود ۴/۸۰% دانشآموزان مدارس ۲۵-۳۰ ساله، ۱/۱۳% ۲۰-۲۴ ساله و ۵/۶% تا ۲۰ ساله بودند.
در امارت بخارا مدرسان مقام بلند داشتند که از جمله مدرسان «بنارسپوش» هنگام تاجگذاری امیران به دربار دعوت میشدند. در ترکستان وظیفه مدرسی انتخابی بود که آنها را در جمع شاگردان انتخاب میکردند.
به مناسبت شروع هر کتاب نو، از جانب دانشآموزان به مدرسان افتتاحانه داده میشد. از جمله، برای شروع درس «شرح ملا» از ۵ تا ۱۲ سکّه، درس «عقاید» از ۱۵ تا ۲۵ سکه، درس «ملا جلال» از ۵ تا ۱۵۰ سکه داده میشد. (در آن زمان قیمت یک پود گندم ۵ سکه بود) .
در مدارس اساساً علوم زیر تدریس میشد: صرف و نحو، منطق، حکمت، کلام، فقه، لغت، معنی، بدیع، عروض، قافیه، انشاء، رسمالخط، مناظره، قرائت، تفسیر، حدیث، فرایض، اصول، جبر، هندسه، جغرافیا، اخلاق، تاریخ، احکام، الهیات، قرآن، ریاضیات و غیره. کتب اصلی درسی مدارس «بدان»، «اول علم»، «مُعِزّی»، «عوامل»، «قافیه»، «شرح ملا»، «شمسیه»، «حاشیه قطبی»، «عقاید نسفی»، «تهذیب»، «حکمتالعین»، «هدایه»، «زنجانی»، «مختصر وقایه»، «خلاصه الحساب»، «ملا جلال» و امثال اینها بود.
عبدالرئوف فطرت در «بیانات سیّاح هندی» (سال ۱۹۱۲) گفته است: «بخارا قریب دوصد عدد مدرسه دارد که همه این سه قسم است: اعلا، وسط و اَدْنی (ابتدایی)». و ۳۳ مدرسه عالی را به وقف سالیانه ۲۸۱۵۰۰۰ سکه و ۳۹ مدرسه میانه را با وقف سالیانه ۹۶۱۰۰۰ سکه، یعنی در مجموع ۷۲ مدرسه را نامبرده است.
مکاتب و مدارس شوروی
پس از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در کشور ترکستان کمیساریای معارف خلق تأسیس شد که تقریباً تمام مراکز آموزشی را تحت پوشش قرار میداد. بر اساس فرمان شورای کمیساریای خلق ترکستان از ۲۹ مارس سال ۱۹۱۸ شوراهای معارف خلق تأسیس یافت که بر آموزش و پرورش نظارت میکردند.
در ماه ژوئن ۱۹۱۸ کمیساریای معارف خلق ترکستان تأسیس شد و بعد از چند روز در شهر تاشکند نخستین انجمن معلمان و کارمندان معارف خلق ترکستان تشکیل گردید که راهکارهای بازسازی امور معارف خلق را مورد بررسی قرار میداد.
بر اساس نظامنامه «مکتب یگانه محنتی جمهوری فدراسیون روسیه شوروی» که در ۱۶ اکتبر سال ۱۹۱۸ کمیته اجرائیه مرکزی عمومی روسیه آن را تصدیق نموده بود، در ترکستان مکاتب یگانه محنتی (زحمتکشی) تأسیس شد. چنین مکاتبی ۹ ساله و دارای دو درجه (یکم و دوم) بود. مکاتب درجه اول کودکان ۸ تا ۱۳ ساله و درجه دوم نوجوانان ۱۳ تا ۱۷ ساله را فرا میگرفت که تحصیل در آنها رایگان و حتمی بود.
پس از اتمام مکتب درجه اول، نوجوانان میتوانستند تحصیل را در مکاتب ۷ ساله شهرها، مکاتب جوانان دهات، آموزشگاههای کارخانهها که آموزش حرفهای ۷ ساله نیر میدادند، ادامه دهند. در زمینه مکاتب درجه اول دانشکدههای کارگری تأسیس شد که دوره تحصیل در آنها ۴ ساله بود. در زمینه کلاسهای ۸ و ۹ مکاتب درجه دوم، مکاتب آموزش حرفهای و آموزشکدهها تشکیل شد.
در ماه نوامبر ۱۹۱۸ کمیساریای معارف خلق ترکستان نخستین طرح آزمایشی آموزشی را به مراکز آموزشی ارسال کرد که در آن آموزش زبان مادری و ریاضی (هفتهای ۶ ساعت) اُولویت داشت. در برنامه همچنین آموزش زبان روسی، طبیعتشناسی، تاریخ، جغرافیا، سرود و ورزش نیز در نظر گرفته شده بود. در رابطه با برنامهسازی بایستی گفت که از سال تحصیلی ۱۹۲۳-۱۹۲۴ برنامه تکمیلی آموزشی مکاتب تهیه گردید و به اجرا گذاشته شد.
نخستین مکاتب شوروی در ردیف دیگر شهرهای ترکستان در خجند. اوراتپه، کانبادام و اسفره در سال ۱۹۱۸ تشکیل شدند که تا آخر سال ۱۹۱۸ تعداد آنها در شمال تاجیکستان کنونی ۱۵ باب را تشکیل میداد. سال ۱۹۱۹در نخستین مکتب شوروی کانبادام که سال ۱۹۱۸ تشکیل شده بود، حدود ۱۰۰ نفر تحصیل مینمودند .
طبق گزارش کمیساریای معارف خلق ترکستان در آخر سال ۱۹۲۰ در جمهوری ۲۰۲۲ مکتب درجه اول فعال بود که در آنها ۱۶۷۸۷۵ نفر تحصیل مینمودند. تعداد مکاتب درجه دوم ۵۹ باب و دانشآموزان آن ۷۵۰۳ نفر بود.
سال ۱۹۲۲ در کانبادام «دارالتّدریس» تأسیس گردید که به پذیرش فارغالتحصیلان کلاس ۴ اختصاص داشت که در برنامه تعلیمی آن ریاضیات، شیمی، جغرافیا، طبیعتشناسی، دین و زبان عربی وجود داشت که تدریس زبان عربی بعداً حذف گردید.
از ابتدای سال ۱۹۲۰ در سراسر ترکستان، از جمله در شمال تاجیکستان کنونی، مکاتب محو بیسوادی به فعالیت شروع نمودند. در عرفه تقسیمات سرحدی در ترکستان ۴۸۲۸ مؤسسه تعلیمی فعالیت مینمود.
تا سال تحصیلی ۱۹۱۸-۱۹۱۹در ترکستان چندین دوره (کورس) ۳ و ۶ ماهه تربیت معلم فعال بود که به واسطه آنها ۳۶۶۱ معلم برای مکاتب ازبکی، تاجیکی، تاتاری و روسی فارغالتحصیل شدهاند. طبق اطلاع کمیساریای معارف خلق ترکستان از ۱۵ فوریه تا ۳۱ دسامبر سال ۱۹۲۰ تعداد ۳۸۱۴ نفر این دورهها را ختم کردند. از کل فارغالتحصیلان سال ۱۹۲۰-۲۱ که ۲۶۷۳ نفر را تشکیل میدادند، ۹۸۵ ازبک، ۲۱۳ تاجیک و مابقی نمایندگان دیگر ملیتها بودند.
سال ۱۹۲۰ در ترکستان ۷ انستیتوی معارف تشکیل شد که ۶ تای آن به زبانهای ازبکی و تاجیکی فعالیت مینمود. برای معلمههای ملیتهای محلی انستیتوی مخصوص معارف تشکیل شد. تا ماه ژوئن سال ۱۹۲۱ حدود ۲ هزار معلم برای دورههای محو بیسوادی آماده شد.
در سال ۱۹۲۲ در ترکستان ۶۲ مؤسسه آموزشی حرفهای و تکنیکی، ۱۲ آموزشگاه آموزگاری، ۱۱ آموزشگاه متوسطه کشاورزی، ۱۴ مکتب حزبی، آموزشکدههای طبی، بدیعی، موسیقی و دیگر مؤسسات آموزش مخصوص فعال بود که در آنها ۵۸۹۰ نفر تحصیل میکردند.
در سال تحصیلی ۱۹۲۳-۲۴ در حدود ترکستان ۴ مؤسسه آموزش عالی دارای ۴۱۵۰ دانشجو موجود بود.
سال ۱۹۲۱ کمیسیون فوقالعاده ترکستان با هدف محو بیسوادی تأسیس شد که به واسطه آن تا ۱ آوریل سال ۱۹۲۴ در حدود ۴۴۷ مکتب برای بیسوادان و ۲۸ مکتب برای کمسوادان تأسیس شد که مهلت تحصیل در آنها ۶ ماه بود. از مجموع ۴۴۷ مکتب محو بیسوادی، ۲۱۴ مکتب به زبان ازبکی، ۷۵ مکتب به زبان قرقیزی، ۳۹ مکتب به زبان ترکمنی، ۱۰۹ مکتب به زبان روسی و ۱۰ مکتب دیگر برای سایر زبانهای اقلیتهای ملی بود. اما برای زبان تاجیکی هیچ مکتبی وجود نداشت و تاجیکان به زبان ازبکی تحصیل میکردند .
بعد از فروپاشی امارت بخارا در سال ۱۹۲۰ و تأسیس جمهوری خلقی شوروی بخارا، کمیته نظارت معارف تأسیس شد که آن در هر محل نمایندگان خود را داشت. ۱۵ مارس سال ۱۹۲۱ در شهر دوشنبه شعبه معارف خلق بخارای شرقی تشکیل شد. ماه ژوئیه همان سال نخستین انجمن کارمندان معارف خلق تشکیل گردید که در آن مسائل آموزش و پرورش مورد بررسی جدی قرار گرفته، از کمبود معلمان اظهار نگرانی شد. بر اساس فرمان این انجمن برای آماده نمودن آموزگاران، دورههای کوتاهمدت آموزشی، آموزشکدهها و انستیتوی تربیت معلم تأسیس گردید.
بعد ازنوسازی کمیته نظارت معارف در سال ۱۹۲۴ دستگاه این وزارتخانه از هیئت رئیسه، شعبههای عمومی، مالیه، تأمینات، تربیه اجتماعی، شورای علمی، کمیته کل سیاسی و معرفتی عبارت بوده، در شورای علمی کمیسیونی تأسیس شده بود که به آموزش و حفظ یادگاریهای تاریخی و فرهنگی بخارا اختصاص یافته بود.
شعبه تربیه اجتماعی دارای دو بخش مؤسسات مکتبی و پیشمکتبی بود. کمیته کل سیاسی و معرفتی به امور محو بیسوادی نظارت نموده و مکتب حزبی نیز ناظر بر کتابخانهها و قصرهای فرهنگی، تئاترها، سینماها، انتشارات، موزهها و چایخانههای سرخ بود.
پس از غلبه انقلاب در بخارا در حدود ۵۰ مکتب در سطوح مختلف تأسیس یافت که مهمترین آنها طبق خاطرات محمدعلی بلجوانی در «تاریخ نافعی»، مکتب سیاسی نظامی در بالای ارگ عالی، مکتب سیاسی در لب حوض دیوانبیگی، مکتب «احضار قرض» و «توران تودَسی» در لب حوض خالداربیگیجان، مکتب صناعت در منزل اولیاقلبیگ دیوانبیگی، مکتب موسیقی در لب حوض دستورخانهچه، در منزل توره چارجویی، مکتب شمسالعارفین در لب حوض قاضیکلان، مکتب «دارالمعلمین فارسی» در گذر خیابان و غیره بودند. از مشهورترین مدارس بخارا کوکَلداش («دارالفنون») و مدرسه میر عرب («دارالمدرسین») بود که تقریباً ۳۰۰ مدرس و عالم بخارا را به تدریس جلب کرده بود.
کمیته نظارت معارف در شهر مسکو، خانه معارف را تأسیس کرد که در آن بیش از ۲۰۰ نفر برای ورود به مکاتب مختلف روسیه تحصیل میکردند. همچنین برای تحصیل در آلمان و ترکیه در حدود ۱۰۰ نفر جوانان فرستاده شدند. راهبر گروه جوانانِ اعزامی به آلمان میرزا عبدالواحد منظم بود.
سال ۱۹۲۳ کمیته نظارت معارف بخارا دارای ۴۳ باب مکاتب درجه یکم با ۲۸۵۶ دانشآموز، ۲ باب مکاتب درجه دوم با ۲۸۵ دانشآموز، ۸ باب مکاتب شبانهروزی (نوانخانه) بود. سال ۱۹۲۳ در بخارا ۴۰ مکتب محو بیسوادی دارای ۲۷۲۶ محصل و سال ۱۹۲۴ ۴۱ مکتب محو بیسوادی دارای ۸۲۰۰ محصل فعالیت مینمود.
در عرفه تقسیمات ملی حدودی در ولایات اوراتپه ۱۶، پنجکنت ۵، حصار ۴، بدخشان ۳، کولاب ۳، غرم ۱ مکتب شوروی فعال بود . مکاتب اوراتپه دارای ۵۷۳ دانشآموز و ۲۹ معلم، پنجکنت دارای ۷۰۴ دانشآموز و ۶ معلم و بدخشان دارای ۷۵ دانشآموز و ۴ معلم بودند.
کتابهای درسی
همزمان با تأسیس مکاتب اصول جدید، یکی از مشکلات عمده عدم وجود کتابهای درسی به زبان فارسی تاجیکی بود. در میان روشنفکران تاجیک سیداحمد وصلی یکی از نخستینهایی بود که به تألیف چنین کتاب درسی با نام «بیانالحروف» اقدام کرد که این کتاب در سال ۱۹۰۳ در دسترس معلمان و شاگردان قرار گرفت.
استاد صدرالدین عینی در خصوص تألیفات سیداحمد وصلی چنین نوشته است: «مُومیعلیه را دائر به صرف و نحو عربی تألیفاتی هست. صرف و نحو زبان فارسی را نیز به اصول زبان عرب ترتیب داده. در اوایل جاری شدن اصول جدیده در سمرقند بعضی رسالههای فارسی برای مکتبهای نو ترتیب داده و بعضی تألیفات علمی و تاریخی دیگر نیز دارد» .
یکی از نخستین مؤسسان مکتب اصول جدید به زبان فارسی تاجیکی در شهر باستانی سمرقند و عموماً آسیای میانه عبدالقادر شکوری چند کتاب درسی از قبیل «جامعالحکایات»، «زبدهالاشعار»، الفبای «رهبر سواد» را تهیه نمود.
«جامعالحکایات» ع. شکوری کتاب قرائت است برای دانشآموزان سال دوم مکاتب ابتدایی. این کتاب سال ۱۹۰۷ تهیه و در سالهای ۱۹۰۹ و ۱۹۱۱ به نشر رسیده است.
نشر سال ۱۹۱۱ این کتاب که به عنوان نشر اول در شهر سمرقند صورت گرفته بود، از ۷۲ صفحه عبارت بوده، با حروف بزرگ و زیبا در کاغذ نفیس چاپ شده است. ع. شکوری در ابتدای کتاب در خصوص اصول آموزش و پرورش در مکاتب اصول جدید مصلحتهایی آموزشی داده است. در این کتاب ۴۹ حکایت و ۱۴ پاره منظوم جای دارد. از ۴۹ حکایت این کتاب ۱۰ حکایت آن از روسی ترجمه شده است.
عبدالقادر شکوری خود راجع به کتاب گفته است: «این رساله برای اخلاق شاگردان کلاس دوم مکتب ابتدایی از کتابهای فارسی و ترکی ترجمه و تألیف شد» .
«جامعالحکایات» از نظر زبان و اسلوب بیان یکی از بهترین نمونههای زبان ادبی فارسی تاجیکی آن دوره محسوب میشود که با اسلوبی روان و مناسب با فهم کودکان تنظیم شده است.
در سال ۱۹۰۸ میراز عبدالواحد منظم برای دانشآموزان مکتب جدیدی که در شهر بخارا با همدستی صدرالدین عینی، احمدجان حمدی و حامدخواجه مهری تأسیس نموده بود، شیوهنامه نگارش الفبای فارسی را با با نام «رهبر خط» تألیف و تنظیم نمود که شامل ۴۲ صفحه بود و در پیشگفتارش تأکید شده که: «برای آسانی خط نویسی طفلان نوآموز این دفتر «رهبر خط» را به نظر قبول معلمین کرام منظور کنانیده» .
در این دوره صدرالدین عینی نیز چند کتاب درسی برای مکاتب اصول جدید از قبیل «تهذیبالصبیان»، «ترتیلالقرآن»، «ضروریات دینیه»، «بهار دانش» و «خالده یا قِزباله» را تهیه نموده است.
قسمت اول کتاب «تهذیبالصبیان» در خصوص مکتب و معارف، علم و دانش، حرمت استاد و والدین. اهمیت دانشآموزی، دوستی و رفاقت، نکوکاری و عالیهمتی، همچنین فصلهای سال و عالم نباتات و حیوانات و قسمت دومِ آن که «خاندان خوشبخت» نامیده شده، پیرامون زندگی خانوادهای کشاورز با زبانی سَلیس و روان است.
از دیگر کتابهای درسی که صدرالدین عینی برای دانشآموزان مکاتب ابتدایی دخترانه تهیه نموده بود «خالده یا قِزباله» میباشد. این کتاب درسی ماه فوریه سال ۱۹۲۲ نوشته شده، پس از دو سال یعنی ۲ ژانویه سال ۱۹۲۴ با مساعدت میرزا عبدالواحد منظم در شهر برلین آلمان به چاپ رسید که شامل۲۰ صفحه،۳۰ حکایت کوچک پند و اخلاقی از قهرمان داستان دختربچهای به نام خالده است.
«الفبای مکتب اسلامیه»، «کتابالاطفال»، «تاریخ مختصر اسلام»، «عملیات اسلام»، «مدخل جغرافیای عمرانی»، «مختصر جغرافیای روسیه»، «منتخب جغرافیای عمومی»، «اسباب سواد» و خریطهها ترکستان، بخارا، خیوه و … از جمله کتابهای درسی دیگر به قلم محمد خواجه بهبودی بودند که از طریق انتشارات «بهبودی» در دسترس خوانندگان قرار گرفت. او این کتب درسی را بر اساس کتابهای درسی مکاتب روسیه و به تقلید از کتابهای درسی مکاتب اصول جدید کشورهای شرق همسایه تألیف نمود.
عصمتالله رحمتاللهزاده بر اساس تجارب بیش از ده ساله معلمی خود، در سال ۱۹۱۳ کتابی با نام «رهبر مکتب» تهیه نمود که سال ۱۹۱۵ در شهر تاشکند چاپ شد. «رهبر مکتب» با اصول آوازی- هجایی در ۴۶ صفحه و برای ۹۰ درس ترتیب یافته است.
طی همین سالها تعدادی کتب درسی دیگر برای مکاتب ابتدایی اصول جدید تاجیکی نیز تألیف گردید که «استاد اول» سعیدرسول سعیدعزیزاف، «رهبر فارسی» و «منتخب گلستان یا قرائت فارسی» ملا محمد رسولی، «راهنمای سواد»، «خوانش» و «رهبر سواد» حاجی معین، «معیار الاخلاق» و «تاریخ عام» سیاح، «ترتیلالقرآن» و «گنجینه حکمت» صدیقی عجزی، «سال نخستین» و «دبستان تاجیک» سعیدرضا علیزاده، «راهنمای حساب» و «الفبای تاجیک» نصارمحمد افغان و باز چندی دیگر از همین قبیلاند.
به طور عموم وضع آموزش و پرورش در مجموع و تعداد مکاتب و مدارس و سطوح مختلف آن پاسخگوی زمانه نبود.
تقریباً در تمام مکاتب و مدارس سنتی، تعلیم و تربیت با اصول قدیم صورت میگرفت و علوم جدید تدریس نمیشد.
مکاتب روسی – محلی نیز به دانشآموزان دانش کافی نمیدادند. از جهت آنکه برای حکومتداران روس از حساب جوانان محلی، از جمله تاجیکان، دستیار خدمتگار لازم بود، نه دانشمند!
برخی از مکاتب جدید تحت تأثیر ایدئولوژی پانترکیسم مانده بود. این از آن جهت بود که این مکاتب تحت تأثیر مکاتب جدید ترکی تشکیل یافته بودند و به دلیل عدم وجود کتب درسی به زبان فارسی تاجیکی طی چند سال اول، از کتب ترکی استفاده میکردند.
در دوره پانترکیستها که پس از انقلابهای روسیه و بخارا به قدرت رسیده بودند، فرزندان تاجیک در مکاتب تازهایجاد شوروی، ابتدا به زبان ترکی عثمانی و از سال ۱۹۲۲ به زبان ازبکی تحصیل می نمودند که این وضعیت غیر قابل تحمل بود.
شمار دانشآموزان در این مکاتب بسیار ناچیز بود و اکثر کودکان از آموزش و پرورش بینصیب بودند. چنانکه سال ۱۹۰۷ در شهر خجند که دارای ۳۶۲۸۳ نفر اهالی بود، همگی ۱ آموزشگاه روسی – محلی با ۵۷ خواننده، ۱ دوره شبانه با ۶۰ دانشآموز، ۳۹ مدرسه با ۶۶۸ خواننده و ۴۳ مکتب با ۴۱۵ دانشآموز که همگی ۱۱۰ نفر را تشکیل میداد فعالیت مینمود .
در آن قسمت آسیای میانه که در هیئت روسیه بود، در ردیف دیگر جنبههای حیات جامعه، در بخش آموزش و پرورش نیز بی عدالتی و نابرابری به چشم میخورد. چنانچه سال ۱۹۱۱ در سراسر ولایات سمرقند، فرغانه و سیردریا همگی ۱۴۳ مکتب روسی- محلی فعال بوده، در آنها ۸۹۶۱ نفر تحصیل مینمود که از تعداد عمومی اهالی این ولایات ۷۷/ درصد را تشکیل میداد. حال آنکه سال ۱۹۰۹ در ولایت فرغانه که همگی ۱۴۷۲۲ نفر اهالی روسزبان زندگی میکرد، ۲۶ مکتب فعالیت میکرد و دارای ۲۶۲۵ دانشآموز بود.
نه تنها امارت بخارا، بلکه روسیه پادشاهی نیز به آموزش و پرورش توجهی نمیکرد و نسبت به دیگر مراکز دیگر، بودجه بسیار ناچیزی برای آموزش و پروش اختصاص میداد. چنانکه سال ۱۹۰۵ در شهر خجند برای اداره پلیس شهری مبلغ ۷۹۲۷ روبل، سال ۱۹۱۰ میلادی ۹۹۵۲ روبل، سال ۱۹۱۶ میلادی ۱۶۰۷۵ روبل و برای مکاتب در سال ۱۹۰۵ همگی ۵۷۱ روبل، سال ۱۹۱۰ میلادی ۱۲۱۰ روبل و سال ۱۹۱۶ میلادی ۲۶۳۵ روبل اختصاص داده شده بود.
از همین رو آموزش و پرورش در تمام سطوح نیاز به اصلاحات و تغییرات جدی داشت.
وضعیت سواد
طبق آمار سال ۱۹۸۹م. ۹۸% افراد سنی ۱۵ سال به بالا سواد خواندن و نوشتن داشتند که از میان آنان مردها ۹۹% و زنان ۹۷% باسواد بودند.
سطح تحصیلات
سیاست شوروی ایجاد سیستم مدرن تحصیلی در تاجیکستان بود و اجرای این امر تغییر و تحول اساسی را نسبت به قبل از آن باعث شد. پس از استقلال تاجیکستان، سیستم آموزشی این کشور به طور کامل زیر نظر وزارت آموزش و بودجه آن وزارت باقی ماند.
تحصیل تا پایان دوره راهنمایی اجباری است. نرخ باسوادی در سال ۱۹۹۰م. ۹۸% برآورد گردیده است.
نظام آموزش و پرورش
آموزش و پرورش و بودجه آن در تمام سطوح تقریباً تحت کنترل وزارت آموزش و پرورش است. آموزش رسماً برای ۹ سال سنی از ۷ تا ۱۷ سال اجباری است. مدرسه از سن ۶ سالگی و به مدت چهار سال و دبیرستان از سن ۱۰ سالگی و به مدت ۷ سال شامل یک دوره ۵ ساله و ۲ ساله میباشد.
امکانات آموزشی
در سال ۱۹۲۰م. تعداد معدودی از تاجیکها اجازه یافتند که به طور رسمی تحصیل کنند. در سال ۱۹۲۶م. طبق اولین سرشماری شوروی در محدوده تاجیکستان فعلی و در جمهوری ازبکستان نرخ باسوادی برای مردان تاجیک ۴% و برای زنان ۱/۰% بود.
در اواخر سال ۱۹۳۰م. دولت شوروی توسعه شبکه مدارس تحت نظارت و برنامههای ارائه شده از سوی رژیم کمونیستی را آغاز کرد. لیکن این اقدام با مخالفت شدید رهبران مسلمان و در نتیجه مردم مواجه شد و با تخریب برخی مدارس از این نوع در جمهوری و تنبیه برخی معلمین آن توسط مردم روبرو شد.
در طول دهههای متعاقب آن سیستم آموزشی شوروی حتی با زندانی، تبعید و قتل گسترده رهبران مذهبی نیز به ندرت موفق بود و همچنین اجرای یکنواخت آن در همه جا ممکن نگردید.
در سیستم شوروی آموزش به سه مرحله دوره ابتدایی، متوسطه و تعلیمات عالی تقسیم میشد. مدارس متوسطه نیز به دو دسته عمومی و تخصصی تقسیم میگردیدند.
بین سالهای ۱۹۸۵م. تا ۱۹۹۰م. به طور میانگین سالانه ۸۶۸۰۰ دانشآموز در مدارس متوسطه عمومی و ۴۱۵۰۰ دانشآموز نیز در دوره متوسطه تخصصی تحصیل میکردند. در سال تحصیلی ۱۹۹۱-۱۹۹۰م. تاجیکستان در مقاطع آموزش عالی ۶۸۸۰۰ دانشجو داشت.
آموزش حرفهای
در اواخر دوره شوروی، کیفیت آموزش فنی موجود در تاجیکستان بسیار پائینتر از حد استاندارد شوروی در کل بود. تحصیلکردهها اکثر از نظر فنی بیش از حد ضعیفتر از همردیفان خود در نقاط دیگر شوروی نگاه داشته شده بودند.
بسیاری از مدارس حرفهای از نظر تجهیزات ضعیف و با کمبود مواد اساسی مواجه بودند. کمبود عمومی کتب درسی به زبان تاجیکی نیز تأثیر بسزایی بر دورههای حرفهای گذاشت.
اگرچه در سال ۱۹۹۰م. دستورالعمل برای ۱۵۰ حرفه موجود بود، لیکن جمهوری در مضیقه انواع متخصصین مورد نیاز در بعد اقتصاد بود. درصد بالایی از دانشآموزان دوره متوسطه حرفهای در حساب پایه و زبان روسی ضعیف بودند.
در سال ۱۹۹۰م. جمعیت تاجیکستان در روستاها دو سوم جمعیت را تشکیل میداد. ۳۸ مدرسه از ۸۷ مدرسه فنی در کشور فعالیت داشت، که ۱۵ واحد آن بشدت در وضعیت بدی قرار داشتند. بسیاری از کارخانهها با وجود قرارداد آموزش حرفهای به دانشآموزان نتوانستند آن را اجرا کنند.
آموزش عالی و تحقیقات
در اواخر سال ۱۹۸۰م. تاجیکستان دارای ۲۰ انستیتوی آموزش عالی بود. در این سال علیرغم تعداد وسیع این انستیتوها، تناسب دانشجویانی که از تحصیلات عالیه استفاده میکردند ۱۱۵ تن از هر ۱۰ هزار تن ساکن، و کمی زیرمیانگین شوروی بود.
در بخش علمی و فنی، در تناسب اخذ مدارک عالی، تاجیکستان رتبه نزدیک به آخر را در بین تمام جمهوریهای شوروی بدست آورد.
در دوره شوروی روسها جای تاجیکها را در ابعاد مختلف تعلیمات عالیه گرفته بودند.
اولین انستیتوی آموزشی عالی در تاجیکستان، انستیتوی فنی تربیتی در شهر دوشنبه بود، که در سال ۱۹۳۱م. آغاز بکار کرد. دانشگاه دولتی تاجیکستان در سال ۱۹۴۸م. تأسیس شد. در اواسط سال ۱۹۸۰م. حدود ۱۴ هزار دانشجو در ۱۳ بخش از دانشگاه مشغول به تحصیل بودند.
در آن زمان در رشتههای تاریخ، خاورشناسی، زبانشناسی تاجیکی و برنامهریزی اقتصادی پذیریش دانشگاه با رقابت بسیار فشردهای برای تحصیل مواجه بود. در سال ۱۹۹۴م. دانشگاه دارای ۸۶۴ عضو هیئت علمی در ۱۴ بخش و ۶۱۹۶ دانشجوی تمام وقت بود.
در سال ۱۹۵۶م. انستیتوی پلیتکنیک در شهر دوشنبه تأسیس شد و پس از استقلال به عنوان دانشگاه شناخته شد.
در سال ۱۹۹۴م. مهندس مکانیک، تعمیر اتومبیل، راهسازی و معماری ارائه شد.
در سال ۱۹۹۶م. آمادگی برای تأسیس دانشگاه جدیدی برای مردم بدخشان صورت پذیرفت که در خاروغ مرکز استان خودمختار کوهستان بدخشان تأسیس شد.
مشخصات برخی از مراکز آموزشی مهم به شرح زیر میباشد:
۱ دانشگاه دولتی کشاورزی تاجیکستان
۲ دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان
۳ دانشگاه دولتی پزشکی تاجیکستان
۴ دانشگاه تکنولوژی تاجیکستان
۵ دانشگاه اسلامی تاجیکستان
۶ دانشگاه دولتی آموزگاری قندیل جورهاف
۷ دانشگاه مالیات و حقوق
۸ دانشکده دولتی هنرهای زیبای تاجیکستان
۹ دانشگاه تاجیکی- روسی (اسلاویانی) تاجیکستان
۱۰ دانشگاه دولتی زبانهای تاجیکستان
۱۱ دانشگاه ورزش تاجیکستان
۱۲ دانشگاه تجارت تاجیکستان
۱۳ دانشکده آزاد اسماعیل سامانی
۱۴ دانشگاه حقوق، سیاست و تجارت تاجیکستان
۱۵ دانشکده بازآموزی پزشکان
۱۶ داشکده سراسری بازآموزی معلمان
۱۷ مکتب عالی وزارت کشور
۱۸ دانشگاه دولتی باباجان غفوراف شهر خجند
۱۹ دانشگاه تکنولوژیک خجند
۲۰ آموزشگاه عالی فنی شهر خجند
۲۱ آموزشگاه عالی فنی شهر خجند
۲۲ دانشگاه آزاد پنجکنت
۲۳ دانشگاه دولتی آموزگاری کولاب
۲۴ دانشگاه دولتی آموزگاری ناصر خسرو قورغانتپه
۲۵ دانشگاه دولتی نظرشااف شهر خاروغ
آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان
آکادمی علوم تاجیکستان عمدهترین مرکز و عالیترین مرجع علمی جمهوری محسوب میگردد و در مؤسسات و شعبات خود دانشمندان مشهور جمهوری را تحت پوشش میگیرد. آکادمی علوم جمهوری از اعضای پیوسته و وابسته تشکیل میشود که انجام پژوهشهای عمده در رشتههای علوم مختلف طبیعی و جامعهشناسی، تنظیم و تطبیق مطالعات علمی در قلمرو جمهوری از جمله وظایف آنهاست. آکادمی علوم تاجیکستان سال ۱۹۵۱م. به عنوان شعبه تاجیکستانی آکادمی علوم اتحاد شوروی سابق تاسیس گردید. این شعبه در سال ۱۹۳۲ به عنوان نخستین مجتمع علمی موسوم به بخش تاجیکستانی آکادمی علوم شوروی شامل بخشهای زمینشناسی و زیست
آکادمی علوم تاجیکستان
شناسی فعالیت خود را آغاز نمود. سال ۱۹۴۱ به شعبه ارتقاء یافت که ریاست آن را آکادمیسین یوگنی پاولوفسکی بر عهده داشت. شعبه تاجیکستانی آکادمی علوم اتحاد شوروی سابق شامل پژوهشگاههای زمینشناسی، زیستشناسی، گیاهشناسی، جانورشناسی و انگلشناسی، تاریخ، زبان و ادبیات تاجیکی فارسی، دامداری، شیمی، بخش ژئوفیزیک، رصدخانه نجومی و مرکز خاکشناسی و عمران اراضی وادی وخش بود. پس از تأسیس آکادمی علوم تاجیکستان، پژوهش و مطالعات علمی بیش از پیش گسترش یافت.
پژوهشها و مطالعات علمی آکادمی در دهه پنجاه عمدتاً به رشتههای نجوم، زلزله شناسی، زمینشناسی، شیمی، زیستشناسی و یک سلسله مسایل علوم جامعهشناسی اختصاص داشت و در دهه شصت تحقیقات علمی در رشته ریاضیات، فیزیک عملی و نظری، مسایل نفت و ترکیبات طبیعی شیمی، فیزیولوژی و بیولوژی نباتات، اقتصاد، تاریخ و فلسفه، خاورشناسی نیز ابعاد گسترده داشت.آکادمی علوم مستقیماً تابع هیئت وزیران جمهوری میباشد و ارگان عالی آن، جلسه عمومی شامل اعضای پیوسته و وابسته آکادمی محسوب میگردند. جلسه عمومی آکادمی علوم به حل و فصل مسایل پیشرفت علوم و عمدهترین مسایل سازماندهی فعالیت خود مبادرت نموده و اعضای پیوسته و وابسته را انتخاب میکند. برای اعمال رهبری در فاصله بین جلسات عمومی به مدت ۴ سال هیئت رئیسه و ریاست آکادمی انتخاب میشود.
تعداد کارمندان آکادمی علوم تا ابتدای سال ۲۰۰۳ میلادی ۱۶۸۶ نفر بود که از این تعداد ۶۶۹ نفر کارمند علمی، ۱۳۸ نفر دکتر و ۲۸۲ نفر نامزد علم و ۲۴۹ نفر پژوهشگر علمی بودهاند. از این تعداد۶۰۱ نفر زن بودند که ۹ نفر از آنان دارای مدرک دکتری و ۷۳ نفر نامزد علم و ۱۰۴ نفر بدون درجه علمی میباشند.
شعبهها و پژوهشگاههای تابع
آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان هم اکنون دارای سه شعبه (و جمعاً ۱۹پژوهشگاه) به شرح زیر میباشد:
الف: شعبه علوم فیزیک، ریاضیات، زمینشناسی و شیمی (به ریاست نصرت رجباف با تخصص ریاضی (۲۰۰۳م. )).
ب: شعبه علوم پزشکی و زیستشناسی (به ریاست غیاثالدین معراجاف با تخصص پزشکی (۲۰۰۳))
ج: شعبه علوم اجتماعی (به ریاست فاضل طاهراف با تخصص حقوق ۲۰۰۳)).
هر یک از شعبههای یاد شده دارای پژوهشگاه های متعددی میباشند که به شرح زیر تقسیمبندی شده و تحت نظارت شعبات سهگانه به فعالیت مشغولند.
فعالیت طبع و نشر آثار علمی آکادمی علوم تا پیش از فروپاشی شوروی همه ساله در حال رشد و توسعه بود. پس از استقلال تاجیکستان به دلیل مشکلات اقتصادی متأسفانه چاپ و نشر کتاب در آکادمی علوم کاهش یافت.
کتابخانه مرکزی آکادمی علوم جمهوری از جمله مهمترین کتابخانههای جمهوری بوده، بیش از یک میلیون و ۲۵۰ هزار جلد کتاب و سایر نشریات را در خود جای داده است.کتابخانه آکادمی علوم با ۱۴۷ کتابخانه در ۲۷ کشور خارجی و ۱۴۷ کتابخانه در جمهوریهای شوروی سابق رابطه دارد.
پژوهشگاه گسترو انترولوژی
این پژوهشگاه در سال ۱۹۵۹م. به ابتکار آکادمیسین حامد منصوراف که پزشکی مجرب و دانشمندی پرتلاش و در سطح بینالملل مشهور و معروف بود تأسیس شد و در زمینه معالجه امراض کلیه فعالیت داشته، از جمله مراکز علمی ممتاز آکادمی علوم تاجیکستان محسوب میگردد. این مؤسسه در زمان شوروی منحصر به فرد بود. نمونه این قبیل پژوهشگاهها در سال ۱۹۶۸م. در شهر مسکو و متعاقب آن در شهر دنیپر و پتروفسک نیز تأسیس شد.
در حال حاضر این پژوهشگاه به تشخیص و معالجه امراض جهاز هاضمه اشتغال دارد با مراکز و مؤسسات پژوهشی دیگر کشورهای جهان نظیر سوئد، دانمارگ، انگلستان، یوگسلاوی، فرانسه و اتریش روابط علمی دارد.
دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان
دانشگاه دولتی تاجیکستان در سال ۱۹۴۸م. تأسیس شد. این دانشگاه دارای ۱۴ دانشکده به شرح زیر میباشد: فیزیک، مکانیک، ریاضیات، شیمی، بیولوژی، زمینشناسی، تاریخ، روزنامهنگاری، فلسفه، زبان و ادبیات تاجیک، زبان و ادبیات روس، زبانهای شرقی، حقوقشناسی، اقتصاد، دانشجویان خارجی و آمادگی. این دانشگاه در بخشهای آموزشی روزانه، شبانه و غیابی بیشتر از ۱۳ هزار دانشجو دارد. دانشجویان در ۲۳ رشته تخصصی تحصیل میکنند و اکثر دانشمندان جمهوری فارغالتحصیل این دانشگاه میباشند.
استادان در رشتههای علوم معاصر، به پژوهش و مطالعات مشغول هستند. دانشگاه دارای بخش اسپیرانتور (مرحله اول دکتری) و شورای دفاع رسالههای نامزدی و دکترای علوم است. مرکز پردازش رایانهای و برنامهریزی،
دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان
باغ کشت نباتات دوره بازآموزی و کتابخانه علمی از بخشهای دیگر این دانشگاه است. کادر علمی این دانشگاه شامل بیش از هزار استاد دارای عناوین علمی از جمله ۴۳ دکتر علوم، پروفسور و ۶۶۵ نامزد علوم میباشد.
دانشگاه عضو انجمن جهانی دانشگاههاست و با بسیاری از دانشگاهها و مراکز علمی خارجی رابطه دارد. در این دانشگاه دانشجویانی از چندین کشور خارجی تحصیل میکنند. همچنین تعدادی اسپرانت (دانشجوی مقدماتی) و داکتورانتهای (دانشجوی دکتری) کشورهای خارجی در دانشگاه مشغول پژوهشهای علمی هستند.
دانشگاه دارای مجتمع ورزشی، خوابگاه و گروه هنری موسوم به «نوروز» است.
دانشگاه دولتی آموزگاری دوشنبه
دانشگاه دولتی آموزگاری در سال ۱۹۳۱م. تأسیس شد و نخستین مؤسسه تعلیمات عالی تاجیکستان محسوب میشود. در ابتدا این دانشگاه
دانشگاه دولتی آموزگاری دارای یک دانشکده بود که اینک تعداد دانشکدههای آن به ۱۰ رسیده است که عبارتند از:
زبان و ادبیات تاجیک، زبان و ادبیات روس، تاریخ، جغرافیا، بیوشیمی، فیزیک، ریاضیات، زبانهای خارجی، فن آموزگاری و صنعت. در نخستین سال تأسیس در این دانشگاه ۱۲ استاد تدریس میکردند، لیکن هماکنون یک هزار استاد در این دانشگاه به تدریس اشتغال دارند. طی ۶۰ سال که از موجودیت دانشگاه میگذرد هزاران فارغالتحصیل، دهها دانشمند و ارباب علم و فرهنگ ثمره آن بوده است. در حال حاضر تدریس در این دانشگاه به زبانهای تاجیکی، روسی و ازبکی صورت میپذیرد.
در سال ۱۹۹۰م. نام این دانشگاه به نام قندیل جورهاف رئیس سابق دانشگاه نامگذاری شد.
دانشگاه کشاورزی تاجیکستان
دانشگاه کشاورزی تاجیکستان از جمله نخستین مراکز آموزشی آسیای میانه میباشد. در سال ۱۹۳۱م. در شهر خجند دانشکده میوه و سبزیجاتشناسی تأسیس گردید و طی شصت سال به یکی از بزرگترین مراکز آموزشی علوم کشاورزی منطقه شهرت یافت. در این دانشگاه متخصصین کشاورزی برای تاجیکستان و دیگر نواحی سابق شوروی تربیت میشوند. بیش از ۵۵۰۰ دانشجو در هفت دانشکده این دانشگاه، یازده دوره تخصصی را فرا میگیرند.
اقتصاد جمهوری تاجیکستان
سطح زندگی
در سالهای ۱۹۲۱م. تا ۱۹۲۷م. سیاست جدید اقتصادی و کشاورزی شوروی توسعه کشت پنبه در آسیای مرکزی بود. در پایان اجرای سیاست جدید اقتصادی، توسعه کشت پنبه به طور باور نکردنی افزایش یافت، اما در کل تولید محصولات به حد قبل از انقلاب نرسید. همزمان کشت برنج، که غذای اصلی منطقه بود به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت. نرخ تورم در سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۳م. سیر نزولی داشت.
در سال ۱۹۹۵م. کارخانه آلومینیم تورسونزاده (ریگر سابق) ۲۳۰ هزار تن آلومینیم خام تولید کرد که حدود نصف ظرفیت آن بود در حالی که کشور، وابسته به واردات مواد خام و انرژی از قبل صادرات آن بود لذا صنایع تاجیکستان به علت عدم قدرت پرداخته هزینه انرژی وارداتی از خارج با مشکلات مواجه بودند.
در سال ۱۹۹۶م. اقتصاد تاجیکستان هنوز وضع ناامیدکنندهای داشت. این کشور در جذب سرمایههای خارجی در بین جمهوریهای شوروی سابق در پایینترین سطح قرار گرفته بود و تنها صادرات پنبه و آلومینیم سودهای عمدهای را برای این کشور به ارمغان میآورد.
در اواسط سال ۱۹۹۶م. قرارداد مشترک پنبه با امارات متحده عربی عقد گردید که قرار بود طبق برنامه زمانبندی شده فعالیت خود را آغاز کند.
در سال ۱۹۹۶م. حرکتهایی در جهت اصلاح ساختار اقتصادی صورت پذیرفت که به علت عدم اعتبار آمار در دسترس، ارزیابی نتیجه آن مشکل میباشد.
در سال ۱۹۸۰م. مسکن یک مشکل جدی مخصوصاً در شهر دوشنبه بود. طرح «مسکن ۹۳» قول فراهم ساختن مسکن را در سال ۱۹۹۳م. به خانوادههایی که از سال ۱۹۸۸م. در لیست انتظار بودند میداد، اما ساخت مسکن بسیار عقبتر از زمان پیشبینی شده بود. در سال ۱۹۹۰م. در پایتخت حدود ۱۵۰ هزار خانواده منتظر دریافت آپارتمان بودند، که این امر موجب بروز آشوبهایی در فوریه همان سال شد. کمبود مسکن در شمال خجند نیز حاد بود.
از اواخر سال ۱۹۸۰م. مشکلات اقتصادی شوروی در کل موجب کم شدن مصرف اقلام ضروری زندگی یعنی آرد، گوشت، شکر و صابون گردید.
در سالهای ۱۹۸۶م. تا ۱۹۸۹م. ارزش مصرف سرانه کالاهای خدماتی تاجیکستان کمتر از دیگر جمهوریهای شوروی بود.
اگرچه تاجیکستان اساساً یک جمهوری کشاورزی است لیکن در سال ۱۹۸۹م. بیشتر تولیدات کشاورزی خود را وارد کرد که شامل مواد غذایی نیز بود.
در پایان دوره شوروی، اکثریت بالایی از تاجیکستانیها درآمد بسیار ناچیزی داشتند. شرایط اقتصادی تاجیکستان به سرعت رو به وخامت گذاشت و سطح فعالیت اقتصادی کاهش یافت. در سال ۱۹۹۰م. دستمزدهای پایین در این کشور، دومین سطح پایین دستمزد، و درآمد روستائیان از مزارع اشتراکی کمترین حد خود را در میان تمام جمهوریهای شوروی داشت.
در سال ۱۹۹۰م. در تاجیکستان مصرف سرانه گوشت ۲۶ کیلوگرم در مقایسه با ۶۷ کیلوگرم و مصرف سرانه شیر ۱۶۱ کیلوگرم در مقایسه با ۳۸۵ کیلوگرم میانگین کل شوروی بود.
پس از استقلال، دولت حرکت بسیار کندی را در جهت توسعه و بهبود وضع صنایع و ارائه چارچوب اصولی در جهت سوق دادن اقتصاد به طرف بازار اقتصادی آغاز کرد. اواسط سال ۱۹۹۰م. عملاً هیچ قدمی در جهت خصوصیسازی صنعت یا کشاورزی برداشته نشده بود.
دولت دوشنبه در سال ۱۹۹۱م. جیرهبندی غذا را آغاز کرد، و این در حالی بود که مصرف گوشت و لبنیات طی ۶ سال آخر شوروی سابق نیز توسط تاجیکستانیها در حداقل مصرف خود بود.
در نیمه اول سال ۱۹۹۱م. تولید و صنعت افت کرده و ساخت و ساز کند و درآمد جمهوری نصف هزینههای آن بود.
در سال ۱۹۹۲م. محصول ناخالص ملی، تقریباً معادل نصف آن در سال ۱۹۹۰م. بود.
در سال ۱۹۹۲م. دولت اقدامات رفاه اجتماعی خاصی را جهت کمک به خسارت دیدگان از جنگ شامل افرادی که منزل یا وسایل خود را از دست داده یا مجبور به مهاجرت شده بودند، اعلام کرد.
در سال ۱۹۹۲م. در ارتباط با تغییر سیستم به طرف بازار اقتصادی دولت صندوق سرمایه کاریابی و دو نوع صندوق دیگر یکی بازنشستگی و دیگری بیمه اجتماعی را تأسیس کرد.
مشکلات سیاسی و جنگ داخلی سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۳م. زیان هنگفتی به اقتصاد تاجیکستان وارد ساخت که طبق یک تخمین رسمی این زیان بالای ۸۰% بود. این مشکلات موجب گردید که بخش عظیمی از روسها و آلمانها که کلید و نیروی حرفهای و فنی صنایع تاجیکستان بودند این کشور را ترک کنند.
شاخص قیمت مصرف ملی در سال ۱۹۹۳م. حدود ۴ هزار درصد بالا رفت.
بودجه فرهنگی اجتماعی جمهوری در سال ۱۹۹۳م. ۱۰۳۴۲۸ میلیون روبل روسی بود که ۷/۳۱% کل هزینه دولت را تشکیل میداد.
در سال ۱۹۹۴م. صفوف نان در تنها نانوایی شهر دوشنبه روز به روز افزایش یافته و به هیچ وجه کفاف تقاضا را نمیداد. در همین اثناء نظیر آنچه در اواسط سال ۱۹۹۰م. به وجود آمده بود بسیاری از انبارهای جمهوری به علت قیمتهای بالای مواد غذایی خالی بود. هرچند در برخی موارد نان (با سوبسید دولتی)، گوشت، برنج، صابون، و دیگر کالاها جیرهبندی بودند، لیکن بدست آوردن اکثر اقلام ضروری زندگی مشکل بود.
در پایان سال ۱۹۹۴م. حد متوسط دستمزد ۲۵ هزار روبل یا ۳۰/۷ دلار امریکا بود که اکثر پس از چند ماه پرداخت میشد. دولت سقف حداکثر درآمد هفتگی را ۳۰/۱۹دلار امریکا در نظر گرفته بود و دستمزد بالاتر از آن به حساب سپرده بانک واریز میشود.
در سال ۱۹۹۴م. کل خسارت وارده از جنگ داخلی حدود ۱۵ تریلیون روبل معادل حدود ۱۲ میلیون دلار (بر پایه نرخ تسعیر ارز در اول ژانویه سال ۱۹۹۴م. ) بود.
طبق یک تخمین در سال ۱۹۹۴م. تولیدات صنعتی ۶۰%، کشاورزی ۳۳% و حمل و نقل چند صد درصد در تمام سطوح در مقایسه با سال ۱۹۹۰م. کاهش داشته است.
کاهش تقریبی قیمتها در سال ۱۹۹۵م. موجب گردید که دولت سیاستهای ضد تورمی جدیدی را در نیمه دوم سال وضع کند.
در سال ۱۹۹۵م. به دنبال اقدام جهت کنترل قیمتها، قیمت نان ۱۵% افزایش یافت که موجب عدم دسترسی حتی به یک غذای کافی در روز گردید. سوخترسانی در شهر دوشنبه نامنظم بود و آپارتمانها با سردی در زمستان مواجه بودند.
در روزهای سخت زندگی و وضعیت بد اقتصادی، گوشت جای خود را به سبزی در میز غذای تاجیکها داده است.
از ۹/۱ میلیون نیروی کار طبق آمار سال ۱۹۹۷م. ۵۰% در کشاورزی، ۲۰% در صنعت و ۳۰% در خدمات مشغول به کار بودند.
طبق آمار دسامبر سال ۱۹۹۸م. نرخ بیکاری ۷/۵% بود. البته این آمار رسمی بوده و غیر از خیل عظیم بیکار و غیر ثبت شده است.
طبق آمار شوروی، از سال ۱۹۹۸م. تا سال ۱۹۸۹م. گردش درآمد ملی در تاجیکستان زیر ۸/۷% و از سال ۱۹۸۹م. تا سال ۱۹۹۰م. این رقم ۹/۸% بود. در سال ۱۹۹۰م. تولید سرانه درآمد ملی خیلی پایینتر از دیگر جمهوریهای شوروی و ۱۷% زیر سطح آن در سال ۱۹۸۵م. بود. این ارقام منعکسکننده فقر تاجیکستانیها است.
در سال ۱۹۹۴م. تولید ناخالص ۱۲% و در سال ۱۹۹۵م. ۱۴% بود. نرخ تورم ۱۱۵۷% در سال ۱۹۹۲م. ، ۲۱۹۵% در سال ۱۹۹۳م. ، ۳۴۱% در سال ۱۹۹۴م. و ۱۲۰% در سال ۱۹۹۵م. بود.
طبق آمار سال ۲۰۰۰م. ۸۰% جمعیت تاجیکستان زیر خط فقر بسر میبردند و نرخ تورم در این کشور ۳۳% بود. طبق آمار همین سال بودجه تاجیکستان ۱۴۶ میلیون دلار و هزینهها ۱۹۶ میلیون دلار بوده است.
در تاجیکستان ذخیره طلا، نقره، آهن، روی، آلومینیم، جیوه، قلع و مقداری نیز زغالسنگ، اورانیوم و تنگستن وجود دارد.
برخی مناطق منابع آبی غنی برای آبیاری داشته و رودخانههای کشور منبع خوبی برای تولید برق میباشند.
نیروی کار به حد کافی وجود دارد و تاجیکستان دارای کارگران حرفهای در امور پیچیده گردیده است.
جنگ داخلی سالهای ۹۳-۱۹۹۲م. ، فروپاشی سیستم اقتصادی و فقدان بازسازی اقتصادی مناسب پس از جنگ داخلی همه موجب کندی پیشرفت روند اصلاح اقتصادی شدند. مشکلات اقتصادی در تاجیکستان از زمان شوروی به وجود آمده بود و در روزهای اول استقلال نیز باقی ماند که از تکیه بیش از حد به تولید پنبه، مواد خام، درصد بالایی از بیکاری، و سطح پائین زندگی بود. همچنین سیستم فرسوده اقتصادی شوروی اگرچه رسماً از بین رفت، لیکن جنبههای متعددی از آن پس از سال ۱۹۹۱م. نیز باقی ماند. انتقال به یک بازار اقتصادی به آهستگی صورت میپذیرفت و روسیه و دیگر جماهیر سابق شوروی به ایفای نقش اقتصادی مهم خود در تاجیکستان ادامه دادند. تاجیکستان نیز قدمهای اولیه را برای بهبود رابطه اقتصادی با دیگر کشورها برداشت.
مخابرات
در سال ۱۹۹۳م. تعداد ۲۵۹۶۰۰ خط تلفن یعنی یک خط برای هر ۲۲ نفر وجود داشت. این رقم در سال ۱۹۹۷م. به ۳۶۳ هزار رسید. در همین سال تعداد ۲۵۰۰ خط موبایل نیز وجود داشت.
سیستم مخابرات تاجیکستان و سرویس و نگهداری از آن بسیار ضعیف و قدیمی است. بسیاری از شهرها از خطوط شبکه داخلی محروم هستند. بین دو بخش شمالی و جنوبی تاجیکستان به علت جغرافیای محیط موانع مخابراتی وجود دارد.
طبق آمار سال ۲۰۰۰م. در تاجیکستان حدود ۲ هزار استفادهکننده از اینترنت وجود داشت و کد اینترنت این کشور با علامت «tj» مشخص گردیده است.
در سال ۲۰۰۱ در تاجیکستان ۶۹۰ شعبه مخابراتی از قبیل پُست، تلفن و تلگراف و مردم خدمت میرساندند که ۵۱۳ شعبه آن در مناطق روستایی فعالیت داشتند.
در سال ۲۰۰۳ در تاجیکستان ۲۳۲۷۰۰ خط تلفن عمومی از جمله ۱۹۱۴۰۰ شبکه تلفنی در منزلها موجودند.
نرخ تورم
نرخ تورم در سالهای ۹۴-۱۹۹۳م. ۴۱۶%، و در سالهای ۹۵-۱۹۹۴م. ۱۲۰% بود. در سال ۱۹۹۵م. دولت برنامه کنترل نرخ تورم را به اجرا درآورد.
بازار کار
در سال ۱۹۸۰م. صنایع سبک بیشترین درصد کارگری یعنی ۶/۳۴%، فرآوردههای غذایی و دام ۷/۱۱%، و ساخت دستگاه و فلزکاری ۷/۱۹% را به خود اختصاص دادند. سه بخش عمده صنایع سنگین تاجیکستان بکارگیری بخش کمتری از نیروی کار صنعتی را در بخشهای مواد شیمیایی و مواد نفتی ۴/۷%، ذوب فلزات غیر آهنی ۴/۵% و نیروی برق ۴/۲% را بکار گرفتند.
در اواخر سالهای ۱۹۸۰م. و اوایل سال ۱۹۹۰م. از مشکلات بسیار جدی اقتصادی بیکاری بود. بیکاری و کمکاری وسیع بعد از جنگ داخلی و نرخ تولد بالای جمهوری موجب گردید تحلیلگران ادامه بیکاری را تا سال ۲۰۰۰م. پیشبینی کنند.
در سال ۱۹۹۰م. محدود بودن زمین برای زراعت و رشد سریع جمعیت روستایی موجب افزایش بیکاری گردید. هرچند در زمان شوروی قابلیت افزایش تولید وجود داشت، لیکن برنامهریزی اقتصادی شوروی توسعه صنایع سبک جمهوری را به خاطر عدم وجود نیروی کار حرفهای و مواد مورد نیاز موجب نگردید.
دو مجتمع بزرگ صنعتی تاجیکستان که مواد شیمیایی و آلومینیم تولید میکردند از یک طرف نیازمند بودجه کلانی بودند و از طرف دیگر اشتغال زایی کمی را فراهم میساختند.
بیکاری از مشکلات خاص جوانان جمهوری است. تقریباً سه چهارم فارغالتحصیلان سطح عمومی مدارس متوسطه ادامه تحصیل نمیدهند و با این سطح تحصیل در بازار کار نمیتوانند اشتغال یابند.
تعداد نامتناسبی از جوانان تاجیکستانی دستمزد کمی دریافت میکنند. در سال ۱۹۸۹م. حدود ۴۰% نیروی کار در کشاورزی اشتغال داشتند و رقم فزایندهتری از جوانان تاجیکی حتی در کشاورزی نیز نمیتوانستند کار بیابند.
تعداد کم و کیفیت پایین مدارس در سطح حرفهای و مدارج بالاتر مانع از آن میشود که این مراکز بتوانند کیفیت کاری کارگران را بالا ببرند.
در سال ۱۹۸۰م. تلاش شوروی برای انتقال کارگران به جمهوریهای اروپایی و یا سیبری که با کمبود کارگر مواجه بودند با مخالفت مواجه شد. در اواسط سال ۱۹۹۰م. که کارگران حرفهای کشور را ترک کردند، صنعت و شغلهای تخصصی مخصوصاً در مهندسی اکثر بدون تصدی باقی ماند.
کمبود بخصوص در بخش صنایع سبک، بهداشت، حمل و نقل، مهندسی و تحصیل حاد بود.
در سال ۱۹۹۱م. از حدود ۴/۲ میلیون تاجیکستانی جویای کار صرفاً ۹۵/۱ میلیون نفر به کار اشتغال داشتند. از این بین ۲۲% در صنعت، ۴۳% در کشاورزی، ۱۸% در امور بهداشتی و عمومی، ۶% در تجارت، سرویسهای غذایی، دلالی، تولید و فروش وسایل فنی، ۵% در حمل و نقل، ۲% در تأسیسات اداری و ۴% در متفرقه فعالیت داشتند.
در اوایل سال ۱۹۹۰م. مهاجرت کارگران ماهر شدت گرفت. در سال ۱۹۹۲م. تا سال ۱۹۹۳م. حدود ۱۲۳ هزار متخصص با تحصیلات عالی که اکثر روس بودند تاجیکستان را ترک کردند.
سیاست مالی
سیاست مالی شدیداً متمرکز در دولت با کمی قدرت در دست مناطق است. عدم کنترل دولت بر قیمتها در سال ۱۹۹۲م. موجب ازدیاد بیش از پیش مشکلات و در نتیجه موجب از سرگیری نظارت قوی دولت بر قیمتها و دستمزدها گردید. در سال ۱۹۹۳م. منابع اصلی درآمد ملی با ارزش افزوده ۳۰%، از قبال مالیات مواجه بود که مالیات منافع سرمایهگذاری (۲۶%) و مالیات بر فروش (۱۳%) آن را شامل میگردید.
تولید ناخالص ملی (GNP)
طی آمار سال ۲۰۰۰م. تولید ناخالص ملی تاجیکستان ۳/۷ میلیون دلار و نرخ رشد تولید ناخالص ملی ۱/۵% و نرخ نسبی تولید ناخالص ملی طبق آمار سال ۱۹۹۸م. ۸/۱۹% در کشاورزی، ۱/۱۸% در صنعت و ۱/۶۲% در خدمات بوده است.
طی آمار سال ۱۹۹۳م. تولید ناخالص ملی، ۷/۲ میلیون دلار امریکا با سرانه ۴۷۰ دلار و در سال ۱۹۹۸م. ۳۵۰ دلار بوده است. نرخ رشد معدل سالهای ۹۲-۱۹۸۵ رقم ۸/۷% در سال را نشان میدهد. در ابتدای سال ۱۹۹۲م. رشد اقتصادی به حالت فلج درآمد که به علت استقلال کشور از شوروی و تغییر شکل حکومت و همچنین جنگ داخلی بود.
تاجیکستان پایینترین تولید ناخالص سرانه را در میان ۱۵ جمهوری سابق شوروی دارا میباشد.
صادرات
در سال ۱۹۹۵م. درآمد خالص از صادرات مبلغ ۷۲۰ میلیون دلار را نشان میدهد که از محل صادرات برق، پنبه، کود، پارچه، فلزات غیرآهنی (بخصوص آلومینیم)، ابریشم، میوه، روغن گیاهی و سبزیجات به کشورهای لهستان، سوئد، افغانستان، اتریش، نروژ، مجارستان، روسیه، بلژیک، فنلاند، انگلستان، قزاقستان، اوکراین و ازبکستان صورت پذیرفته است. لیکن صادرات عمده به لیختناشتاین ۲۶%، ازبکستان ۲۰% و روسیه ۸% بوده است.
طبق آمار سال ۱۹۹۹م. سالانه ۹/۳ میلیارد کیلووات برق صادر شده است.
درآمد حاصله از صادرات در سال ۲۰۰۰م. رقم ۷۶۱ میلیون دلار را نشان میدهد.
واردات
در سال ۱۹۹۵م. واردات رقم ۲/۱ میلیارد دلار را نشان میداد که برای واردات مواد سوختی، اکسید آلومینیم، برق، انواع دانهها، آهن و فولاد، مواد شیمیایی، ماشین آلات و وسایل حمل و نقل، کالاهای مصرفی، فرآوردههای نفتی، مواد غذایی و محصولات صنعتی از کشورهای ایران، روسیه، ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان، اوکراین، بلژیک، لهستان، اتریش، فرانسه، انگلستان و ترکیه که مبلغ ۲۶۵ میلیون دلار آن از کشورهایی غیر از جامعه کشورهای مستقل همسود بوده است.
واردات عمده از اروپا ۳/۳۲%، ازبکستان ۲۹% و روسیه ۶/۱۳% بوده است. تاجیکستان در سال ۱۹۹۹م. یک چهارم میلیارد کیلووات واردات برق داشته است. در سال ۲۰۰۰م. واردات تاجیکستان رقم ۷۸۲ میلیون دلار را نشان میداد.
تراز پرداختها
در سال ۱۹۹۴م. کسری بودجه رقم ۷/۵۴ میلیون دلار را نشان میداد. بدهی خارجی تاجیکستان در سال ۱۹۹۹م. مبلغ ۳/۱ میلیارد دلار بوده است. میزان کمکهای اقتصادی دریافتی تاجیکستان در سال ۱۹۹۵م. رقم ۷/۶۴ میلیون دلار را نشان میدهد.
استفاده از زمین
طبق آمار سال ۱۹۹۳م. از کل مساحت ۱۴۳۱۰۰ کیلمومتر مربع تاجیکستان، ۶% زمینها مزروعی، ۲۵% چراگاههای دائمی، ۴% جنگل و زمین جنگلی، ۰% محصولات دائمی و بقیه ۶۵% میباشد.
وضعیت کشاورزی
تولیدات زراعی تاجیکستان شامل پنبه، دانه، میوه، انگور، سبزیجات، احشام، گوسفند و بز است و بخش اعظم اقتصاد تاجیکستان در بعد کشاورزی وابسته به پنبه، دانه و سبزیجات میباشد. تولیدات غذایی برای مصرف داخلی ناکافی بوده و کشاورزی در حال حاضر به دلیل مشکلات اقتصادی تقریباً غیرمکانیزه میباشد.
وجود شرایط مساعد طبیعی و اقلیمی و علاقهمندی سنتی مردم تاجیک به کشاورزی از قدیمالایام، تاجیکستان را به سرزمین باغداران، انگور و پنبهکاران تبدیل کرده است.
بسیاری از انواع پنبه دارای الیاف نازک، انگور، خربزه و میوهجاتی که در جمهوری پرورش میشود، در نوع خود مرغوب و بیهمتاست.
پنبهکاری در ساختار کشاورزی تاجیکستان سهم بارزی دارد. در نواحی جنوبی تاجیکستان عمدتاً انواع مرغوب پنبه دارای الیاف نازک کشت میگردد که در بازار جهانی خریداران بسیار دارد.
رشد و توسعه باغداری و انگورکاری در سیستم کشاورزی تاجیکستان مقام ویژهای دارد و تاجیکستان سرزمین میوهای شهدبار میباشد.
در سال ۱۹۹۸م. در تمام جمهوری ۶/۴۹۹ هزار تن گندم، ۷/۳۸۳ هزار تن پنبه، ۵/۱۷۴ هزار تن سیبزمینی، ۲/۳۲۲ هزار تن سبزیجات، ۵/۸۸ هزار تن فراوردههای پالیزی، ۳/۹۷ هزار تن میوه، ۱/۴۶ هزار تن انگور، ۳/۲۶۰ هزار تن شیر، ۹/۵۹ هزار تن گوشت، ۳/۱۲ میلیون دانه تخم مرغ، ۱۷۵۵ تن پشم، ۲۹۳۳ تن پیله، ۵/۰ هزار تن پوست قرهگُل و ۱۳ تن عسل تولید گردید.
در سال ۲۰۰۰م. نیز در تمام جمهوری ۶/۷۰۰ هزار تن غله، ۵/۵۱۵ هزار تن پنبه، ۷/۳۵۶ هزار تن سیب زمینی، ۵/۴۷۳ هزار تن سبزیجات، ۴/۱۱۱ هزار تن فراوردههای پالیزی، ۴/۱۴۷ هزار تن میوه، ۲/۸۱ هزار تن انگور، ۹/۶۶ هزار تن انواع گوشت، ۱/۴۱۲ هزار تن شیر، ۴۶ میلیون دانه تخم مرغ، ۹/۲ هزار تن پشم و ۳/۳ هزار تن پیله تولید شد.
در سال ۱۹۹۰م. کشاورزی ۳۸% تولیدات کشور را به خود اختصاص داد. در اواسط سال ۱۹۹۰م. تولید پنبه کاهش یافت.
در سال ۱۹۹۰م. حدود ۸۰۰ هزار هکتار از زمینها زیر کشت بودند که حدود ۵۶۰ هزار هکتار آن دارای شبکه آب بود. زمینهای دارای شبکه آبرسانی بیشتر برای کشت پنبه استفاده میشوند.
در سال ۱۹۹۴م. تاجیکستان حدود ۴۹۰ هزار تن سبزی و حدود ۲۵۴ هزار تن غله تولید کرد.
آخرین سال دوره شوروی با رشد سریع جمعیت همراه بود که تاجیکستان را با مشکل کمبود مواد مصرفی داخلی مواجه کرد، مخصوصاً گوشت و لبنیات در این شرایط تولید میوه، سبزیجات و تخم مرغ خوب بود.
در اوایل سال ۱۹۹۰م. حدود ۹۸% کشاورزی غیرمکانیزه بود. در اواسط همین سال به خاطر جنگ داخلی، تولیدات کشاورزی نسبت به زمان شوروی سیر نزولی داشت.
در سال ۱۹۹۵م. کل تولیدات کشاورزی حدود نصف تولید سال ۱۹۹۰م. بود و کمبودها همچنان در مناطق روستایی ادامه داشت.
قانون مالکیت مزارع در اواسط سال ۱۹۹۰م. به ندرت اجرا شد و در کشاورزی، پنبه از همه عقبتر بود. پنبه قویترین پشتوانه اقتصاد تاجیکستان است و حدود ۹۰% تولید آن به خارج صادر میشود. برخی قسمتهای جمهوری، از سال ۱۹۸۰م. ۸۵% زمینها به کشت پنبه اختصاص یافته بود.
در سال ۱۹۹۰م. تولید پنبه کاهش یافت. در سال ۱۹۹۳م. تاجیکستان حدود ۷۵۴ هزار تن پنبه تولید کرد که کاهش ۳۰% را نسبت به سال ۱۹۹۱م. نشان میداد. کارخانههای تاجیکستان برای تولید نخ از پنبه استفاده میکنند. در سال ۱۹۹۰م. دو منطقه قرغانتپّه و کولاب حدود دو سوم پنبه جمهوری را تولید کردند.
دولت پس از استقلال توجه ویژه به تولیدات کشور نشان داد. برای مثال در سال ۱۹۹۵م. افزایش زمینهای تحت کشت پنبه به ۱۰ هزار هکتار رسید. به هر حال تولید پنبه بسیار کمتر از سهمی بود که دولت برای آن در نظر گرفته و پایینتر از سطح تولید زمان شوروی بود. تاجیکستان بیشتر پنبه خود را به کشورهای مستقل همسود جهت فرآوری میفرستد.
صنایع و معادن
تاجیکستان از ۴۰ نوع مواد معدنی و فلزات نادر و معادنی متناوب و غنی، لیکن محدود برخوردار میباشد که شامل طلا، نقره، آهن، روی، مس، سرب، قلع، آلومینیم، جیوه، اورانیوم، تنگستن و غیره است. ذخیره قابل ملاحظه زغال، نفت و گاز نیز کشف گردیده است. با ذخیره ۴ میلیون تن زغال تاجیکستان در میان کشورهای آسیای مرکزی موقع اول را دارد.
وجود ذخایر زیاد مواد معدنی در جهت رشد کارخانههای تصفیه و غنی ساختن مواد معدنی، ذوب فلزات رنگی، شیشه و کاشیسازی و تولید مواد ساختمانی مساعدت نمود.
در جمهوری به مقدار زیاد آلومینیم تولید میگردد که یکی از مهمترین اقلام صادرات کشور محسوب میشود.
ذخایر هنگفت آب باعث رشد و توسعه نیروی برق آبی گردید. بالای رودخانه وخش سلسله نیروگاههای برق آبی احداث شده است که بزرگترین آن نیروگاه برق آبی نارک با تولید حدود ۳ میلیون کیلووات برق است. با وجود این، در جمهوری هنوز کمبود نیروی برق محسوس بوده و پروژه نیروگاههای برق آبی سنگتوده و راغون در دست تکمیل است.
در جمهوری کارخانههای فرآوری کشاورزی، نساجی، تجهیزات مخصوص مؤسسات بازرگانی، وسایل برقی و تولید ماشینآلات فعالیت دارند.
صنعت ماشینسازی نیز در جمهوری وجود دارد. دستگاههای نساجی، ریسندگی، تجهیزات کشاورزی، وسایل هیدرولیک، ماشینآلات کشاورزی و یخچالهای ساخت کارخانهجات تاجیکستان در بسیاری از کشورهای جهان مشتریان خود را دارد.
طی سالهای اخیر هنرهای سنتی مردمی نیز رونق بیشتری کسب کرد. فرآوردههای کارخانههای «ارمغان»، «خجند اطلس» فرآوردههای کارگاه سفالسازی قرهتاغ و امثال آن در نمایشگاههای بینالمللی مقام کسب کردهاند.
صنایع این کشور شامل آلومینیم، روی، قلع، مواد شیمیایی، کود، سیمان، روغن گیاهی، ابزارآلات دستگاه برش فلزات، یخچال و فریزر است.
صنعت به شدت متکی بر ذخیره گستردهای از آلومینیم و نیروگاههای آبی میباشد و کارخانههای کوچک مخصوصاً در صنایع سبک و مواد غذایی وجود دارند.
اقتصاد تاجیکستان شدیداً ضعیف شده است و اکثر مردم در فقر به سر میبرند.
تاجیکستان متکی بر کمکهایی است که از خارج دریافت میکند و برای اکثر ضروریات خود، به کمکهای بینالمللی متکی است.
آینده تاجیکستان و جذب سرمایهگذاری خارجی بستگی به ثبات و ادامه صلح و آرامش در این کشور دارد.
کندی پیشرفت و چرخش کار در سال ۱۹۹۰م. پس از تصویب قانون تخصصی کردن در شوروی تأثیر بسزایی بر صنعت آلومینیم و مواد شیمیایی گذاشت که تا حدود ۳۰% کاهش تولید در مواد خالص را در بر داشت. در سال ۱۹۹۰م. تولیدات تقریباً همه صنایع کاهش یافت از جمله برخی صنایع کوچک مثل طلا و معدن که سهم کمتری داشتند.
پیشرفت صنعتی در تاجیکستان در زمان شوروی و بعد از آن بسیار کند و بازدهی کم بوده است.
در اواسط سال ۱۹۹۰م. جنگ داخلی و فشارهای سیاسی داخلی سطح تولید را پایین نگاه داشت.
طبق آمار سال ۲۰۰۰م. نرخ رشد تولیدات صنعتی ۱۰% بوده است.
معادن مهم
از زمان شوروی استخراج معادن انتیمون، جیوه، مولیپدن و تنگستن در تاجیکستان وجود داشت. شوروی صادرات مواد خام یا فرآوردههای آن را از تاجیکستان به دیگر بخشهای شوروی در برنامه داشت. برای مثال تقریباً تمام تولیدات طلای تاجیکستان به ازبکستان صادر میشد. در سال ۱۹۹۰م. پس از استقلال تاجیکستان، عموم در جریان وجود معدن اورانیوم که تا قبل از آن محرمانه بود، قرار گرفتند. در این معدن نیروی کاری مورد نیاز را زندانیان سیاسی و ملیتهای مختلفی تشکیل میدادند که توسط استالین از جمهوریهای مختلف تبعید شده بودند.
آلومینیم
صنعت اصلی تاجیکستان یعنی آلومینیم در حومه تورسونزاده (ریگر سابق) در غرب جمهوری است. وقتی این صنعت در سال ۱۹۷۵م. آغاز به کار کرد، با ظرفیت ۵۰۰ هزار تن در سال بزرگترین کارخانه ذوب فلزات اتحاد شوروی محسوب میگردید. لیکن مشکلات به وجود آمده در اوایل سال ۱۹۹۰م. که به خاطر جنگ داخلی و مواد خام غیر مرغوب بود، موجب گردید که تولیدات آلومینیم و کیفیت آن در سال ۱۹۹۲م. و به خاطر اینکه آذربایجان و روسیه صادرات سولفات سفید نیمه آماده را که صنعت آلومینیم به آن وابسته بود، قطع کردند، تولید کارخانه به شدت افت تولید و کیفیت داشت.
در سال ۱۹۹۵م. تولیدات به ۲۴۰ هزار تن در سال کاهش یافته بود که کمتر از نصف ظرفیت کامل تولید بود. این کاهش به خاطر ماشینآلات از رده خارج، قیمت پایین آلومینیم در جهان، مهاجرت بسیاری از نیروهای کاری متخصص، نبود مواد خام و تأثیرات جنگ داخلی بود. در سال ۲۰۰۲م. در جمهوری تاجیکستان ۵۱۷ کارخانه فعّال بود.
انرژی
نیروگاههای آبی، اصلیترین منبع تولید انرژی بوده و در سال ۱۹۹۲م. حدود ۷۵% برق کشور از نیروی آب تأمین میشد. از مواد نفتی، زغالسنگ وارد شده و مقدار کمی از تولیدات داخلی نیز استفاده میشد.
در تاجیکستان زغال سنگ، نفت خام و گاز طبیعی شناسایی شده بودند، اما در اواسط سال ۱۹۹۰م. در دوران شوروی هنوز می بایست توسعه یابند. عدم وجود منابع سوختی موجب گردید که جمهوری با قطع مکرر برق و کمبود ان مواجعه گردد. مشکلات انتقال مواد سوختی پس از دوران شوروی، بخمطر این که جمهوریهای سابق شوروی زیر بار قرارداد تحویل سوختی که تاجیکستان در نظر داشت نمی رفتند بسیار حاد بود. تلجیکستان حتی قادر به پرداخت بخش کوچکی از قیمت انرژی وارداتی خود نیز نبود.
صادر کنندگان انرژی، مخصوصاً ازبکستان به قطع متناوب اقدام کردند که این امر موجب اختلال در تولیدات داخلی و قطع برق مصرف کنندگان می گردید.
تجارت خارجی
در سال ۱۹۹۸م. تاجیکستان با ۷۴ کشور خارجی مناسبات تجارتی داشته و گردش تجارت خارجی کشور ۳/۱ میلیارد دلار بود.
تاجیکستان به خارج الومینیوم، نیروی برق، پنبه، فلزات، سنگهای قیمتی، میوه، سبزیجات، کنسرو میوه ای، فرش، پوست، دخانیات، مشروبات الکلی و غیر الکلی، روغن نباتی و حیوانی، نیروی برق فرآوردهای نفتی، گاز طبعی، خاک رس، قند و محصولات قنّادی و… وارد می کند.
شرکای اصلی تجارت خارجی تاجیکستان عبارتند از روسیه، ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان، آلمان، سوئیس، هلند،ترکیه، اوکراین، مجارستان و…
در سالهای اواخر دهه ۱۹۸۰م. اصلاحات اقتصادی رژیم گرباچف موانع فعالیتهای تجارت خارجی در شوروی را کاهش داد. تاجیکستان شروع به زمینه سازی اقتصادی جهت تجارت خارجی کرد لیکن صرفاًچهار قرارداد در سال ۱۹۹۱م. و ۶ قرارداد در سال ۱۹۹۲م. عقد گردید.
یکی از قراردادها با امریکا جهت ساخت محصولات خز و چرم بود. در سال ۱۹۹۲م. رژیم اشغالگر قدس در امور آبیاری فعالیت خود را در تاجیکستان آغاز کرد. قراردادهایی نیز با دو شرکت اتریشی برای ساخت کارخانه تولید مسکن پیش ساخته به مبلغ ۵/۳ میلیون دلار که از محل صادرات پنبه پرداخت میگردید، عقد گردید. در همان سال نظیر این قرارداد با جمهوری چک عقد گردید. در سال ۱۹۹۵م. یک شرکت ایتالیایی ساخت یک کارخانه بافندگی را در تاجیکستان آغاز کرد.
یکی از مهمترین قراردادهای مشترک کشور قرارداد با شرکت کانادایی در معدن زرافشان بود که جهت استخراج و کار بر روی طلا در سه پایگاه در منطقه پنجکنت در شمال غربی تاجیکستان بود که می توانست تا ۳ هزار کیلومتر مربع نیز گسترش یابد. این موافقنامه که در سال ۱۹۹۴م. منعقد گردید، در ژانویه سال ۱۹۹۶م. به مرحله تولید رسید.
دولت پس از جنگ داخلی بر توسعه روابط اقتصادی با کشورهای خاور میانه، چین و دیگر جمهوریهای سابق شوروی تکیه داشت. در سال ۱۹۹۱م. یک شرکت افغانی مغازه ای در شهر دوشنبه و شهر استروشن گشود که لباس، پارچه، میوه و بادامی را که از افغانستان و دیگر کشورها وارد میکرد، به فروش میرساند.
در سال ۱۹۹۲م. ۱۴ نفر از تاجیکستان به ترکیه برای فراگیری دوره بانکداری اعزام شدند.
در سال ۲۰۰۲ میلادی تجارت خارجی تاجیکستان ۹/۱۴۵۳ میلیون دلار امریکایی بود. صادرات تاجیکستان در همان سال ۰/۷۳۶ میلیون دلار و واردات ۹/۷۱۷ میلیون دلار آرمریکایی بود. تجارت با روسیه و کشورهای مستقل همسود (مشترکالمنافع- CIS).
پس از استقلال تاجیکستان این کشور روابط اقتصادی خود را با دیگر جماهیر شوروی سابق و کشورهای مستقل همسود حفظ کرد.
در سال ۱۹۹۲ حدود ۳۶ درصد واردات تاجیکستان از روسیه و ۲۱% آن نیز به آن کشور بود. حدود ۵۵% از کلّ مبادلات با کشورهای مستقل همسود و ۴۵% صادرات هم به دیگر کشورها بود.
در سال ۱۹۹۲ میلادی قرارداد دوجانبهای با روسیه جهت صادرات میوه، سبزیجات، روغنگیاهی، ابریشم و رنگ در ازای واردات اتومبیل، تلویزیون و دیگر کالاهای صنعتی بود.
پس از جنگ داخلی، تاجیکستان به شدت با روسیه از نظر سوخت و دیگر ضروریات وابسته بود.
در سال ۱۹۹۲ میلادی قراردادهایی با گرجستان، روسیه سفید، امریکا و موافقتنامههای تجاری مجزا با ترکمنستان جهت ارسال گاز طبیعی و دیگر کالاها در مقابل آلومینینم، ماشینآلات کشاورزی و کالاهای مصرفی عقد گردید.
یکی از مهمترین شرکای تاجیکستان، ازبکستان است که بیشترین گاز طبیعی تاجیکستان را از ابتدای استقلالش تأمین میکند.
قراردادی نیز با این کشور در خصوص ارسال گاز طبیعی، نفت کوره و برق به تاجیکستان عقد گردید که در ازای آن ازبکستان حق بهرهوری از معادن فلزات مختلف را در تاجیکستان داشت. همچنین تاجیکستان میبایست به صادرات برق به جنوب ازبکستان که با کمبود برق مواجه بود، پنبه، ماشینآلات، فلزات مختلف و دیگر کالاها اقدام کند.
در سال ۱۹۹۳ میلادی روسیه قرارداد پایاپای دیگری جهت دریافت تولیدات کشاورزی، ماشینآلات و دیگر کالاها در ازای نفت عقد کرد.
علیرغم قراردادهای فیمابین تجارت بین دو کشور با مشکلات عدیدهای مواجه بود. در سال ۱۹۹۰م. کاهش تولید پنبه تاجیکستان موجب به تأخیر افتادن تحویل مواد به روسیه طبق قرارداد شد. این واقعه توانایی تاجیکستان را در قبال پرداخت هزینههای واردات حیاتی سوخت زیر سؤال برد و همچنین صنعت بافندگی روسیه را با مشکل مواجه کرد. با این حال، فعالیت تجاری دو طرفه تا حدی گسترش یافت.
تا سال ۱۹۹۵م. بر خلاف دیگر چهار جمهوری آسیای میانه، تاجیکستان در حیطه روبل روسی به جای ایجاد واحد پول ملّی خودش باقی ماند.
در همان زمان روسیه جایگاه خود را در کشورهای مستقل همسود حفظ کرد و در تجارت با تاجیکستان بسیار سود برد. روسیه و تاجیکستان مبادله کالا در سطح موجود را ادامه داده به طرف بازار اقتصادی گام برمیداشتند.
در سال ۱۹۹۵م. بیش از بیست تاجر تاجیکستانی قرارداد تجاری دوطرفه با روسیه بستند.
عضویت در حیطه روبل روسی نیاز به نظارت بر تاجیکستان، کنترل بر روی عرضه پول این کشور و هماهنگی نرخ بهره با بانک مرکزی روسیه بود. پس از جنگ داخلی، روسیه بیشترین کمکهای مالی را به بودجه تاجیکستان کرده و نفوذ قابل توجهی بر سیاستهای بودجهای این کشور داشت.
سیستم داخلی توزیع کالا در زمان شوروی طراحی و منافع آن کشور را در نظر داشت، لذا در پایان دوره شوروی، تاجیکستان همانند دیگر جمهوریها فروش برخی کالاها را به دیگر جمهوریها کم کرده و همزمان قراردادهای مستقیمی را با جمهوریها جهت ایجاد رابطه تجاری مستقیم و جدید عقد کرد.
در سال ۱۹۹۵م. ازبکستان بارها صدور گاز خود به تاجیکستان را به دلیل عدم امکان پرداخت هزینه آن توسط تاجیکستان قطع کرد. در اواسط سال ۱۹۹۰م. ، نامعلوم بودن وضع اقتصادی تاجیکستان این کشور را در وضعیت ضعیفی که قادر به تجارت خارجی نبود قرار داد.
تجارت به میزان قابل ملاحظهای نامتعادل بود. در سال ۱۹۹۴م. واردات این کشور حدود ۱۱۶ میلیون دلار امریکا از صادرات آن بیشتر بود. در سال ۱۹۹۵م. بدهی خارجی تاجیکستان از مرز ۷۳۱ میلیون دلار نیز گذشت. واردات بیشتر شامل غذا، انرژی و دارو بود. اصلیترین صادرات تاجیکستان نیز آلومینیم و پنبه بود. درآمد حاصله از فروش آلومینیم و پنبه جهت پرداخت هزینه انرژی وارداتی و بدهیهای دولت به کشورهای خارجی و هزینههای دولت صرف میگردید.
تجارت با پاکستان
پاکستان در سال ۱۹۹۴م. جهت خرید کالاهای پاکستانی توسط تاجیکستان تا سقف ۲۰ میلیون دلار اعتبار در اختیار این کشور گذاشت. هرچند که تکمیل نیروگاه آبی سد راغون و ایجاد بزرگراه بین دو کشور به دلیل مشکلات اقتصادی پاکستان و مشکلات داخلی تاجیکستان که با مخالفت مخالفین به پرداخت همچنین بودجه کلانی به خارجیان و نیز آشفتگی اوضاع در افغانستان و تاجیکستان عقیم مانده بود.
تجارت با امریکا
در سال ۱۹۹۲م. امریکا تمایلات خود را به گسترش روابط تجاری مشترک اظهار داشت. نبیاف رئیس جمهور وقت تاجیکستان نیز از امریکا خواست تا در پیشرفت امور مخصوصاً استفاده از منابع طبیعی به این کشور یاری کند. در همان زمان یک موافقتنامه تجاری جهت مبادله خشکبار از تاجیکستان و دریافت و کالاهای مصرفی از امریکا امضاء گردید.
در سال ۱۹۹۲م. امریکا پیشنهاد ارائه اعتبار به تاجیکستان به شرط خرید مواد غذایی از امریکا را کرد. یک بانک خصوصی امریکایی نیز قراردادی برای پرداخت وام و دیگر کمکها جهت تقویت سرمایهگذاری امریکائیان در تاجیکستان را عقد کرد.
در سال ۱۹۹۴م. امریکا به هدف گسترش استعمار خود صندوق سرمایهگذاری آسیای مرکزی –امریکا را تأسیس کرد تا بتواند با پرداخت وام به جمهوریهای آسیای مرکزی اهداف خود را پیاده کند. لیکن سطح موفقیت امریکا در تاجیکستان که مردمی با زمینههای مذهبی بسیار قوی دارد بسیار پایین بود.
اولین تعهد عمده امریکا تأسیس کارخانه بافندگی ۴۰ میلیون دلاری در تاجیکستان بود.
ورود به بازار جهانی
در سالهای آخر شوروی، تاجیکستان نیز به دنبال دیگر جمهوریها در حال انتقال از سیستم فرمایشی شوروی به بازار اقتصادی بود. در اوایل سال ۱۹۹۱م. دولت دوشنبه اجاره و یا خصوصیسازی به غیر از صنایعی را که برای امنیت ملی جنبه حیاتی داشتند، در جمهوری قانونی اعلام کرد. این اقدام با مقاومت اشخاصی که هنوز دارای موقعیت بودند مواجه شد و چهرههای سیاسی نیر با دلایل ایدئولوژیک با اصلاحات بازار مخالفت کردند. این شخصیتهای بانفوذ بر این عقیده پافشاری داشتند که چنانچه تاجیکها سختتر کار کنند سیستم قدیم میتواند بازدهی خوبی داشته باشد. این نظریه وقتی عامه پسند شد که در آغاز اجرای این طرح قیمتها کمی افزایش یافت و موجب اعمال کنترل مجدد در مراحل اولیه اصلاحات گردید.
مشکلات شهروندان و ترس و شکی که از وضعیت اقتصادی ناشی گردیده بود موجب کندی گرایش به طرف بازار اقتصادی شد. برای مثال در اولین سال استقلال تنها چهار مزرعه خصوصی تأسیس شد.
رژیم امامعلی رحماناف که در دسامبر سال ۲۹۹۲م. بر سر کار آمده بود، تمایل کمی را به ادامه اصلاح بازار نشان داد. در همان زمان، رژیم جدید پشتیبانی خود را از خصوصیسازی شرکتها در سطوح کوچک و متوسط اعلام داشت و امیدوار بود که سرمایهگذاری خارجی بتواند به اقتصاد از همپاشیده این کشور کمک کند. در سال ۱۹۹۰م. حدود نیمی از تجارتهای کوچک، مخصوصاً آنهایی که در بخش سرویسدهی بودند، خصوصی شدند. در نوامبر سال ۱۹۹۵م. قانونگذاران طرح اصلاحی را برای سالهای ۱۹۹۵م. تا ۲۰۰۰م. تصویب کردند. لیکن این طرح جهت خصوصی سازی و تشویق سرمایهگذاری داخلی و خارجی پیشبینیهای لازم را در نظر نگرفته بود.
در سال ۱۹۹۲م. تاجیکستان اولین بانک تجاری خود را به نام «تاجیکبانک بیزنس (بانک تجاری تاجیک)» تأسیس کرد. این بانک در ابتدا جهت سرمایهگذاری اقتصادی جمهوری بود، و همان سیستم بانکی شوروی سابق را رویه خود قرار داده، ارتباط بانکی با ایران، چین، پاکستان، عربستان سعودی، انگلیس را در بین دیگر کشورها در نظر گرفت.
.
مواد مخدر
در آخرین سال فروپاشی شوروی و در اواسط سال ۱۹۹۰م. موضوع قاچاق مواد مخدر مورد توجه محافل سیاسی و تعصبات عمومی بود. مقامات رسمی دولت روسیه مواد مخدر و اسلامگرایان را بهانهای برای حضور نظامی روسیه در تاجیکستان قرار دادند و رژیم رحماناف نیز از اتهام قاچاق برای سرکوبی حریفان سیاسی خود و به خصوص اسلامگرایان استفاده میکرد. علیرغم حضور گارد مرزی روسیه، مرز افغانستان و تاجیکستان توسط قاچاقچیان مواد مخدر به راحتی مورد استفاده قرار میگرفت، که به علت نبود ثبات قانونی در دو مرز بود. همکاری منطقهای کنترل مواد مخدر نیز پس از استقلال قطع شد.
برای برخی از ساکنان آسیای مرکزی خرید و فروش تریاک نقش اقتصادی بسیار مهمی را در اوضاع مشکل زندگی داشت. مسیر عبور مواد مخدر از افغانستان به استان خودمختار کوهستان بدخشان تاجیکستان سپس به دوشنبه و اُش OSH در قرقیزستان مرز ازبکستان بود. مقصد نهایی حجم زیادی از مواد مخدر عبور از تاجیکستان به بازار شکوفای مسکو و دیگر شهرهای روسیه و همچنین بازارهای اروپای غربی و دیگر کشورهای مستقل همسود بود.
گذشته از پاکستان و افغانستان منابعی نیز در روسیه و اروپای غربی، کلمبیا و جنوب و شرق آسیا شناسایی شده بودند. در سال ۱۹۹۵م. برای اولین بار یک محموله هروئین ضبط گردید که سابقاً قاچاق محدود به تریاک و حشیش بود. شبکه سازمان یافته جنائی در بازار مواد مخدر مسکو توسعه یافته بود. گارد مرزی روسیه، نیروی کشورهای مستقل همسود و مقامات ارشد تاجیکستانی در این فعالیتها سهیم هستند. گذشته از رشوه و فساد، قوانین کهنه شوروی و کمبود سرمایهگذاری بر معضلات افزوده بود.
در سال ۱۹۹۵م. تعداد دستگیر شدگان مواد مخدر افزایش یافت، لیکن دو سوم آنان به خاطر حمل مواد و صرفاً ۲۰% جهت فروش مواد بود.
در سال ۱۹۹۵م. دولت تاجیکستان قصد پیاده کردن برنامه جدید منطقهای تحت اداره کنترل مواد مخدر در طول خط سیر زمینی قاچاق یعنی مُرغاب، اُش و اَندیجان را داشت.
در اوایل سال ۱۹۹۶م. دولت کنترل مواد مخدر را در دست داشت. وزارت امنیت ملی، وزارت کارهای داخلی (=وزارت کشور)، مقامات گمرکی، وزارت بهداشت و کفیل خزانهداری کل همه مسؤولیت در مقابل جلوگیری از مواد مخدر را دارند، اما هیچ راه رسمی برای همکاری فیمابین وجود ندارد.
راه حمل و نقل هروئین و مواد مخدر از افغانستان به روسیه و اروپای غربی است.
راه و ترابری
وضعیت ترابری
ترابری ازجمله بخشهای لایفک اقتصاد ملی تاجیکستان است. در شرایط کوهستانی چمهوری، اتومبیل اساسی ترین وسیله نقلیه بوده، در حدود ۹۰ درصد حمل و نقل فراورده ها و مسافرین توسط ان صورت می گیرد. جمهوری ۱۳۶۱۵ کیلومتر جاده اتومبیل رو داردو ۴۸۳ کیلومتر راه اهن داشت که اخیراً راه اهن قرغانه تپه-کولاب نیز به ان اضافه شده است و همچنین دارای ۵۳۸۷۲ کیلومتر خط هوایی می باشد.
در شهرهای دوشنبه و خجند از وسایل نقلیه برقی نیز استفاده می شود.
بزرگراهها
در سال ۱۹۹۲م. تاجیکستان ۳۲۷۵۰ کیلومتر جاده داشت که از آن ۱۸۲۴۰ کیلومتر به عنوان جاده اصلی طبقهبندی میشد.
فرودگاه اصلی تاجیکستان در شهر دوشنبه پایتخت قرار دارد. در اواسط سال ۱۹۹۰ میلادی باند فرود این فرودگاه کوتاه و در وضعیت بدی قرار داست و استفاده از آن برای هواپیماهای بینالمللی امکانپذیر نبود.
در سال ۱۹۹۵ میلادی بانک اروپایی جهت تجدید بنا، تعمیر، طولانیتر کردن باند فرودگاه و بهبود سرویسدهی آن مبلغ ۴ میلیون دلار را به این کشور بخشید. در همین سال تاجیکستان دو بار جهت تأسیس شرکت هواپیمایی خود به نام هواپیمایی تاجیک (تاجیکایر) تلاش کرد. این شرکت هوایی مشترک با شرکت انگلیسی بود که به علّت افزایش بدهیها و فقدان حمایت از طرف دولت صرفاً چند ماه در زمستان سالهای ۱۹۹۳-۱۹۹۴ میلادی فعالیت داشت این شرکت هواپیمایی صرفاً یک هواپیما داشت که از امریکا کرایه شده بود و خدمه آن کارکنان سابق شرکت هواپیمایی پان امریکن بودند.در سال ۱۹۹۵ تاجیکستان با شراکت شرکت پرتقالی حمل و نقل هوایی پرتقال (TAP) که ۲ هواپیما با خدمه در اختیار خط جدید هوایی ملی تاجیکستان به نام هواپیمایی بینالمللی قرارداد تأسیس کرد. نگهداری و سرویس هواپیماها توسط شرکت هوایی بریتیش انجام میپذیرفت.
فرودگاه شهر دوشنبه تنها فرودگاه دارای جدول پرواز است که در وضعی بسیار عقبافتاده میباشد و احتیاج به نوسازی میباشد.
از اواسط سال ۱۹۹۰ میلادی از این فرودگاه پروازهای منظمی به ایران، روسیه، هند و برخی کشورهای دیگر برقرار میباشد و احتیاج به نوسازی دارد.
طبق آمار سال ۲۰۰۰م. تاجیکستان دارای ۵۳ فرودگاه میباشد. کلاً این فرودگاهها ۲۱۵۲۴ متر باند فرود تا طول ۲۴۳۷ متر دارند و باند یک فرودگاه نیز زیر ۹۱۴ متر میباشد.
راهآهن
راهآهن مهمترین وسیله حمل و نقل بوده، لیکن در ارتباط حیاتی شمال غربی با جنوب غربی حضور ندارد. در سال ۱۹۹۰م. کلاً ۸۹۱ کیلومتر خط آهن وجود داشت که از آن ۴۱۰ کیلومتر صنعتی محسوب میگردید. ساختار فرسوده این سیستم درصد اطمینان سرویسدهی را پایین آورده است.
شمال و جنوب از سرویس اتصال راه آهن بهرهمند هستند که آنها را به کشورهای منطقه مثل ازبکستان منتقل میکند. در تردد بین دو منطقه تاجیکستان ۱۳۴۰ کیلومتر از داخل ازبکستان عبور میکند. سیستم راهآهن شمال تاجیکستان در زمان روسیه تزاری در ترکستان تأسیس شده بود. در آن دوران، راهآهن از تاشکند، پایتخت ترکستان تا منطقه کشاورزی و صنعتی وادی فرغانه امتداد داشت.
راهآهن جنوب در دوران شوروی جهت انتقال پنبه که در دورترین نقطه جنوبی آسیای مرکزی، و نه فقط تاجیکستان، به دیگر قسمتهای شوروی بود. در اوایل سال ۱۹۹۰م. تجهیزات فرسوده و سطح پایین راهآهن اصلیترین مشکل راهآهن تاجیکستان بود. ظرفیت پایین حمل و نقل و عدم وجود قطعات یدکی اتومبیل، کیفیت سرویسهای حمل و نقل را به شدت کاهش داد. در سال ۱۹۹۴م. تحویل کالا به مناطق دوردست کشور یک عمل خطرناک و غیرقابل اطمینان بود.
خط لوله گاز
صرفاً خط لوله گاز طبیعی از ازبکستان تا دوشنبه که به نقاط مختلف تاجیکستان نیز وصل میشود را میتوان نام برد.
روابط خارجی
اصول سیاست خارجی
سیاست خارجی تاجیکستان در ارتباط نزدیک اقتصادی و نظامی با روسیه پایهریزی شده است. این ارتباط بین روسیه و کشورهای جامعه کشورهای مستقل همسود نیز وجود دارد.
تنش و بیاعتمادی نسبت به همسایهها از ازبکستان و قرقیزستان، استقلال افغانستان، انقلاب ایران، تأثیر افغانها در جنگ داخلی تاجیکستان و همچنین مناقشه مرزی با چین در سال ۱۹۹۶ م بیش از پیش اوضاع این کشور را پیچیده کرده و موجب روابط محدود با اروپای غربی و امریکا گردیده و مانع توسعه سیاسی با آنها شده است.
تاجیکستان از حدود چهل سال قبل از استقلال دارای وزارت خارجه بود. لیکن تا زمانی که بخشی از شوروی بود، هیچ قدرتی برای اجرای سیاستهای خود نداشت. پس از استقلال تمرکز سیاست خارجی جمهوری در حداکثر تلاش جهت بهبود روابط با دیگر جمهوریها بود. البته جمهوری اسلامی ایران به علت مشترکات فرهنگی، تاریخی، همزبانی و علاقه خاص مردم تاجیکستان به ایران جایگاه خاص خود را داشت. توجه سیاسی مخصوص به دو گروه از کشورها معطوف بود: یکی جمهوریهای شوروی سابق و دیگری همسایگان نزدیک تاجیکستان شامل ایران و افغانستان که فرهنگ مردمی مشترکی دارند. همزمان تاجیکستان تماس با دیگر کشورها مثل ترکیه، پاکستان و… را نیز تعقیب میکرد.
جمهوری اسلامی ایران اولین کشوری بود که سفارت خود را در تاجیکستان تأسیس کرد. در سال ۱۹۹۵م. تاجیکستان اولین سفارت خود را خارج از شوروی سابق در ترکیه گشود. عوامل بالقوه حمایت سیاسی و کمکهای اقتصادی در شکلگیری دیپلماسی و آمیختگی فرهنگی و ایدئولوژیک تاجیکستان بسیار مهم هستند.
جوامع قومی
۱ مرکز فرهنگی اعراب
۲ جامعه ارامنه
۳ جامعه گرجیها
۴ جامعه یهودیان «هاوریم»
۵ جامعه کرهایها
۶ جامعه تاتارها
۷ جامعه ازبکها
۸ جامعه اًکراینها – «کرینیتسه»
۹ جامعه آلمانیها – «ویدرگیبرگ»
ترکیه
در شمال شرق و غرب تاجیکستان اقوام ترک زندگی میکنند که علاقهای به فرهنگ فارسی ندارند.
ترکیه موفقیتهای خوبی را در تاجیکستان با پیاده کردن سیاست مناسبی به دست آورده است.در شهرهای مختلف تاجیکستان نظیر دوشنبه، کولاب، قرغانتپه و تورسونزاده دبیرستانهای مشترکی تأسیس و فارغالتحصیلانی نیز داشته است. این در حالی است که پذیرش مردم در قبال فرهنگ لائیک ترکیه بسیار ضعیف است.
ازبکستان
ازبکها ۱۵٫۳% جمعیت تاجیکستان که اکثریت قابل توجهی است را تشکیل میدهند. این درصد بالا به کمک ازبکستان و روسیه در انتخابات سال ۱۹۹۲ م توانست دولت ائتلافی ملی – اسلامی را کنار زده و نقش مهمی را در این کشور ایفا کند. ازبکستان با تشکیل تاجیکستان مستقل مخالف بود، لذا در سال ۱۹۲۹ م الحاق دو شهر مهم و تاریخی سمرقند و بخارا به ازبکستان اختلاف میان کشور را موجب گردیده است.
عربستان
این کشور برای حفظ حضور خود در تاجیکستان پولهای هنگفتی را در این کشور صرف میکند. همچنین پخش کتب از جمله حدود ۲۰۰ هزار جلد قرآن کریم، کمکهای مالی، توسعه حوزههای علمیه و تبلیغ وهابیت و تأسیس مؤسسات انتشاراتی از دیگر روشهای تقویت حضور او میباشد.
اسرائیل
این رژیم جنایتکار اشغالگر که به قتل عام مسلمانان فلسطین افتخار میکند، قلب بسیار رئوفی در مقابل مسلمانان تاجیکستان نشان داده، گروههایی از آنان را برای فراگیری علوم و فنون کشاورزی، آبیاری مزارع پنبه، بهبود بخشیدن کیفیت محصول و عدهای از افراد بانفوذ و روزنامهنگاران را با دعوت به فلسطین اشغالی، پذیرایی کرده تا به داد مردم تاجیکستان رسیده ارتباط خود را به خوبی با تاجیکستان حفظ کند.
روسیه
روسیه نقش ممتازی در جمهوریهای استقلالیافته از شوروی سابق دارد که از دلایل آن مسائل امنیتی در این کشورها و بخصوص به کمک کشورهای مستقل همسود در حفظ حاکمیت کنونی تاجیکستان است. وجود روسها، دارا بودن منابع اقتصادی پنبه و اورانیوم، عدم وجود ثبات سیاسی، نگرانی از نیروهای اسلامگرا در ایجاد حکومتی اسلامی و حفاظت از مرزهای تاجیکستان از دیگر دلایل نفوذ و حضور روسیه در این کشور به شمار میرود.
مثل دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی، تاجیکستان نیز سه هفته قبل از فروپاشی رسمی شوروی به عضویت کشورهای مستقل همسود که در دسامبر سال ۱۹۹۱ م تأسیس شده بود درآمد.
در اگوست سال ۱۹۹۲ م کمی قبل از آنکه تظاهرات نیروهای مخالف به اجبار به استعفای رئیس جمهوریهای شوروی سابق از جمله از یلتسین رئیس جمهور وقت روسیه درخواست کمک کرد تا بر سر قدرت بماند. آنها این درخواست را رد کردند. در اواخر سال ۱۹۹۲ م پس از افزایش صفآرایی در مقابل حکومت ائتلافی، نبیاف از اعضای کشورهای مستقل همسود درخواست مداخله جهت پایان دادن به جنگ داخلی را کرد که پذیرفته نشد.
در اواسط سال ۱۹۹۰ م روسیه به کمک ارتش مستقل خود در تاجیکستان در شکل واحد ۲۰۱ موتوری خود و تسلیحاتش در مرز، در استقلال تاجیکستان نقش داشت.
روسهای مقیم شهر دوشنبه به عنوان مشاورین دولت پس از جنگ داخلی عمل میکردند. همچنین پستهای مهمی را نیز در دولت دوشنبه به دست گرفته بودند که مهمترین آنها در وزارت دفاع بود که از سال ۱۹۹۲ م تا سال ۱۹۹۵ م توسط الکساندر شیشلینانیکف اداره میشد.
در مارس سال ۱۹۹۶ م یوری پناسف که سالها تجربه رسمی حزب کمونیست تاجیکستان شوروی در تاجیکستان را قبل از فروپاشی شوروی داشت، معاون اول نخست وزیر شد.
حمایت از امنیت اقلیت روس در اوضاع به هم ریخته تاجیکستان به عنوان یکی از سیاستهای موفق دولت روسیه در تاجیکستان بود. این موضوع تا حد زیادی با عقد قرارداد به رسمیت شناختن دو ملیتی دو کشور در سال ۱۹۹۵ م عملی شد.
با توجه به نیاز تاجیکستان به دفاع از مرزهایش مخصوصاً مرزهای مشترک با افغانستان، نفوذ اسلامگرایان و قاچاق مواد مخدر حضور فعال روسیه در تاجیکستان توجیه میشد.
تاجیکستان با دو کشور همسایه خود ازبکستان و قرقیزستان تیرگی روابط دارد که به زمانهای دور برمیگردد. در سال ۱۹۸۰ م اختلاف بر سر دو منبع کمیاب آسیای مرکزی یعنی آب و زمین زراعی، موجب تیرگی روابط تاجیکستان با قرقیزستان شد. در ژوئن سال ۱۹۸۹ م وضعیت دو کشور ناگهان به حد انفجار رسید و. موجب درگیری بر سر قسمت کوچکی از زمین شد. این موضوع منجر به اتهامات متقابل دو طرف تا توافق سال ۱۹۹۳ م گردید.
در سال ۱۹۹۲ م تنش توسط قرقیزها با طرح اینکه جنگ داخلی تاجیکستان ممکن است موجب طرح ادعاهای مرزی که حدود آن طی هیچ قرارداد دوجانبهای تعیین نگردیده است و بروز مشکلاتی برای قرقیزستان شود بالا گرفت. علیرغم این روابط متشنج قرقیزستان اقدام به ارسال دارو و دیگر کمکها به قسمتهای محاصره شده در جنگ داخلی تاجیکستان کرد.
پس از جنگ داخلی، قرقیزستان نیروهایی را به عنوان قسمتی از حرکت مشترک نیروهای صلح کشورهای مستقل همسود به تاجیکستان اعزام کرد.
روابط تاجیکستان با ازبکستان به کلی ضد و نقیض است. از یک طرف روشنفکران تاجیک و دولت دوشنبه از ازبکستان به خاطر تبعیض بر ضد اقلیت تاجیک مقیم ازبکستان انتقاد می کنند. و ازبکستان از ترس اسلام گرایان تاجیکستان، مدارس زبان تاجیکی را در اواسط سال ۱۹۹۲م. بست. از طرفی در سال ۱۹۹۰م. طرفداران شوروی در هر دو جمهوری ارتباط خوبی با یکدیگر داشتند که به خاطر منافع مشترک هر دو جمهوری در سرکوب اسلام گرایان بود و در جنگ داخلی تاجیکستان ازبکستان نیروی نظامی در اختیار تاجیکستان جهت جلوگیری از به قدرت رسیدن اسلام گرایان قرار داد. در سال ۱۹۹۳م. قرارداد همکاری بین دو کشور منجر به دخالت نیروی هوایی ازبکستان در سرکوب اسلام گرایان تاجیکستان که خود نیروی هوایی نداشت گردید. در حالی که دولت ازبکستان در مذاکرات صلح در سال ۱۹۹۵م. به دولت دوشنبه فشار می آورد که اصلاح طلبان را بیشتر به سوی خود جلب کند. در اوایل سال ۱۹۹۰ رهبران قزاقستان، قیرقزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان مکرراً بر ارتقای ارزش همکاری اقتصادی محیطی منطقه تکیه کردند. لیکن در عمل پیشرفت محدودی در جهت چنین همکاریهایی صورت پذیرفت. تولیدکنندگان نفت و گاز طبیعی قزاقستان و ترکمنستان تحویل سوخت را در تاجیکستان به امید بهبود شرایط قرارداد فروشی که در زمان شوروی عقد گردیده بود. قطع کردند.
تاجیکستان نیز به علت کمبود کالاهای مصرفی اقداماتی را در جهت جلوگیری از خرید این نوع کالاها از تاجیکستان توسط شهروندان جمهوریهای همسایه به اجرا گذارد.
در پی استقلال ۹۹۱ تا ماه ژوئن سال ۱۹۹۲ دولت نبیاف بارها تلاش برای سازماندهی یک گارد ملی را صورت داد. این تلاشها با مخالفتهای گستردهای از طرف اسلامگرایان و مخالفین از ترس اینکه رئیس جمهور از آن یه عنوان ابزرای جهت سرکوب استفاده کند مواجه گردید. وقتی طرح گارد ملی شکست خورد نبیاف به تشکیل ارتش خصوصی از طرفداران سیاسی خود جهت کشتن و ترساندن مخالفین سیاسی متوسل شد.
در سال ۱۹۹۲ نیروهای شبه نظامی صرفاً جهت سرنگونی مقامات مرکزی در کشور سازماندهی شدند که به هیچ گروهی وابستگی نداشتند.
نیروی نظامی منظم اصلی پس از استقلال تاجیکستان در شهر دوشنبه تیپ موتوری ۲۰۱ شوروی سابق بود که تحت فرماندهی روسیه و ازبکستان مجهز به جت و ماشینآلات جنگی و بالگرد بود که کمک عمدهای را به دولت و علیه اسلامگرایان در شهر قورغانتپه و دوشنبه انجام داد. در ورود نیروهای روسیه به شهر دوشنبه این تیپ نه تنها مردم را از ورود آنان آگاه نکرد، بلکه در خشونت آنها علیه نیروهای اسلامگرا نیز هیچ اقدامی صورت نداد و حتی در ماههای بعد آن تیپ ۲۰۱ خود در نبرد علیه اسلامگرایان شرکت کرد.
نیروهای روسی در تاجیکستان پایگاه زدند. مبارزین هردو طرف به خرید و انبار جنگافزارهای روسی از جمله وسایل نقلیه زرهپوش اقدام میکردند.
امنیت مرزی کلید نظامی روسیه در تاجیکستان است. در ژوئن سال ۱۹۹۲ گارد مرزی در تاجیکستان مستقر شد که به طور مستقیم تحت فرماندهی روسیه درآمد. در سال ۱۹۹۵ حدود ۱۶۵۰۰ از این نیروها در تاجیکستان اما حدود ۱۲۵۰۰ تن از آنان از تاجیکستان بیرون رفتند.
افغانستان
رابطه تاجیکستان با افغانستان که مرز طولانی با آن در جنوب دارد، متاثر از وابستگیهای فرهنگی و نژادی بین دو کشور است. افغانها جهت تحصیل و القاء عقیده کمونیستی به تاجیکستان اعزام شده و تاجیکها در ارتش اشغالگر شوروی در افغانستان حضور داشتند. در سال ۱۹۹۱ جو سیاسی در تاجیکستان موجب گردید که شهروندان بتوانند از جنگ شوروی در افغانستان انتقاد کنند.
در اوایل سال ۱۹۹۰ میلادی دولت کمونیستی دوشنبه و دولت کمونیستی کابل روابط اقتصادی و مبادله محصل و انتشارات داشتند. در طول جنگ داخلی تاجیکستان، طرفداران شوروی سابق ادعا کردند که مخالفین بشدت متکی بر مجاهدین افغان هستند. لیکن بسیاری از ناظران بیطرف نقش افغانها را به عنوان یک ترفند تبلیغاتی رد کردند.
ناهمواریهای مرز تاجیکستان با افغانستان و وضعیت نیروهای مرزی موجب نفوذپذیری مرز تاجیکستان گردید. در اوایل سال ۱۹۹۲ م عبور از مرز برای قاچاق، فرار از جنگ داخلی، یا جهت به دست آوردن اسلحه توسط هردو طرف به طور فزایندهای افزایش یافت. در اوایل سال ۱۹۹۳ م نماینده سازمان ملل در امور پناهندگان رقم ۵۰ هزار تا ۷۰ هزار پناهنده از مناطق جنوبی تاجیکستان به مناطق شمالی افغانستان را تخمین زد.
در سال ۱۹۹۴ م خیلی از این پناهندگان به تاجیکستان بازگشتند اگرچه در این رابطه رقم صحیحی در دست نیست. رابطه بین دولت تاجیکستان قبل از جنگ داخلی و افغانستان اکثراً با مشکلاتی در نیمه اول سال ۱۹۹۰ م مواجه بود. تاجیکستان افغانستان را متهم کرد که در حمله گروههای مخالفی که در شمال افغانستان پایگاه دارند مشارکت دارد. در پاسخ افغانستان نیز نیروهای روسی را به کشتن مردم افغان در حملات از طریق مرزهای تاجیکستان متهم کرد.
در سال ۱۹۹۵ م تا اوایل سال ۱۹۹۶ م وضعیت تغییر کرد. روسیه از برهانالدین ربّانی رئیس جمهور افغانستان در جنگ داخلی حمایت کرده به او کمک کرد. پس از آن ربانی سعی کرد روابطش را با دولت دوشنبه بهبود بخشد و بین گروههای مخالف و دولت دوشنبه پادرمیانی کند.
چین
ادعای چین بر روی بخش خاور دور ناحیه کوهستان بدخشان تاجیکستان عامل تشنج بین چین و تاجیکستان بود.
بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ شانزده دور مذاکرات بین چین و کمیسیون مشترکی از روسیه، تاجیکستان، قزاقستان، و قرقیزستان نتوانست منجر به تعیین حدود مرزها گردد. توافقنامه موقت در ماه آوریل سال ۱۹۹۶ تصریح بر این داشت که هیچحملهای نمیبایست صورت پذیرد و هر دو طرف میبایست به دیگری در خصوص انجام مانور نظامی اطلاع دهند. علیرغم مناقشههای مرزی چین و دولت قبل از استقلال تاجیکستان هردو خصومت مشترکی را نسبت به اسلامگرایان و دیگر مخالفین در تاجیکستان دارند. در اواسط سال ۱۹۹۰ میلادی این زمینههای مشترک اساس روابط بین دو دولت را تشکیل میداد.
امریکا
پس از فروپاشی شوروی، امریکا برای غارت منابع و عقب نگاه داشتن تاجیکستان الگوی توسعه سیاسی و اقتصادی را به این کشور ارائه کرد و سعی نمود از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در این کشور جلوگیری کند. لذا سرمایهگذاری در بخش صنعت و معدن را وسیلهای برای غارت سرمایههای ملّی تاجیکستان و ایجاد فقر بیشتر در این کشور قرار داد و دلسوزانه وام ۱۱۰ میلیون دلاری در اختیار این کشور گذاشت و برای خالی نبودن عریضه ۳۵ هزار تن از گندم خود را که هر ساله به دریا میریزد، در سال ۱۹۹۴م. تحت شرایطی به تاجیکستان صادر کرد.
امریکا پس از ایران دومین کشوری بود که سفارت خود را در شهر دوشنبه تأسیس کرد، لیکن طولی نکشید که در اکتبر سال ۱۹۹۲م. در اوج جنگ داخلی به خاطر مشکلاتی که برای امنیتش وجود داشت، سفارت خود را بست و تا مارس سال ۱۹۹۳م. همچنان بسته بود و این در حالی بود که سفیر وقت ایران به تنهایی در شهر دوشنبه تردد کرده از محبوبیت و امنیت کامل برخوردار بود. وزیر امور خارجه امریکا، جیمز بیکر در فوریه سال ۱۹۹۲م. در تأیید و تثبیت دولت نبیاف و تضعیف اسلام گرایان سفری به تاجیکستان داشت و در پیاده کردن اهداف مزورانه خود چند ماه بعد از آن هیئت حقوق بشر کنگره امریکا را جهت ملاقات با رهبران اسلامگرایان و مخالفین اعزام کرد.
در طول جنگ داخلی پس از کمکهای غذایی و دارویی ایران به مردم تاجیکستان، امریکا نیز مواد غذایی و دارویی به تاجیکستان ارسال کرد و با تاجیکستان به همکاری در برنامههای تکنولوژی فنون زلزله که از زمان شوروی آغاز شده بود ادامه داد.
در اواسط سال ۱۹۹۰م. سیسات امریکا در قبال تاجیکستان متمرکز در حمایت از مذاکرات صلح و سوق دادن تاجیکستان به طرف صندوق بینالمللی پول و دیگر سازمانهای مالی در جهت اهداف خود بود.
عضویت در پیمانها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی
تاجیکستان نماینده دایم در سازمان ملل دارد. در سال ۱۹۹۲م. این کشور به عضویت سازمان ملل درآمد. در پایان همان سال حکومت ائتلافی تاجیکستان جهت پایان دادن به جنگ داخلی و حمایت از آزادی سیاسی، از سازمان ملل درخواست کمک کرد، امّا صرفاً اعزام یک هیئت و درخواست پایان خصومتها نتیجه آن بود.
تاجیکستان در موافقتنامهها و سازمانهای بینالمللی زیر عضویت دارد:
IB بانک جهانی
ASDB بانک توسعه آسیا
CCC شورای همکاری گمرکی
CIS کشورهای مستقل همسود (مشترکالمنافع)
EAPC شورای همکاری اروپا – آتلانتیک.
ABRD بانک اروپایی بازسازی وتوسعه.
ECE کمیسیون اروپایی برای اروپا.
ECO «اکو» سازمان همکاریهای اقتصادی.
ESCAP «اسکاپ» کمیسیون اقتصادی – اجتماعی آسیا و حوزه اقیانوس آرام.
FAO «فائو» سازمان خوار وبار و کشاورزی ملل متحد.
IBRID بانک بینالمللی بازسازی و توسعه.
ICAO «ایکائو» سازمان بینالمللی هواپیمایی کشوری.
ICRM صلیب سرخ جهانی و هلال احمر.
IDA مؤسسه توسعه بینالمللی.
IDB بانک توسعه اسلامی.
IFAD صندوق بینالمللی توسعه کشاورزی.
IFC شرکت مالی بینالمللی.
IFRCS پیمان بینالمللی صلیب سرخ و اجتماعات هلال احمر.
ILO سازمان بینالمللی کار.
IMF صندوق بینالمللی پول.
Intelsat سازمان ماهوارهای مخابراتی بینالمللی.
IOM سازمان بینالمللی مهاجرت.
ITU اتحادیه مخابرات بینالمللی.
OIC سازمان کنفرانس اسلامی.
OPCW سازمان منع سلاحهای شیمیایی.
OSCE سازمان امنیت و همکاری اروپا.
UN سازمان ملل متحد.
UNESCO «یونسکو» سازمان آموزش علمی و فرهنگی ملل متحد.
UNIDO «یونیدو» سازمان توسعه صنعتی ملل متحد.
UPU اتحادیه جهانی پست.
WHO سازمان بهداشت جهانی.
WIPO سازمان جهانی حمایت مالکیت معنوی.
WFTU پیمان جهانی اتحادیههای تجاری.
WMO سازمان جهانی هواشناسی.
WTRO سازمان تجارت جهانی.
فرهنگ پیشینه فرهنگی
خجند مرکز فرهنگی تاجیکستان، دومین شهر بزرگ، یکی از قدیمیترین شهرها و همچنین مرکز شمال کشور است که توسط الکساندر کبیر حدود ۲۳۰۰ سال پیش ساخته شده است. طبق آمار سال ۱۹۹۱م. جمعیت این شهر ۱۶۴۵۰۰ نفر بوده است.
جایگاه اسلام در تاجیکستان بسیار قویتر از دیگر کشورهای آسیای مرکزی است.
آشفتگی سیاسی و مشکلات اقتصادی تاجیکستان در سال ۱۹۹۰م. دوران بسیار سختی را برای زندگی فرهنگی و حامیان آن در کشور به ارمغان آورد.
مهمترین چهره علمی و فرهنگی معروف در تاجیکستان دانشمند مسلمان ابوعلی ابن سینا ملقب به «شرفالملک» و «شیخالرئیس» است که در بخارا متولد شد و در قرن ۱۰م. میزیست و نویسنده دو کتاب از مهمترین کتب پزشکی دنیا است. او در شرق به عنوان فیلسوف و در غرب به عنوان پزشک شهرت دارد. او اول کسی است که در اسلام کتب جامع و منظم در فلسفه نوشته و کتاب شفای او در حکم یک دائرهالمعارف فلسفی است. در پزشکی کتاب قانون او در اروپا شهرت بسزایی دارد. آرامگاه این فیلسوف برجسته در جشنهای بزرگداشت هزاره وی در سال ۱۳۳۰ هجری شمسی در محل مقبره قدیم او در شهر همدان بنا شده است.
دیگری رودکی سمرقندی شاعر برجسته دربار بخارا در زمان سامانیان میباشد.
در سال ۱۹۲۹م. وقتی تاجیکستان از ازبکستان جدا شد، مجبور گردید که از فرهنگ خود دوری گزیند. شوروی هنرها، نمایشنامههای جدید و اپرا و باله را جایگزین هنر تاجیکی کرد. این سیاست برای شوروی نتیجهای ثمربخش داشت و سالهای ۱۹۴۰م. به بعد دوره طلایی تئاتر تاجیکستان از این نوع بود.
برخی از شعرا و رماننویسان تاجیک نظیر صدرالدین عینی که بنیانگذار ادبیات تاجیکی است و میرزا تورسونزاده، امروزه به عنوان تجدید ساختار دهندگان فرهنگ تاجیکستان هستند. عینی به خاطر پالایش زبان تاجیکی و ساده کردن آن و دفاع و ترویج و شناساندن زبان و ادبیات تاجیک چهره معروفی در کل شوروی است.
عینی در سال ۱۸۷۸م. در روستای غژدوان بخارا متولد شد و در سال ۱۸۹۰م. برای تحصیل به بخارا رفت. از سال ۱۸۹۵م. شعر میسرود. در سال ۱۹۰۷م. فعالیتهای روشنگرانه خود را با نهضت جدیدان مرتبط ساخت. از سال ۱۹۱۱م. در نشریه بخارای شریف که نخستین نشریه تاجیکی بود اشعار خود را منتشر میکرد.
در دو دهه نخست قرن بیست میلادی به مبارزه با پانترکیسم پرداخت و جمعیت تاجیکان را به کمک برادر خود، سراجالدین و حامدخواجه مهری تشکیل داد که هر سه یار او به دستور امیر عالمخان در سال ۱۹۱۸م. کشته شدند.
تأثیر فرهنگ و تمدن ایرانی در آسیای مرکزی
پیش از گسترش اسلام به منطقه فرهنگ ایران در منطقه نفوذ داشت و با گسترش اسلام رشد قویتری یافت. در آخرین امپراطوری ایران قبل از دوره اسلامی، یعنی دوره ساسانیان، فرهنگ و زبان ایران همچنین دین زرتشت در میان مردم آسیای مرکزی و تاجیکها گسترش یافت.
مشاهیر علم و فرهنگ آسیای مرکزی و خراسان
ماوراءالنهر و خراسان بزرگان بینظیر و بیشماری را در دامن خود پرورانده است که به برخی از این بزرگان اشاره میشود.
ناصر خسرو قبادیانی شاعر، متفکر و متکلم بزرگ اسلامی و نویسنده توانای قرن ۵ هجری از قبادیان، کمالالدین مسعود خجندی از شاعران مشهور قرن ۸ هجری و اهل خجند است. او در تبریز درگذشت و آرامگاه او در مقبرهالشعرای تبریز میباشد.
ابوعلی ابن سینا پزشک و ریاضیدان نامدار اسلامی در قرن ۵ هجری، اهل قریه افشنه از توابع بخارا، رودکی سمرقندی پدر شعر فارسی اهل قریه پنج از قراء رودک سمرقند، ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی منجم و ریاضیدان برجسته اسلامی در قرن ۵ هجری اهل بیرون از توابع خوارزم، امام ابوالفتح مطرزی خوارزمی، نجمالدین ابوالجناب احمد بن عمر خوارزمی، سکاکی خوارزمی، ابوموسی خوارزمی، سدیدالدین محمد عوفی بخارایی از مشاهیر و دانشمندان و نویسندگان اواخر قرن ۶ هجری و اوایل قرن ۷ هجری، ابو منصور بخارایی، ابوالفضل بخارایی، علاءالدوله دولتشاه رونقی بخارایی، سپهری بخارایی، ابوبکر ابواسحاق بخاری، مراد بخاری، عمعق بخارایی، کافی بخارایی، شاکر بخاری، نظامی عروضی سمرقندی، کمالالدین عبدالرزاق سمرقندی، رشیدی سمرقندی، سوزنی سمرقندی، شهابالدین احمد نسفی سمرقندی، ابوحفض عمر بن محمد نسفی (نخشبی).
ابوالحسن کسایی مروزی، عماره مروزی، عسجدی مروزی، مسعود مروزی، ابوالحسن مروزی، جارالله زمخشری مروزی، سید اسماعیل جرجانی مروزی، بهاءالدین ابوبکر محمد بن مروزی، ابوالعباس مروزی.
ابوالمؤید بلخی، قاضی حدیدالدین بلخی، ابوشکور بلخی، شهید بلخی، عنصری، ابومنصور محمد بن احمد دقیقی بلخی، محمد بن حسین خطیبی بلخی (بهاءالدین ولد)، ابوزید احمد بن سهل بلخی، جلالالدین مولوی بلخی، سید حسین غزنوی، ابوعلی محمد بن احمد بلخی.
پیشینه هنری
تاجیکستان در زمینه هنر به خصوص هنرهای موسیقی، تئاتر، سینما، نقاسی، مجسمهسازی، رقص و غیره پیشرفت مطلوبی داشته است.
صنایع دستی تاجیکستان
موسیقی به خصوص موسیقی ۶ مقام در بین مردم جایگاه ویژهای دارد.
فرهنگ و تمدن تاجیکستان که زمانی بخشی از امپراتوری ایران بود است به شدت متاثر از فرهنگ وتمدن ایران است. صنایع دستی تاجیکستان بلکه جهان نیز متاثر از فرهنگ و هنر ایران بوده و در اکثر نقاط به همان نام های ایرانی شهرت یافته است از جمله قالیبافی، سوزن دوزی، مینیاتور، کاشی کاری را می توان نام برد.
صنایع دستی تاجیکستان شامل البسه، منجوق دوزی، سوزن دوزی، صنایع چوبی، سفالی و جواهرات است. جواهرات قدیمی شامل گردنبند مرجان با تزئینات نقره ای و حلقه های سنگی هنوز هم یافت می شوند.
صنایع دستی تاجیکستان
سابقه ادبی
در پایان قرن ۹ میلادی حکومت سامانیان تأسیس شد. فرهنگ تاجیک که رابطه قوی با فرهنگ ایران داشت در قرن ۱۰ تا ۱۱م. دوران شکوفایی خود را طی کرد که رودکی سمرقندی تجلی آن است، این فرهنگ متأثر از زبان فارسی که نقش مهمی را بر آن داشت گردید لذا ادبیات این دوره (قرن ۱۰ تا ۱۵م. ) را میبایست ادبیات فارسی – تاجیکی نامید.
در پایان قرن ۱۵م. به دنبال تشکیل حکومت شیعی در ایران ادبیات آسیای میانه تحتالشعاع این تحول قرار گرفته و تحت تأثیر مذهب، با ادبیات و فرهنگ ایران فاصله گرفت.
آسیای میانه پس از جدایی از ایران تحت نفوذ فرهنگ ترکهای بادیهنشین قرار گرفت و ابوالخیرخان شیبانی در قرن ۱۵م. فتح سرزمینهای جنوبی را آغاز و بر آن استیلا یافت که پس از آن پایه تقسیمات نژادی که تا کنون نیز پابرجاست ریخته شد. ترکها به تدریج فرهنگ تاجیک را آموخته و خود را به سطح آنان رساندند. علی شیر نوایی (متخلص به فانی) شخصیتی بزرگ و پدر ادبیات ازبک است که نماینده ادبیات ازبک و تاجیک محسوب گردیده و اشعاری به زبان فارسی نیز سروده است. از دیگر شعرای ازبک که به زبان فارسی شعر سرودهاند میتوان فرقت، توردی، مقیمی و عمرخان را نام برد.
پس از فروپاشی امپراطوری تیمورخان در قرن ۱۵م. ایران تحت حکومت قرهقویونلوها قرار گرفت و در ماوراءالنهر فرزندان ابوسعید و در هرات و خراسان پسران عمر شیخ حکومت را به دست گرفتند. نیمه دوم قرن ۱۵م. دوران اوج شکوفایی فرهنگی بود. در کتابخانه سلطان حسین بایقرا در شهر هرات کمالالدین بهزاد (متوفی ۱۵۲۶م. ) نقاش برجسته و میر خواند تاریخنویس برجسته و نوه او خواند میر اشتغال داشتند.
ادبیات و شعر در تاجیکستان جایگاه ویژهای دارد. سعدی، فردوسی، خیام، رودکی، حافظ، بیدل و مولانا و دیگر ادیبات بزرگ فارسی حضوری همهگیر در تاجیکستان دارند و اماکن و خیابانهای مختلف به نام این شاعران نامگذاری شده است. اشعار فارسی نیز در میان مردم رواج دارد و شاهنامه فردوسی در رأس فرهنگ عامیانه است. زبان فارسی با تمام هجمهای که بر آن رفته و الفبای آن چند بار تغییر یافته است لیکن در ماوراءالنهر حضور خود را حفظ کرده و مروج شعر و ادب ایران بوده و خواهد بود.
ادبیات تاجیک در قرون ۱۶ تا ۲۰م.
از قرن ۱۵ تا قرن ۱۶ میلادی زبان و ادبیات فارسی در ایران و آسیای مرکزی، قفقاز و هند یکسان بود. پس از برقراری حکومت شیعی صفویه در ایران در قرن ۱۶ میلادی و حکومت سنی شیبانیان در آسیای مرکزی روابط سیاسی و مذهبی ایران با خارج محدود گردید. لذا مسیر آن در ایران و آسیای مرکزی جدا شد و در سال ۱۹۱۷ میلادی انقلاب روسیه این روابط را به طور کل قطع کرد. لذا بین زبان فارسی ایران و فارسی تاجیکی فاصله افتاد و فارسی تاجیکی پر از واژههای روسی، ازبکی و ترکی شد. ادیبان تاجیک امروزه اگرچه با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی دارند لیکن با ادبیات جدید ایران آشنایی کمی دارند.
در دوران شوروی علیرغم تلاش طولانی این کشور در فاصله انداختن بین فارسیزبانان آسیای مرکزی با دیگر نقاط، تاجیکهای تاجیکستان اکثر امور درسی خود را بدون در نظر گرفتن وابستگی نژادی و قومی تا قرن بیستم به زبان فارسی نوشته و شرح میدادند. سیاست شوروی نیز بر این بود که تاجیکها زبان فرهنگی را به کار گیرند که از نظر مرزها و ارتباط با دیگر همسایگان هرچه محدودتر باشند. با این حال ادبیات بسیار کمی نیز به خط سریلیک چاپ شد.
نفوذ ادبیات تاجیک در نسل اول تاجیک زمان شوروی توسط سه نویسنده برجسته تاجیک صورت پذیرفت. یکی از این افراد صدرالدین عینی (۱۹۵۴-۱۹۸۹م. ) است. او با شاعری شروع کرد لیکن در زمان شوروی صدرالدین عینی بیشتر نثر مینوشت. کارهای او به سه رمان اصلی تقسیم میشود که با موضوعات اجتماعی، منطقهای و یادداشتهایی است که زندگی در دوران خانی بخارا را یادآور میشود. او اولین رئیس آکادمی علوم تاجیکستان بود.
دیگری ابوالقاسم لاهوتی (۱۹۵۷-۱۸۷۷م. ) است که یک شاعر ایرانی بود و به خاطر مسائل سیاسی به شوروی گریخته و در تاجیکستان ساکن شده بود. او هم غزل میگفت و هم شعر در باره سوسیالیست رئالیست میسرود.
شاعر دیگر میرزا تورسونزاده (۱۹۷۷-۱۹۱۱م. ) بود که ادبیات شفاهی تاجیکی را جمعآوری کرد. او اشعاری در خصوص تحولات اجتماعی تاجیکستان سرود و موضوعات سیاسی عامهپسندی را به رشته تحریر درآورد. تا نسل این سه نویسنده، تاجیکستان شعرای متعدد، رماننویسان، نویسندگان داستانهای کوتاه و نمایشنامهنویسان زیادی را تحویل جامعه داده بود.
قبل از انقلاب شوروی رسمالخط تاجیکستان فارسی بود که تا سال ۱۹۲۹م. این روند ادامه داشت. در این سال خط لاتین جایگزین خط فارسی و در سال ۱۹۴۰م. خط سریلیک جایگزین خط لاتین گردید.
جنبش جدیدیّه و ادبیات نوین
معروفترین نمایندگان ادبیات نوین تاجیکستان عبارتند از عبدالرئوف فطرت، صدرالدین عینی، محمودخواجه بهبودی، صدیقی عجزی، میرزا سراج حکیم، تاشخواجه اسیری، عبدالواحد مُنظِم، سعیداحمد وصلی سمرقندی، حامدخواجه مهری، احمدجان حمدی، حاجی معین، ملا ابراهیم جرأت، ملا نذرالله لطفی، میرزا هئیت صهبا، شریفجان مخدوم صدر ضیاء، حاجی نعمتالله محترم، میرزامحمد عظیم سامی، محمدعلی محمدسعید بلجوانی، محمداکرام ابن عبدالسلام (داملا اکرامچه)، میرزا شاهفایض بخارایی، قاضی سعیدجان مخدوم بخارایی، نظمی و…
صدرالدین عینی ادبیات نوین را زمینه ملی ادبیات تاجیک دانسته و چنین مینویسد: «هرچند احمد مخدوم دانش (۱۲۴۲-۱۳۱۴ هجری) در ادبیات منثور راه نو و اسلوبی تازه را با استعداد ذاتی خود ایجاد کرد، لیکن این روش تا سال ۱۹۰۵ میلادی یعنی تا انقلاب اول روسیه شایع نشده بود. زمان وقوع انقلاب مذکور، روزنامهجات و کتابهای تازه در بخارا و ترکستان گسترش و عمومیت یافت و نوقلمان تازهنویس هم از هر جایی سر برآوردند. بنابر این آغاز تاریخ ادبیات نو تاجیک را بایستی سال ۱۹۰۵ قلمداد کرد.
از سال ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۷ موضوع ادبی به زعم عام عبارت بود از وطن، ملت، دین، علم و معارف. تشویق و مقابله با حکومت مستبد، و در کنار آن هجوم به علما، صریحاً از موضوعهای مهم این دوره به شمار میرفت. اما ادبیات (به اعتبار موضوع) انقلابی حقوقی بود که پس از انقلاب اکتبر گام به میدان نهاد که از نظر تاریخی به دو دوره تقسیم میشود: از ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۷ و از ۱۹۱۷تا ۱۹۲۵».
موضوع اساسی ادبیات جدیدیه ترغیب مکتب و معارف، علم و فرهنگ، آموزش بنیادهای دین مبین اسلام و تاریخ پرافتخار گذشته، اخذ و بهرهگیری از دستاوردهای علمی و تکنولوژی کشورهای غربی، انتقاد از ساختار دولتداری امارت بخارا و سیاست استعماری روسیه، بیداری حس ملی و وطندوستی مردم و غیره بود که در ذیل به برخی از جنبههای گوناگون آثار چند تن از ادیبان معروف جدیدیه اطلاعاتی نسبتاً مفصل آورده میشود.
صدرالدین عینی در ۱۵ آوریل سال ۱۸۷۸ در روستای ساکتری ناحیه غِژدوان بخارا در خانواده سعیدمرادخواجه که مردی باسواد بود، زاده شد. از سن ۶ سالگی در مکتب روستای خود تحصیل کرد. سپس به بخارا رفت و در مدارس میر عرب، عالمجان، حاجی زاهد و بدلبیک به ادامه تحصیل پرداخت.
سال ۱۹۰۶ مدرسه را به طور کامل ختم نمود و در سال ۱۹۰۸ با سروری میرزا عبدالواحد منظم و همدستی احمدجان حمدی و حامدخواجه مهری در شهر بخارا نخستین مکتب اصول جدید را به زبان فارسی تاجیکی تأسیس کرد و در سال ۱۹۰۹ برای دانشآموزان مکاتب جدید کتاب درسی «تهذیبالصبیان» را تألیف نمود. عینی یکی از مؤسسان و فعالان سازمان مخفی جدیدی «تربیه اطفال» در سال ۱۹۱۰ و شرکتهای جمعیتی و فرهنگی «برکت»، «بخارای شریف» و «معرفت» بود.
با اینکه عینی در گردهمایی شکرانه جدیدان در بخارا شرکت نکرده بود، اما در ۹ آوریل سال ۱۹۱۷ دستگیر و به فرمان امیر عالمخان او را ۷۵ تازیانه زدند و به «آبخانه» انداختند. در آنجا توسط سربازان انقلابی آزاد شد و در شفاخانه کاگان طبابت یافت و سپس به سمرقند کوچید.
از اشعار پیش از انقلاب عینی شعرهای «ای ترجمه حال دل، ای صفحه توران»، «ندا به جوانان»، «سمرقند و بخارا»، «پند، «هجران»، «سحرگاهان»، مثنوی «قصه پروانه و کِرمَک» و غیره که در روزنامه و مجلههای «آینه»، «شورا»، «بخارای شریف» چاپ میشدند، ماهیت عمیق اجتماعی دارند. میرزا سلیمبیک سلیمی در تذکره «تحفهالاحباب فی تذکرهالاصحاب» درباره او نوشته: «الحال از شهر عشقی و عاشقی تنفر کرده اشعار ملی مینویسد». پس از انقلاب اکتبر که عینی از آن به خوبی استقبال کرد، شعرهای «به شرف انقلاب اکتبر»، «مارش حرّیّت»، «انقلاب»، «انقلاب سرخ» و غیره را نوشت.
وی ۲۲ آوریل سال ۱۹۱۸ به شهر تاشکند کوچید و پس از اقامت ۶ ماهه باز به سمرقند برگشت و در سال ۱۹۱۹تابعیت روسیه را پذیرفت. در این دوره در تأسیس نشریههای «بالهلر یولداشی» (۱۹۱۹)، «شعله انقلاب» (۱۹۱۹)، «محنت کشلر تاوُشی» (۱۹۱۸) شرکت فعال داشته، به زبانهای تاجیکی و ازبکی شعر و مقاله مینوشت.
در نیمه اول سالهای دهه ۲۰ به عنوان پژوهشگر ادبی مجله «شعله انقلاب»، آموزگار سه مکتب سمرقند، مشاور کنسولخانه جمهوری بخارا در سمرقند، مدیر اداره تجارت بخارا، ویراستار ادبی و مشاور علمی و ادبی نشریات دولتی تاجیکستان ایفای وظیفه نمود. در این دوره برخی آثار نظمی و نثری، تاریخی و ادبی تألیف کرد که «جلاّدان بخارا»، «تاریخ انقلاب بخارا»، «تاریخ امیران منغیتیه بخارا»، مجموعه شعرهای «اَخْگَر انقلاب»، سلسله مقالات و رسالههای «حکومت شورا به ما چه داد؟»، «سیف و قلم»، «اکنون نوبت قلم است»، «قرار تاریخی یک اجتماع فوقالعاده»، «مسأله معارف و کتاب»، «در راه برهم دادن بیسوادی»، «انقلاب اکتبر و عالم شرق»، «قوم تاجیک و روزنامه»، «در باره مکتب و معارف تاجیک»، «قابلیت تشکلاتچگی در تاجیکان»، «در باره کتابهای مکتب تاجیکان» و غیره از همین قبیلاند.
موضوع اصلی آثار نظمی و نثری عینی در این دوره ترغیب و تشویق علم و دانش، اصلاحات نظام آموزش و پرورش در مکاتب و مدارس، تأسیس مکاتب اصول جدید، انتقاد از نظام اداری امارت، افتخار به تاریخ گذشته، پیروی و استفاده از دستاوردهای علمی و تکنیکی روسیه و غرب طبق موازین شرعی و غیره بود.
وی با تکیه بر گفتههای پیامبر (ص)، مردم را به آموزش علم و دانش دعوت مینماید: «همچنان که پیغمبر ما طلب علم را از مهد تا لحد بر ما فرض کرده است، احتیاج زندگی نیز ما را مجبور میکند که هر کدام ما کمش روزی دو ساعت عمر خود را به تحصیل علم صرف نماییم، به ایفاده و استفاده مشغول شویم، تا که در مشاغل دنیوی از دیگران قفا مانده از نعمت علم و معرفت… محروم و بی بهره نمانیم» .
عبدالرئوف فطرت سال ۱۸۸۶ در شهر بخارا در خانوادهای مرفه و ثروتمند دیده به جهان گشود. پس از ختم تحصیلات ابتدایی مدتی در مدرسه میر عرب بخارا دانش اندوخته و در سال ۱۹۰۹ از طریق ایران به ترکیه رفته و در دانشگاه واعظیه استانبول تحصیل نمود.
عبدالرئوف فطرت یکی از چهرههای درخشان ادب اوایل سده ۲۰ میلادی است. او که یکی از پیشوایان جدیدان بخارا بود، پس از بازگشت از ترکیه و بخصوص بعد انقلاب بخارا به باتلاق پانترکیسم غلتید ولی بعدها از این جریان خارج شد و کوشش نمود تا به به ملت خود خدمت کند. او برای کتابهای درسی تاجیکی مطالب و شعرها تهیه کرد و چندین اثر و مقاله علمی نیز به زبان مادری خود انشا نمود.
صدرالدین عینی در خصوص آثار فطرت چنین گفته است: «هرچند از سال ۱۹۰۵ سر کرده در جراید خارجه مقالات فارسی از طرف تاجیکان به قلم آمد (چنانچه میرخان پارسازاده به «حبلالمتین» مینوشت) و از طرف محمودخواجه بهبودی و دیگران کتابهای مکتبی تألیف شد اما رنگ ادبیات نو گرفتن زبان تاجیکی در نثر از عبدالرئوف فطرت آغاز مییابد… فطرت نثر فارسی را هم بغایت سلیس و ساده مینگارد. آثار نثری فطرت اولین نمونه ادبیات جدیدیه است به زبانهای فارسی در خاک ماوراءالنهر» .
مهمترین آثار وی: «مناظره» (۱۹۰۹)، «سیاهه» (۱۹۱۱)، «بیانات سیاح هندی» (۱۹۱۲)، «راهبر نجات» (۱۹۱۵)، «شورش واسع» (۱۹۲۷)، «امارت بخارا» (۱۹۳۰) به زبان تاجیکی، «ابوالفیضخان»، «تیمور سغانسی»، «قیامت» به زبان ازبکی و غیره.
آثار پیش از انقلاب عبدالرئوف فطرت سرشار از عقاید معارفپروری، انتقاد از عقبماندگی امارت بخارا، ترغیب و تشویق آموزش و علم و دانش پیشقدم، راههای رهایی از جهالت و نادانی و غیره میباشد که این موضوع بخصوص در «بیانات سیاح هندی» انعکاس کامل یافته است.
قهرمان این قصه یک مسلمان روشنفکری است که از هند به امارت بخارا آمده و با راهنمایی ترقیخواهان بخارا از اماکن باستانی این شهر و نواحی اطراف آن دیدن میکند که در نهایت از وضع عقبماندگی اقتصادی و فرهنگی این کشور انتقاد میکند.
«بیانات سیاح هندی» از «مقدمی» و «شروع» که قسم اساسی قصه است، عبارت میباشد. در مقدمه شهروندان کشور به سه گروه – علما، امرا و اهالی جدا کرده شده و هر گروه توصیف شده است. از جمله در باره امیران چنین میگوید: «امرا… فقط به دستیاری یک بخت باشعور سوار سمند حکمرانی گشته، با سرگرمی تمامی مال، جان، عرض، ناموس، شرف و آسایش رعیت بدبخت را پایمال مینمایند… این «عزیزان» مکتب ندیدهاند، قوانین حکمداری را نشنیدهاند، آداب و مراسم مأموریت را نمیدانند» .
مؤلف از وضع ناگوار فرهنگی بخارای ابتدای عصر ۲۰ انتقاد شدید به عمل آورده، از گذشتههای پرافتخار آن یاد می کند: «معلوم است که بخارا در زمان سابق علمای متبحّر (بسیار دانا) و فضلای مقتدر خیلی سود میرساند. هر روز یک بوعلی، فارابی و دیگری را به میدان مسابقت میدوانید، به این واسطه آوازه شرافت خود را آویزه گوش جهانیان میگردانید. قریب دوصد سال میشود که قیمت علمی خود را گم نموده… سایر ترکستانیها نیز که تحصیل خود را در بخارا میکردند، به بخاراییها مشترکاً به مغاک جهل و غفلت فتاده، عاقبت ستاره روشن آسمان مدنیت، صحیفه منور کتاب انسانیت، یعنی ترکستان را به حالتی که زبان دوست و گوش دشمن از گفتن و شنیدنش میشرمد، مبتلا نمودهاند» .
وی باور داشت که تأسیس مکاتب مختلف بسیار لازم است، زیرا از این طریق موجب ارتقاء سطح علمی کشور میشود. همچنین بر ضروریت اصلاح وضع آموزش و پرورش و تأسیس مکتب طبی، فرستادن جوانان به روسیه برای تحصیل و دعوت از متخصصان اروپایی برای تدریس تأکید میکرد.
در مضمون همین حدیث شریف پیامبر (ص) که میفرماید: «اطلبوا العلم ولو بالسین» دقت کنید. مراد از این علم که پیغمبر ما را برای تحصیلش به چین میفرستند، البته علم فقه یا تفسیر نیست، زیرا چین کافرستان است. در آنجا علوم دینیه ما یافت نمیشود، بلکه مراد از علمی که در این حدیث مذکور است علوم دنیوی است، مثل طب و صنعت. پس، از همین حدیث شریف معلوم میشود که علم دنیوی را از غیر دین تحصیل کردن در شریعت ما درست بوده است» .
او آموزش علوم دنیوی را شرعی و تمام جهالت و نادانی مردم کشور را از ندانستن حقیقت اسلام و فرمودههای پیامبر میدانست: «از حقیقت اسلام خبر ندارند و تحمل کسی که یک آیت قرآن را درست خوانده به آنها فهماند… ندارند» .
محمودخواجه بهبودی سال ۱۸۷۵ در شهر سمرقند زاده شد. بعد از ختم مدرسه به مفتیگری پرداخت. در بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۴ بارها به کشورهای مختلف شرق از قبیل عربستان سعودی، مصر، ترکیه، عراق، شهرهای قزان، اوفه، پتربورگ، مسکو و باکوی روسیه سفر نمود و با وضع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آنها آشنا شد که رشد اقتصاد و فرهنگ این ممالک بر او تأثیرات بسیار بخشید. او هنگام سفرهایش با مکتب اصول جدید ترکستان و باشقردستان و روشنفکران اقوام مسلمان روسیه و مرام و مسلک آنها آشنا میشود و پس از بازگشت به وطن به ترغیب و تشویق مکتب و معارف جدید پرداخته، از طریق روزنامههای «ترکستان ولایتننگ گزیتسی»، «ترقی»، «خورشید»، «تجار» که به زبان ترکی انتشار مییافتند، با مقالههایی که در آنها حیات نو تشویق و ترغیب میشد، با عامه صحبت میکرد.
فعالیت این معارفپرور تاجیک که یکی از پیشوایان جدیدان ترکستان بود، به عنوان خادم جمعیتی، نویسنده و روزنامهنگار دارای جنبههای گوناگون است. او بیش از همه در گسترش فعالیت مکاتب جدید در شهر سمرقند حصهگذاری نمود و برای چنین مکاتبی یک سلسله کتابهای درسی تألیف کرد که «اسباب سواد»، «الفبای مکتب اسلامی»، «کتابالاطفال»، «منتخب جغرافیای عمومی»، «مدخل جغرافیای عمرانی»، «مختصر جغرافیای روسیه»، «مختصر تاریخ اسلام» و غیره از این قبیلاند.
محمودخواجه بهبودی بنیانگذار نخستین کتابخانه (قرائتخانه)ی عمومی شهر سمرقند بود و به این کتابخانه بیش از هزار جلد کتاب هدیه کرد.
او مؤسس و محرر روزنامه «سمرقند» و مجله «آیینه» میباشد. «سمرقند» از ماه آوریل تا سپتامبر سال ۱۹۱۳ در شهر سمرقند در ۴۵ شماره منتشر شد. «آیینه» نیز از ۲۰ اوت سال ۱۹۱۳ تا ۱۵ ژوئن سال ۱۹۱۵ چاپ شده است. این دو روزنامه و مجله، تریبون روشنفکران بود که توسط آنها علم و دانش، مکتب و معارف و دستاوردهای جدید کشورهای جهان ترغیب میشد.
در میان آثار تألیفشده او نمایشنامه «پدرکُش» بسیار شهرت و محبوبیت داشت. در این نمایشنامه از کاستیهای زمان انتقاد شده و ضرورت آموزش و پرورش به سبک و اصول جدید، علمآموزی، آموزش زبانهای مختلف از جمله زبان روسی، تربیت متخصصین رشتههای مختلف و غیره تأکید شده است.
در اوایل سال ۱۹۱۹محمودخواجه بهبودی همراه دو دوستش از سمرقند وارد امارت بخارا میگردد. او در شهرسبز دستگیر و با فرمان امیر بخارا در ماه مارس سال ۱۹۱۹با جرم جدیدی در قرشی به قتل میرسد.
پس از قتل محمودخواجه بهبودی بسیاری از روشنفکران تاجیک و ازبک از قبیل عبدالرئوف فطرت، صدرالدین عینی، سعیدرضا علیزاده، چولپان و غیره به یاد او مرثیه و خاطرات پرسوز نوشتند.
میرزا سراج حکیم ۲۳ اکتبر سال ۱۸۷۷ در شهر بخارا در خاندان میرزا عبدالرئوف بخارایی که شخصی ثروتمند بود، به دنیا آمد. خود او در باره کودکی و نوجوانی و تحصیلاتش چنین نوشته است: «…در اوانی که پنجساله بودم، پدرم مرا به دبستان نهاد، تا سن دهسالگی سواد فارسیام برآمده جزئی خط و سواد فارسی را دارا شدم. بعد قریب به دو سال در منزل خود پیش یک نفر معلم باسواد بعضی مطالعه کتب فارسی اخلاقی و توارخ و اشعار و «نصاب» و لغت عربی آموختم. چون کسب آبایی بنده صرافی بود، بنا بر فرموده پدرم با جزئی سرمایه مشغول کسب گردیده به یکی از دکانهای صرافی نشستم. با وجود آن اغلب میل و شغلم در خواندن و نوشتن بود. بعد یک سال کسب نزد یک معلم روسیدان شروع به خواندن و نوشتن زبان روسی نموده، در مدت شش ماه خواندن نوشتن خط روسی را بلد شدم…
پس از آن در یکی از مکتبهای روسی که تازه در بخارا مفتوح شد، داخل شده یک سال تحصیل لسان، ریاضی، جغرافی نمودم. اغلب شبها درس میگرفتم و بر اکثر روزنامههای روسی و ترکی آبونه گردیده، ترکی را هم خوب بلد شدم و به قدر شش ماه در نزد یک نفر معلم فرانسهدان خط و سواد فرانسه را با جزئی لغت تحصیل نمودم… و گاهی شعر فارسی هم مشق میکردم. رفته رفته بد شاعری هم نشدم… بعد قریب یک سال پیش یک نفر از مدرسهای بخارا صرف و نحو، قدری فقه به زبان عربی هم تلمّذ نمودم…» .
وی سپس به امور تجارت شغل شد. در سن ۲۵ سالگی تجارت را به طور موقت بر قصد سیاحت ترک گفت. نخستین سفر او ۵ ژوئن سال ۱۹۰۲ از بخارا آغاز یافته از راه صحرای ترکمن، کراسنودسک، باکو، تفلیس و ترکیه تا شهرهای بزرگ اروپا مثل صوفیه، بلگراد، بوداپست، وین، برلین، پاریس، برن و لندن رفته و از طریق مسیر ورشو، مسکو، باکو، کراسنودسک و عشقآباد در ماه ژانویه سال ۱۹۰۳ به وطن برمیگردد. پس از یک ماه به خراسان ایران سفر کرد و از طریق شهرهای قوچان، مشهد، نیشاپور، سبزوار، عشقآباد، هرات، بامیان، تاشقرغان، مزار شریف، تیرمیز، چارجو ۱۶ ژوئن سال ۱۹۰۵ به بخارا برمیگردد. در این سفر ۸ ماه در سبزوار ایران اقامت کرد و در افغانستان با تهمت ناروا حدود ۱۰ ماه زندانی میشود. سفر سوم او که ۵ سال طول کشید، از طریق شهرهای چارجوی، مرو، پنجده، تختهبازار، یولاتان، کوشکه، تجن، سرخس، ترتکول، ارگنج، خیوه، کراسنودسک، باکو، رشت، قزوین، تهران، قم، کاشان، اصفهان، شیراز، بوشهر، بامبی، دهلی و غیره ادامه یافته و در سال ۱۹۱۰ به وطن برمیگردد. هنگام این سفر طولانی میرزا سراج در شهر تهران طب اروپایی را آموخته و ۴ سال در ولایت مازندران ایران با نام دکتر صابر به امور معالجه مشغول میشود. پس از بازگشت به وطن به تألیف آثار منظوم و منثور پرداخته، ۱۷ ژانویه سال ۱۹۱۴ دیده از جهان فرو بست.
میرزا سراج حکیم در عمر کوتاهی که داشت، توانست از خود میراث غنی و رنگین نظمی و نثری بر جای بگذارد. طوری که در فوق اشاره شد، او از اوان کودکی به شعرگویی روی آورده بود. وی سالها در روزنامهها و مجلههای «سمرقند»، «آیینه»، «بخارای شریف» و«توران»، «نوبهار» و «توس» ایران مقالهها مینوشت. مهمترین تألیف او سیاحتنامه تاریخی «تحف اهل بخارا» میباشد.
اشعار او سبک و اسلوب جدید داشت و دیگران را نیز ترغیب و تشویق میکرد که با طرز و شیوه نو شعر گویند. در آثار نظمی و نثری و از جمله مقالات مطبوعاتی او که ادیب و عالم و جهاندیده بود، سرشار از افکار جدیداست. او وضع نابسامان بخارا، غفلت و نادانی مردم و بیبهره بودن بخاراییان از علم و دانش زمانه را دیده، گذشته پرافتخار خلق و کشور خود را به یاد میآورد و سؤال میکند که چرا چند قرن پیش این کشور و این ملت با دانش و فرهنگ والای خود در جهان صاحباحترام و مترقی بود و حالا در زبونی است؟ او سبب این همه بدبختیها را در بیبهرگی از علم و دانش دیده از خدا مدد میجوید که خلق او را از این خواب گران، غفلتزدگی بیدار کند و به راه علمآموزی هدایت نماید.
«تحف اهل بخارا» یکی از بهترین آثار منثور ربع اول قرن ۲۰ شناخته شده است. این کتاب خواننده را با اوضاع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخی از کشورهای عالم، بخصوص اروپا آشنا میسازد. وی به هر کشوری که قدم مینهاد، پیش از همه از مکتب و دانشگاههای آن دیدن میکرد.
میرزا عبدالواحد مُنظِم سال ۱۸۷۵ در شهر بخارا زاده شد. در اوان کودکی والدین خود را از دست داد و از اینرو از سال ۱۸۸۲تا ۱۹۰۵ در منزل شریفجان مخدوم صدر ضیاء زندگی کرد. سالهای ۱۸۹۱-۱۹۰۷ در مدرسه لب حوض دیوانبیگی بخارا تحصیل کرد. بعد از ختم مدرسه، تا سال ۱۹۱۷ معلم و مدیر مدرسه بود.
منظم نخستین شخصی است که سال ۱۹۰۸ در شهر بخارا با همراهی دوستانش عینی، حمدی و مهری مکتب اصول جدید تأسیس کردند و با زمان مادری به اطفال تعلیم میدادند. او همچنین یکی از مؤسسان سازمان مخفی جدیدی «تربیه اطفال» در سال ۱۹۱۰ و شرکتهای جمعیتی و فرهنگی «بخارای شریف«، «برکت»، «معرفت» در بخارا میباشد.
در پی تعقیب حکومتداران بخارا وی در سال ۱۹۱۷ به شهر تاشکند میرود و تا سال پایان اقامت او یعنی ۱۹۲۰به عنوان یکی از رهبران جدیدان بخارا، حرکتهای ضدحکومتی را رهبری کرده و در اداره روزنامههای «اُچقُن» و «قُتُلوش» ایفای وظیفه میکند.
پس از سرنگونی امیر عالمخان در تاریخ ۲ سپتامبر سال ۱۹۲۰ و تأسیس جمهوری خلقی شوروی بخارا معاون رئیس جمهوری خلقی شوروی بخارا، نخستین ناظر معارف و ناظر بهداشت جمهوری خلقی شوروی بخارا بود.
طبق قرار شورای ناظران جمهوری خلقی شوروی بخارا ماه ژوئن سال ۱۹۲۲ به عنوان رهبر ۴۴ نفر از جوانان را برای تحصیل به آلمان میبرد. پس از بازگشت در سال ۱۹۲۴ در رشتههای طبع و نشر و آموزگاری خدمت نمود او شاعری خوش ذوق هم بود.
منظم تمام نادانی و جهالت مردم را دور ماندن از دین و دانش و از نداشتن مکتب میدانست و از اینرو، جوانان را به سوی آموزش علم و دانش که چشم انسان را میگشاید و شخص را از کفر و جهل میرهاند و در بهشت را به روی کس باز میکند، دعوت مینمود.
منظم نه تنها ادیب و دانشمند، بلکه خطاط معروف زمان خود بود که این هنر را از شریفجان مخدوم صدر ضیاء آموخته بود.
تاشخواجه اسیری سال ۱۸۶۴ در شهر خجند در خانواده ایشانخواجه که شخصی هنرمند بود، زاده شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش فرا گرفت و در سال ۱۸۸۲ برای ادامه تحصیل به شهر خوقند رفت. در طول ۸ سال تحصیل در خوقند، زبان روسی را نیز از فرا گرفت و از مطبوعات روسی و ترکی نیز بهرهور گردید. سپس به شهر خجند برگشت و در کنار سرودن اشعار، تا آخر عمر به کسب سنگ تراشی شغل ورزید. او در ۳ مارس سال ۱۹۱۶ چشم از جهان فرو بست.
آثار اسیری غالباً در قالب مثنوی، قصیده، غزل، قطعه، رباعی، دوبیتی و مخمّس است که در خصوص مسائل اجتماعی، آموزش و پرورش و ضرورت آموزش علوم جدید است. او پیوسته هموطنانش را به بیداری و هوشیاری، پرهیز از جهالت و بیدانشی دعوت نموده، آنها را وادار میسازد که چون گذشتگان بافرهنگ خویش علوم زمانه را فرا گیرند. وی همچنین مردم را دعوت مینماید که به اسلام ناب روی آورده و بر اساس تعلیمات آن، علوم زمان را از بر کنند.
صدیقی عجزی سال ۱۸۶۴ در سمرقند در خانواده حسنخواجه که مردی هنرمند بو به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی مدتی در مدرسه به تدریس پرداخت ولی بعد از آن کناره گرفت و دوره شبانه آموزش زبان روسی را ختم کرد و به کار مترجمی روی آورد.
در سال ۱۹۰۱ به سفر حج مشرّف شد. پس از زیارت خانه خدا مدتی در سفارتخانه روسیه در شهر جده عربستان مترجمی میکند. سپس راه مسافرت را در پیش گرفته، به قاهره میرود. سپس از شهرهای اودیسه، تفلیس، باکو، مسکو و پتربورگ نیز دیدن نموده، با وضع سیاسی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها از نزدیک آشنا میشود. در شهر تفلیس با معارفپروران آذری، شاعر علیاکبر صابر و سردبیر مجله «ملا نصرالدین» جلیل محمدقلیزاده آشنایی و دوستی پیدا میکند.
پس از بازگشت به وطن در موضع معارفپروری استوار ایستاده، به ترغیب و تشویق علم و دانش میپردازد. ابتدا در مکتب عبدالقادر شکوری فن زبان روسی را تدریس میکند. اندکی بعد در روستای حلوایی شهر سمرقند مکتب اصول جدید گشوده، به تدریس میپردازد. در این مدرسه علاوه بر کودکان، برای کلانسالان نیز دوره شبانه تأسیس نموده، به آنها نیز سواد میآموزاند. در این اثناء، با اغوای برخی از علمای ارتجاعی، مکتب اصول جدید او غیرشرعی اعلان شده، وی را کافر میگویند. سپس بااجازه ژنرال فرماندار ترکستان، مکتب روسی – محلی تأسیس کرده، ابتدا معلمی و بعداً مدیری آن را به به عهده میگیرد. پس از انقلاب در شهر سمرقند کتابفروشی «زرافشان» را تأسیس میکند.دیوان وی در سال ۱۹۱۴ در تاشکند چاپ شد. عجزی در ۱۶ ژوئن سال ۱۹۲۷ در سمرقند چشم از جهان فرو بست.
سیداحمدخواجه صدیقی عجزی یکی از بنیانگذاران ادبیات جدیده تاجیک و مؤلف داستانهای «انجمن ارواح» (۱۹۱۲)، «مرآت عبرت» (۱۹۱۲)، مجموعههای اشعار «گنجینه حکمت» (۱۹۱۴)، «عینالادب» (۱۹۱۵) و بسیاری اشعار دیگر است. مایه اصلی آثار این ادیب و معارفپرور، ترغیب آموزش علم و دانش، بویژه علوم جدید از طریق اروپا و روسیه، زبان روسی، افتخار به اجداد بافرهنگ خود، انتقاد از زمان خود، بویژه وضع ناگوار تعلیم و تربیت، شکوه از ظلم و استبداد استعمارگران و غیره است.
سیداحمد وصلی سال ۱۸۷۰ در شهر سمرقند در خانواده استا عظیم زده شد. پس از تحصیلات ابتدایی، در مدارس شهرهای سمرقند، بخارا و تاشکند تحصیل نموده و عمری به تدریس پرداخت. او یکی از آن شاعران و دانشمندان تاجیک است که به حمایت آموزش اصول جدید برخواسته بود. وی همچنین یکی از نخستین کاندیدها برای مکتب اصول جدید تاجیکی سمرقند بود که عبدالقادر شکوری تأسیس کرده بود. در سال ۱۹۰۳ او کتابی درسی با نام «بیانالحروف» برای مکتب نوشت.
سیداحمد وصلی از شاعران معارفپرور و پیرو سنت کلاسیکی بود و آثار ادبی او اساساً از غزل، رباعی، مخمس و دیگر انواع شعری عبارت است.
صدرالدین عینی میراث ادبی وصلی را «تقریباً چهار هزار بیت» گفته است .
آثار منظوم وصلی در دیوانهای «ارمغان دوستان» (تاشکند ۱۹۰۹) و «تحفهالاحباب» (تاشکند ۱۹۱۲) به طبع رسیده است. او همچنین مؤلف چندین رساله و مقالههای علمی میباشد. سیداحمد وصلی به تاریخ ۲۹ اکتبر سال ۱۹۲۹ فوت کرد.
احمدجان مخدوم حمدی که در کنار میرزا عبدالواحد منظم و صدرالدین عینی یکی از فعالان حرکت جدیدی در بخارا بود، سال ۱۸۷۵ در شهر بخارا به دنیا آمد. پدرش قاضی بود. او از نخستین کسانی بود که به همراه دوستانش منظم، عینی و مهری نخستین مکتب اصول جدید به زبان فارسی تاجیکی را در بخارا تأسیس نمود. همچنین در نشر کتابهای درسی، تأسیس سازمان «تربیه اطفال» و دیگر نهادهای فرهنگی جدیدان نیز نقشی بسزا داشت.
پس از واقعه کالیسوف در بخارا، وی به همراه گروهی از جدیدان به تاشکند پناهنده شد و در آنجا روزنامه «قُتُلوش» (نجات) را تأسیس نمود.
بعد از انقلاب بخارا ناظر تأمینات مادی و بعداً وکیل جمهوری مردمی شوروی بخارا در مسکو گردید.
حامدخواجه مهری که از دوستان و همفکران منظم، عینی و حمدی بود، در خانواده قاضی عبدالوهاب خوشنویس دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را نزد پدر آموخت. سپس در مکتب و بخصوص نزد داملاّ اکرامچه که یکی از مدرسان دانشمند و معارفپرور بود، علوم زمانش را فرا گرفت.
او در کنار اینکه معارف پروری معروف بود، شاعری خوشطبع نیز بود.
پس از به خاک و خون کشیده شدن جدیدان، به فرمان امیر عالمخان در تاریخ ۹ مارس سال ۱۹۱۸ وی در «ریگخانه» ارک بخارا به دار آویخته شد.
حاجی نعمتالله محترم در «تذکرهالشعرا»، افضل مخدوم پیرمستی در «افضلالتذکار فی ذکرالشعرا والاشعار» و صدرالدین عینی در «نمونه ادبیات تاجیک»، حامدخواجه مهری را شخصی فاضل، دانشمند و شاعری خوشطبع دانستهاند.
حاجی معین در تاریخ ۱۸ مارس سال ۱۸۸۳ در محله روحآباد سمرقند زاده شد. پس از ختم تحصیلات به سفر حج مشرّف شد. پس تحصیلات تکمیلی، ابتدا به روش سنّتی و سپس به سبک جدید، مکتبداری میکرد.
این ادیب معارفپرور تاجیک برای دانشآموزان نیز چند کتاب درسی از قبیل «راهنمای سواد»، «خوانش» و «راهبر سواد» تهیه نموده است.
حاجی معین تا هنگام آشنایی با محمودخواجه بهبودی و نمایشنامه «پدرکُش» او شعر میگفت، ولی بعد شعر را کنار گذاشت و به نمایشنامهنویسی روی آورد که «طوی» (۱۹۱۴)، «مکتب کهنه – مکتب نو» (۱۹۱۵)، «کوکناری» (۱۹۱۶)، «زن مظلومه» (۱۹۱۶) از این قبیلاند.
در سال ۱۹۱۶ حکومت روسیه پادشاهی او را به مردکاری (بیگاری) گرفت. بعد از بازگشت به وطن در اداره روزنامههای «محنتکَشلَر تاوُشی» و «زرافشان» به عنوان سردبیر ایفای وظیفه نمود.
بسیاری از آثار وی تاکنون چاپ نشده دارد که «قربانیان معارف»، «قربانیان جوانبازی»، نمایشنامه «بای و خدمتگار»، مجموعه مقالات «ترجمه احوال»، لغت «الفاظ متردافه» از آن جملهاند.
حاجی معین در ۲۴ ژانویه سال ۱۹۳۸ به جرم جاسوسی به ۱۰ سال زندان محکوم شد و سرانجام در ۲۱ ژوئیه سال ۱۹۴۲ در زندان سلیکومسکی استان پیرم روسیه درگذشت. بعدها در تاریخ ۲۸ سپتامبر سال ۱۹۶۳ او بیگناه دانسته شد.
ملا نذرالله لطفی در خانواده قاضی ملا فرهاد در شهر بخارا به دنیا آمد. او که از همدرسان شریفجان مخدوم صدر ضیاء بود، پس از ختم مدرسه در ولایتهای بایسون و کرکی به شغل دادستانی مشغول شد.
لطفی که یکی از فعالان حرکت جدیدی بود، پس از نمایش شکرانه جدیدان، همراه با صدرالدین عینی به ضرب ۷۵ دَرّه (شلاق) محکوم شد. در روز سوم اسارت، از آبخانه امیر بخارا به کمک سربازان روس فرار کرد، ولی جراحات او به اندازهای شدید بود که ۱۱ آوریل سال ۱۹۱۸در شفاخانه وفات کرد.
صدرالدین عینی که با ملا نذرالله لطفی آشنایی داشت، در «نمونه ادبیات تاجیک» از طبع لطیف او ستایش کرده است.
میرزا هئیت صهبا سال ۱۸۵۰ در میانکال سمرقند زاده شد. پس از اتمام تحصیل در مدارس بخارا تا آخر عمر تدریس کرد. این مرد حقیقتخواه و حقگو هرچند که از صاحبمنصبان دربار امارت بخارا بود، همیشه از نقصانهای حکومتداران انتقاد میکرد. همین حقگویی و حقپرستی و نوجویی و نوخواهیاش بود که سال ۱۹۱۵ با سفارش سفارتخانه روسیه توسط قوشبیگی بخارا تنبیه شد. پس از واقعه کالیسوف در سال ۱۹۱۸ در ارک بخارا محبوس و سپس به قبادیان تبعید و در همان جا کشته میشود.
میرزا هئیت صهبا یکی از شاعران معروف زمان و صاحبدیوان بود.
حاجی نعمتالله محترم در شهر بخارا متولد شد و در همان جا تحصیل نمود. ابتدا با تخلص «نازک» به زبان فارسی تاجیکی شعر میگفت. همزمان تذکرهای با نام «تذکرهالشعرا» تهیه نمود که یکی از منابع مهم ادبیات نیمه دوم قرن ۱۹و ابتدای قرن ۲۰ است.
محترم با حرکت جدیدان بخارا رابطه داشت. او قاضی ناحیه یکهباغ بخارا بود. در سال ۱۹۲۰ توسط اداره نظامی شوروی به شهادت رسید.
میرزا شاه فایض بخارایی متخلص به فایض سال ۱۸۹۰ در خانواده میرزابای آقسقال که مردی صراف بخارایی بود، متولد شد و در همان جا کسب کمال کرد. در اوایل سال ۱۹۱۴ برای طبابت به ترکیه و چند شهر اروپایی رفت.
با جوانبخارائیان دوستی و همفکری داشت. پس از واقعه کالیسوف توسط حکومتداران توقیف و در سال ۱۹۱۸ به شهادت رسید.
وی صاحب اشعار مرغوب و کتابخانه خوبی بود که کتابهای نادر آن کتابخانه به آتش کشیده شد.
قاضی سعیدجان مخدوم بخارایی متخلص به نظمی، که اشعار او را حاجی نعمتالله محترم، افضل مخدوم پیرمستی، شریفجان مخدوم صدر ضیاء و صدرالدین عینی ستودهاند، یکی از معارفپروران زمان خود بود و در محافل ادبی و شعر که در منزل صدر ضیاء برپا میگردید، شرکت فعال داشت.
نظمی که با جدیدان بخارا روابط قوی داشت، پس از نمایش شکرانه جدیدان در ماه آوریل سال ۱۹۱۸ از مقام قضاوت ناحیه وابکند بخارا معزول شد و پس از واقعه کالیسوف در ماه ژوئن سال ۱۹۱۸ به همراه قاضی عبدالصمدخواجه از بخارا به بلجوان تبعید گردید و پس از شش ماه در اوایل ماه نوامبر همان سال کشته شدند.
قاضی سعیدجان مخدوم بخارایی متخلص به نظمی، که اشعار او را حاجی نعمتالله محترم، افضل مخدوم پیرمستی، شریفجان مخدوم صدر ضیاء و صدرالدین عینی ستودهاند، یکی از معارفپروران زمان خود بود و در محافل ادبی و شعر که در منزل صدر ضیاء برپا میگردید، شرکت فعال داشت.
نظمی که با جدیدان بخارا روابط قوی داشت، پس از نمایش شکرانه جدیدان در ماه آوریل سال ۱۹۱۸ از مقام قضاوت ناحیه وابکند بخارا معزول شد و پس از واقعه کالیسوف در ماه ژوئن سال ۱۹۱۸ به همراه قاضی عبدالصمدخواجه از بخارا به بلجوان تبعید گردید و پس از شش ماه در اوایل ماه نوامبر همان سال کشته شدند.
ملا ابراهیم سعید کمالزاده جرأت که در شهر سمرقند زاده شد و در همان جا تحصیل کرد. او شاعری منتقد و حقگو بود. مجموعه اشعارش با نام «تحفهالاحباب» در سال ۱۹۱۷ در شهر سمرقند چاپ شد.
جرأت که یکی از جدیدان شهر سمرقند بود، در تاریخ ۱ اوت سال ۱۹۱۷ سازمانی با عنوان «اتفاق» تأسیس شد، به اتفاق عجزی سمرقندی عضویت در این جمعیت را پذیرفته و برای تأمین حقوق کاسبان و دهقانان تلاش میکرد.
از آثار جدیدان چنین برمیآید که آنان از وضعیت عقبماندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه و جهل و بیسوادی مردم خود سخت رنج میکشیدند و از اینرو خواهان بهبود وضع عامه، عدالت اجتماعی، رفع ظلم و ستم منصبداران دولتی محلی نسبت به مردم بودند.
در عرصه دینی نیز از اینکه علمای جاهل دین را به شکل نادرست به مردم معرفی میکردند، جدیدان سخت ناراضی بودند و از این بابت نیز تلاش میکردند تا اسلام واقعی و عدم مخالفت این دین را با علوم جدید و پیشرفت جامعه به مردم معرفی کنند. آنها از روشهای نادرست و غیراصولی آموزشهای دینی که روحانیون منفعتدار از آن دفاع میکردند، انتقاد شدید مینمودند. جدیدان سعی و کوشش به خرج میدادند تا تصویر درست و علمی از دین مبین اسلام را برای عامه پیشکش نمایند، تا اصول دین از خرافات زدوده شود.
در کل آنها روحیه خودشناسی بسیار بالای دینی، توأم با حس وطنپرستی، استقلالطلبی و خودآگاهی اجتماعی و ملی بودند.
جدیدان آموزش زبان روسی را جهت آشنایی با دستاوردهای علمی و تکنیکی روسیه برای ملت خود ضروری میدانستند. زیرا در عرصههای گوناگون علمی و تکنیکی آثار بسیار زیادی به این زبان موجود بود.
آنان به اروپای مترقی و پیشرفتهای آن توجه مینمودند و عقیده داشتند که دستاوردهای ممالک غرب نتیجه تکیه بر علم و فرهنگ گذشته شرقیان است.
اما در کنار آن، جدیدان نسبت به کشورهای سرمایهدار و پیش از همه روسیه نظر انتقادی داشتند و عامه را به خودشناسی و استقلالخواهی در مقابل مستملکهداران دعوت مینمودند.
جدیدان در محیط وحشتناک امارت بخارا و در اوج خَفَقان و استبداد برای رسیدن به آرمانهای انسانی خود کوشش میکردند. امیر و درباریان، بخصوص علمای متعصب با هر وسیله که میتوانستند، سعی میکردند جدیدان را در بین مردم بدنام کنند و حتی به بیدینی متهم مینمودند و افکار آنها را باعث تحریف و ویرانی دین میدانستند. اما افکار جدیدیه بر جامعه تأثیر خود را گذاشته و تدریجاً رشد کرد.
لازم به ذکر است، از آنجا که نظر حزب حاکم نسبت به جدیدیه منفی بود، در طول سالهای حاکمیت شوروی، این افکار از جانب عالمان جامعهشناس تاجیکستان به طور باید و شاید مورد پژوهش قرار نگرفته است. بنا بر نوشته خالق میرزازاده سالها بحثی میان دو گروه وجود داشت. گروه اول میگفتند که رویه جدیدیه پدیدهای مثبت بود که بر ادبیات و افکار عمومی تاجیک تأثیری بسزا داشت. گروه دوم عقیده داشت که جدیدیه جنبشی غیرانقلابی در تاریخ خلق تاجیک بوده است. آنها اصطلاح «معارفپروری» را به جای «جدیدی» به کار میبردند، حال آن که نام تاریخی این جنبش، نه معارفپروی، بلکه «جدیدی» است. عموماً این گروه نقش مثبت جدیدان و عقیده آنان را انکار میکردند . در دوایر رسمی، کتابهای درسی، دائرهالمعارفها و مطبوعات نظر گروه دوم غالب بود.
عالمان جامعهشناس تاجیکستان ب. غفوراف، ا.س. برگنسکی. ا.م. بهاءالدیناف، ز. رجباف و دیگران در آثار دهههای ۴۰ و ۵۰ خویش از اصطلاح «نسل دوم معارفپروران» جانبداری نموده، ادیبانی چون میرزا سراج حکیم، سعیداحمدخواجه عجزی را که قبلاً جدید میگفتند، «نسل دوم معارفپروری» شمردند. تنها عبدالرئوف فطرت و محمودخواجه بهبودی را جدید مینامیدند و خلاص که البته بعداً بعضی از آنها عقیده خود را تغییر دادند.
در زیر فشار شدید مقامات حزبی و دولتی و حتی عالمان و ادیبان متخصص جدیدیهای مانند خالق میرزازاده مجبور شدند که «ندامتنامه» و «کژاهه» بنویسند و اقرار کنند که جملگی آنچه گفتهاند اشتباه بوده است.
به این ترتیب در دهه ۴۰ و نیمه اول دهه۵۰ اکثر روشنفکران تاجیک، جریان جدیدیه را ضدمردمی محکم معرفی کردند و موجودیت نسل دوم معارفپروران را کاملاً انکار نمودند. هواداران این گروه در دهههای بعد نیز از جدیدیه انتقاد شدید نمودند. چنانکه، عبدالقادر منیازاف چنین نوشتهاست:
«جدیدیزم به عنوان جریان ایدلوژی ارتجاعی اصلاً در جهت منافع بورژوازی محلی و حتی فئودالی بود. شعار آنها تجدد، اما در عمل واپسگرا بودند، از اینرو گروهی ساده لوح و صادق که جانبدار منافع ملی بودند، بدون درک ماهیت اصلی جدیدیزم با این حرکت همراه شدند، مانند صدرالدین عینی که آن وقتها هنوز مبارزه طبقاتی را نمیدانست و نمیفهمید».
همچنین به عقیده ظریف رجباف «جدیدیها حتی یک اثر پرقیمت به وجود نیاوردهاند» .
صاحب تبراف هم اظهار نمود که «در عرفه انقلاب سوسیالستی اکتبر، معارفپروران که نام اصلی آنها جدیدان هم میباشد، در هیچ ساحه حیات سیاسی، اجتماعی، ایدیولوژی، مدنی و ادبی نقشی مثبت نداشتهاند» .
اما از نیمه دوم دهه ۵۰ به بعد در در کنار نظریه ضدجدیدیه، مقالاتی در مطبوعات به چاپ رسید که جنبش جدیدیه را مثبت ارزیابی کرد. اما در دهه ۹۰ و آزادی بیان در زمان شوروی و سپس در دوران استقلال تاجیکستان، نظر اکثر محققان و جامعهشناسان تاجیک نسبت به جنبش جدیدیه مثبت شد. برگزاری سمینار در شهر تاشکند با شرکت دانشمندان ازبکستان، تاجیکستان، آذربایجان و تاتارستان در ماه دسامبر ۱۹۸۸ و نشست جامعهشناسان تاجیک در ابتدای سال ۱۹۹۰، جنبش جدیدیه پدیده بزرگ فرهنگی و اجتماعی دانسته شد.
طی چند سال اخیر نیز جنبههای مختلف افکار جدیدیه توسط دانشمندان تاجیک از قبیلم. شکوری،م. رجبی، غ. عاشوراف، ا. سیفاللهاف، ر. هادیزاده، خ. میرزازاده و دیگران بررسی شده است.
مراکز ادبی
در اوایل سده ۲۰ میلادی، همانند دوران گذشته، شهرهای بزرگ بخارا، سمرقند، خجند، اوراتپه، نیز بیکگریها و شاهگریهای حصار، کولاب، بدخشان، درواز، قراتگین، قبادیان و غیره از مراکز ادبی معتبر تاجیکستان بود که شاعران و ادیبان بسیاری را در دامان خود پرورش دادهاند.
بخارا
شهر بخارا که از قدیمالایام از مراکز بزرگ فرهنگ تمدن آریایی است و در طول تاریخ بزرگان و عالمان بسیاری از آن برخاستهاند،، در این دوره به عنوان پایتخت امارت بخارا دارای مراکز ادبی بزرگی بود. عنبر، انور، عنقا، وحشی، گلشنی، عصامی، راقم، راجی، سودایی،، افقر، نجات، مسرور، تسلیم، قانع، قدسی، حامد، اسلم، شایق و دهها شاعر و ادیب دیگر از افتخارات این دورهاند.
ملا محمد شریف متخلص به عنبر از شاعران بااستعداد بخارا بود. قاری رحمتااله واضح، عبداللهخواجه عبدی، افضل مخدوم پیرمستی، حاجی نعمتالله محترم او را از دانشمندان زبردست زمان نامیدهاند. عنبر در انشاء قطعه تاریخ و معما استاد زمان بود. او در سال ۱۹۱۴ وفات کرده است.
ملا محمودخواجه بخارایی متخلص به افقر علوم رسمی زمانش را در بخارا فرا گرفت. سپس به زیارت کعبه مشرف گردید. اشعار بیشتر در قالب غزل، قصیده و مثنوی است. او پانزده مثنوی تحت عنوان «خمسه اَشَره» سروده که از بهترین نمونههای حکایات و روایات است که هر حکایت ۱۵ بیت میباشد.
ملا عبداللهخواجه متخلص به تحسین از اکابرزادگان بخارا بود. چندی در ناحیه وابکند منصب قضاوت را عهدهدار بوده است. در علوم ریاضی، حکمت، کلام و طبیعتشناسی بیمانند بوده است. عبداللهخواجه عبدی تحسین را «بسیار ذکی و سخندان، لطیفهگو، گشادهرو و شیرینزبان…» گفته است. دیوان اشعاری از او باقی مانده است.
ملا فتحالله بخارایی متخلص به عنقا در خانواده قاضی مسیحای بایسونی زاده شد. او یکی از شاعران بنام زمان خود بود. افزون بر این، خط نستعلیق را خوب مینگاشت و در علم موسیقی نیز مهارت داشت.
ملا تاجالدین متخلص به اسلم یکی از عالمان نکتهسنج و شاعران خوب زمان بود. در مدارس بخارا تدریس میکرد و سال ۱۹۰۹ مفتی بخارا گردید. در سال ۱۹۱۰ وفات کرده است.
سمرقند
در یکی دیگر از مراکز فرهنگی تاجیکان شهر زیبای سمرقند، شاعرانی چون صبحی، عبدالجبار، راجی، هادی، فکری، خطایی، تمهید و غیره زندگی کرده و آثاری خلق کردهاند.
میرزا نورالدین متخلص به هادی سال ۱۸۳۱ در شهر سمرقند متولد شد. ابتدا در زادگاهش و سپس در بخارا تحصیل کرد. پس از ختم مدرسه مدت چهار سال منشی دربار امیر مظفر منغیتی بود. سپس به زادگاهش برگشت و به مکتبداری اشتغال ورزید و به پسران و دختران در کنار خط و سواد، خطاطی را نیز تدریس میکرد.
به زبانهای فارسی تاجیکی و ترکی شعر میسرود. دیوان وی سال ۱۹۱۳ در شهر سمرقند به کوشش فرزندش فخرالدین راجی به طبع رسید. هادی «انوار سهیلی» (کلیله و دمنه) را به طور کامل به زبان فارسی تاجیکی به نظم کشید. وی به سال ۱۹۲۰ وفات یافت.
مسیحای تمهید سال ۱۸۹۱ در شهر سمرقند متولد شد و در مدارس زادگاهش کسب کمال نمود و در زمینههای تاریخ ادبیات، فلسفه و قوائد نظم فارسی تاجیکی و عرب معلومات فراوانی اندوخت.
صدرالدین عینی در «نمونه ادبیات تاجیک» نوشته است که: «پدر و اجداد تمهید همه شاعر و اهل ادب، فلغریالاصل و تاجیک صرفاند» . تمهید از جوانی شعرمیسرود. مؤلفان کتاب «سخنوران صیقل روی زمین» آوردهاند: «تمهید از منسوبان محفل ادبی سیداحمد وصلی و از مصاحبان و دوستان نقیبخان طغرل بوده، در باره حیات و ایجادیات وی خاطرههای بسی پرارزشی دارد. تمهید در خطاطی هم دست توانایی داشته و چند نوع خط قدیمی تاجیکی را هنرمندانه و خیلی پخته مشق میکند» .
ملا عبدالکریم سمرقندی متخلص به سپندی پس از آموزش ابتدایی در مدارس بخارا، به وطن برگشت و در مدرسه اُلغبیک سمرقند به تدریس اشتغال ورزید. در سال ۱۹۰۶ به همراه پسرش پسندی به زیارت کعبه شرفیاب گردید. وی در سال ۱۹۱۰ دیده از جهان فرو بست.
ملا عبدالرحیم سمرقندی متخلص به پسندی، که پسر شاعر سپندی بود، نزد پدر تحصیل کرد. او از شاعران صاحب دیوان زمان است. حاجی نعمتالله محترم در «تذکرهالشعرا» در باره پسندی مینویسد: «خصوصاً در فن اشعار بسیار صاحبذوق و به تحسین گفتار بغایت کثیرالشوق است. خط خوب و انشای مرغوب دارد» .
فخرالدین راجی که یکی از شاعران و خطاطان بنام بود، سال ۱۸۸۰ در سمرقند زاده شد. سال ۱۹۱۲ مدرسه شیردار سمرقند را ختم کرد و تا انقلاب اکتبر در محله سوزِنگران سمرقند با اصول جدید مکتبداری میکرد. او یکی از شاعران معارفپروری بود که موضوع اساسی اشعارش مکتب، معارف و آموزش و پرورش بود. شعرهایش در مجله «شعله انقلاب» چاپ میشد. او ۹۱ شماره این مجله را خطاطی کرده است.
خجند
شهر باستانی خجند در این دوره در کنار شاعران پرآوازهای چون تاشخواجه اسیری، شعرایی دیگر همچون قاری، فیاض، بهجت، معظمخان، زائر و دیگران را در دامان خویش پرورده است.
میرمحسین خجندی متخلص به قاری پس از آموزش ابتدایی، در مدارس بخارا تحصیل نمود. او سه بار به زیارت کعبه رفت. اشعار او از شهرت والایی برخوردار بود. حاجی نعمتالله محترم در تذکرهاش مینویسد: «این فقیر حقیر در حق ایشان به کدام وصف زبان فرسایم که زبان وصف نماید که به طواف کعبه قدرتش رسیده باشد، رنگینی عباراتش در سر گرانی است. حقیقت را بر ضمیرش جبههسایی» .
داملا حسن متخلص به زائر نیز یکی دیگر از شاعران شیرینسخن خجند است. قاری نعمتالله محترم در باره او چنین نوشته است: «سرحلقه ارباب سخن و پیر سخنسنجان زمان، پیشوای خجندیان داملا حسن است» .
میرزا عبدالله فیاض سال ۱۸۵۴ در شهر خجند متولد شد. در مدارس سمرقند تحصیل نموده است. او یکی از سخنوران سرشناس زمان خود بود. وفاتش به سال ۱۹۲۸ است.
سیدولی احراری سال ۱۸۷۴ در خِستیوَرْزِ خجند زاده شد و در مدارس خجند و بخارا تحصیل نمود. سال ۱۹۲۰ در زادگاهش مدرسهای تأسیس و در آنجا تدریس میکرد. او به سبک بیدل شعر میسرود.
معظمخان در سال ۱۸۳۳ در شهر خجند متولد شد. او یکی از شاعران صاحبدیوان زمان خود بود. موضوع اشعار او مختلف است. او سال ۱۹۱۷ در جِزَّخ وفات کرد.
اوراتپه
جوهری، دلشاد برنا، مشتری، عبدالرحیم، عزیز، مقبول، عزیزی و دیگران زاده این شهر فرهنگی میباشند.
دلشاد برنا سال ۱۸۰۰ در خانواده رحیمقل صوفی استروشنی به دنیا آمد. هنگام تصرف اوراتپه از جانب سپاه خوقندیان، خان خوقند امیر عمرخان، دلشاد را مانند دیگران همچون اسیر به خوقند برد. دلشاد از دربار فرار کرد و در خانه شخصی به نام تاشمخدوم پناه برده و با او ازدواج میکند.
دلشاد برنا بیش از ۵۰ سال مکتبداری کرد و به دختران و زنان بسیاری سواد آموزاند که در میان آنها شاعرههایی مانند خیرینساء، بحرینساء، عنبرآتون و طوطی نیز بودند.
او شاعره نامدار زمان بود. «منتخبالاشعار» و «تاریخ مهاجران» او تقریباً حدود ۱۲۰۰ مصرع اشعار پراکنده را در خود جای دارند که در آنها عقاید معارفپروری جایگاهی بسزا دارد.
این شاعره در «تاریخ مهاجران» خود در خصوص تاراجگریهای امیر عمرخان، تاریخ تسخیر آسیای میانه از جانب روسیه و حیات سیاسی و اجتماعی آن دوره حکایت میکند. دلشاد برنا در سال ۱۹۰۷ در خجند وفات کرد.
حبیباللهخان متخلص به مشتری سال ۱۸۹۳ در استروشن به دنیا آمد. آموزش ابتدایی را نزد پدر آموخت. سپس در مدارس زرگران و میر عرب بخارا تحصیل کرد و بعد به وطن برمیگردد. مدتی قاضی اوراتپه بود و سرانجام به سال ۱۹۳۵ وفات کرد.
ملا عبدالرحیم پس از آموزش ابتدایی در مدرسه خواجهجان اوراتپه تحصیل نموده است. در اشعارش غزل و قصیده جایگاه ویژه دارد. وفات او به سال ۱۹۰۹ اتفاق افتاده است.
عبدالعزیز استروشنی ابتدا نزد پدرش موسیخان که شعر میگفت، آموزش دیده سپس در مدرسه خواجهجان اوراتپه تحصیل نموده است. ستایش مرد دهقان که خود او یک عمر دهقان بود، یکی از موضوعهای اصلی اشعار اوست.
ملا محمدظفر مخدوم متخلص به جوهری در خانواده قاضی سیدمخدومخان استروشنی در سال ۱۸۷۲ به دنیا آمد. پس از آموزش ابتدایی در مدارس بخارا تحصیل نمود و سپس به وطن برگشت. در شعرهایش اساساً از میرزا عبدالقادر بیدل تقلید میکند.
ملا میرعبدالعظیم استروشنی متخلص به مقبول پس از تحصیل در مدارس بخارا به وطن برگشت و مفتی شد. در ااشعارش غزل و قصیده فراوان است. حاجی نعمتالله محترم در «تذکرهالشعرا» مینویسد که مقبول «در غزل و قصاید ید بیضانمای مُنکِران بود» .
بحرالدین عزیزی سال ۱۸۹۵ در استروشن زاده شد سواد ابتدایی را از پدرش که مردی شاعر بود، آموخت. سپس در مدرسه اوراتپه و از سال ۱۹۱۶ در مدرسه دیوانبیگی بخارا تحصیل نمود. پس از انقلاب اکتبر تا سال ۱۹۲۰ مدیر شعبه معارف خلق اوراتپه بود. اشعار پیش از انقلاب او به سال ۱۹۱۷ در تاشکند به طبع رسید.
ملا ادریسخواجه استروشنی متخلص به راجی در خانواده ملا نبیرهخواجه که مردی فاضل و شاعر و با تخلص توفیق شعر میگفت، به سال ۱۸۸۰ دیده به جهان گشود. به گفته صدرالدین عینی «او از مقتدرترین معاصران خود بود» . او از شاعران معروف زمان خود بود و به سال ۱۹۱۹وفات کرد.
از راجی دو اثر باقی مانده است. یکی «تذکرهالخطاطین منظومه»، که در باره خطاطان مشهور گذشته و معاصر بخارا و استروشن معلوماتی دقیق میدهد. دیگری «بیاض راجی» است که سال ۱۹۰۷ در کاگان بخارا به چاپ رسید.
بدخشان
مخفی بدخشانی، شاهفتور، هجری، جرمی، ولی، ملا شمشیر وخانی، ربابی، عادل شغنی، ملا دولتشاه، میرزا عباد از شعرای صاحبنام این مرکز فرهنگی و ادبیاند.
شاهفتور محبت شاهزاده سال ۱۸۶۹ در روستای پارشنو شغنان در خانوادهای اهل سواد و معالعه زاده شد. تحصیلات ابتدایی و خطاطی را از پدر آموخت. پس از اتمام تحصیلات دبیر حاکم شغنان شد. پس از آنکه حکومت پادشاهی روس برای بدخشانیها مکتب تأسیس کرد، معلمی آن به شاهفتور واگذار شد. او به سال ۱۹۵۹ در روستای سِنْدیو ناحیه راشتقلعه وفات کرد.
از شاهفتور محبتشاهزاده دو بیاض باقی مانده که بیاض اول تماماً غزلیات و بیاض دوم ۱۳ مُسَمّن (۴۲۴ بیت)، ۲۱ مخمس (۴۸۹ بیت)، ۱۵ قصیده (۲۶۱ بیت)، ۳ غزل (۴۶ بیت) را که در مجموع ۱۱۱۰ بیت را تشکیل میدهد، فرا گرفته است.
او با همکاری سلیمان قربانمحمدزاده (آخوند سلمان) اثری تاریخی با نام «تاریخ بدخشان» در چهار فصل تألیف نمود. فصل اول تاریخ دوره پیش از حاکمیت عبدالرحمانخان (حاکم بدخشان)، فصل دوم دوره حاکمیت عبدالرحمانخان پسر قبادخان (۱۷۹۲-۱۸۱۴)، فصل سوم دوره حاکمیت افغانستان و فصل چهارم دوره حاکمیت پادشاه روسیه نیکلای را در بر میگیرد.
ملا اسماعیل بدخشی متخلص به هجری که زاده بدخشان است، در خوقند و بخارا تحصیل نمود. وی آثار خود را که اساساً عبارت از غزل است، به پیروی از مولانا جلالالدین بلخی، حسن دهلوی، کمال خجندی و حافظ شیرازی سروده است.
در خصوص هنر، دانش، شاعری و خطاطی هجری میرزا سلیمبیک سلیمی، قاری رحمتالله واضح، افضل مخدوم پیرمستی معلوماتی جالب دادهاند. از جمله پیرمستی چنین مینویسد: «هجری تخلص فضایلمآب حقایقپناه، کمالاتاکتساب معارفدستگاه، حلاّل مشکلات علوم عربیه، کشاف مغضوبات فنون ادبیه، بلبل گلستان سخنرانی – ملا اسماعیل بدخشانی است… در جامع خطوط، خصوصاً نستعلیق و ثلث زبردست روزگار و سرآمد فضلای دیار است» .
ملا شمشیر وخانی سال ۱۸۳۵ در روستای زُمُدْگِ ناحیه وخان در خانواده مردی دهقان به نام روشن زاده شد. سال ۱۹۵۵ در سن ۱۲۰ سالگی وفات کرده است. از او بیاضی باقی مانده که عبارت است از غزل، مخمس و دیگر انواع شعر. ملا شمشیر وخانی همچنین رسالهای به نثر در خصوص ترتیب و نظام و قوانین تقسیمات و استفاده از آب و زمین در عهد حاکمان افغانستان و روسیه پادشاهی در بدخشان تألیف نموده است.
شاهسعیدمحمد جرمی که زاده جرم بدخشان است، همراه پسرش ولی جرمی که او هم شعر میگفت، به خاطر تحصیل علوم و سیاحت و تجارت چند مدت در سمرقند به سر بردهاند. اشعارشان در بیاضها بسیار است.
کولاب
حاجی حسین کنگُرتی، بسمل، عجزی، ذره، مضراب، لقا، ملابرهان ختلانی، میرزا رجب، بابایونس خدایدادزاده از معروفترین سخنوران این دیارند.
حاجی حسین کَنگُرتی سال ۱۸۶۸ در روستای قرقمیش کنگرت در خانوادهای ثروتمند زاده شد. پس از تحصیلات ابتدایی در مدارس تورسونجان و رشید بخارا علوم زمانش را از بر نموده است. بعد از تحصیل به زیارت حج مشرف گردید و مدت سه سال در عربستان به سر برد. سپس از ایران و هندوستان و چند کشور اروپایی دیدن نمود. بعداً به زادگاه خود برگشت و در مدرسه کنگرت فقه و صرف و نحو عربی را تدریس میکرد.
وفات او به سال ۱۹۱۷ بوده و مرقدش در مزار حضرت مولوی کنگرت میباشد.
حاجی نعمتالله محترم در «تذکرهالشعرا»ی خود از حاجی حسین کنگرتی که شاعری معروف و صاحبدیوان و خطاطی چیرهدست بود، چنین یاد کرده است: «حاجی تخلص سخنسنج والافطرت و نکتهرس نازکطبیعت، دریادل صنایعضمیر، قلمزن بدیعپرداز، نگارنده مبانی و نگارستان معانی ملا محمدحسین ختلانی است. تحصیل علوم به نزد اساتید دارالفاخره (بخارا) پیکی گردیده، به هر کوچه در رسیده، ابواب فتوح را در حرب به روی خود گشاده، از هر خرمنی دانه ربوده. پس از آن به وطن خود طرح اقامت انداخته، در آنجا بین اکابر و اصاغر اعتبار تمام یافته، اشعار خود را به ترکیب دیوان کشیده، در مطبعه تاشکند به زیور طبع رسیده…» .
آثار او عبارت است از غزلیات، مسدسات، مخمسات، قصاید، مرثیههای تاریخها، رباعیات، نامههای منثور و منظوم، منظومههای «وسیلهالنجات»، «دبستان عبرت»، «تاریخ جوده»، مثنوی «کامدی و مدن»، یک اثر تاریخی «منتخبالاخبار فی طبقات سلاطین»، رساله «خطوط اشکال اسلامیه» و غیره.
سال ۱۹۱۲ در شهر تاشکند کلیات آثارش به طبع رسیده که شامل ۶۵۰۰ بیت است.
ملا برهان متخلص به بسمل که یکی از دانشمندان و شاعران شناخته زمانش بود، پس از تحصیل ابتدایی در زادگاهش در مدارس بخارا تحصیل علم نموده در مدرسه سرمزار آن شهر تدریس کرده است.
افضل مخدوم پیرمستی در «افضلالتذکار فی ذکرالشعرا والاشعار» خود در باره بسمل چنین مینویسد: «بسمل اسم سامیاش ملا برهان است. مکتب او دارالفاخره (بخارا)، موالد او خاک پاک ختلان، مردی است ملیحگفتار و بلیغبیان و لطیفهسنج و نکتهدان.. خصوصاً حقایق و تدقیقات ابوالمعانی (بیدل.) از زبان معنیترجمانش موقوف… تولاب را از فیض حضورش استفاده و اصحاب را از صحبت پرنورش استفاده. با قصیر کمالات ظاهری موصوف و به ملاحت اشعار و طراوت گفتار معروف… مقلد و متبوع رویه میراز عبدالقادر بیدل است» .
ملا ذاکر ختلانی متخلص به ذره پس از تحصیل ابتدایی در مدارس بخارا، علوم زمانش را از بر نموده، در علم به پایه بلند رسیده و مفتیگری و مدرسی میکرد. او میان دانشمندان از شهرت والایی برخوردار بود.
افضل مخدوم پیرمستی دائر به او چنین معلوماتی میدهد: «الآن به منصب تدریس سترگ و پایه بزرگ افتای دارالفاخره بخارا مفتخر است. مشارالیه از مشاهیر افاضل زمان و ممتازالاماصل و اقران است» .
حاجی نعمتالله محترم خبر داده که: «در اثنای تدریس مدرسه تورسونجان در سنه ۱۳۳۴ به دارالبقا شتافت» . یعنی اینکه ذره به سال ۱۹۱۵ وفات کرده است.
ملا عبدالرحیم ختلانی متخلص به عجزی پس از تحصیل مدارس بخارا در آنجا به تدریس اشتغال ورزید. وی مردی فاضل و شاعری هوشمند بود.
افضل مخدوم پرمستی درباره او چنین گفته: «عجزی تخلص صبح صادق سپهر شیرینبیان ملا عبدالرحیم ختلانی مدرس، مردی است حلیم و صاحب وضع سلیم. ذهنش مشقب معنی دقیق، در خوی حسنالخلق و در خلق بسیطالوجه و خلیق و متفضل و مسبق و افضال هر قدر گمان رود، فنون از آن است» .
مضرابخان که مدتی چند حاکم کولاب بوده است، مردی فاضل و شاعری خوشبیان نیز بوده است. عبداللهخواجه عبدی در «تذکرهالشعرا»ی خود درباره مضرابخان چنین گفته: «بسیار مرد فاضل و به صنایع بیشمار عالم و کامل بوده است… طبع خوش و شعر مرغوب میگفته» .
بابایونس خدایدادزده سال ۱۸۷۰ در روستای کاسهتراشان ناحیه سویت کنونی متولد شد. هنر کراوغلیسرایی را ازکوراوغلیسرای معروف میرزا قرباناف آموخته است. او به خاطر اجرای سرودهای شورانگیز و ضدحکومتیاش به تعقیب بیک بَلْجوان گرفتار شده به خجند، فرغانه، خقند، تاشکند و سمرقند هجرت نموده است. سال ۱۹۱۶ به حیث مردکار از جانب حکومتداران به روسیه فرستاده شده و سال ۱۹۱۹به وطن برمیگردد. اشعارش به سبک اثرهای آفریده شده در تربیه کوراوغلیسرایان تاجیک سهم بالغ دارد.
حصار
در میان شعرای معروف این حوزه ادبی میتوان از بنده، غمگین، کریم دیوانه و کامل را نام برد.
داملا امامالدین حصاری متخلص به بنده پس از آموزش ابتدایی به بخارا رفته در نزد قاضی عبدالشکور آیت-پدر شریفجان مخدوم صدر ضیاء که یکی از فاضلان زمان بود، تحصیل کرده است. پس از ختم مدرسه مدتی در ناحیه قراقول به شغل قضاوت پرداخت. سپس در مدرسه بخارا به تدریس اشتغال ورزید.
او بخصوص در علوم فقه، فلسفه، حکمت، ریاضیات، تاریخ و اصول دین دانش فراوان داشت.
عبداللهخواجه عبدی، بنده حصاری را چنین وصف کرده است: «مشارالیه مردی باغیرت و حرمت، بسیار فاضل و باجرأت است. گاه گاهی بنابر انبساط طبیعت میلان اشعار داشته علم فصاحت و بلاغت را میافراشته» .
پس از انقلاب این مرد فاضل به زندان انداخته شد و در حدود سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ وفات کرده است.
ملا محمدشریف حصاری متخلص به غمگین از شاعران دیگر این منطقه بود که در مدارس بخارا تحصیل نموده است. حاجی نعمتالله محترم در «تذکرهالشعرا»ی خود در باره او مینویسد: «غمگین تخلص نهال نوخیز گلستان خوشگفتاری و تازهنخل سرریز بوستان معنینگاری ملا محمدشریف حصاری است. مشارالیه از مسقطالرأس خود به دارالفاخره (بخارا) شتابان و قوت فکریاش در میدان سعی صاحبجولان» .
عبدالکریم قربان متخلص به کریم دیوانه که یکی از شاعران معروف خلق تاجیک محسوب میشود، سال ۱۸۷۸ در روستای جُرَّک حصار زاده شد و به سال ۱۹۱۸ در همان جا وفات کرد. او به شهرهای دهنو، ترمز، شهرسبز، بخارا، سمرقند و خوقند و غیره سفر کرد.
اشعار کریم دیوانه بیشتر در مزمت حکومتداران وقت – حاکم، میرشب، قاضی، رئیس، امین بازار و غیره سروده شده و بارها به تعقیب آنها گرفتار گردیده است. حتی در سال ۱۹۱۰ میر حصار حکم قتل او را صادر کرد.
کامل سال ۱۸۳۱ در ناحیه فیضآباد بیکگری حصار زاده شد. در سن ۱۲ سالگی به خوقند رفت و در آنجا سواد فارسی و عربی را آموخت. سپس در مدرسه میر عرب بخارا علوم زمانش را فرا گرفت.
او شاعری صاحبدیوان بود. عبداللهخواجه عبدی، افضل مخدوم پیرمستی، میرصدیق حشمت، حاجی نعمتالله محترم در تذکرههایشان به شخصیت کامل و اشعارش بهای بلند دادهاند.
قاضی شفق، زاده سرزمین قبادیان و از شاعران مشهور زمان و چند سالی قاضی ولایت قبادیان بود. او بر غزلیات سعدی، جامی، بیدل، شاهین، افصح، داعی و دیگر بزرگان کلاسیک ادب فارسی تاجیکی مخمس بسته است.
درواز
مهجور، غَبرا، بحری دروازی، وحشی، کامل دروازی، مسلک، فطرت، شمسالدین، محزون، خاکی، غافل، عِزّت، عاری، مظلوم، مولوی، هجری، حسینی، مغمون، لقا از شعرای بنام این مرکز ادبی محسوب میشوند.
میرزا محمدلقا متخلص به لقا که یکی از شاعران معروف محسوب میشود، سال ۱۸۷۵ در روستای یاگید ناحیه درواز در خانواده دهقانی با نام نادرشاه متولد شد. وی نزد معلمی با نام ملا خواجهداد از روستای روناو معلومات ابتدایی را فرا گرفت. بعداً شعر و شاعری و خوشنویسی را از شاعر محمدمراد غافلی آموخته است.
لقا نخستین دیوان خود را در سال ۱۹۱۰، در سن ۳۵ سالگی منتشر کرد. این دیوان عبارت است از دیباچه، ۴۳۱ غزل، ۱ مخمس، ۱ الفنامه، ۵۵ رباعی، ۱ ساقینامه، ۳ مناجات، ۸ قطعه که در مجموع ۲۲۵۰ بیت را تشکیل میدهد. موضوع اصلی آثار شاعر تربیتی و اخلاقی است.
ملا صدرالدین متخلص به محزون که صاحب سه دیوان اشعار است، در خانواده یکی از شاهزادگان درواز به نام جلالالدین متولد شد. همراه خانوادهاش ابتدا به چارجو و سپس به بخارا رفت و در آنجا علوم زمانش را فرا گرفت. حاجی نعمتالله محترم و شریفجان مخدوم صدر ضیاء از اشعار زیبای او وصف کردهاند. صدر ضیاء در «تذکار اشعار» خود مینویسد: «به رنگ مولانای جام سه دیوان مشتمل بر انواع اشعار به اتمام رسانیده بود که چندی به دست راقم امانت بود، که همه اشعارش خوب و زیبا بوده، اکثر اشعار متقدمین را جوابهای برجا گفته» .
سیدخواجه متخلص به مهجور یکی دیگر از شعرای صاحبدیوان این منطقه است که در خانواده مردی بافرهنگ به نام حامدخواجه نام که با تخلص واله شعر میگفت، در روستای وَخْیای طویلدره زاده شد. پس از آموزش ابتدایی، در مدارس بخارا تحصیل نمود. او در سال ۱۹۰۸ وفات کرده است.
عبداللهبیک بزرگخواجه متخلص به مظلوم که پسر مهجور شاعر و نبیره واله شاعر بود، در روستای وخیای طویلدره زاده شد. در زادگاهش تحصیلات ابتدایی را ختم کرد و سپس در مدارس بخارا تحصیلات خود را کامل کرد. او یکی از شاعران صاحبدیوان مرکز ادبی درواز بود که در سال ۱۹۲۰ وفات یافتهاست.
غافل متولد روستای یاگید درواز بود. دیوانی ناقص از او شامل مثنوی «قصه جنگ دختر قیصر روم»، ۴۲ غزل و ۸ مخمس از او باقی مانده است.
غبرا که مدتی چند در قراتگین در مسند توقسباچی اشتغال ورزیده است، یکی دیگر از شاعران صاحبدیوان درواز است که در غزل پیرو خواجه حافظ بوده است. دیوان اشعار او مشتمل بر ۷۵ غزل، ۹ مخمس، ۱ قصیده، ۱ مسمن، ۲۲ رباعی و ۲ مثنوی و در مجموع ۱۱۲۹ بیت است.
ملا یارمحمد متخلص به یاری و معروف به ملایار ونجی سال ۱۸۳۹ در خانواده ملا ملوک زاده شد. سواد ابتدایی را در زادگاهش کسب نمود. چندی در دربار شاه درواز به عنوان دبیر خدمت کرد و سپس در مدارس بخارا تحصیل علم نمود. پس از تحصیل به زیارت خانه خدا مشرف گردید و بعداً به زادگاه خود روستای غمایک ونج برگشت.
ملایار ونجی یکی از شاعران در بین خلق معروف منطقه بود که اشعارش را هم به زبان ادبی فارسی تاجیکی و هم به لهجه محلی سروده است. ایجادیات او متنوع بود که ذم و انتقاد جایگاه خاص دارد.
عبدالحق عبدالحی متخلص به بحری دروازی سال ۱۸۶۰ در خانواده مولانا عبدالقهار در روستای سنگیونی درواز به دنیا آمد. تا سن ۱۵ سالگی نزد پدر، و سپس نزد یکی از عالمان آن روزگار مخدوم اعلم، علوم زمانش را فرا گرفت. سال ۱۸۸۱ به بخارا رفت و مدت ۱۰ سال در مدرسه کوکَلْتاش ادامه تحصیل نمود. سال ۱۸۹۱ به وطن برگشت و سرانجام در سال ۱۹۱۵ به دار باقی شتافت. او اشعار زیاد و زیبایی سروده است.
ملا وفا متخلص به وحشی زاده درواز و پرورده مدارس بخارا بود. این دانشمند علوم مختلف و شاعر شیرینسخن سال ۱۹۱۴ در بخارا فوت کرده است.
تذکرهنویسانی مانند عبداللهخواجه عبدی، افضل مخدوم پیرمستی، میرصدیق حشمت، حاجی نعمتالله محترم و صدرالدین عینی از وحشی به عنوان عالم و شاعر صاحبنام یاد کردهاند. از جمله حاجی نعمتالله محترم در «تذکیرهالشعرا»ی خود نوشته که: وحشی «از جمله افاضل دیار و مقوله و علمیه بلنداشتهار در تدقیقات منطقه واحد و در تحقیقات فلسفه فرید است» .
لطفالله فطرت پس از تحصیل ابتدایی در درواز، به بخارا رفت و در مدارس آنجا تحصیل نمود. از اشعار خود و چند تن دیگر دو بیاض مرتب ساخت که یکی از آنها سال ۱۹۱۰ در شهر تاشکند به طبع رسید.
شمسالدین دروازی نیز در مدارس بخارا تحصیل علم کرده است. تذکرهنویسان افضل مخدوم پیرمستی و حاجی نعمتالله محترم شعر او را نیکو گفتهاند.
میرزا اولیا حسین دروازی متخلص به مغمون زاده روستایکیوران و دارای اشعار زیبا میباشد.
قراتگین
در میان شعرای قراتگین، نسیمی، بخاری، خوندل، عبدالحی، عابددین محمد بیش از دیگران شهرت داشتند.
عبدالحی چهارمغزکی که از شاعران صاحبدیوان است، سال ۱۸۶۹ در روستای چهارمغزک ناحیه دربند متولد شده است. اشعار به جا مانده او عبارت است از ۱۷۰ غزل (۷۶۵۰ بیت)، ۱۶ مخمس (۱۰۰۵ بیت)، ۱ مناجات (۱۵ بیت)، ۱ موعظه (۱۲ بیت)، ۷۴ رباعی و دوبیتی، ۳ قطعه که در مجموع ۸۸۳۸ بیت را تشکیل میدهد.
محیالدین شاه قراتگینی متخلص به بخاری یکی دیگر از شاعران صاحبدیوان این منطقه و از خاندان شاهان قراتگین و شاعر شیرینزبان زمان خود است.
میرزا ابوسعید میرزا یوسفزاده متخلص به نسیمی زاده روستای حصارت هایت بود. اشعارش اساساً از غزل، قصیده، مخمس عبارت است.
صالح بدل که زاده دهه خُفَک غرم بود، با تخلص خوندل اشعار زیبایی آفریده است.
عابدالدین محمد سالهای ۱۸۷۳-۱۹۳۳ در روستای آسیابدار میزیست که از او بیش از ۱۰۰۰ بیت باقی مانده است.
مرکز ادبی سرگه زرافشان
طغرل، تمهید، احمد میرامینزاده و… پرورده این دیارند.
نقیبخان طغرل احراری که یکی از بزرگترین شاعران غزلسرای قرن ۲۰ تاجیک میباشد، ۲۶ مارس سال ۱۸۶۵ در روستای زاسون ناحیه عینی در خانوادهای ثروتمند و فرهنگی زاده شد. سواد ابتدایی را نزد عبدالجبار شاعر ارمیتنی فرا گرفت و سپس در مدرسه طلاکاری شهر سمرقند علوم رسمی زمان را آموخت. بعداً در مدارس بخارا دانش خود را تکمیل کرده و به زادگاهش برگشت و به کار و ایجادیات اشتغال ورزید.
پس از پیروزی انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ با حکومت شوروی همکاری میکند و ۲۸ ژوئن سال ۱۹۱۹در نتیجه تهمت با فرمان سردار یکی از دستههای سربازان سرخ شتینین به قتل میرسد.
نمونه آثار طغرل بار نخست به سال ۱۹۱۶ در مطبعه کاگان بخارا با نام «دیوان تغرل احراری» به طبع رسید.این دیوان شامل ۳۰۳ غزل (۵۶۳۴ مصرع)، ۱ مستزاد (۳۲ مصرع)، ۹ مخمس (۳۰۵ مصرع)، ۳ مسدس (۱۳۲ مصرع)، ۱ ترجیعبند (۶۶ مصرع)، ۸ قصیده (۵۷۰ مصرع)، «فراقنامه» (۱۱۲ مصرع)، شعری برای سدوروال ولایت کیش (۱۰ مصرع)، «ساقینامه» (۱۳۶ مصرع) و یک مثنویای در باب طبع دیوانش (۱۰۶ مصرع) و در مجموع ۷۳۳۵ است.
نقیبخان طغرل «ساقینامه»اش را در پیروی «ساقینامه» میرزا عبدالقادر بیدل سروده است. «نوروزنامه» بر اساس تجارب دهقانی پیدا شده است. قسمت اعظم قصاید شاعر موضوعهای پند و اخلاق را فرا گرفته، سیمای اهل ادب را منعکس مینمایند. غزلهایش دربرگیرنده کل مضمون و موضوعهای فلسفی و اخلاقی و عشقی و اجتماعی میباشد…
احمد میرامینزاده سال ۱۸۷۹ که در مسچاه کوهی زاده شد، در کودکی یتیم گردید و به تاشکند میرود. در سالهای ۱۹۱۰-۱۸۹۷ در مدارس سمرقند و بخارا تحصل علم میکند. سپس به زادگاه خود برگشته، به کار و نوشتن آثار خود مشغول میشود. دیوان اشعارش بیش از سه هزار بیت را در بر دارد. موضوع اشعار او مختلف بوده و در غزل از میرزا عبدالقادر بیدل پیروی نموده است.
آداب و سنتهای فرهنگی
بهترین راه فراگیری یک فرهنگ حضور در آن فرهنگ و صرف وقت با مردم، شناختن آنها و دقت در چگونگی روابط و رفتارشان میباشد.
برای شناخت مردم تاجیکستان باید دانست که تاجیکها در کل، خیلی صمیمی و مهماننواز هستند.
تاجیکها یک همسره هستند و چند نسل خانواده به عنوان یک خانواده بزرگ زیر یک سقف زندگی میکنند. برای تاجیکهای سنتی جدا شدن از فامیل و زندگی جدا غیر قابل تصور است و این نوع جدا شدن به معنی مصیبت بزرگی تلقی میگردد. در گذشته آنها در یک اطاق بزرگ زندگی کرده و در یک تشک دراز که طول آن مطابق با فاصله بین دو دیوار اطاق بود استراحت میکردند. اما امروزه تنها در منطقه خودمختار کوهستان بدخشان این سنت را حفظ کردهاند. تاجیکهای دیگر مناطق امروزه اطاقهایی جدا برای یک خانواده کوچک در بین یک خانواده بزرگ دارند.
فرهنگ و رسوم و سنتهای ایرانی در تمامی شئونات زندگی مردم تجلی دارد. از نظر مذهبی نیز وابستگیهای عمیقی با ایران وجود دارد و اغلب آداب و سنتهای آنان نظیر ایران است.
گفتنی است با توجه به تشابه فرهنگ و زبان فارسی دو ملت برخی کلمات مشابه در ایران معنی متضادی دارند. مثلاً «غلط کردن» که به معنی «اشتباه کردن» معنی میدهد، یا «آش» که به معنای «پلو» است، یا «خفه شدن یا کردن» به معنی «آزردهخاطر شدن یا کردن»، «کمبغل» به معنی «فقیر» و «پَگاه» به معنی «فردا» است. به کره «مسکه» و به گوجهفرنگی «پامیدُر» میگویند که در گیلان نیز همین نام را داراست که از روسی گرفته شده است.
در تاجیکستان اگر دو قلویی پسر به دنیا بیایند نام آنان را حسن و حسین میگذارند و اگر این دو قلو دختر باشند فاطمه و زهرا نام میگذارند.
به مناسبت همسالی با پیامبر اکرم (ص) افرادی که به سن ۶۳ سالگی میرسند جشن باشکوهی برپا میکنند.
عید نوروز، عید قربان و عید فطر در تاجیکستان و دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی باشکوه برگزار میگردد و پس از استقلال تاجیکستان این اعیاد تعطیل رسمی اعلام شدهاند.
نوروز در جمهوری تاجیکستان
جشن نوروز که از زمانهای قدیم یکی از بزرگترین جشنهای ایرانیان بوده و قبل از اسلام نیز برگزار میگردیده است، بعد ازدوره اسلامی نیز به عنوان سنتی مفید ادامه یافته و در آن بازیهای سنتی، موسیقی و نمایشنامه، هنرهای خیابانی و غیره به نمایش گذاشته میشود.
تاجیکان از قدیمیترین مردم ایرانینژاد و فارسیزبانند که در فلات گسترده آسیای مرکزی اقامت داشته و در رشد تمدن جهانی سهم بزرگی دارند. گذشتههای تاریخی و فرهنگی مشترک آنان با ایران از پیوندهای استوار فرهنگی این کشور با ایران به شمار میرود. عناصر این مشترکات فرهنگی، مراسم و عیدهای مردمی است و عید نوروز از شکوهمندترین و والاترین آنهاست.
نوروز در جمهوری تاجیکستان از روزهای ملّی و تعطیل است. در مراسم نوروزی که در پایتخت کشور – شهر دوشنبه برگزار میگردد، نمایندگان تمامی اقشار جامعه، رئیس جمهور و اعضای حکومت و مهمانان شرکت مینمایند. در سراسر شهر و نواحی کشور تقریحگاه و فروشگاههای نوروزی، نمایشگاه و برنامههای موسیقی، محافل شعر و ادب برپا میگردد.در دوران شوروی نوروز رسمیت نداشت، اما علیرغم این، سنن تاریخی و ملی نوروز طی این مدت میان مردم تاجیک به گونه شگرفی حفظ گردید و نوروز به عنوان آغاز بهار و سال نو، احیاء و بیداری زندگی، آغاز موسم کشاورزی و… تجلیل میگردید.
مراسم خانهتکانی و ترمیم و سمنوپزان
تزیین منزل، نظافت باغچه و خیابانها، نشاندن درخت و چمن و گل از سنتهای قدیم تاجیکان میباشد. قبل از فرا رسیدن سال نو عیادت از پدر و مادر، دوستان، بیماران و همچنین زیارت مزار نیز از سنن ملی این مردم محسوب میگردد.
از ویژگیهای دیگر نوروز در تاجیکستان آماده نمودن انواع نان، غذا و شیرینی میباشد. مهمترین شیرینی نوروزی که یک نوع رمز نوروز شمرده میشود، «سَمَنک» است. «سَمَنک» تنها در ایام نوروزی پخته میشود که آن را در افغانستان «سُمَنَک» و در ایران «سَمَنو» میگویند. سمنکپزی یکی از مراسم زیبای مردمی در تاجیکستان است.
نوروز برای تاجیکان عید مردمی است، از اینرو مردم هر گذر و محله در یک ضیافت جمع شده، آواز میخوانند، پایکوبی میکنند، مسابقات ورزشی و بازیهایی برای کودکان ترتیب میدهند. هر خانواده نان یا شیرینی و میوه برای دسترخوان میآورد.
اینگونه تدارکات در روستاها نیز ترتیب مییابد، با این تفاوت که در روستاها مراسم نوروز در دشتها، کنار رودها و کوهپایهها و دامنههای کوه برپا میشود. مردم، چه کوچک، چه بزرگ، لباسهای نو در بر کرده، صبح نوروز ابتدا نماز جماعت را برپا میکنند و سپس به زیارت اهل قبور رفته، با قرائت سورههایی از قرآن مجید روان درگذشتگان را شاد میکنند.
مردم در میدان مرکزی روستا، یا جایگاهی فراخ و خوشمنظر و خوش آب و هوا تجمع کرده و با نواختن موسیقی به رقص و پایکوبی مشغول میشوند. مسابقه ورزشی برای جوانان ترتیب داده میشود که بویژه کشتی پهلوانان بسیار جالب توجه است و در آن جوانان لیاقت و شجاعت و هنرهای خود را به نمایش میگذارند. یکی از ورزشهایی که بسیار برای مردم این نواحی جالب توجه است، مسابقه «بُزکِشی» میباشد که این ورزش بخصوص در ایام عید نوروز برگزار میشود و در آن جوانان سوار بر اسب به این ورزش مشغول میشوند. همچنین کودکان بازیها و سرگمیهای خاص خود را دارند.
عیادت از خویش و تبار و سالخوردگان و بیماران از سنتهای بارز مردم این نواحی در نوروز است. تاجیکها در روز عید بدون هیچ دعوت به نزد خویشان و دوستان میروند و با اهدای هدایایی بویژه برای کودکان این روز را تبریک میگویند.
زنان همسایه از شیرینیها و غذاهای لذیذی که درست کردهاند به یکدیگر میدهند که در میان این غذاها، سمنک از همه عزیزتر و محبوبتر است.
عید نوروز برای هر تاجیک به منزله آغاز فعالیت کشاورزی و کشت و کار است. کشاورز نیک میداند که زمین قدرشناس است و در قبال زحماتی که برای آن میکشد، پاداش خوبی میگیرد. زمین خانواده او را میخوراند و میپوشاند.
نوروز رمز امیدها، فراوانی، آبادانی و خوشبختی است. ملت تاجیک با اعتقاد به ارزشهای سنتی و با اهتمام به بزرگداشت آن، اطمینان دارد که هر عید نوروز خجسته، گامی است در جهت رشد باورهای مردم به سوی سازندگی، آبادی و فراوانی نعمت.
جشن نوروز که در تاجیکستان به نام «خیدیر ایام»، (جشن بزرگ) نیز معروف است، جشنی ملی و دیرینه تاجیکان می باشد. مردم تاجیک نوروز را احیاگر کل موجودات و رمز دوستی می دانند.
برخی از مراسم جشن نوروز در تاجیکستان با مراسم سنتی آن در ایران مشترک است، اما برخی دیگر که در زیر به آن اشاره شده است مختص تاجیکستان است:
مراسم حوت(حوت ماه اسفند است): در این ماه از گذشته مراسم خاصی بوده است که پیش از نوروز برگزار می شده است. حوت آخرین ماه سال (اسفند) است که زمان کشت و کار بهاری است.
در این مراسم مه در سه شب آغازین ماه حوت برگزار می شود مردم در کنار آتش به رقص و بازی و شنیدن موسیقی میپرداختند.
مراسم گل گردانی(شکوفه دادن): از دیگر مراسم نوروز است که به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفهدهی درختان و گل ها به گل گردانی یعنی گرداندن گل میپرداختند. در گذشته این کار توسط سالخوردگان انجام می پذیرفت لیکن اکنون اکثرا توسط بچهها و جوانان انجام میشود. اجرای این مراسم بدینصورت است که گل گردانها از دره و تپه و دامنهٔ کوه ها، گل چیده و مردم را به پایان یافتن زمستان و فرا رسیدن سال نو و همچمین آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده میدهند.
بلبل خوانی: مراسم بلبل خوانی توسط گلگردانها که گلها را بصورت دسته درآورده و یا به نوک چوبی بسته در کنار درب خانهها در خاک فرو کرده سرودی به این مضمون را میخوانند:
«گل آوردم از اون پایان/ خبرت میکنم دهقان/ بته(بده) غله به گلگردان/ بهار نو مبارک باد/
گله زردک ثنا میگه/ ثنای مصطفی میگه/ به هر پهلو خدا میگه/ بهار نو مبارک»
در دهکدهها و شهرهای ایران نیز گل گردانی از حدود ۱۵ و یا ۲۰ روز قبل از نوروز با گردش در بین مردم و مژده دادن آمدن بهار و انعام گیری همراه است. برای مثال در برخی از دهات مازندران مردم به خانه تکانی و تزیین پرداخته و جوانان در گروههای مختلف با گردش در بین مردم، مانند گل گردانهای تاجیکستان سرود و شعر میخوانند و صاحبان خانه ها نیز به آنها انعام میدهند. گل گردانهای دماوند نیز مانند گل گردانهای تاجیک با ترانه خوانی منزل به منزل گردش می کنند و درب منازل را می زنند و انعام می گیرند.
مراسم جفت براران: از دیگر مراسم نوروزی که چند روز قبل از نوروز و پیش از کاشت و با آرزوی پر برکت شدن محصولات توسط کشاورزان برگزار می شود مراسم «جفت براران» است. در این مراسم کشاورزان پلو، نان فطیر و یا غذای مربوط به مراسم و دعوت کهنسالان از آنان پذیرایی کرده و بعد از پذیرایی این عبارات را میگویند:
«مزید نعمت، زیاده دولت، برار کار، صحت و سلامتی خرد و کلان، رسد به بابای دهقان، خوش آمدید میهمانان»
مراسم سومنک پزی(سمنو پزی): سومنک یا سمنو از غذاهای نوروزی است. سمنو معمولا توسط پیرزنان در پایان ماه حوت و آغاز جشن نوروز تهیه می شود.
پوشاک
پوشاک تاجیکها بیشتر از پنبه درست شده است و تفاوت چندانی در طول چهار فصل مختلف سال ندارد. در فلات پامیر زنان لباسهایی با رنگ روشن پوشیده و علاقه به دامنهای بلند دارند. اکثر کلاههای گلداری که حاشیههایی با رنگ روشن که رو گوشی نیز دارد، بر سر دارند. وقتی زنان از منزل خارج میشوند، روسری بر سر میکنند، که روسری زنان سالخورده سفید و جوانان زرد یا سبز است.
بسیاری از مردان مسن تاجیکی لباس پالتو مانند، پوتینهایی تا زانو به پا کرده و کلاه قلاب دوزی شده بر سر دارند. زنان تاجیکی پیراهنهایی رنگین و بلندی بر تن دارند که از گلو تا مچ پا مزین به رشتهدوزی طلایی و شلوار راهراه در زیر و روسری یکدست بر سر دارند.
کلاه مردان شبیه استوانه کوچکی است که با پوست سیاه براقی پوشانده شده و لبه پائینی آن به طرف بالا چرخیده که مانند پوست خز جلوه میکند که هم تزئینی است و هم به عنوان روگوشی کارایی دارد. این کلاه را به تاجیکی «تاقی» میگویند.
مراسم ازدواج
اجیکهایی که در فلات زندگی میکنند مراسم ازدواج خاصی دارند. در اولین روز مراسم عروسی جار زده میشود. پس از آن برای سه روز عروس و داماد ضیافتهای جداگانهای با فامیلهای خود برگزار میکنند.
در روز پنچم داماد به همراه دوستان و فامیل به منزل عروس میرود. در آنجا امام از زوج جدید نظرشان را میپرسد و اگر هر دو راضی باشند خطبه عقد را میخواند. سپس زوجین میبایست یک کاسه آب، چای، یک ذره گوشت، شیرینی و نمک بخورند. پس از آن است که میتوانند با هم باشند.
بعد از آن جشن بزرگی آغاز میشود. میهمانان تا نصف شب میرقصند و آواز میخوانند. سپس زوج با اسب به خانه داماد میروند. در روز ششم فامیلهای عروس یک شب را در منزل داماد میگذرانند. و این پایان مراسم است.
تعاملات اجتماعی
حرمت نان
ضربالمثلی تاجیکی میگوید: «نان هم نان، نان ریزه هم نان». یعنی فرقی بین نان و نانریزه نیست و نباید آن را بر زمین یا در آشغالدان انداخت.
از نظر تاجیکها نان برکت خداست و با آن باید با احترام برخورد کرد. هیچگاه نان را وارونه در جایی نمیگذارند. نان یا نان ریزه را روی زمین نمیریزند و را در آشغال یا بیرون نمیاندازند. نان مانده میبایست یا در ظرفی ریخته شود یا در طاقچه و بلندی گذارده و یا به حیوانات خورانده شود.
در اجتماع
لباس آبرومند و محجوب پوشیده میشود. شلوار یا دامن کوتاه پسندیده نیست. قبل از عکس گرفتن از مردم به جای اینکه با دوربین پنهانی عکس بگیرید، از آنها سؤال کنید.
آداب میهمانی
تاجیکها در میهماننوازی خیلی جدی هستند. مسلماً کسی در تاجیکستان برای مدت زیادی نخواهد بود مگر آنکه به میهمانی دعوت میشود. بهتر است دعوت را قبول کند که موقعیتی بهتر از این برای شناخت تاجیکستان حقیقی وجود ندارد.
تاجیکها معمولاً تشک نازکی به نام «کُرْپَچَه» در کف اطاق انداختهاند که اطراف سفره بزرگی پر از غذا و میوه و خشکبار است.
میهمانان گرامیتر را معمولاً درصدر اطاق و دور از آستانه مینشانند. موقع نشستن یا ترک اطاق از روی سفره، از روی پا و یا از جلوی میهمانان رد نمیشوند بلکه از پشت آنها عبور میکنند.
وقتی میهمان جدید میآید دیگر میهمانان بلند میشوند و با او دست میدهند. موقع دست دادن با دست راست دست داده و دست چپ را روی سینه میگذارند که نشانه ارادت آنان است. با السلام علیکم این کار انجام میشود.
مسلمانان اعتقاد دارند که میهمان حبیب خداست و سنت تاجیکها ضمن اعتقاد به این امر میگوید میهمان تا سه روز میهمان است و پس از آن عضوی از خانواده محسوب شده، سهم کار روزمره خود را دارد.
آداب شستن دست میهمان پیش از غذا خوردن در تاجیکستان هنوز رایج است. این کار با کتری و لگن انجام میپذیرد.
پیش از شروع کردن به غذا، یکی از حاضرین که معمولاً مسنترین و مهمترین شخص حاضر است دعا میکند. این دعا هر دعایی میتوان باشد حتی یک آیه از قرآن نیز میتواند قرائت شود، یا «تن صحت، خاطر جمع، دل بی غم» گفته میشود و دیگران آمین میگویند. در پایان غذا نیز به همین نحو عمل میشود.
اهداء هدیه
دین اسلام به هدیه دادن به خاطر الفت قلوب بسیار تکیه کرده است و در جواب هدیه نیز سفارش میکند سعی شود بهتر از آنچه هدیه گرفته شده، هدیه داده شود. در تاجیکستان اگر به کسی هدیه داده شود، میبایست در نظر داشته باشد که در آینده نزدیک در جواب، هدیهای بدهید. پسندیده است که وقتی به منزل کسی میروید هدیهای برایش ببرید. هدیه اگر از شهر و یا کشور شما باشد جذابتر است. کارت پستال و دیگر مواد فرهنگی نیز ستایش برانگیز است و یا اسباب بازی کوچک برای کودکان. مردم محلی اغلب شکلات، میوه یا گل هدیه میدهند.
روابط زن و مرد
مردان معمولاً فقط با مردان دست میدهند. زنان مقید به جواب سؤال مردان غریبه نیستند. تماس فیزیکی با جنس مخالف در جمع قابل قبول نیست. حتی بین زوجین یا دوست نزدیک، ممکن است برداشت بد شود.
هنجارهای عرفی
پا روی پای کسی گذاشتن، معذرت پس از آن را میطلبد. وقت نشستن، کف پا را به طرف دیگران نمیگذارند که تاجیکها این امر را بسیار اهانتآمیز میدانند.
از دست چپ خود برای خرد کردن پول، هدیه دادن، دست دادن و غذا تعارف کردن استفاده نکنید که این کار در نزد تاجیکها بسیار قبیح است.
پاک کردن بینی در اجتماع قابل قبول نیست.
مراکز و اماکن تاریخی و فرهنگی
رسانهها
در آخرین دهه دوران شوروی و در اوایل سال ۱۹۹۰م. پخش نوارهای صوتی و تصویری به طور گستردهای رواج یافت که به ابزاری برای رد و بدل کردن اطلاعات تبدیل گردید و از کنترل دولت خارج شد.
تلویزیون تحت کنترل دولت است. رادیو و پخش تلویزیونی در انحصار تلویزیون و شرکت پخش رادیویی میباشد. سیزده موج ا.ام. و اف.ام. برنامه به زبانهای تاجیکی، روسی و ازبکی پخش میکنند. فرستنده تلویزیونی در شهر دوشنبه قرار دارد و برنامههایی از کشور روسیه را نیز رله میکند. در سال ۱۹۹۲م. ۸۵۴ هزار دستگاه رادیو و ۸۶ هزار دستگاه تلویزیون در این کشور از برنامه استفاده میکردند.
نخستین مرکز رادیویی در شهر دوشنبه در سال ۱۹۲۴م. فعالیت خود را آغاز کرد. در سال ۱۹۳۰م. استودیوی فیلم در شهر دوشنبه افتتاح شد. در اواسط سال ۱۹۸۰م. این استودیو هر ساله حدود هفت – هشت فیلم و حدود ۳۰ فیلم مستند برای سیناماها و تلویزیون تولید میکرد. در سال ۱۹۳۲م. کمیته رادیوی تاجیکستان تأسیس شد. در دهه ۹۰ برنامههای صدای تاجیکستان از طریق سه شبکه به زبانهای تاجیکی (فارسی)، روسی، ازبکی، دری، انگلیسی و عربی پخش میشد. مرکز سیمای تاجیکستان در سال ۱۹۵۹م. تأسیس یافته و در سال ۱۹۷۵م. استودیو سیار رنگی آغاز به کار کرد.
در تاجیکستان چند آژانس خبری، از جمله آژانس خبرگزاری «خاور» و «آزیا پلوس» فعالیت دارند.
رسانههای خبری خارجی
۱ آژانس ایرنا جمهوری اسلامی ایران
۲ نمایندگی صدا و سیمای ج.ا.ا. جمهوری اسلامی ایران
۳ روزنامه «کیهان» جمهوری اسلامی ایران
۴ روزنامه «آرگومنتی ای فاکتی» فدراسیون روسیه
۵ روزنامه «وازدوشنی ترانسپورت» فدراسیون روسیه
۶ روزنامه «بویوای دازار» فدراسیون روسیه
۷ روزنامه «ترود» فدراسیون روسیه
۸ روزنامه «سولدات روسیه» فدراسیون روسیه
۹ آژانس «اینتر فاکس» فدراسیون روسیه
۱۰ تلویزیون «NTV» فدراسیون روسیه
۱۱ تلویزیون «RTR» فدراسیون روسیه
۱۲ تلویزیون «ORT» فدراسیون روسیه
۱۳ تلویزیون «REN-TV» فدراسیون روسیه
۱۴ تلویزیون «TV3» فدراسیون روسیه
۱۵ تلویزیون «TV-201» فدراسیون روسیه
۱۶ آژانس «نووستی» فدراسیون روسیه
۱۷ آژانس «ایتار-تاس» فدراسیون روسیه
۱۸ رادیو «BBC» انگلستان
۱۹ آژانس «رویتر» انگلستان
۲۰ روزنامه «اُیگری آوازی» جمهوری قزاقستان
۲۱ رادیو «آزادی – اروپا» امریکا
کتابخانهها
در اواسط سال ۱۹۸۰م. بیش از ۱۶۰۰ کتابخانه در تاجیکستان وجود داشت که مهمترین آنها کتابخانه فردوسی بود که نسخ خطی منحصر به فردی را در خود جای داده بود.
سال ۱۹۹۸م. در سراسر تاجیکستان ۱۴۰۶ کتابخانه فعالیت داشتند. مهمترین این کتابخانهها به شرح زیرند:
۱ کتابخانه ملی فردوسی شهر دوشنبه
۲ کتابخانه مرکزی علمی فرهنگستان علوم شهر دوشنبه
۳ کتابخانه مرکزی لاهوتی شهر دوشنبه
۴ کتابخانه سراسری کودک و نوجوان شهر دوشنبه
۵ کتابخانه صدرالدین عینی شهر کولاب
۶ کتابخانه تاش خواجه اسیری شهر خجند
۷ کتابخانه مرکزی استان ختلان شهر قرغانتپه
۸ کتابخانه مرکزی خاروغ شهر خاروغ
این کتابخانه در سال ۱۹۳۳م. در شهر دوشنبه تأسیس گردید و متعلق به وزارت فرهنگ تاجیکستان میباشد. ساختار مؤسسه مذکور شبیه ساختار سایر کتابخانههای شوروی است. کتابخانه دارای حدود ۳ میلیون جلد کتاب و نشریه بوده و نسخههایی از بهترین کتب منتشر شده در شوروی سابق در این کتابخانه نگهداری میشود.
کتابخانه دارای ۸ تالار مطالعه بوده و همزمان میتواند به یکهزار مراجعه کننده سرویس دهد.
در بخش نسخ خطی این کتابخانه، هزاران نسخه خطی نگهداری میشود. در بخش کتب و نشریات خارجی نیز کتبی به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی در دسترس میباشند.
این کتابخانه با اکثر کتابخانههای شوروی سابق و اخیراً نیز با کتابخانهها و مؤسسات خارجی مشابه ارتباط دارد.
ساختمان کتابخانه از جمله آثار معماری تاریخی شهر محسوب میگردد.
اتّحادیههای فرهنگی
- اتّحادیه نویسندگان تاجیکستان
- اتّحادیه روزنامهنگاران تاجیکستان
- اتّحادیه سینماگران تاجیکستان
- اتّحادیه نقّاشان تاجیکستان
- اتّحادیه آهنگسازان تاجیکستان
- اتّحادیه معماران تاجیکستان
- اتّحادیه عکّاسان تاجیکستان
اتحادیه نویسندگان تاجیکستان
انتشارات
در اوایل سال ۱۹۹۰م. در تاجیکستان سه مرکز اصلی انتشارات وجود داشت. پس از جنگ داخلی سرکوبهای سیاسی و مشکلات حاد اقتصادی فعالیت بسیاری از این انتشارتیها با رکود مواجه گردید. در این زمان کلیه روزنامههای اصلی کشور تماماً یا بخشی از بودجه خود را از دولت دریافت میکردند، لذا پوشش خبری آنها منطبق با دولت بود. صرفاً خبرگزاری «خاور» یک دفتر خبری دولتی بود.
در حال حاضر در تاجیکستان پنج مؤسسه انتشاراتی دولتی به نامهای «معارف»، «عرفان»، «ادیب»، «دانش»، دائرهالمعارف» و چندین انتشارات خصوصی فعالیت دارند. در سال ۱۹۹۸م. از طریق انتشارات مزبور، ۱۴۰ عنوان کتاب با تیراژ ۴ میلیون نسخه چاپ شده است.
پس از استقلال تاجیکستان، روز ۱۱ مارس، یعنی روز نشر نخستین شماره روزنامه «بخارای شریف» به زبان فارسی تاجیکی در منطقه آسیای میانه روز مطبوعات تاجیک اعلام شد.
در زمان استقلال، تاجیکستان دارای روزنامههای قدیمی رسمی بود که از طرف رژیم کمونیستی حمایت میشد و به زبانهای تاجیکی، روسی و ازبکی، در سطح جمهوری و همچنین روزنامههایی در سطح استان، ناحیه و شهر منتشر میشد.
در اوایل سال ۱۹۹۱م. تحولات سیاسی تغییر نام برخی روزنامهها را در جمهوری به همراه داشت که در بخش روزنامهها به تفصیل بیان خواهد شد. در دوره تغییرات سیاسی اواخر دوران شوروی تا اوایل استقلال، روزنامههای جدیدی ظاهر شدند که اهداف زبان فارسی تاجیکی، گروههای فرهنگی و مذهبی و احزاب سیاسی مخالف را رواج میدادند.
رسانههای گروهی
در سال ۱۹۹۹م. در تاجیکستان، ۵۰ روزنامه با تیراژ سالانه ۷/۳ میلیون نسخه و ۱۵ مجله با تیراژ سالانه ۴ میلیون نسخه انتشار یافت. در ابتدای سال ۲۰۰۲م. در این جمهوری ۲۰۵ روزنامه و ۶ مجله منتشر میشد. همچنین ۶ آژانس اطلاعاتی غیردولتی نیز غعالیت داشتند.
روزنامهها
همانطوری که ذکر شد، اولین روزنامه به زبان تاجیکی در جمهوری تاجیکستان در سال ۱۹۱۲م. انتشار یافت. روزنامه «بخارای شریف»، نخستین روزنامه به زبان فارسی تاجیکی در منطقه آسیای میانه بود که نخستین شماره آن در روز ۱۱ مارس ۱۹۱۲م. در دسترس خوانندگان قرار گرفت. این روزنامه در محل «کاگان» بخارا ۴ ماه اول، تا ۳ اوت، هفتهای شش شماره و بعداً هفتهای سه بار منتشر میشد.
از «بخارای شریف» روی هم رفته، ۵۳ شماره نشر گردید که در تاریخ ۲ ژانویه ۱۹۱۳م. به دستور وابسته سیاسی روسیه در بخارا بسته شد. مؤسسان آن میرزا محیالدین منصوراف و میرزا سراج حکیم (دکتر صابر) بودند.
در دوره قبل از انقلاب بخارا که در تاریخ ۲ سپتامبر ۱۹۲۰م. به وقوع پیوست، روزنامه «اخبار بخارا» به دو زبان ازبکی و تاجیکی در یک شماره و پس از انقلاب بخارا، روزنامه «قُتولیش» به دو زبان ترکی و تاجیکی در یک شماره منتشر میشد.
از سال ۱۹۲۹م. یعنی از سال تأسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان، نشر روزنامههایی در استانها، شهرها و نواحی مختلف تاجیکستان آغاز گردید که همه آنها ناشر افکار حزب کمونیست تاجیکستان بودند.
نخستین روزنامه تاجیک در زمان شوروی، روزنامه «آواز تاجیک» بود که تا شماره نهم عنوان آن «آواز تاجیک کمبغل » بود و از ماه اوت سال ۱۹۲۴م. تا ۱۹۳۰م. نشر گردید. این روزنامه در ابتدا نشریه کمیته اجرایی شهر و استان سمرقند ازبکستان بود و بعداً نشریه کمیته انقلابی و حزبی جمهوری خودمختار تاجیکستان شوروی سوسیالیستی گردید. این روزنامه از سال ۱۹۳۰م. با نام «حقیقت ازبکستان» و در چند سال اخیر تحت عنوان «آواز تاجیک» در شهر تاشکند ازبکستان به زبان تاجیکی منتشر میگردد.
از اواسط سال ۱۹۲۵م. نشر روزنامه «عید تاجیک» آغاز گردید که در سالهای بعد از آن تحت عنوانهای «بیداری تاجیک» و از تاریخ ۸ اکتبر سال ۱۹۲۸م. با عنوان «تاجیکستان سرخ»، از سال ۱۹۵۵م. با نام «تاجیکستان سوویتی» و بعد از آن با نام «تاجیکستان شوروی» و اکنون با نام «جمهوریت» منتشر میشود.
از سال ۱۹۳۰م. روزنامه «کومسومول تاجیکستان» و از سال ۱۹۳۲م. انتشار روزنامه «پیانر تاجیکستان» آغاز یافت. نشر روزنامه «برای معارف کمونیستی» نیز از سال ۱۹۳۲م. آغاز گردید که بعدها با نام «گزیتای معلمان» و از سال ۱۹۵۹م. با نام «معارف و مدنیت» برای مدتی چاپ میشد. در سال ۱۹۸۱م. مجدداً بر پایه این روزنامهها انتشار روزنامههای مستقل «گزیتای معلمان» و «مدنیت تاجیکستان» آغاز یافت. از ماه مه سال ۱۹۸۴م. روزنامه «مدنیت تاجیکستان»، نام «ادبیات و صنعت» را گرفت.
از سال ۱۹۳۸م. چاپ روزنامه «جوانان استالینی» به زبان روسی آغاز شد. این نشریه در سالهای بعد با نام «کومسومول تاجیکستان» منتشر میشد.
در سال ۱۹۴۰م. در تمام جمهوری ۸۳ روزنامه، منجمله ۱۲ روزنامه سراسری، هفت روزنامه در استانها، ۵۳ روزنامه در شهر و نواحی و ۱۱روزنامه مربوط به کارخانهها و مؤسسات، با تیراژ کلی ۴۵ میلیون نسخه چاپ میشد. از این تعداد ۵۳ روزنامه به زبان تاجیکی، ۱۷ روزنامه به زبان ازبکی و ۱۳ روزنامه به زبان روسی منتشر میشدند.
چاپ نشریات از سال ۱۹۴۰م. در کارخانه ابریشم شهر لنینآباد (خجند) و کارخانه نساجی شهر دوشنبه، از سال ۱۹۵۷م. در دانشگاه دولتی تاجیکستان و در سالهای پس از آن در دیگر مدارس عالی تاجیکستان و چند کارخانه کشور آغاز گردید. در سال ۱۹۶۰م. در تاجیکستان ۴۲ روزنامه با تیراژ ۴۱۶ هزار نسخه چاپ میشد.
در سال ۱۹۶۸م. انتشار نشریه «شام دوشنبه» نشریه کمیته حزب کمونیست تاجیکستان و نهمایندگان مردم شهر دوشنبه به زبان روسی آغاز گردید که مدتی بعد به زبان تاجیکی نیز نشر گردید.
سال ۱۹۸۲م. در تاجیکستان ۶۷ روزنامه با تیراژ یک میلیون و ۳۲۴ هزار نسخه چاپ میشد. آمار روزنامهها در سال ۱۹۹۲م. به شرح ذیل است:
تعداد روزنامهها ۹ متوسط تیراژ (بر پایه ۱۰۰۰) ۱۱۶
تعداد روزنامههای غیرروزانه ۱۱۰ متوسط تیراژ (بر پایه ۱۰۰۰) ۵۶۸۵۳
دیگر رسانههای هر چند وقت ۲۶ متوسط تیراژ (بر پایه ۱۰۰۰) ۴۸۱
برخی روزنامههای تاجیکزبان تاجیکستان (در اواخر دهه ۹۰):
۱ جمهوریت نشریه رئیس جمهوری و حکومت تاجیکستان
۲ صدای مردم نشریه مجلس عالی تاجیکستان
۳ پیام دوشنبه نشریه جمعیتی و سیاسی شهرداری دوشنبه
۴ ادبیات و صنعت نشریه اتفاق نویسندگان تاجیکستان
۵ آموزگار نشریه وزارت معارف تاجیکستان
۶ تاجیکستان هفتهنامه حقوقی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، نشریه مقامات حفظ حقوق و نیروهای امنیتی تاجیکستان
۷ چرخ گردون هفتهنامه فرهنگی و اطلاعاتی
۸ حامی وطن نشریه وزارت دفاع تاجیکستان
۹ صدّم نشریه شرکت «صدّم» شهر سربند (استان ختلان)
۱۰ برگ سبز نشریه وزارت حفظ محیط زیست تاجیکستان
۱۱ راه امید نشریه کارمندان راهآهن تاجیکستان
۱۲ انباز هفتهنامه کودکان و نوجوانان
۱۳ جنبش نشریه جنبش ملی تاجیکستان
۱۴ استقلال هفتهنامه جمعیتی و سیاسی، نشریه بنیاد آل سامان
۱۵ هفت گنج نشریه کنگره یگانگی تاجیکستان
۱۶ سروش نشریه جمعیتی و سیاسی
۱۷ اتحاد نشریه حزب سوسیالیست تاجیکستان
۱۸ منبر خلق نشریه حزب خلقی، دموکراتیک تاجیکستان
۱۹ ندای رنجبر نشریه حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان
۲۰ شغل نشریه اجتماع و تبلیغی، نشریه مرکز شغل اهالی تاجیکستان
۲۱ دلسوز نشریه مرکز بزپروری معلولین تاجیکستان
۲۲ الف هفتهنامه سیاسی و اجتماعی
۲۳ بهار عجم نشریه فرهنگی و اجتماعی، وزارت فرهنگ تاجیکستان
۲۴ پیام انداز نشریه کمیته مالیات وابسته حکومت تاجیکستان
۲۵ فوتبال نشریه ورزشی
۲۶ سینا نشریه حکومت بخش فرونزه شهر دوشنبه
برخی از روزنامههای روسزبان تاجیکستان
۱ بیزینس ای پولیتیکا روزنامه جمعیتی، سیاسی و اقتصادی، نشریه «خبرگزاری تاجیکستان»
۲ اسپورت کویر هفتهنامه ورزشی
۳ کوریر تاجیکستانا نشریه جمعیتی و سیاسی
۴ دایژست پرس ضمیمه هفتهنامه چرخ گردون (به زبان روسی)، وزارت فرهنگ تاجیکستان
۵ ویچرنی دوشنبه هفتهنامه شهرداری دوشنبه
۶ نرادنایا گازیتا نشریه شورای عالی و حکومت تاجیکستان
۷ گالاس تاجیکستانو نشریه حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان
۸ آویتسینا نشریه پزشکی
۹ واتاچنی اکسپرس روزنامه برای عموم
مجلات
در دوره شوروی مجلات تاجیکستان در موضوعات تخصصی بهداشت، آموزش، روستایی، زنان، حزب کمونیست تاجیکستان و بسیاری نیز در خصوص کودکان منتشر میشدند. مجلات ادبی نیز به زبانهای روسی و تاجیکی منتشر میءگردید. آکادمی علوم تاجیکستان نیز پنج مجله تحقیقی منتشر میکرد. در سالهای اولیه استقلال، فقر مالی تاجیکها موجب عدم امکان انتشار آنها گردید.
نخستین مجله فارسی تاجیکی با نام «آیینه» در سالهای ۱۹۱۳-۱۴م. در شهر سمرقند به زبانهای تاجیکی و ازبکی تحت یک شماره چاپ میشد.
از ماه آوریل ۱۹۱۹م. نشر مجله «شعله انقلاب» آغاز گردید که نشریه کمیته حزبی بلشویکها (کمونیستها)ی استان سمرقند بود.
از ماه مارس ۱۹۲۶م. در شهر دوشنبه انتشار مجله «دانش و آموزگار»، نشریه کمیساریای معارف تاجیکستان آغاز شد. این نشریه از ماه اوت ۱۹۲۷م. ، عنوان «دانش – بینش» گرفت و پس از یک شماره انتشار آن با نام «راهبر دانش» ادامه یافت. این مجله از ماه ژوئیه ۱۹۳۲م. به «برای ادبیات سوسیالیستی» تغییر نام داد و نشریه اتحادیه نویسندگان تاجیکستان گردید و در سال ۱۹۳۸م. عنوان آن به «شرق سرخ» تغییر کرد و از سال ۱۹۶۴م. به بعد تحت عنوان «صدای شرق» چاپ میشود.
در ماه سپتامبر ۱۹۲۶م. نشر مجله هجوی «ملاّ مشفقی» آغاز گردید که بعداً نامهای «مشفقی»، «کلتک» ، «بیگیز» و از سال ۱۹۵۳م. با نام «خارپشتک» تا به امروز به همین نام است، نشر گردید.
از ماه نوامبر ۱۹۳۰م. نشر مجله اجتماعی و سیاسی و تربیتی «انقلاب مدنی» که نشریه کمیساریای معارف خلق تاجیکستان بود، آغاز شد. از ماه اکتبر ۱۹۳۷م. این مجله با نام «انقلاب مدنی» و از ژانویه ۱۹۳۸م. با نام «مکتب سوویتی» چاپ میشد.
در سالهای ۱۹۳۴-۳۷م. مجله «اکتبر» انتشار مییافت که ناشر افکار کمیساریای معارف خلق تاجیکستان و ویژه کمسوادان بود.
در ماه مه ۱۹۳۲م. مجله «با راه لنین» نشریه کمیته مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان راهاندازی شد. سالهای ۱۹۴۲-۵۰م. نشر آن قطع گردید و از ماه مه ۱۹۵۱م. با عنوان «زنان تاجیکستان» مجدداً انتشار یافت که طی چند سال اخیر تحت عنوان «فیروزه» نشر میگردد. نشر مجله «بلشویک تاجیکستان» به زبان تاجیکی – ازبکی از ماه ژانویه ۱۹۳۳م. آغاز گردید. از ماه ژانویه ۱۹۳۶م. مجله «برای کارکنان پارتیوی» آغاز گردید که سالهای ۱۹۳۸-۴۱م. عنوان «کارکن پارتیوی» را گرفت. نشر آن در سالهای ۱۹۴۱-۴۵م. قطع گردید و از ماه آوریل ۱۹۴۵م. مجدداً با نام «بلشویک تاجیکستان» و از ماه دسامبر ۱۹۵۲م. با نام «کمونیست تاجیکستان» به زبانهای تاجیکی و روسی چاپ میشد.
چاپ مجله «تندرستی تاجیکستان» نشریه وزارت بهداری تاجیکستان از سال ۱۹۳۳م. آغاز گردید.
در سال ۱۹۴۷م. انتشار مجله «خواجگی قشلاق تاجیکستان» به زبانهای تاجیکی و روسی آغاز شد.
برای کودکان و نوجوانان از سال ۱۹۵۲م. مجله «پیانر» (پیشاهنگ) آغاز شد که در سال ۱۹۵۸م. نام «مشعل» را گرفت.
از سال ۱۹۵۶م. مجله «تاجیکستان سوویتی» به زبان روسی چاپ میشد که از ۱۹۵۹م. نام «تاجیکستان» را گرفت و تا سال ۱۹۶۲م. به زبان تاجیکی چاپ میشد.
در سال ۱۹۵۸م. مجله «ژورنالیست» راهاندازی شد که نشریه اتحادیه روزنامهنگاران تاجیکستان بوده که روی هم رفته در ۹ شماره چاپ شد.
نشر مجله «پامیر» نشریه اتحادیه نویسندگان تاجیکستان به زبان روسی در سال ۱۹۶۸م. آغاز گردید.
در سال ۱۹۴۹م. سالنامه «استالینآباد ادبی» چاپ شد که در سال ۱۹۵۰م. نام «تاجیکستان» و در سال ۱۹۵۹م. نام «گلستان» را گرفت. این سالنامه به زبان روسی چاپ میشد و نشر آن تا ۱۹۶۲م. ادامه داشت.
سال ۱۹۸۲م. در تاجیکستان ۲۴ مجله با تعداد ۷۰۰ هزار نسخه چاپ میشد.
تا سال ۱۹۹۸م. در تاجیکستان ۲۲۵ نشریه، از جمله ۱۷۶ روزنامه، ۴۶ مجله و ۳ آژانس خبری به طور رسمی ثبت بودند.
نام برخی از مجلات مهم تاجیکستان در زیر آورده شده است:
ردیف عنوان نشریه توضیحات
۱ صدای شرق مجله اتفاق نویسندگان تاجیکستان
۲ فرهنگ مجله بنیاد فرهنگ تاجیکستان
۳ تاجیکستان مجله سیاسی، اجتماعی و ادبی وزارت فرهنگ تاجیکستان
۴ خارپشتک مجله فکاهی تاجیکستان
۵ ادب مجله فکاهی تاجیکستان
۶ شاهراه وحدت سازمان راه ابریشم تاجیکستان
۷ استقبال مجله وزارت فرهنگ برای جوانان
۸ علم و حیات مجله علمی و اجتماعی
۹ گل مراد فصلنامه علمی، ادبی و فرهنگی
۱۰ مردمگیاه گاهنامه علمی و اجتماعی و عاموی
۱۱ دولت و حقوق مجله علمی و دستوری
۱۲ کتاب فصلنامه فرهنگی
۱۳ شفا مجله علمی و اجتماعی
۱۴ فیروزه مجله ویژه بانوان
۱۶ مهر مجله ویژه بانوان
۱۷ بروشور اخبار ناظران سازمان ملل متحد در تاجیکستان
موزهها
در سال ۱۹۹۰م. در تاجیکستان ۲۷ موزه و در سال ۱۹۹۸م. ۲۴ موزه فعال بودند. در بین این موزهها مقبره ملی کمالالدین بهزاد تاجیکستان که در رابطه با مطالعات منطقهای و هنری است و مقبره تاجیکستان باستان هستند که هر دو مهمترین موزههای تاجیکستان بوده و در شهر دوشنبه واقع میباشند.
۲۰ مقبره مهم تاجیکستان
۱ مقبره ملی کمالالدین بهزاد تاجیکستان شهر دوشنبه
۲ موزهخانه ابوالقاسم لاهوتی شهر دوشنبه
۳ مقبره زمینشناسی تاجیکستان شهر دوشنبه
۴ مقبره معارف خلق تاجیکستان شهر دوشنبه
۵ مقبره ابزار موسیقی گُرمینج ذوقیبیکاف شهر دوشنبه
۶ موزهخانه زیادالله شهیدی شهر دوشنبه
۷ موزهخانه صدرالدین عینی شهر دوشنبه
۸ مقبره مردمشناسی پژوهشگاه تاریخ فرهنگستان علوم تاجیکستان شهر دوشنبه
۹ موزهخانه میرزا تورسونزاده شهر دوشنبه
۱۰ موزهخانه محمدجان رحیمی شهر دوشنبه
۱۱ موزهخانه محیالدین امینزاده شهر خجند
۱۲ مقبره مرکزی تاریخ و کشورشناسی استان سغد شهر خجند
۱۳ مقبره مرکزی استان ختلان شهر قرغانتپه
۱۴ موزهخانه سعیدعلی ولیزاده شهر کولاب
۱۵ مقبره تاریخ و کشورشناسی شهر کولاب
۱۶ مقبره مرکزی تاریخ و کشورشناسی شهر خاروغ
۱۷ مقبره تاریخ و کشورشناسی رودکی شهر پنجکنتت
۱۸ مقبره هنرهای مردمی قرهتاغ (ناحیه تورسونزاده) شهرک قرهتاغ
۱۹ مقبره نجوم شهر خجند
تعدادی مقبره تاریخ و مطالعات منطقهای معروف دیگر نیز در دیگر شهرهای تاجیکستان وجود دارد.
موزهخانه سعیدعلی ولیزاده
این موزهخانه در سال ۱۹۸۱م. به مناسبت ۸۰ سالگی شاعر در منزل شخصی او در شهر کولاب تأسیس شد که اشیاء نمایشی آن در ۵ اتاق جای دارند.
موزه تاجیکستان باستان
موزهخانه ابوالقاسم لاهوتی
موزهخانه لاهوتی سال ۱۹۸۱م. در منزل او واقع در خیابان استروشن شهر دوشنبه تأسیس شده و در سال ۱۹۸۸م. به مناسبت ۱۰۰ سالگی این شاعر ترمیم شده است. در ۵ اتاق این موزهخانه، اشیاء متعلق به زندگی و فعالیت او جای دارد.
موزهخانه محیالدین امینزاده
این موزهخانه در سال ۱۹۷۴م. در منزل این شاعر در شهر خجند تأسیس شد که بیش از دو هزار شیء نمایشی آن در سه اتاق جای دارد.
مقبرهها و مزارها
۱ مزار یاری روستای یاری، ناحیه پنجکنت، استان سغد
۲ مزار مولانا محمدعلی روستای سنگستان، ناحیه عینی، استان سغد
۳ مزار مولانا شمسالدین روستای پَسرود، ناحیه عینی، استان سغد
۴ مزار اُزونقل بابا روستای دَهمای، ناحیه جبّار رسولاف، استان سغد
۵ مزار ایشانِ مولانا استروشن، استان سغد
۶ مقبره صدرالدین عینی باغ عینی در شمال شهر دوشنبه
۷ مقبره میر سیدعلی همدانی شهر کولاب، استان ختلان
۸ مقبره بابا تغا شهر استروشن، استان سغد
۹ مقبره داملاّ اکرام روستای لنگرِ کلان، ناحیه مؤمنآباد، استان ختلان
۱۰ مقبره یارمحمد ولی روستای بهارک، ناحیه مسکو، استان ختلان
۱۱ مقبره لنگرِ بابا شهر کانبادام، استان سغد
۱۲ مقبره لنگر آته ناحیه جبار رسولاف، استان سغد
۱۳ مقبره مخدوم اعظم ناحیه حصار، ۲۵ کیلومتری غرب شهر دوشنبه
۱۴ مزار میزا تورسونزاده شهر دوشنبه
۱۵ مقبره محمد بشارا روستای مزار شریف، ناحیه پنجکنت، استان سغد
۱۶ آقمزار روستای چَپَر، ناحیه شهر توس، استان ختلان
۱۷ مقبره رودکی سمرقندی روستای پنجرود، ناحیه پنجکنت، استان سغد
۱۸ سرِ مزار شهر استروشن، استان سغد
۱۹ مقبره طلاّ حاجی اَیوَج، ناحیه شهر توس، استان ختلان
۲۰ مزار خال بایقرا ناحیه کافرنهان، ۲۰کیلومتری شرق شهر دوشنبه
۲۱ خواجه عبدالقادر گیلانی روستای پاجندک، ناحیه استروشن، استان سغد
۲۲ مزار محمد ابودردار روستای زَروان، ناحیه پنجکنت، استان سغد
۲۳ مزار خواجه سرباز روستای صیاد، ناحیه شهر توس، استان ختلان
۲۴ مزار خواجه بوالحق روستای چارکوه، ناحیه اسفره، استان سغد
۲۵ مزار خواجه دورباد روستای صیّاد، ناحیه شهر توس، استان ختلان
۲۶ مزار خواجه نقشران ناحیه تورسونزاده، ۶۰ کیلومتری غرب شهر دوشنبه
۲۷ مزار خدایار ولعمی شهر استروشن، استان سغد
۲۸ مزار شیخ مصلحالدین شهر خجند، استان سغد
۲۹ مزار شاه خاموش روستای لنگرِ کلان، ناحیه مؤمنآباد، استان ختلان
۳۰ مزار حضرت شاه شهر استروشن، استان سغد
۳۱ مزار حضرت شاه پادشاه (حضرت بابا) روستای چارکوه، ناحیه اسفره، استان سغد
مزار یاری
آثار تاریخی قرنهای ۱۷-۱۸م. واقع در حدود قبرستان قدیمی روستای یاری ناحیه پنجکنت. این مزار چهارگوشِ گنبدار بوده و درب ورودیاش رو به جنوب است. بالای گنبد استوانه نه چندان بلندی قرار دارد. در وسط بنا، قبری است که هویتش معلوم نیست. در طرف دیوار غربی بنا زیارتخانه قرار دارد. دیوارها و گنبد همه از آجر است.
مزار مولانا محمدعلی
آثار تاریخی قرن ۱۹م. در روستای سنگستان ناحیه عینی استان سغد واقع است. این مزار تاریخی که نزدیک به صد سال قدمت دارد، در اواخر قرن ۱۹م. در روستای سنگستان ناحیه عینی بنا شده است. بنای مزبور دارای قبرستان مستطیلشکل میباشد که ایوانش رو به شرق و دیوار آن از آجر و سقفش با چوب تزیین شده است.
مزار در سمت شرقی قبرستان واقع شده، توسط درب به ایوان نیمهفراخی باز میشود. نقش و نگارها به شکل سر مخلوق شاخدار تخیّلی تزیین شدهاند. نقشهای کندهکاری آن به شیوه نقاشی سدههای ۸-۱۲م. است.
مزار مولانا شمسالدین
آثار تاریخی قرن ۱۹م. واقع در روستای پَسرود ناحیه عینی و در شمال تاجیکستان واقع است. ساختمان این بنا از سمت شرق ایوانی دارد و ستون و سرستونهای آن چهارگوش و از چوب یک تکه ساخته شدهاند.
مزار اُزونقل بابا
«مزار ازونقل بابا» متعلق به اواخر قرن ۱۸م. و ابتدای قرن ۱۹م. بوده، در روستای دِهمای ناحیه رسولاف استان سغد واقع است. این بنا از آجر ساخته شده و قبرستان آن ۸۳/۲×۷۰/۳ متر میباشد. در وسط بنا و زیر گنبد مزار اُزونقل بابا است.
مقبره رودکی سمرقندی
سال ۱۹۵۸م. در روستای پنجرود ناحیه پنجکنت بنا شده است.
مقبره رودکی سمرقندی
مقبره شکل چهارگوش داشته، دارای گنبد میباشد که بر دیوارهای ۱۲ متری استقرار دارد. با شیوه معماری زمان رودکی بنا شده است. در سال ۱۹۹۹م. این مقبره توسط جمهوری اسلامی ایران ترمیم شده است.
مزار ایشانِ مولانا
این مزار در شهر استروشن استان سغد قرار داشته و در اواخر قرن ۱۹م. ساخته شده است. اندازه این بنا ۵۰/۲×۳۰/۵ متر بوده و دارای سقف چهار گنبد است. در وسط آن، ستون و در دو پهلوی آن محراب و طاقچهها ساخته شده است. گنبدهای بنا با نقش و نگار و کندهکاریهای زیبا تزیین شده است.
مزار مذکور را استاد میرمنصور و استاد میر موسی، نقاش نسیم ساختهاند و کندهکاری آن را ایوبجان انجام داده است.
مقبره صدرالدین عینی
در سال ۱۹۵۴م. بر اساس لایحه معماری سنیگافسکی در محل قبر شاعر در باغی موسوم به عینی بنا شده است که در شمال شهر دوشنبه قرار دارد. مقبره از آهن و بتون و مرمر ساخته شده و دارای گنبدی است که بر شش ستون استوار است و از سه سمت پله دارد. در وسط مقبره مجسمه صدرالدین عینی گذاشته شده است.
مقبره میر سیدعلی همدانی
مقبره میرسیدعلی همدانی در کولاب
آرامگاه این عارف بزرگ قرن ۱۵ میلادی که بارها ترمیم گردیده است، متعلق به قرن ۱۵م. و قسمت اصلی آن قبر کوچک و زیارتخانهاش میباشد. مرکز این مزار با سنگ مرمر خاکستریرنگ کندهکاری شده تزیین گردیده است. در قرن ۱۶م. بر روی تالار بزرگ این گنبد ساختهاند. این مقبره اخیراً با یاری و مساعدت سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان ترمیم شده است.
مقبره بابا تغا
از آثار تاریخی قرن ۱۵م. بوده و در شهر استروشن قرار دارد. بنای آن مربعشکل و دارای گنبدی کوچک است که پیشتاق اصلیش تمام نمای ساختمان را فرا گرفته است. زیارتخانه آن دارای گنبد بوده و از آجر ساخته شده است. در قسمت شرقی زیارتخانه در اتاق نه چندان بزرگی، قبر واقع است. در قرن ۱۹م. در پیش نمای مقبره ایوان وسیع ساخته شده است که دارای چهار شاهستون با سقف کندهکاری است.
مقبره داملاّ اکرام
متعلق به اواخر قرن ۱۸م. و اوایل قرن ۱۹م. بوده، در روستای لنگرکلان ناحیه مؤمنآباد در بالای تپهای قرار دارد. ظاهری عادی داشته، بیآرایش است. در سمت چپ درب ورودی مقبره، محرابی واقع است که تاق آن با مقرنس زینت داده شده است.
مقبره یارمحمد ولی
متعلق به قرن ۱۴ و ۱۸م. بوده، در روستای بهارک ناحیه مسکو واقع است. دارای گنبد بوده و از آجر و دیوار گلی ساخته شده است. نمای عمومی مقبره رواقدار است. مقبره از سه اتاق مربع گنبددار، میانسرا، پیشتاق و ورودی تشکیل شده است. کتیبههای دیوارهای تالار غربی پرنقش و نگارند. بعدها در دو طرف مقبره دو اتاق به شکل گنبد ساختهاند که به عنوان مسجد از آن استفاده میشود.
مقبره لنگر بابا
متعلق به قرن ۱۷-۱۸م. بوده، در جنوب و غرب شهر کانبادام قرار دارد. از آجر ساخته شده، دارای گنبد و بدون پیشتاق میباشد. مقبره مربعشکل بوده، اندازه آن ۵۰/۵×۵۰/۵ متر و در وسط مزار قرار گرفته است. نما و گنبد آن گچکاری و با رنگهای گوناگون زینت داده شده است. در سمت جنوب آن، دیوارهای یک ایوان خراب شده باقی مانده است.
مقبره لنگر آته
متعلق به قرن ۱۶-۱۷م. بوده، در ناحیه جبار رسولاف واقع گردیده، از آجر بنا و گچکاری شده است. ساختمان مربعشکل بوده و اندازه آن ۳×۳ متر است. در گنبد مقبره دو روزنه مستطیل شکل وجود دارد و گنبد با روغن آبی زینت داده شده است. در سمت غربی قبر، زیارتخانهای متشکل از دو اتاق قرار دارد.
مقبره مخدوم اعظم
متعلق به قرن ۱۶ بوده، در حصار قرار دارد. این بنا یکی از بناهای مجتمع معماری حصار است و آرامگاه شیخ احمد کاسانی – یکی از پیشوایان نقشبندیه میباشد. اوایل مقبره از دو قسمت – زیارتخانه و قبر تشکیل شده بود. بعداً در سمت غرب آن قبری دیگر با گنبد ساخته شده است. مقبره مخدوم اعظم بسیار زیباست.
مقبره میرزا تورسونزاده
سال ۱۹۸۱م. در محل قبر این شاعر در محله لوچاب شهر دوشنبه بنا گردیده است. از سه ستون به شکل کتاب ساخته و با سنگ مرمر سفید روکار شده است. ارتفاع شاهستون مرکزیش ۵/۱۳ متر و دو ستون پهلویش ۱۲ متری میباشد که کندهکاری شدهاند. داخل مقبره ۵/۵ متر مربع بوده، در شاهستون مرکزی آن لوح بالای قبر و مجسمه (نیم پیکره) شاعر قرار دارد.
مقبره محمد بشارا
متعلق به قرون ۱۱-۱۴م. بوده، در روستای مزار شریف ناحیه پنجکنت واقع است. قبر خواجه محمد بشارا (۷۸۳-۸۶۶م. ) محدث بزرگ اسلام در این مقبره قرار دارد. بنا از سه گروه اتاقهای تو در تو تشکیل شده و در قسمت وسط تالار زیر گنبد رواق بزرگی قرار دارد. سالهای ۱۹۴۲-۱۹۴۳م. در نمای اصلی بنا پیشتاق ساخته شد. در مقبره چند قبر دیگر نیز موجود است که در دخمه جای گرفتهاند.
مقبره آقمزار
متعلق به قرون ۱۱-۱۲ بوده، در روستای چَپَر ناحیه شهر توس واقع است. این بنا از خشت، پیشتاق و گنبدش از آجر ساخته شده است. تاق ورودی اصلی آن منقّش است. در بالای دیوار مقبره گنبد کوچکی قرار دارد.
مقبره سرِ مزار
متعلق به قرون ۱۶-۱۷م. بوده، به صورت مجتمع در شهر استروشن قرار دارد. قدیمیترین قسمت این مجتمع در قرن ۱۶ بنا شده است. در قرن ۱۷م. بنای دیگری موسوم به اجنّهخانه در قسمت شمال و غرب مقبره ساخته شده است. هم مقبره و هم طبقه دوم آن از آجر ساخته شده و در قسمت شمال و شرق مسجد بنای ایوان با ستونهای بسیار قرار دارد که سقف آن با نقش و نگارهای سنتی زینت یافته است.
مقبره طلاّ حاجی
متعلق به قرون ۱۱-۱۲م. بوده، در روستای ایوج ناحیه شهر توس قرار دارد. مربعشکل بوده و از آجر ساخته شده است و از جنوب، شرق و غرب ورودی دارد. گنبد آن خراب شده است.
مقبره خواجه عبدالقادر گیلانی
متعلق به قرون ۱۵-۱۶ بوده، در روستای پاجندک گنبد شهر استروشن قرار دارد. مربعشکل بوده، اندازه آن ۷۰/۳×۷۰/۳ متر و از چهار طرف ورودی دارد. مقبره دارای گنبد است و نقش و نگار داخل آن زیباست. در سمت غرب آن بعدها زیارتخانهای ساخته شده که بام رواقی دارد. در مقبره، ۴ مزار با حجمهای گوناگون موجود است.
مقبره بایقرا
متعلق به قرون ۱۸-۱۹م. است که در ناحیه کافرنهان واقع است. دارای تالار مربعشکل بوده، در دو طرف پیشتاق بزرگش گلدستهها وجود دارد. قسمت بالای منارهها خراب شده است. با شیوه هنر معماری قرون ۱۱-۱۲ آجرچینی شده و گنبدش با شیوه هنری معماری قرن ۱۵م. ساخته شده است.
مقبره محمد ابودردار
متعلق به اواخر قرن ۱۹م. بوده، در روستای زَروان ناحیه پنجکنت واقع است. شکلی چهارگوش با سقف گنبدی دارد. داخل بنا چهار اتاق داشته، پیشتاق و گنبد آن کاشیکاری شده است. قبر آن به شکل خیمه میباشد.
مقبره خواجه سرباز
متعلق به قرون ۱۱-۱۲م. بوده، در روستای صیاد ناحیه شهر توس و به شکل مربع و دارای گنبد میباشد. اندازه آن ۵/۷×۵/۷ متر است. مقبره از خشت بنا شده، در نماهای غرب و شرق آن نیمستونهای چهار تراش گنبد بنایی گلی و شکل دایره داشته، بالای گنبد از آجر رواقی است.
مقبره خواجه بوالحق
متعلق به قرون ۱۰-۱۲ بوده، در روستای چارکوه ناحیه اسفره قرار دارد. شکل مربع داشته و اندازه آن ۳۵/۶×۳۵/۶ متر است. ارتفاع آن سه متر بوده، از خشت ساخته شده و پیشتاق ندارد.
مقبره خواجه دورباد
متعلق به قرون ۱۲-۱۳ بوده، در حومه روستای صیاد ناحیه شهر توس قرار داشته و از آجر بنا شده است. اکنون نیمهخراب بوده و سقف گنبد کاملاً خراب شده است. معماری مقبره بسیار جالب است.
مقبره خواجه نقشران
متعلق به قرنهای ۱۱-۱۲م. بوده، در ناحیه تورسونزاده در مجتمعی دارای دو مقبره واقع است. مقبره اول که ارتفاع دیوارهایش ۸۰/۲ متر بوده، به شکل مربع و به اندازه ۸۰/۶×۸۰/۶ متر و نیمهویران است. مقبره دوم کمتر ویران شده، اندازه آن ۳۵/۶۱×۱۱ متر بوده، قبر مربعشکل و پیشتاق دارد. ارتفاع دیوارهایش ۱۵/۵ متر و اندازه قبر ۳۰/۸×۱۰/۸ متر است. این مقبره در قرون ۱۶-۱۷ ترمیم شده است. در محل قبر مقبره دوم مزار قرار دارد که از آجر بوده، روی سنگ یکی از آنها سورهای از قرآن حکاکی شده است.
مقبره خدایار ولعمی
متعلق به قرون ۱۷-۱۸م. بوده، در سلسله مجتمع حضرت شاه، شهر استروشن قرار دارد. آجری و دارای گنبد و پیشتاق بوده، اندازه آن ۴×۴ متر است. در وسط مقبره، زیر گنبد مزاری با اندازه ۱/۲×۰۵/۴× ۱۵/۳ متر وجود دارد.
مقبره شیخ مصلحالدین
متعلق به قرن ۱۶م. بوده، در شهر خجند قرار دارد. ساختمانی بزرگ و دارای زیاتخانه، قبر و اتاقهای بسیار است. زیارتخانه دارای سه ورودی با پیشتاق و گنبد است. در محل قبر مزار چوبی کندهکاری باقی مانده است. در جنب این مقبره در قرن ۱۹م. مسجد باشکوهی بنا شده که در حال حاضر نیز فعال میباشد.
مقبره شاه خاموش
متعلق به قرون ۱۶-۱۷م. در روستای لنگر کلان ناحیه مؤمنآباد قرار دارد. شکلی چهارگوش داشته، اندازه آن ۸×۱۲ متر است. مقبره از آجر ۵/۴ × ۲۵ × ۲۵ سانتیمتر ساخته شده، نمای اصلی که یگانه ورودی آن است رو به شرق بوده، با پیشتاق زینت یافته است. در دو طرف ورودی شاهستونها بنا شدهاند. مقبره همچنین شامل زیارتخانه و قبر بوده، اندازه زیارتخانه ۶×۳ متر و سقف آن گنبدی است. قبر شکل مربع داشته، گنبد آن خراب شده است.
مقبره حضرت شاه
متعلق به قرن ۱۸م. بوده، در شهر استروشن قرار دارد. مردم استروشن آن را موسوم به مقبره برادر قثمابن عباس میدانند. دارای دو گنبد آجری، قبر و زیارتخانهای به ابعاد ۵/۳× ۵/۳ متر بوده، در مرکز مزار قبر قرار داشته و پله آن گچکاری شده است. مقبره سالهای ۷۰ قرن ۲۰م. ترمیم شده. این بنا نمای اصلیاش را از دست داده است.
مقبره حضرت شاه پادشاه
این مقبره به نامهای زیر نیز مشهور است: حضرت بابا، لنگر بابا و امیر حمزه صاحبقران. مقبره مزبور متعلق به قرون ۱۰-۱۲م. بوده، در روستای چارکوه ناحیه اسفره قرار دارد. مقبره دارای ۷ ستون است که بر روی آن کتیبههایی نوشته شده است. سقف آن از دو طرف کتیبههایی با خط کوفی دارد. دیگر بخشهای مقبره با نقوش ستارههای شش و هشتگوشه، تاج سر، قوشبادام، گردنی، خال، اسلیمی سهبرگه، موج دریا، دندانه، دم خروس، نقاب، انار، چاربرگه، محرابی، گِرد و غیره مزین گردیدهاند.
مدارس
۱ مدرسه کهنه ناحیه حصار
۲ مدرسه میرعالِم دادخواه شهر پنجکنت، استان سغد
۳ مدرسه میررجب دادخواه روستای لب جر، ناحیه کانبادام، استان سغد
۴ مدرسه نَو ناحیه حصار، ۲۵ کیلومتری غرب دوشنبه
۵ مدرسه آییم ناحیه کانبادام، استان سغد
۶ مدرسه خواجه مشهد روستای صیاد، ناحیه شهر توس، استان ختلان
مدرسه کهنه
آثار معماری قرون ۱۸-۱۹م. واقع در منطقه حصار، ۲۵ کیلومتری غرب دوشنبه میباشد. «مدرسه کهنه» در اواخر قرن ۱۸م. و اوایل قرن ۱۹م. در سمت جنوبی «قلعه حصار» روبروی ارک و از آجر ساخته شده است. این بنای یکطبقه، مربعشکل با مساحت ۱۵×۵۰ متر میباشد. حیاط بزرگ و مربع شکل مدرسه را از سه طرف حجرهها احاطه کردهاند. در سه گوش حیاط مدرسه رواق تاقهای پنجگوش بنا شدهاند. در سمت شمال و شرق، ایوان رواقدار ساخته شده است. محراب مدرسه در یکی از چهار تاق واقع است. مجاور مدرسه کاروانسرای بزرگی وجود داشته که از بین رفته است.
مدرسه میرعالِم دادخواه
آثار معماری قرن ۱۸م. واقع در شهر پنجکنت است.
«مدرسه میرعالِم دادخواه» در قسمت جنوب و شرق شهر پنجکنت بنا شده است. دارای تالار بزرگ گنبددار بوده و در سه سمت مدرسه ایوانهای گنبددار ارکی که در مجموع مساحت ۶/۱۷× ۲۲ متر را تشکیل میدهند، ساخته شده و در کنار مدرسه مناره نه چندان بزرگی، استخر و ۱۲ حجره واقع است.
مدرسه میررجب دادخواه
آثار معماری قرن ۱۷م. واقع در روستای لب جَرِ ناحیه کانبادام استان سغد است.
این مدرسه در سالهای ۱۶۵۹-۱۶۶۰م. از آجر ساخته شده است. نمای اصلی بنا رو به شمال و پیشتاق بلند آن را از دو سمت گلدستهها زینت دادهاند. مدرسه دارای دو تالار با اندازههای مختلف بوده که هر کدام برای منظور خاصی ساخته شدهاند. تالار بزرگ برای ادای نماز و تالار کوچک برای آموزش و تدریس بوده است. نمازخانه دارای گنبد قفسهدار میباشد. در سه سمت حیاط مدرسه اتاقهایی با اندازه ۲۰/۳×۶۵/۴ متر ساخته شده است. محمدشکور نجّار در قسمت غربی حیاط مدرسه، مسجد کوچکی را در سال ۱۹۱۶ بنا کرده است.
مدرسه نو
آثار معماری قرن ۱۹م. واقع در منطقه حصار است.
«مدرسه نو» نزدیک قلعه حصار در دو طبقه از آجر ساخته شده است. در سمت چپ تالار مسجد و در سمت راست مکتب صلیب شکل گنبددار قرار دارد. در طبقه یکم مدرسه اتاقهای معمولی رو به جانب حیاط و طبقه دوم نیز شامل ایوانها و اتاقها میباشد. این اصول مدرسهسازی در هنر معماری آسیای میانه نادر است.
مدرسه آییم
آثار معماری قرن ۱۹م. واقع در ناحیه کانبادام استان سغد است.
«مدرسه آییم» در سال ۱۸۲۴-۲۵م. در حومه شهر کانبادام، شبیه مدرسه میررجب دادخواه ساخته شده است. شکل آن مربع بوده و دارای ایوان میباشد. دو بنای گنبددار آن شامل میانسرا بوده و یکی از آنها مسجد است. در سقف مدرسه روزنههای ششگوش ساخته شده و داخل مدرسه با گچ آرایش شده است.
مدرسه خواجه مشهد
آثار معماری حدود عصرهای ۹-۱۲م. بوده و در روستای صیاد ناحیه شهر توس بنا شده است. این مجتمع دارای دو بنای گنبد و رواق میباشد که از آجر ساخته شده است. در دو گوشه این بناها گلدستههای نه چندان بزرگی خودنمایی میکنند. مدرسه خواجه مشهد یکی از قدیمترین مدارس آسیای مرکزی محسوب میشود.
مساجد
۱ مولانا یعقوب چرخی روستای مولانا، ناحیه لنین، ۱۰کیلومتری شرق شهر دوشنبه
۲ عبداللهخان روستای نوگلیم، ناحیه اسفره، استان سغد
۳ بُرجَک روستای نوگلیم، ناحیه اسفره، استان سغد
۴ گذر بالا روستای خوشیکَت، ناحیه عینی، استان سغد
۵ گذر لنگر روستای اُرمیتن، ناحیه عینی، استان سغد
۶ گذر پایان (پایین) روستای اُرمیتن، ناحیه عینی، استان سغد
۷ گذر سرچشمه روستای اُرمیتن، ناحیه عینی، استان سغد
۸ دَرغ ناحیه عینی، استان سغد
۹ وِشیست روستای وِشیست، ناحیه پنجکنت، استان سغد
۱۰ زینالدین خواجه پنجکنت، استان سغد
۱۱ اِسکآباد روستای اُرمیتن، ناحیه عینی، استان سغد
۱۲ کاردگران شهر استروشن، استان سغد
۱۳ کوکگنبذ شهر استروشن، استان سغد
۱۴ لیله کویه ناحیه قبادیان، استان ختلان
۱۵ مولانا رومی روستای واروخ، ناحیه اسفره، استان سغد
۱۶ مولانا سیّد روستای واروخ، ناحیه اسفره، استان سغد
۱۷ مسجد میانه روستای سُوجینه، ناحیه پنجکنت، استان سغد
۱۸ نوگلیم روستای نوگلیم، ناحیه اسفره، استان سغد
۱۹ آبادی شهر استروشن، استان سغد
۲۰ آلکاران شهر استروشن، استان سغد
۲۱ مسجد پایان روستای غَزَنتَرَک، ناحیه غانچی، استان سغد
۲۲ رستمبیک شهر استروشن، استان سغد
۲۳ سروستان روستای رُغوند، شهر استروشن، استان سغد
۲۴ مسجد سنگین ناحیه حصار، ۲۵ کیلومتری غرب دوشنبه
۲۵ مسجد سنگستان روستای سنگستان، ناحیه عینی، استان سغد
۲۶ مسجد سرِ خاسار روستای چارکوه، ناحیه اسفره، استان سغد
۲۷ مسجد سرخ روستای واروخ، ناحیه اسفره، استان سغد
۲۸ تَگِ راوود روستای یاری، ناحیه پنجکنت، استان سغد
۲۹ توختهقُل روستای توختهقُل، ناحیه اسفره، استان سغد
۳۰ خواجهجان شهر استروشن، استان سغد
۳۱ چارسده شهر استروشن، استان سغد
۳۲ چُقورک ناحیه غانچی، استان سغد
۳۳ شاه خاموش روستای لنگر کلان، ناحیه مؤمنآباد، استان ختلان
۳۴ ایشانِ بابا روستای شورقورغان، ناحیه کانبادام، استان سغد
۳۵ قزاقان ناحیه کانبادام، استان سغد
۳۶ مسجد قلعه ناحیه اسفره، استان سغد
۳۷ گلِ زرد روستای قلعه گلِ زرد، شهر استروشن، استان سغد
۳۸ قره مِشکار شهر دوشنبه
۳۹ قاری میرحسین روستای زاسون، ناحیه عینی، استان سغد
۴۰ حوض سنگین شهر استروشن، استان سغد
۴۱ حاج یعقوب شهر دوشنبه
۴۲ جنازهخانه شهر استروشن، استان سغد
۴۳ مسجد جامع روستای وارو، ناحیه پنجکنت، استان سغد
مسجد مولانا یعقوب چرخی
متعلق به قرون ۱۵-۱۶ بوده، در روستای مولانای ناحیه لنین (حومه شهر دوشنبه) قرار دارد. بنای اصلی آن در جنب آرامگاه مولانا یعقوب چرخی قرار داشته، ۵۰ سال پس از فوت او ساخته شده است. خود مسجد بارها خراب گردیده و ترمیم شده، اما شکل اولیهاش را حفظ کرده است. تالار مسجد ۸× ۲۰ متر بوده، محرابش در دیوار غربی آن قرار دارد. در نمای شرقی آن ایوان بسیار وسیع قرار دارد که ستونهای آن در اواخر قرن ۱۹و اول قرن ۲۰م. مجدداً ساخته شده است.
مسجد عبداللهخان
متعلق به قرن ۱۸م. بوده، در روستای نوگلیم ناحیه اسفره قرار دارد. طبق روایت، آن را عبداللهخان (۱۷۵۷-۱۷۹۹م. ) ساخته است. مسجد دارای گنبد بوده، محرابش حاشیههای زیبا دارد. گنبدش به شکل دایره است. سال ۱۹۰۹م. در حیاط مسجد منارهای از آجر ساخته شده است. نقشها همه از چوب بوده، در سقف و ستونهای اصلی مسجد از رنگ قرمز، سبز و آبی استفاده شده است.
مسجد بُرجَک
متعلق به آخر قرن ۱۹م. بوده، در شهر استروشن قرار دارد. دارای خانقاه و ایوان است. داخل و بیرون ساختمان و سقف خانقاه و ایوان منقشند. نقش و نگار هندسی سقفها با رنگ سفید حاشیهبندی شده است. ستونهای مسجد و ستونهای اصلی نیز نقاشی زیاد دارند.
مسجد گذر بالا
متعلق به اواخر قرن ۱۹م. بوده، در روستای خوشیکت ناحیه عینی واقع است. در وسط مسجد ستونهای کندهکاری شده و در دو طرفش ایوان قرار دارد. مسجد دارای چهار در کندهکاری نیز میباشد.
مسجد گذر لنگر
متعلق به آخر قرن ۱۹م. بوده، در روستای اُرمیتن ناحیه عینی قرار دارد. دارای عبادتگاه بزرگ، چهار ستون و ایوان سهطرفه بوده، سقف بنای اصلی به رنگهای مختلف منقش شده است. در دو سمت محراب تاقچههای مربع و در سمت شمال و غرب نمازخانه، منبر قرار دارد. ایوان مسجد دارای ۸ ستون کندهکاری و سقفش نیز منقش میباشد. در پیشتاق دروازهها کتیبهای عربی با رنگ سیاه نقاشی شده است.
مسجد گذر پایان (پایین)
متعلق به آخر قرن ۱۹م. بوده، در روستای کُم ناحیه عینی قرار دارد. شکل مربع داشته، در دو سمت ایوان دارد. ستونهای ایوان کندهکاری و نقاشی شده است و دیوارهای جنوب و شرق آن دارای ۳ تاقچه میباشد. ایوان مسجد دارای پایه بلند سنگی بوده، سقفش بر ۵ ستون کندهکاری قرار گرفته است. مسجد دارای محراب چوبی کندکاری شده نیز میباشد.
مسجد گذر سرچشمه
متعلق به اول قرن ۱۹م. بوده، در روستای اُرمیتن ناحیه عینی قرار دارد. در جنب ایوان مسجد بنای سابق مکتبخانه قرار دارد. مسجد دارای خانقاه مربع شکل بوده، در مقابل خانقاه تاق قرار دارد. سقف بنا کندهکاری شده است.
مسجد دَرغ
میان سالهای ۱۸۹۴-۱۹۰۳م. بنا گردیده و در روستای دَرغ ناحیه عینی واقع است. عبادتگاه زمستانهای است دارای ۴ ستون کندهکاری و اتاقهای نقاشی متفاوت از هم دارد. چوبکاری، کندهکاری و پنجرههای مسجد را نجاران اُستا عبدالخالق، اُستا عبدالرجببای و اُستا صادقبای انجام دادهاند. نقاشی سقف را اُستا میر مقصود صالحبای با نیقلم انجام داده است.
مسجد روستای وِشیست
متعلق به اواخر قرن ۱۹م. بوده، در روستای وِشیست ناحیه پنجکنت قرار دارد. از یک اتاق مربعشکل تشکیل گردیده، دیوار غربی آن نقاشی شده است. دیوارهای مسجد نیز پر از نقاشی است. هر ایوان آن دو درب دارد که کندهکاری شدهاند.
مسجد زینالدین خواجه
اوایل قرن ۲۰م. در شهر استروشن ساخته شده است. در لای دیوارش چوب کار گذاشته شده و دربش کندهکاری و ایوان ندارد. سقف آن به زیبایی با زر توسط اُستا باباجان تزیین شده است.
مسجد اسکآباد
اواخر قرن ۱۹م. در روستای اُرمیتن ناحیه عینی و به شکل مربع ساخته شده، سقفش بر چهار ستون کندهکاری تکیه دارد. محرابش از دو سمت دارای تاقهایی با ارتفاع ۵/۳ متری است. دیوارهایش گچکاری شده و سقف و ستونهای ایوان مسجد نیز نقاشی شده است. مسجد همچنین دارای چندین اتاق و استخر میباشد.
مسجد کاردگران
متعلق به اوایل قرن ۲۰ بوده، در شهر استروشن قرار دارد. ستونها و سقف آن کندهکاری و نقاشی و محرابش گچکاری شده است. سقف مسجد و ایوان آن با رنگهای لاجوردی و قرمز و طلایی آرایش یافته است.
مسجد کوک گنبذ
در سمت غربی شهر استروشن، در دوران سلطان ابولطیف تیموری در سالهای ۱۵۳۰-۱۵۳۱م. ساخته شده است. شامل تالار مرکزی که از آجر بنا شده و دو بنای جنبی بوده است. اندازه تالار ۰۵/۷ × ۹۵/۶ متر بوده، در چهار طرفش ۴ اتاق دارد. درب آن کندهکاری شده، دارای گنبد و پیشتاق مزین و بلند رواقدار میباشد. مسجد در زلزله قرن ۱۹م. بسیار آسیب دید که بعداً قسمتی از آن ترمیم شده است.
مسجد لیله کویه
متعلق به قرون ۱۴-۱۵م. بوده، در روستای لیله کویه ناحیه قبادیان قرار دارد. دارای دو اتاق از خشت ساخته شده و گنبد گِلی میباشد. اندازه مسجد ۵۴× ۱۲ متر بوده، از سه قسمت تشکیل شده است. این بنا دارای دو درب و محراب میباشد.
مسجد مولانا رومی
متعلق به اوایل قرن ۱۹م. بوده، در روستای واروخ ناحیه اسفره قرار دارد. این مسجد جامع سقفش منقش بوده، بیشتر با زر آرایش یافته است. در حیاط آن استخر قرار دارد و خانقاه دارای دو ایوان میباشد. داخل عبادتگاه ایوان و محرابی دارد.
مسجد مولانا سیّد
متعلق به قرن ۱۹م. بوده، در روستای واروخ ناحیه اسفره قرار دارد. عبادتگاهی وسیع و سقفش با ستونهای چوبی بوده و دارای ایوانی با شش ستون کندهکاری شده میباشد.
مسجد میانه
در روستای سوجینه ناحیه پنجکنت و ساحل رود ماغیان توسط اُستا عبدالقاسم بنا ساخته شده است. از سمت شرق و شمال ایوان داشته و ستونها و دربهایش کندهکاری شدهاند.
مسجد نوگلیم
متعلق به قرن ۱۶م. بوده، در روستای نوگلیم ناحیه اسفره قرار دارد. از تالاری با سقف گنبدی و دو ایوان رواقبندی تشکیل شده و ایوان سمت چپ آن خراب شده است. در قرن ۱۹م. در جنب مدرسه و در سال ۱۹۰۹م. در مقابل مسجد منارهای بنا شده است.
مسجد آبادی
در اوایل قرن ۲۰م. در محل آبادی شهر استروشن جای داشته، دارای عبادتگاه مربعشکل که سه ایوان دارد، میباشد. در وسط عبادتگاه ستون منقش وجود داشته، دو چوب بزرگ کندهکاری سقف را به چهار قسمت جدا کرده است.
مسجد آلکاران
اوایل قرن ۲۰م. در شهر استروشن قرار داشته، در ایوان شمالیش دو ردیف و شرقیش یک ردیف ستون داشته، دربهایش کندهکاری شدهاند. سقفش به پنج قسمت تقسیم شده و با چوبکاریهایی منقش گردیده است.
مسجد پایان (پایین)
اوایل قرن ۲۰م. بنا گردیده و در روستای غَزَنتَرَک ناحیه غانجی قرار داشته، از دو پهلو ایوان و سقفش بر پنج ستون کندهکاری قرار دارد. همه ۱۸ ستون ایوانها کندهکاری شده و سقف و ستونهای اصلی منقشند. مسجد را اُستا شراف ساخته است.
مسجد رستم بیک
اوایل قرن ۲۰م. در محله رستمبیک ناحیه استروشن ساخته، دارای گنبد نقاشی شده و ایوان ۹ ستونه کندهکاری میباشد. نقشهای دیوار مسجد خراب شدهاند.
مسجد سروستان
اوایل قرن ۲۰م. در روستای رُغُند ناحیه استروشن ساخته شده، سقفش منقّش و ستونهای ایوانها کندهکاری شدهاند. در جنب مسجد، مقبرهای دارای زیارتخانه و یک اتاق بوده، ایوانی آنها را به هم متصل میکند.
مسجد سنگین
متعلق به قرون ۱۷-۱۸م. بوده، در نزدیکی قلعه قدیمی حصار قرار دارد. زیر بنا و قسمت پایین دیوار آن از سنگ قرمز، دیوارها، رواقها و تاقها از خشت ساخته شدهاند. در مرکز بنا تالار مربعشکل قرار داشته، سقف آن دارای گنبد بوده، ایوانهای گنبد شکل آن بر شاهستونها تکیه دارند.
مسجد سنگستان
در اواخر قرن ۱۹م. در روستای سنگستان ناحیه عینی ساخته شده است. این بنا روی زیربنای سنگی بلندی ساخته شده، ستونهای ایوان و پیشین آن کندهکاری شده میباشد.
مسجد سرِ خاسار
در روستای چارکوه ناحیه اسفره قرار داشته، دیوار شمالیش دارای ۷ طاق پُرآرایش و دیوار شرقیش دارای ۳ طاق میباشد. ایوانش دارای محراب بوده، در دو پهلویش چهار طاق آرایش شده قرار دارد. دو ستون داخل ایوان کندهکاری بوده، در حیاط مسجد چشمه و استخر وجود دارد.
مسجد سرخ
متعلق به اواخر قرن ۱۹م. بوده، در روستای واروخ ناحیه اسفره قرار دارد. ساختمان اصلی آن دارای سه ستون بوده، سقفش به ۸ قسمت تقسیم شده است. از طرف ایوان، دو ورودی دارد و ستونهای خانقاه مسجد کندهکاری شدهاند. ایوان مسجد دارای محراب و ۵ طاق میباشد.
مسجد تگِ راوود
متعلق به قرن ۱۹م. بوده، در روستای یاری ناحیه پنجکنت قرار دارد. شامل خانقاه، ایوان و مکتب بوده، روی زیربنای بلند سنگی ساخته شده است. خانقاه مسجد دارای دو پیشایوان و در وسطش ستون کندهکاری میباشد. دربهای مسجد نیز کندهکاری شدهاند.
مسجد توختهقُل
متعلق به اوایل قرن ۲۰م. بوده، در محله توختهقُل شهر اسفره قرار دارد. دارای عبادتگاه و دو ایوان بوده، ایوان قسمت شرقیش اصلی محسوب شده، دو ردیف ستون دارد. از قسمت شرق و شمال دو ورودی داشته، در وسط آنها تاقها جای دارند. ساختمان بدون نقاشی بوده، ستونهایش کندهکاری شدهاند.
مسجد خواجهجان
در اوایل قرن ۲۰م. در محله خواجهجان شهر استروشن ساخته شده، تنها بنای آن یک عبادتگاه میباشد. توسط اُستا رجب ساخته شده و باباجان نقاش در آن نقاشی کرده است. ساختمان دارای میدان ۵/۹ × ۵/۹ متر بوده، سقفش کاملاً نقاشی شده، در یک کنج سقف تاریخ بنا ۱۳۶۸ هجری قمری، مطابق ۱۹۱۸م. ثبت شده است.
مسجد چارسده
متعلق به اوایل قرن ۲۰م. بوده، در محله چارسده استروشن قرار دارد. دارای عبادتگاه، دو گنبد و ایوان بوده، از جنوب ورودی دارد. چوبکاری در سقف داشته و سقف ایوان نقاشی شده است.
مسجد چُقورَک
در اواخر قرن ۱۹م. در ناحیه غانچی بنا شده، از قسمت شمال و شرق ایوان دارد. دربهای مسجد کندهکاری بوده، سقف آن با ستونهای چوبی بر ۴ ستون کندهکاری تکیه دارد.
مسجد شاه خاموش
متعلق به قرن ۱۶م. بوده، در روستای لنگر کلان ناحیه مؤمنآباد قرار دارد. تالار بزرگ شش ستون که از دو طرف دارای ایوان است و ستونهایش کندهکاری شدهاند. داخل مسجد با شیوه ویژهای نقاشی شده است و دور دیوار تا کمر گچکاری است. محرابش نیز نقاشی جالبی دارد.
مسجد ایشان بابا
در اواخر قرن ۱۹م. در روستای شورقورغان ناحیه کانبادام ساخته شده است. دارای ۹ ستون بوده، ستونهایش کندهکاری شدهاند. ایوان مسجد بر ۱۰ ستون نقاشی شده استوار است. دیوار دو. قسمت ایوان دو درب داشته، یکی از آنها به سوی محراب باز میشود. دیوارهای قسمت جنوب و غرب ایوان نمای گچی در حاشیه دارند. حیاط مسجد ۲۷ × ۴۵ متر بوده، اطراف آن دیوار دارد.
مسجد قزّاقان
اوایل قرن ۲۰م. در محله قزّاقان شهر کانبادام ساخته شده است. در قسمت شرق دارای پیشایوان و در قسمت شمال دارای ایوان شش ستون و محراب میباشد. سقف مسجد بر دو ستون تکیه میکند. تاقها، دربها و نمای مسجد با حاشیه گچی مزین گردیده است. نمای شرقی آن پُرنقش است.
مسجد قلعه
متعلق به قرن ۱۹م. بوده، در شهر اسفره قرار دارد. دارای دو ایوان نقاشیشده میباشد. سقف بنا کندهکاری شده است. نمای شرقی ایوان مسجد دارای ۶ ستون کندهکاری میباشد.
مسجد قلعهچه گلزردی
مسجد قلعهچه گلزردی در ناحیه استروشن ساخته شده، سقفش بر دو ستون تکیه داشته، دیوارها و محرابش نقاشی شدهاند. سقف تختهبندی شده و مزیّن میباشد.
مسجد قَرَمیشکار
اوایل قرن ۲۰م. در قسمت جنوبی شهر دوشنبه ساخته شده است. شامل عبادتگاه و ایوان جنبی بوده، چهار ستون کندهکاری دارد. بالای محرابش با نقشهای مستطیل و نیم دور مزین است. ستونهای ایوان شرقیش کندهکاری شده است. این بنا در سالهای اخیر ترمیم گردیده است.
مسجد قاری میرحسین
متعلق به قرن ۱۴م. بوده، و تا اوایل قرن ۲۰م. بارها بازسازی شده است. این بنا در روستای زاسون ناحیه عینی قرار دارد. در وسط این مجتمع ستون قرار داشته، از طرف شرقیش خانقاه ایوان پوشیدهای دارد. در دیوار غربیش دربهای کوچک، سه چلّهخانه نمایانند. در ایوان جنبی مقبرهای قرار دارد که از خشت بنا شده است. مجتمع مدرسه، حوضخانه، حمام، استخر سردآبه و گرمآبه و غیره دارد. ورودی ایوان سنگفرش بوده، کف منبر خاتمکاری است.
مسجد قاری میرحسین
متعلق به قرن ۱۴م. بوده، و تا اوایل قرن ۲۰م. بارها بازسازی شده است. این بنا در روستای زاسون ناحیه عینی قرار دارد. در وسط این مجتمع ستون قرار داشته، از طرف شرقیش خانقاه ایوان پوشیدهای دارد. در دیوار غربیش دربهای کوچک، سه چلّهخانه نمایانند. در ایوان جنبی مقبرهای قرار دارد که از خشت بنا شده است. مجتمع مدرسه، حوضخانه، حمام، استخر سردآبه و گرمآبه و غیره دارد. ورودی ایوان سنگفرش بوده، کف منبر خاتمکاری است.
مسجد حوض سنگین (استخر سنگی)
در اوایل قرن ۲۰م. در شهر استروشن ساخته شده است. در محوطه آن مقبرهای است که دیوارهایش از آجر بوده، در پیشتاق جنوبیش ایوان کوچکی دارد. اصل مسجد را خانقاه تشکیل میدهد که چهار شاهستون کندهکاری دارد. خانقاه با ایوان توسط شش ورودی متصل بوده، دیوارش گچکاری شده است. سقف گنبد خانقاه بر روی چهار شاهستون کندهکاری قرار دارد. مسجد را اُستا میرسید ساخته و نقاشی آن به ملاَ صبور منسوب است.
مسجد حاجی یعقوب
در اوایل قرن ۲۰م. در شهر دوشنبه ساخته شده، ساختمان اولیهاش مربع شکل و دارای یک ستون بوده و از قسمت جنوب و شرق ایوان دارد. ستونهای سقف مسجد کندهکاری و منقش بوده، ایوان غربیش محراب داشته، در دو قسمت آن تاقهای گچکاری قرار دارد. ایوان شرقی چهار ستون کندهکاری و ایوان غربی آن محراب دارد. در جنوب ایوان خانه دوطبقهای بنا شده و ایوان دوطبقه خانقاه را پرشکوه کرده است. دیوار غربی ایوان ۹ روزنه دارد. در قسمت شرقی حیاط بنای دوطبق و مهمانخانه قرار گرفته است.
اخیراً مسجد بازسازی شده، در این مجتمع دانشگاه اسلامی امام ترمذی و مفتیات جمهوری قرار دارد.
مسجد جنازهخانه
در اواخر قرن۱۹م. در شهر استروشن ساخته شده، شامل خانقاه و دارای دو ستون و ایوان بوده، هشت ستون ایوان کندهکاری شده است.
مسجد جامع
در اواخر قرن ۱۹م. در روستای واروی ناحیه پنجکنت ساخته شده، دارای زیربنای دیوار مانند بلند سنگی بوده، دو درب کندهکاری شده دارد و ایوان ستونهای آن منقش هستند. محراب و دیوارهایش با تاقهای آرایش شده زینت یافته است.
منارهها
۱ مناره وَرْز شهرک عینی، ناحیه عینی، استان سغد
۲ مناره کانبادام شهر کانبادام، استان سغد
۳ مناره روستای رَرز روستای رَرز، ناحیه عینی، استان سغد
۴ مناره روستای فَتمیو روستای فَتمیو، ناحیه عینی، استان سغد
مناره ورز
آثار معماری و تاریخی، اواخر قرن ۱۱م. و اوایل قرن ۱۲م. واقع در شهرک عینی ناحیه عینی است.
این مناره که از آجر بر روی زیربنای مربعشکلی ساخته شده و بلندی آن ۵/۱۳ متر است. مناره مزبور دارای چهار نوع آرایش و گنبدی که به وسیله پلههای مارپیچ قابل دسترسی است، میباشد.
مناره کانبادام
آثار معماری و تاریخی ابتدای قرن ۲۰م. واقع در شهر کانبادام است. ارتفاع این مناره ۱۵ متر، بلندی و قطر آن ۲۰/۴ متر بوده، با شیوه معماری سنتی قرنهای ۱۰و ۱۲م. بنا شده است. دیوار این مناره با نقش و نگار هندسی تزیین شده، آجرهای قسمت پایین مناره به شکل عمودی و افقی جفتجفت چیده شدهاند.
مناره روستای رَرز
آثار معماری و تاریخی قرنهای ۱۱ و ۱۲م. بوده، در ناحیه عینی واقع است. مناره روستای رَرز ۵ متر قطر و نزدیک به ۲۰ متر بلندی داشت که در حال حاضر ۹ متر از آن باقی مانده است. این مناره از آجر ساخته شده و آجرها به طرز عمودی و زاویهشکل (دندانهای) چیده شدهاند.
مناره روستای فَتمیو
آثار معماری و تاریخی اواخر قرن ۱۱م. و ابتدای قرن ۱۲م. واقع در ناحیه عینی است. این مناره مثل دو منارهدیگر این ناحیه، قسماً خراب شده و صرفاً از بلندی آن ۵ متر باقی مانده است. قطر این مناره ۳ متر میباشد. پلّههای مارپیچ داخل آن کاملاً خراب شده است.
مراکز فرهنگی و هنری جدید
تئاتر
در دوران شوروی باله و اُپرا در تاجیکستان معرفی شد و سازمان رقص و آواز تاجیکی تأسیس یافت.
در سال ۱۹۹۰م. جمهوری تاجیکستان دارای ۱۴ تئاتر بود. در حال حاضر در تاجیکستان ۱۹تئاتر حرفهای فعالیت دارند که معروفترین آنها به شرح زیرند:
۱ تئاتر آکادمی درام تاجیک ابوالقاسم لاهوتی دوشنبه ۱۹۲۹
۲ تئاتر دولتی آکادمی اپرا و بالت صدرالدین عینی دوشنبه ۱۹۴۰
۳ تئاتر دولتی درام روسی مایاکوفسکی دوشنبه ۱۹۳۷
۴ تئاتر دولتی کمدی موسیقی شهر قرغان قرغانتپه ۱۹۷۹
۵ تئاتر دولتی جوانان تاجیکستان واحداف دوشنبه ۱۹۷۱
۶ تئاتر درام موسیقی رودکی شهر خاروغ خاروغ ۱۹۴۰
۷ تئاتر درام موسیقی فاضلاوا کانبادام ۱۹۳۰
۸ تئاتر درام موسیقی شهر کولاب کولاب ۱۹۳۴
۹ تئاتر درام موسیقی ازبکی ناحیه ناو ۱۹۳۴
۱۰ تئاتر درام و کمدی روسی شهر چکالسف استان سغد چکالسف ۱۹۴۹
۱۱ تئاتر سراسری عروسک دوشنبه ۱۹۵۰
۱۲ تئاتر سراسری کمدی و موسیقی کمال خجندی خجند ۱۹۳۲
۱۳ تئاتر درام شهر پنجکنت پنجکنت ۱۹۸۸
همچنین تئاترهای تازهتأسیس «افسانه»، «آیینه» در شهر دوشنبه، «اوستا» در شهر کولاب فعال میباشند.
تئاتر اُپرا و بالت شهر دوشنبه، اولین ساختمان بزرگ جمهوری در شهر بود. در شهر دوشنبه همچنین تئاترها و مدرسه تئاتر برای نمایشهای تاجیکی و روسی به وجود آمد.
تئاتر دولتی دراماتیک ابوالقاسم لاهوتی
نخستین تئاتر حرفهای جمهوری است و در سال ۱۹۲۹م. تأسیس شده است. تقریباً تمام نمایشنامههای درامنویسان مشهور جمهوری در این تئاتر روی صحنه رفته است و این تئاتر در رشد نمایشنامهنویسی تاجیک بسیار مهم بوده است. از بدو تأسیس این تئاتر بیش از ۷۰ نمایشنامه مؤلفان تاجیک و شاهکارهای ادبیات جهان را در معرض نمایش گذارده است.
نقش کارگردانان و هنرمندانی از قبیلم. سعیداف،م. قاسماف،م. خلیلاف، گ.بقایوا، ا.برهاناف، ا.سعیداف، ا. سلیماناف، ح.رحمتاللهاف، ت.فاضلاوا، ع.محمدجاناف، هـ.گدایف، ح.عبدالرزّاقاف، ص.طویبایوا، ط.غفاراوا، ظ.دوستمحمداف،م. عیسییوا، ب.رجباف، گ.ذوقیبیکاف، خ.نظروا،م. کمالاوا،م. امیناوا و امثال آنان در رشد فعالیت هنری تئاتر بسیار ارزنده بوده است.
تئاتری به نام «لاهوتی» در سالهای ۱۹۶۴م. و ۱۹۶۸م. نیز توسط هنرمندان تاجیک در کشور افغانستان دو بار به نمایش گذاشته شده است.
تئاتر دولتی آکادمیک اوپرا و بالت صدرالدین عینی
این تئاتر در سال ۱۹۴۰م. به عنوان تئاتر موسیقی تاجیک تأسیس شد.
در سال ۱۹۴۱م. نخستین اوپرای تاجیک «شورش واسع» نوشته س.بالاسانیان
روی صحنه این تئاتر رفت. در بهار ۱۹۴۲م. ساختمان باشکوه کنونی تئاتر، همزمان با آغاز موسم تئاتر افتتاح گردید. پروژه ساختمان تئاتر توسط معماران ا.ا. یونگر، د.ی. بلیبین و و.وگولی طراحی شده است. در سال ۱۹۵۴م. نام تئاتر به صدرالدین عینی تغییر یافت. در صحنه این تئاتر هنرمندان ورزیده و شایستهای از قبیل ط.فاضلاوا، ملاّ قنداف،م. بهار، ا.اسحاقاوا، ا.بابایوا، ح.احمداف، ا.باباقلاف، ح.مولانوا، ل.کبیروا، غ.وَلَمتزاده، ی.غالباف، ر.برهاناف، آ.سبزعلییوا، ب.محمد قولاف، ک.کریماف، ملکه صابراوا وم. برهاناف هنرنمایی کردهاند.
تئاتر اوپرا بالت صدرالدین عینی
این تئاتر به دیگر کشورها نظیر هندوستان، تایلند، پاکستان، سنگاپور، مالزی، ایران و فنلاند سفرهای هنری داشته و در آن کشورها هنرنمایی کرده است.
تئاتر دولتی جوانان محمود واحداف
این تئاتر در سال ۱۹۲۷م. توسط لوناچارسکی فارغالتحصیل دانشگاه دولتی هنر تئاتری شهر مسکو تأسیس شد. نخستین نمایشنامهای که تئاتر روی صحنه آورد، «واساژلیزناف» به قلم ماکسیم گورکی بود.
در سال ۱۹۷۶م. هیئت هنرمندان تئاتر از فارغالتحصیلان دانشکدههای هنرهای زیبای تاجیکستان و هنر تئاتری شهر مسکو تکمیل گردید. در صحنه تئاتر مذکور هنرمندان ورزیدهای از قبیل ا.قادراف، ر.قاسماوا، ک.حامداف، گ.عبداللهاوا،م. عابداوا، غ.سلاماف، ت.رازقاف، ش.صالحاف، ع.غلاماف، علینظراوا، ض.خوشوقتاوا و دولت عبیدالله هنرنمایی کردهاند. کارگردان این تئاترم. خیالاف و کارگردان ارشد تئاتر ع.قادراف بودند. در سال ۱۹۸۰م. نام تئاتر به تئاتر محمود واحداف که هنرپیشه مردمی تاجیکستان بود، تغییر یافت.
تئاتر دولتی دراماتیک روسی مایاکوفسکی
نخستین و عمدهترین تئاتر حرفهای روسی است که در سال ۱۹۳۷م. در تاجیکستان تأسیس شد، تئاتر دولتی دراماتیک روسی مایاکوفسکی بود. این تئاتر فعالیت خود را با نمایشنامهای موسوم به «زمین» نوشته ن.ویرتا آغاز کرد. در ابتدا هیئت تئاتر از هنرمندان استودیو تئاتری شهر مسکو متشکل بود. در سال ۱۹۳۷م. هنرمندان تئاتر برای یک دوره آموزش عازم مسکو شدند و به فراگیری هنر از هنرمندان ورزیده وقت شوروی و.ا.توپورکوف وم. م. یاشین پرداخته، دو نمایشنامه تهیه نمودند.
در سالهای دهه ۸۰، آثار آنتون چخوف «سه خواهر»، ا.استروفسکی «محل پردرآمد» و مولیر «ترتوت» و غیره روی صحنه آمدند.
در این تئاتر هنرمندان ورزیدهای چون ی.ارگونوفسکایا، ن.ن.ولچکوف، ا.ا.پروشنکو، ن.ی.کایوکوف، ک.د.ساویلیوا، ا.م. اسمیرنوا، ی.د.چیستونا، ز.ی.بلیداروفا، و.ا.دیمینوف، ی.ک.زابیکین، گ.س.واروبیوف، هنرنمایی کرده و میکنند. در حال حاضر برزو عبدالرزّاقاف کارگردان ارشد تئاتر میباشد.
تئاتر عروسک
تئاتر عروسک در سال ۱۹۸۵م. در کنار گروههای تئاتری لاهوتی و تئاتر جوانان محمود واحداف عرض وجود نمود. نخستین کار تئاتر، اثر شمسی قیاماف موسوم به «سرگذشت ننوک» بود که آن را بنیانگذار تئاتر، کارگردان شادروان عثمان دوراناف در کاخ پیشاهنگان جمهوری روی صحنه آورد. در حال حاضر این تئاتر در ساختمان سابق تئاتر جوانان در مرکز شهر مستقر میباشد. تئاتر عروسک پس از نمایش اثر ن.گوسیوا و س.پوتپچنکو «ده شاهزاده» شهرت بیشتری کسب کرد.
با این تئاتر، کارگردان قزاقستانی بکبولات پارمانوف و مؤلف آلمانی وایت اوتس بروس همکاری نمودهاند. مهینبانو حسناوا، عبدالرافع بزرگزاده، دیمیتری یاکوبسونوف و عزتالله صفر از جمله بهترین هنرمندان این تئاتر به شمار میروند.
این گروه تئاتری در سال ۱۹۸۶م. در آلمان، سا ۱۹۸۷م. در سوئیس و در سال ۱۹۸۹م. در مغولستان هنرنمایی کرده و در اکتبر ۱۹۹۱م. در سومین جشنواره جهانی تئاتر عروسک در تهران نیز شرکت داشته است.
روابط با جمهوری اسلامی ایران
پیشینه فرهنگی روابط با ایران
تاجیکستان به مفهوم فرهنگی حداقل سه برابر تاجیکستان به مفهوم جغرافیایی آن است. نخستین اشارات به آسیای مرکزی را در اوستا میتوان یافت. در سال ۱۸۷۷م. در باختر گنجینه آثار هنری مربوط به قرون چهارم و پنجم قبل از میلاد به دست آمد که به خزانه آمودریا معروف است و گویای بارز روابط هنری ایران با مردم آسیای مرکزی بود. شهر پنجکنت در تاجیکستان و مرز این کشور با ازبکستان در ۶۰ کیلومتری سمرقند نشانگر نفوذ هنر ایرانی در آسیای مرکزی است. آثار باستانشناسی کشف شده از پنجکنت نشانگر نفوذ هنر ایرانی است. مدارک کشفشده از کوه مغ، دهکده حیدرآباد، دره زرافشان نشان از راه و رسم زندگی و گرایشات حماسی ایرانی و سنت پهلوانی است. در تاجیکستان جنوبی و در قلعه میر بقایای آثار هخامنشی به دست آمده است.
تاریخ و ادبیات دو کشور ایران و تاجیکستان بر اشتراک این دو دلالت دارد. در اجنّهتپه واقع در جنوب تاجیکستان بسیاری از آثار ایرانی قرون اولیه اسلامی به دست آمده است. از نظر هنری رابطه بسیار نزدیکی که هنر هر دو کشور را به یک حد مشترک میرساند، دیده می شود. موسیقی تاجیکیها پر از ترانهها، غزلها و اشعار ایرانی است. رقص محلی تاجیکی نیز همچون رقص محلی ایرانی است.
همان طور که نقل شد صدرالدین عینی بنیانگذار مکتب جدید ادب تاجیک و طرفدار ادب فارسی بود. او آغازگر موج آشنایی تاجیکستان با ادبیات ایران نیز میباشد. کلیات عینی آثار شعرای فارسی و تاجیک قرنهای ۱۰ تا ۲۰ میلادی را در خود جای داده است که از برجستهترین اسناد بررسی ادبیات ایرانی در آسیای مرکزی محسوب میشود. در بدخشان آثار خطی بسیاری در بین مردم و در مراکز فرهنگی نگهداری میشود.
در قرون ۹ تا ۱۲ میلادی تحقیقات در علوم انسانی به دو زبان فارسی دری که زبان ماوراءالنهر و خراسان بزرگ بود و زبان عربی که زبان رسمی مذهبی – علمی بود به انجام میرسید.
در اوایل سال ۱۹۹۰م. یکی از ارتباطات مهم تاجیکستان با ایران در بعد فرهنگی بود. برای مثال تاجیکستان یک فستیوال فیلم ایرانی، نمایشگاهی از هنرمندان ایران، و ۲ نمایشگاه از انتشارات ایران گذاشت. دوشنبه پایگاه برگزاری کنفرانس در فرهنگ ایران و زبان تاجیکی شد.
در اوایل سال ۱۹۹۰م. کتب و مجلات ایرانی به طور روزافزونی در تاجیکستان در دسترس عموم قرار گرفت و تلویزیون دوشنبه برنامههای ایران را به طور مستقیم پخش میکرد. مانع اصلی در مقابل چنین برخورد فرهنگی این حقیقت بود که صرفاً بخش کوچکی از جمعیت تاجیکستان به الفبای فارسی آشنایی داشتند.
نگاهی به روابط فرهنگی ایران و تاجیکستان
ایران و تاجیکستان، دو پاره از سرزمین «ایران بزرگ»اند. ایرانی و تاجیک، دو شاخه از درخت تناور قوم آریایی، با تمدن، فرهنگ، زبان، نژاد و دینی یگانهاند که در چند سده اخیر و بویژه در سالهای حاکمیت شوروی از هم جدا گشتند و اگرچه این دو برادر همخون جسماً از هم جدا شدند، اما روحاً هنوز هم با هماند.
در زمان شوروی، میان ایران و تاجیکستان، هیچ گونه رابطهای اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به صورت مستقل وجود نداشت. از آنجا که سرنوشت تاجیکستان در دست مسکو بود، هر گونه روابطی در چارچوب سیاستهای مسکو صورت میگرفت. لیکن روابط همهجانبه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و… میان این دو کشور، تنها پس از استقلال جمهوری تاجیکستان و به رسمیت شناخته شدن آن توسط جمهوری اسلامی ایران میسر شد و از آن پس گام به گام گسترش یافت.
جمهوری اسلامی ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخت و در تاریخ ۲۱ ژانویه سال ۱۹۹۲ رسماً سفارت خود را در شهر دوشنبه افتتاح کرد و به همین مناسبت هم یک هیئت بلندپایه سیاسی و فرهنگی به ریاست آقای عباس ملکی نماینده ویژه ریاست جمهوری و معاون اول وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی ایران به تاجیکستان سفر نمود. از آن زمان به بعد، تبادل هیئتهای بلندپایه میان دو کشور و امضای تفاهمنامههای متعدد موجب گسترش بیش از پیش روابط دو جانبه گردید.
در راستای این روابط، در اواخر ماه ژوئن سال ۱۹۹۲ هیئتی بلندپایه از تاجیکستان به ریاست آقای رحمان نبیاف رئیس جمهور وقت تاجیکستان به ایران سفر نمود که امضای پنج سند مهم میان دو کشور، حاصل و نتیجه این سفر بود.
در ماه ژوئن سال ۱۹۹۵ در پی سفر آقای امامعلی رحماناف رئیس جمهور تاجیکستان به ایران، سفارت جمهوری تاجیکستان رسماً در ایران افتتاح شد و افزون بر این، هشت توافقنامه دیگر به امضای طرفین رسید.
در دسامبر سال ۱۹۹۶ هنگام سفر آقای دکتر حسن حبیبی معاون رئیس جمهور وقت ایران به تاجیکستان، ۱۱ تفاهمنامه در زمینه همکاریهای صنعتی، کشاورزی، مخابرات، بانکی، حمل و نقل، آموزشی و فرهنگی میان طرفین به امضا رسید.
سفر هیئتی از نمایندگان مجلس تاجیکستان به ریاست آقای صفرعلی رجباف رئیس مجلس عالی جمهوری تاجیکستان به ایران در ماه فوریه سال ۱۹۹۷، گسترش این همکاریها را قوت بخشید.
ماه می سال ۱۹۹۷ در پی سفر هیئت بلندپایه سیاسی به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران به تاجیکستان، هشت سند مهم میان دو کشور به امضا رسید که در ماه دسامبر سال ۱۹۹۸ در سومین سفر رئیس جمهور ایران به تاجیکستان، بیش از ۹ سند مهم دیگر به امضا رسید.
سفر رسمی جناب آقای سید محمد خاتمی رئیس جمهور ایران به تاجیکستان در ماه می سال ۲۰۰۲ میلادی تأثیری عمیق در روابط همهجانبه دو کشور همفرهنگ و همزبان گذاشت. در این سفر اعلامیه مشترک جمهوری اسلامی ایران و جمهوری تاجیکستان پیرامون گسترش مناسبات دو جانبه به امضا رسید.
سفرهای متقابل و متوالی هیئتهای عالیرتبه دو کشور در راستای تحکیم روابط دوستی و همکاریها، موجب عقد توافقنامههای مهمی میان طرفین گردید، از جمله امضای توافقنامههایی میان وزارت علوم تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران با وزارت معارف (آموزش و پرورش) تاجیکستان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران با اتحادیه نویسندگان تاجیکستان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با وزارت فرهنگ تاجیکستان، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با سازمان رادیو و تلویزیون تاجیکستان، بنیاد فرهنگی تاجیکستان با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران، انتشارات سروش ایران با بنیاد فرهنگ تاجیکستان، کتابخانه ملی ایران و کتابخانه ملی فردوسی تاجیکستان، کتابخانه ملی ایران با دانشکده هنر تاجیکستان و…
مبادلات فرهنگی
روابط ادبی
نخستین اثر ادبی مربوط به ادبیات نوین تاجیک که در ایران منتشر شد، داستان «آدینه» اثر صدرالدین عینی بود که در سال ۱۹۲۷ در مجله «سخن» چاپ شد. از آن زمان به بعد، نمونههای نثر و نظم ادبیات تاجیک در مطبوعات ایران، بویژه نشریههای فرهنگی و ادبی تقدیم خوانندگان میگردید.
در سال ۱۹۵۳ پارهای از یادداشتهای صدرالدین عینی با «کفش پیش پامانی حضرت خواجه اوبانی» در شماره یازدهم مجله «پیام نو» و بخش دیگری از این یادداشتها با عنوان «زن مرد گردیده» در شماره دوازدهم همان مجله چاپ گردید که مورد توجه خوانندگان ایرانی قرار گرفت. سال ۱۹۵۹در شماره چهارم مجله «پیام نوین»، نمونههایی از اشعار عبدالسلام دهاتی، سال ۱۹۶۰ در شمارههای ۱۱-۱۲ همان مجله نمونههای شعر باقی رحیمزاده و امینجان شکوهی و سال ۱۹۷۴ در شماره ۸، حکایت پولاد تالس با نام «لاله» به همراه نمونههایی از اشعار باقی رحیمزاده، امینجان شکوهی، عبدالسلام دهاتی، مؤمن قناعت و لایق شیرعلی چاپ شد. همچنین مجله «سخن» در شماره ۱۱ سال ۱۹۷۱ و شماره ۵ سال ۱۹۷۲ به ترتیب نمونههایی از اشعار مؤمن قناعت و اشعار لایق شیرعلی و موجوده حکیماوا را چاپ کرد.
مجله «آینده» در شمارههای مشترک ۵-۷ سال ۱۹۹۱، نمونه اشعار عبید رجب، سلیمشاه حلیمشاه، گلنظر کیلدی، رحمت نذری، در شمارههای ۷-۱۲ سال ۱۹۹۲ شعرهای لایق شیرعلی، عبید رجب، و در سال ۱۹۹۳ نمونه اشعار مؤمن قناعت، قطبی کرام و کمال نصرالله را در دسترس خوانندگان خود قرار داد.
شمارههای مشترک ۷-۹ سال ۱۹۹۰ مجله «سیمرغ» به طور کامل به معرفی فرهنگ و ادب تاجیک اختصاص دارد. شمارههای ۱-۲ سال ۱۹۹۵ این مجله داستان «یاران با همت» ساتم الوغزاده را چاپ شده است.
همچنین شماره اول مجله «خاوران» (سال ۱۹۹۱) و شماره ۲۱ مجله «کلک» (سال ۱۹۹۱) اقدام به چاپ به ترتیب حکایتی از بهمنیار و شعری از عبید رجب کردند.
مجله «آشنا» در شماره چهارم سال ۱۹۹۲ خود، شعرهایی از میرزا تورسونزاده، در شماره ششم همان سال اشعاری از اسکندر ختلانی و در شماره نهم، شعری از میرزا تورسونزاده و نیز شعری از گلرخسار را در دسترس خوانندگان قرار داد.
شماره هشتم سال ۱۹۹۳ مجله «کیهان فرهنگی» اساساً ویژهنامه فرهنگ تاجیکستان است. مجله «شعر» نیز در شماره اول سال ۱۹۹۳، اشعاری از پیرو سلیمانی، میرزا تورسونزاده، گلنظر، در شماره ششم همان سال شعرهایی از فرزانه و مجله «گلچرخ» در شماره پنجم سال ۱۹۹۲ شعری از عسکر حکیم و مجله «جهان کتاب» در سال ۱۹۹۹ نمونههایی از اشعار شهریه ادهم را منتشر کرد.
روزنامه «جمهوری اسلامی» در۴ ژوئن سال ۱۹۹۸، اشعار دوازده تن از شاعران تاجیک به نامهای گلرخسار، فرزانه، ضیا عبدالله، نظام قاسم، سلیم ختلانی، سیاوش، خیراندیش، محمدعلی عجمی و… را چاپ کرد.
کتاب «خورشیدهای گمشده» که شامل نمونه اشعار یکصد شاعر قرن ۲۰ تاجیکستان است، در سال ۱۹۹۸ به کوشش آقای علیرضا قزوه، شاعر معاصر ایرانی منتشر شد. همچنین طی سالهای اخیر، کتابهایی از استاد صدرالدین عینی، میرزا سراج حکیم، مؤمن قناعت، لایق شیرعلی، گلرخسار صفی، عاشور صفر، عبدالحمید صمداف، گلنظر کیلدی، فرزانه خجندی، مهمان بختی، عسکر حکیم، محمدزمان صالح، رحمت نذری، محمدعلی عجمی و… از طریق انتشارات «الهدی»، «سروش»، «بوعلی»، «بلخ»، «بهآگاه»، «حوزه هنری تهران» و… منتشر شده است.
متقابلاً در تاجیکستان، مجموعه اشعار امام خمینی (ره)، ایرج میرزا، محمدحسین شهریار، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، فرخی یزدی، خلیل سامانی، هوشنگ ابتهاج (سایه)، ژاله اصفهانی، سیاوش کسرایی، نادر نادرپور و در زمینه ادبیات داستانی: گزیده آثار منثور بزرگ علوی، محمد حجازی، مرتضی مشفق کاظمی، پرویز قاضی سعید، خسرو خوارزمی و دیگران و نیز کتابهای دیگر منثور و منظوم از جمله «امواج قارون»، «گل خندان»، «حکایتهای نویسندگان معاصر ایران» (در دو جلد)، «پیوند»، «زنجیر گسسته» و… از طریق انتشارات مختلف تاجیکستان در دسترس خوانندگان تاجیکستانی قرار گرفته است.
همچنین در مطبواعات تاجیکستان مقالات بیش از ۱۵۰ نویسنده، شاعر و محقق ایرانی منتشر شده است. در نشر و ترویج آثار علم و ادب ایران، روزنامههای «معارف و مدنیت»، «آموزگار» (قبلاً «گزیته معلمان»)، «مدنیت تاجیکستان»، «ادبیات و صنعت»، «تاجیکستان شوروی» (قبلاً «تاجیکستان سوویتی»)، «جمهوریت»، «جوانان تاجیکستان» (قبلاً «کومسومول تاجیکستان»)، «سامان»، «پیوند»، «همراز» و مجلههای «ندای شرق»، «فرهنگ»، «ارمغان»، «معرفت»، «ادب»، «مردم گیاه» و… نقشی مهم داشتهاند.
«نمونه ادبیات تاجیک» صدرالدین عینی که در سال ۱۹۲۶ با حروف فارسی در شهر مسکو منتشر شد، نخستین اثر پژوهشی بود که توجه اهل علم و ادب ایران را به خود جلب کرد. سعید نفیسی اولین کسی بود که در مجله «شفق سرخ» (۳ مارس ۱۹۲۸) نقدی دوستانه بر این اثر نوشت.
بعدها و بویژه در سالهای اخیر، ناشران ایرانی اقدام به چاپ کتابهای ادبی، علمی و پژوهشی ادیبان و دانشمندان تاجیک از جمله باباجان غفوراف، عبدالغنی میرزایف، محمدجان شکوری، نصرتالله رجباف، رجب اماناف، محمدالله لطفاللهاف، اعلاخان افصحزاد، مقدمه اشرفی، سلامتشاه نیلابیکاف، جورهبیک نذریاف، روزی احمداف، کمال عینی، ولی صمد، میرزا ملااحمداف، و … نمودند.
همچنین چندین مجموعه مقالات پژوهشگران و ادیبان تاجیکی در مجموعههای «تاجیکان در مسیر تاریخ»، «مقالات مجمع بزرگداشت کمال خجندی»، «دیدار آشنا»، «رهآورد»، نامه آل سامان» و … در ایران چاپ شده است.
افزون بر اینها، بسیاری از مقالات علمی و ادبی عالمان تاجیک نظیر صدرالدین عینی، باباجان غفوراف، محمد عاصمی، صالح رجباف، محمدجان شکوری، رحیم مسلمانیان، میرزا ملااحمداف، اعلاخان افصحزاد، کمال عینی، احرار مختار، رسول هادیزاده، یوسفشاه یعقوبشاه، خدایی شریفاف، اسرار رحماناف، اکبر تورسونزاده، عبدالنبی ستارزاده، عبدالقادر منیازاف، شرافالدین رستماف، عبداللهجان اسحاقاف، روشن رحمانی، عسکرعلی رجبزاده، روزی احمداف، نظام نورجاناف، پروانه جمشیداف، عبدالمنان نصرالدین، ولی صمد، سعدالله اسدالله، صفر عبدالله، دلافروز اکرامی، لاریسا دادخدایوا، محمدجان محمدخواجه، عبدالخالق نبیاف، ابوبکر ظهورالدین، عمر صفراف، عالمجان خواجه مراداف، عظیم بیضایف، عثمان نظیر، عبدالحی کاملی، ناصر سلیم، صلاحالدین فتحالله، میرزا شکورزاده، امریزدان علیمرداناف، فاتح عبدالله، سیفالدین میرزازاده، سید برهانالدین بزرگمهر، نورمحمد سیدزاده، لقمان بایمتاف، معروف رجبی و دیگران، در نشریهها و مجلات گوناگون علمی و فرهنگی ایران، نظیر «سخن»، «پیام نو»، «پیام نوین»، «یغما»، «خوشه»، «آینده»، «سیمرغ»، «کیهان فرهنگی»، «آشنا»، «مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز»، «ایرانشناخت»، «آریانا»، «خاوران»، «مطالعات ایرانی»، «گلچرخ»، «شعر»، «کلک»، «آدینه»، «دنیای سخن»، «نامه فرهنگ»، «مطالعات تاریخی»، «ادبستان»، «نشر دانش»، «نامه پارسی»، «ترجمان وحی»، «بخارا»، «قرار»، «خراسانشناسی» و … چاپ و منتشر شده است.
در تاجیکستان نیز آثار ادبی و علمی دانشمندان ایرانی از طریق انتشارات این کشور چاپ شده است که از جمله میتوان به کتابهایی مانند «جستجو در تصوف ایران» عبدالحسین زرینکوب، «فلسفه از آغاز تاریخ» محمد رشاد، «فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی» غلامعلی حداد عادل، «چشمانداز شعر امروز تاجیک» علیاصغر شعردوست، «فنون و صنایع ادبی» تقی واحدیان کامیار، «ایران در عهد سامانیان» جواد هروی و … و همچنین چاپ آثار علمی، ادبی و تحقیقاتی اندیشهمندانی نظیر محمدتقی بهار، سعید نفیسی، علی شریعتی، محمدرضا شفیعی کدکنی، پرتو علوی، پرویز ناتل خانلری، جلال متینی، حسین رزمجو، جلالالدین کزازی، رضا براهنی، خسرو فرشیدورد، غلامرضا ستوده، لطفعلی صورتگر، علی دستغیب، احمد شاملو، محمدرضا باطنی، فریدون جنیدی، احسان طبری، بزرگ علوی، فاطمه سیاح، ناصر مکارم شیرازی، مرتضی مطهری، محمود دولتآبادی، ژاله آموزگار، مهدی رستگار، حسین امید، ذبیحالله صفا، محمدعلی اسلامی ندوشن، صادق هدایت، علی دشتی و دیگران که شمارشان بیش از یکصد نفر است، اشاره نمود.
روابط هنری
روابط هنری دو کشور همفرهنگ و همزبان تاجیکستان و ایران، در رشتههای موسیقی، تئاتر و سینما عمدتاً بر اساس برگزاری جشنوارهها و سفرهای گروهی و فردی هنرمندان به کشورهای همدیگر و مکاتبات میان آنها صورت میگیرد.
نخستین آشنایی ایرانیان با هنرمندان تاجیک به حدود چهل و هفت سال پیش بازمیگردد. در ماه دسامبر سال ۱۹۵۷ یک گروه ۳۱ نفره از هنرپیشههای تاجیک از قبیل تحفه فاضلاوا، شایسته ملاجاناوا، برنا احمداوا، سَرَف کریماوا، زهره کریماوا، مسلمه باقییوا، فاطمه کوییناوا، عبدالسلام رحیماف و دیگران به سرپرستی مهربان نظراف معاون وزیر فرهنگ وقت، در شهر تهران هنرنمایی کردند.
گروه هنری «لاله» از تاجیکستان در ماه آگوست سال ۱۹۷۲ در ششمین جشنواره بینالمللی هنر شیراز شرکت کرد.
تابستان سال ۱۹۷۳ هنرمندان تئاتر اپرا و بالت صدرالدین عینی تاجیکستان، شامل ملکه صابراوا و مظفر برهاناف در صحنه تئاتر اپرا و بالت شهر تهران هنرنمایی کردند. در این سفر، باله «رقاصه» از جانب آنها شش بار به نمایش درآمد.
استاد محمدرضا شجریان با همراهی رضا قاسمی، محمود خلج، تبریززاده، همچنین گروه موسیقی سنتی «مولانا» شامل جلیل عندلیبی، علیرضا افتخاری، بهنام وادانی، هادی منتظری، منصور یونسی سینکی، عباس میاندهی، محمدعلی کیانینژاد، محمدفرهاد عندلیبی، اردشیر فهیمی و میر طاووسی، ماه آوریل سال ۱۹۹۰ در جشن ۱۴۰۰ سالگی باربد مروزی در تاجیکستان هنرنمایی کردند.
ماه فوریه سال ۱۹۹۲ در هفتمین جشنواره موسیقی «دهه فجر» گروه هنری آدینه هاشم و گروه هنری «فلک» به سرپرستی دولتمند خالاف شرکت و هنرنمایی کردند. ابوالقاسم خوشرو لحظههای هنرنمایی آدینه هاشم را در شهر تهران یادآور شده، چنین میگوید: «هیچ وقت از خاطرم محو نمیشود آن روزی که یکی از هنرمندان شما (استاد آدینه هاشم) برنامه اجرا میکرد و یکی از بزرگترین هنرمندان کشور ما (استاد شجریان) اشک میریخت. این یک لحظه تاریخی برای ملت ما بود».
در ماه آگوست سال ۱۹۹۲ گروهی از هنرمندان تاجیک شامل ظفر ناظم، حکیم محمود، معروفخواجه بهادر، دانه بهرام و غیره به ایران سفر هنری داشتند.
سال ۱۹۹۷ در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران یک گروه هشتنفری از هنرمندان تاجیک شرکت و هنرنمایی کردند. ماه دسامبر همان سال، هنرمندان فلارمونی دولتی تاجیکستان مرکب از ظفر ناظماف، ب. عمراف، ا. محموداوا،م. گلاف و… هنر خویش را پیشکش دوستداران ساز و آواز ایرانی نمودند.
ماه نوامبر سال ۱۹۹۷ یک گروه دوازده نفری اهل ساز و آواز ایرانی، میهمان دوستداران و علاقهمندان موسیقی در شهر دوشنبه بودند.
در رابطه با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران ماه فوریه سال ۱۹۹۸ یک گروه پانزده نفری هنرمند تاجیک مرکب از گروه «ششمقام» صدا و سیمای تاجیکستان به رهبری الماس عبدالله و گروه «باربد» به رهبری سنگینمراد قربان، همچنین طالب شهیدی، مستانه اٍرگشاوا، سعادت عمراوا و شاهده هاشماوا به ایران سفر و هنرنمایی کردند. در جشنواره بینالمللی موسیقی «دهه فجر»، که ماه فوریه سال ۱۹۹۹ در شهر تهران برگزار گردید، گروه هنری «فلک» به رهبری دولتمند خالاف شرکت نمود.
بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ میلادی، گروه هنری «سامان» به دعوت مرکز موسیقی جمهوری اسلامی ایران به ریاست قربانعلی رحماناف دو با به ایران سفر کرده و برنامه اجرا نمود.
ماه فوریه سال ۱۹۹۹ گروه هنری «فردوس» شهر تهران در قالب محمد افتخاری، فاروق کسمایی، الهام فیضالدین، سهیل امینزاده، نگار بوبان، بهروز شریعتی با اجرای ساز و تصنیفهای سنتی، خاطر دوستداران هنر موسیقی پایتخت تاجیکستان را شاد نمودند. در روزهای جشن نوروز سال ۲۰۰۱ گروه هنری «ساقیا» از ایران، در شهرهای کولاب، قرغانتپه و دوشنبه هنرنمایی کردند.
تئاتر عروسکی تاجیکستان در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ در جشنواره بینالمللی تئاترهای عروسکی که همه ساله در ماه سپتامبر در شهر تهران برگزار میگردد، هنرنمایی کرده، اثر نریمان بقازاده «حسنک اَلفَسَنَک» را به کارگردانی مظفر جواداف تقدیم تماشاچیان نمود.
سال ۱۹۹۲ گروه تئاتر «اهارون» تاجیکستان، در جشنواره بینالمللی تئاتر «دهه فجر»، نمایشنامه «یوسف گمگشته..» را به کارگردانی فرخ قاسماف به نمایش گذاشت که موفق به دریافت جایزه «نشان طلا» ی جشنواره گردید. گروه مزبور ماه دسامبر سال ۱۹۹۴ بار دوم به جمهوری اسلامی ایران سفر نموده، در طول ده روز نمایشنامههای «یوسف گمگشته»… و «اسفندیار» را به نمایش گذاشت.
در روزهای جشن نوروز سال ۱۹۹۳ گروه تئاتر «پیام دوستی» ایران که به تاجیکستان سفر نمود، نمایشنامه «چلهنشین» اثر مسعود سمیعی را به کارگردانی مصطفی عبداللهی پیشکش تماشاگران تاجیک کرد.
ماه سپتامبر سال ۱۹۹۴، در ایام جشن هزاره «شاهنامه» فردوسی، تئاتر «اندیشه» از ایران نمایشنامه «اسفندیار» اثر علی چراغی به کارگردانی حسین فراهی را در تالار لاهوتی شهر دوشنبه تقدیم هنردوستان کرد.
سال ۱۹۹۹ تئاتر لاهوتی تاجیکستان در هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر «دهه فجر» نمایشنامه «بهرام چوبینه» را به کارگردانی تورهخان احمدخاناف به تماشاچیان ایرانی پیشکش نمود.
سالهای ۱۹۹۹ و۲۰۰۰ تئاتر «اهارون» دو سفر به ایران داشت و در جشنواره بینالمللی تئاتر ایرانزمین که در شهر اهواز در استان خوزستان برگزار گردید، با نمایشنامههای «مرگ یزدگرد»، «شیخ صنعان» و «دجّال» شرکت کرد با استقبال خوب تماشاگران روبرو گردید.
سال ۲۰۰۱ میلادی، تئاتر دولتی شهر کولاب با نمایشنامه «میر کبیر» اثر محمد غائب در سومین جشنواره بینالمللی تئاتر «ایرانزمین» شرکت نمود.
نخستین آشنایی تاجیکان با سینمای ایران، در سال ۱۹۷۲ بود. پس از پایان جشنواره دوم بینالمللی سینمایی کشورهای آسیا و افریقا در شهر تاشکند ازبکستان، فیلم ایرانی «ببر مازندران» که در جشنواره مزبور به نمایش درآمده بود، در سینماهای شهر دوشنبه به زبان فارسی و ترجمه همزمان روسی نمایش داده شد که مورد پسند بینندگان واقع گردید.
در نخستین جشنواره بینالمللی سینمای تهران که از ۱۶ تا ۲۶ آوریل سال ۱۹۷۲ در ایران برگزار گردید، هیئتی از اتحاد شوروی سابق نیز شرکت داشت که ادیب تاجیک مسعود ملاجاناف از اعضای این هیئت بود. وی پس از بازگشت، تأثرات خویش از این جشنواره و عموماً سفر به ایران را در قالب مقالهای با نام «غزال بالدار تهران» در شماره دوازدهم سال ۱۹۷۲ مجله «صدای شرق» چاپ کرد که در آن تاریخ مختصر سینمای ایران برای تاجیکان معرفی شد.
از ۲۶ نوامبر تا ۶ دسامبر سال ۱۹۹۰ جشنواره فیلمهای ایرانی در شهر دوشنبه برگزار شد. در این جشنواره که گروهی از هنرمندان و کارشناسان سینمای ایران از جمله علیرضا رئیسیان، فاطمه معتمد آریا، یدالله صمدی، فخرالدین انوار، پروانه معصومی، فرهاد صبا، مهندس احمدی شرکت داشتند، طی ۱۰ روز در سینماهای پایتخت تاجیکستان، ۲۰ فیلم جدید ایرانی به نامهای «کمالالملک»، «اجارهنشینها»، «جادههای سرد»، «دستفروش»، «خانه دوست کجاست؟»، «گزارش یک قتل»، «پرواز در شب»، «شیر سنگی»، «خارج از محدوده»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «کشتی آنجلیکا»، «بایسیکلران»، «در مسیر تندباد»، «نار و نی»، «ای ایران». «مادر»، «مهاجر»، «هامون»، «ریحانه» و «سبلان» به نمایش گذاشته شد. درآمد حاصل از نمایش این فیلمها به حساب بنیاد ساخت مجسمه حکیم ابوالقاسم فردوسی در میدان آزادی شهر دوشنبه واریز شد.
ماه سپتامبر سال ۱۹۹۱ جشنواره بینالمللی فیلم «همسایهها»در شهر دوشنبه برگزار گردید. در ماه می سال ۱۹۹۳ در شهر دوشنبه هفته فیلمهای ایرانی برپا گردید که در آن ۷ فیلم بلند «شاید وقتی دیگر»، «سایه خیال»، «طلسم»، «افق»، «دخترم سحر»، «کانی مانگا» و «باشو غریبه کوچک» روی پرده نمایش رفتند.
طی چند سال اخیر جمهوری اسلامی ایران تعدادی فیلم و سریال از جمله «بوعلی سینا» (۹ قسمت)، «سلطان و شبان» (۱۲ قسمت)، «گلهای داودی»، «پدربزرگ»، «پدرسالار» (۱۳ قسمت) و غیره به تاجیکستان اهدا نمود که از طریق تلویزیون سراسری تاجیکستان به نمایش گذاشته شدند.
در ایران نیز چند فیلم تولید «تاجیکفیلم»، از جمله فیلمهای ساختهشده بر اساس «شاهنامه» ابوالقاسم فردوسی به نمایش درآمدند.
یکی از معروفترین کارگردانهای سینمای ایران محسن مخملباف، ماه ژانویه سال ۱۹۹۸ بخش عمدهای از فیلم «سکوت» را در تاجیکستان تهیه نمود که در آن چند تن از تاجیکان نیز نقش آفریدهاند.
سال ۱۹۹۷ گلاندام محبتاوا سردبیر «تاجیک فیلم» در سمینار «حضور زن در سینمای معاصر» در شهر تهران شرکت نمود.
ماه می سال ۱۹۹۸ یک گروه ۷ نفری فیلمبردار ایرانی میهمان تاجیکستان بودند که از اماکن تاریخی و فرهنگی فیلم و گزارش تهیه نمودند.
تمام این سفرهای هنری و دید و بازدیدهای هنرمندان دو کشور، نقش مثبت و مهمی در گسترش دوستی و همکاری تاجیکستان و ایران داشته است.
خوشتر ز کتاب . . .
در ماه ژوئن سال ۱۹۹۰، سمپوزیوم بینالمللی «کتاب و احیای تمدن شرق: دیروز و امروز» در شهر دوشنبه برگزار شد که هیئتی از کتابخانه ملی ایران، از جمله رئیس و معاون این کتابخانه نیز شرکت داشتند. میهمانان ایرانی شرکت کننده در این سمپوزیوم، تعداد ۲۰۰۰ جلد کتاب به کتابخانههای ملی، پژوهشگاه شرقشناسی و بنیاد فارسی – تاجیکی کشور تاجیکستان اهدا کردند.
در ماه اکتبر سال ۱۹۹۰، یک هیئت فرهنگی از ایران به ریاست مهدی فیروزان به دعوت بنیاد فرهنگ تاجیکستان وارد این کشور شدند که منجر به عقد تفاهمنامههایی برای افتتاح فروشگاههای کتاب در تاجیکستان گردید.
در ماه نوامبر سال ۱۹۹۰، نمایشگاه کتاب و نقاشیهای کودکان ایرانی در شهر دوشنبه برپا گردید که در آن کتابها و نقاشیهای کودکان ۵ تا ۱۴ ساله ایرانی به نمایش گذاشته شد. در همان ماه، نمایشگاهی از صنایع دستی و مینیاتورهای ایرانی در شهر دوشنبه برپا شد که به همین مناسبت هیئت بلندپایه فرهنگی به تاجیکستان سفر نمود.
به دعوت کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، در ماه دسامبر سال ۱۹۹۱، گروهی از فرهنگیان تاجیکستانی شامل لایق شیرعلی، جورهبیک نذری، میرزا ملااحمد، رجبمد امیراف، عبدالرحیم زاده، صاحبنظر غایبنظراف، صفر سلیمانی و عبداللهجان یوسفاف برای آشنایی با فعالیت کتابخانههای ایران وارد این کشور شدند.
در ماه فوریه سال ۱۹۹۲، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ماه مارس همان سال به مناسبت جشن نوروز، نمایشگاه کتابهای ایرانی در شهر دوشنبه برپا شد.
از سال ۱۹۹۲ تا به امروز، هر ساله و به مناسبت برپایی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، هر ساله گروهی از فرهیختگان و اندیشهمندان تاجیک در این نمایشگاه شرکت میکنند.
ماه آگوست سال ۱۹۹۲ فروشگاه کتاب انتشارات بینالمللی الهدی در شهر دوشنبه افتتاح گردید که در عرصه حیات فرهنگی تاجیکستان، رویداد مهمی به شمار میرود.
در چهاردهمین جشنواره بینالمللی «کتاب سال» جمهوری اسلامی ایران در سال۱۹۹۶ رمان «فردوسی» ساتم الغزاده عنوان «کتاب سال» را از آن خود نمود. در سال ۱۹۹۸ نیز کتاب «چشمانداز شعر امروز تاجیک» علیاصغر شعردوست از سوی وزارت فرهنگ تاجیکستان، به عنوان بهترین کتاب سال ۱۹۹۸ برگزیده شد.
کارهای مشترک
ایران و تاجیکستان در طی این چند سال اخیر، یک سلسله کارهای مشترک فرهنگی انجام دادهاند که در حوزه مناسبات فرهنگی دو کشور دارای ارزش و بهای بسیار است. از مهمترین کارهای انجام شده این سالها، برگزاری جشنهای ۱۰۰۰ سالگی تألیف شاهنامه بیزوال حکیم ابوالقاسم فردوسی، ۶۸۰ سالگی میر سیدعلی همدانی، ۶۷۵ سالگی کمال خجندی و ۱۱۰۰ سالگی دولتداری سامانیان در تاجیکستان و ایران میباشد.
سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان، نقش بسزایی در ارتقا و رشد روابط فرهنگی دو کشور داشته است. به اهتمام این سفارت، کتابخانههایی در شهرهای دوشنبه، خجند، کولاب، خاروغ، کانی بادام، پنجکنت و استروشن (اوراتپه) و اتاقهای ایران در دانشکده ادبیات دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان و دانشگاه دولتی خجند تأسیس یافت.
دانشگاه دولتی خجند
همچنین به اهتمام سفارت ج.ا. ایران آرامگاههای رودکی سمرقندی در شهر پنجکنت، میرسید علی همدانی در شهر کولاب و نیز شماری از مساجد در دیگر نواحی تاجیکستان بازسازی و مرمت شد.
از جمله اقدامات مهم دیگر این سفارت در تاجیکستان به شرح زیر است:
– برگزاری سمینار بینالمللی علمی «دولت و تمدن سامانیان» در شهر دوشنبه.
– مجمع علمی «تمدن، تاریخ و فرهنگ سامانیان» در شهر مشهد به مناسبت ۱۱۰۰ سالگی دولت سامانیان با همکاری بنیاد فرهنگ تاجیکستان.
– چاپ کتاب نفیس «سامانیان و احیای تمدن فارسی تاجیکی» در دو جلد با حروف کریل و فارسی.
– نشر مجله «ارمغان» با همکاری بنیاد فرهنگ تاجیکستان به خط کریل.
مراکز ایرانشناسی
تحقیقات ایرانشناسی در تاجیکستان جنبه خودشناسی دارد. بخش خاورشناسی فرهنگستان علوم تاجیکستان دارای انستیتوی متون فارسی، تاریخ ادبیات کلاسیک ایران و افغانستان در دوران معاصر و بخش نسخههای خطی است. رشتههای ادبیات کلاسیک، زبانشناسی فارسی، ادبیات کلاسیکی فارسی، علوم فلسفه ایران، تاریخ ایران، تاریخ و علوم ایران و زبانشناسی ایرانی نیز در این انستیتو وجود دارد.
در انستیتو زبان و ادبیات رودکی بخش تاریخ و باستانشناسی و مردمشناسی احمد دانش مورخ و نویسنده برجسته بخارایی فارسیزبان قرن ۱۹م. وجود دارد. بخشهای باستانشناسی، هنرشناسی، مردمشناسی، تاریخ باستان، تاریخ قرون وسطی و بخش اسناد تاریخی این انستیتو تماماً با تاریخ و هنر ایران ارتباط دارد.
زبان فارسی
پیشینه زبان فارسی
چنانکه در کتیبه داریوش هخامنشی در بیستون منعکس است، به ماوراءالنهر و خوارزم و همچنین پارت (خراسان)، باختر و سغد اشاره شده است که بخشی از قلمرو هخامنشیان و از متصرفات داریوش بوده است. خراسان به چهار بخش تقسیم میشد که ماوراءالنهر یا ورارود یکی از این بخشها محسوب میشد.
آسیای مرکزی همواره مهد تمدن و زبانها و گویشهای ایرانی و دارای تمدنی کهن و فرهنگی اصیل بوده است.
در قرن سوم هجری پشتیبانی سامانیان از شاعران و ادیبان و دانشمندان و ترجمه متون غیرفارسی به فارسی به خصوص از زبان عربی که پس از گسترش دین مبین اسلام در ماورهءالنهر این دین و زبان فارسی را به عوامل وحدت فرهنگی ساکنین این خطه مبدل کرده بود، زبان فارسی را زبان دین و دانش و سیاست گردانید و شهرهای بخارا، سمرقند، خوارزم، خجند، بدخشان، فرغانه، چاچ، فاراب، قبادیان، خیوه، مرو، نسا و ابیورد به مراکز علمی، فرهنگی و ادبی و تلاقی افکار دانشمندان اسلامی و اشاعه علم و دانش تبدیل گردید که بخارا مهد آن بود.
زبان فارسی که در ماوراءالنهر «پارسی»، «دری» و «پارسی دری» خوانده میشود به تدریج جانشین زبانها و لهجههای بومی گردید.
در زمان صفویان تیرگی روابط با شیبانیان موجب جدائی فرهنگی و سیاسی ایران با مارواءالنهر و در نتیجه تفاوت و زوال ادبیات فارسی گردید.
آشوبها موجب افزایش مهاجرت ادبا از خراسان به مارواءالنهر و یا از ماوراءالنهر به شبهقاره هند گردید. نظیر کمالالدین علی بنائی، بدرالدین هلالی جغتائی و زینالدین واصفی از خراسان به شهرهای بخارا و سمرقند. بنائی شاعر، نویسنده و موسیقیدان در سال ۱۴۹۵م. از هرات به سمرقند هجرت کرد و در قتل عام مردم قرشی به سال ۱۵۱۲م. کشته شد. هلالی که متولد استرآباد بود، در سال ۹۳۶ هجری به علت شعری منتقدانه از عبیداللهخان ازبک کشته شد. واصفی در هرات به دنیا آمد و در مدرسه میرزا الغبیک در بخارا مقیم بود و در همان شهر درگذشت.
در اواخر قرن ۱۰ هجری روابط فرهنگی و ادبی ماوراءالنهر با شبه قاره برقرار شد و بسیاری از شعرای مارواءالنهر به شبه قاره مهاجرت کردند. سبک هندی در شعر شعرای ماوراءالنهر رایج شد و در قرن ۱۲ هجری به صورت بیدل گرایی درآمد.
در این دوران هرات از مرکزیت فرهنگی افتاده و مدارس تدریس علوم اسلامی میر عرب در بخارا و کوکلتاش در تاشکند تأسیس شد.
دوران شیبانیان، اشترخانیان و اوایل دوره منغیتیان را می توان دوران رکود، پژمردگی و زوال ادبیات دانست. در این زمان بود که روسیه تصرفات خود بر ماوراءالنهر و خوارزم را آغاز کرد. در سال ۱۸۵۵م. حمله به چیمکنت، در سال ۱۸۶۵م. تصرف تاشکند، در سال ۱۸۶۸م. با تصرف برخی از اراضی امارت بخارا، در سال ۱۸۷۳م. تصرف خاننشین خیوه، در سال ۱۸۷۵م. تصرف خاننشین خوقند، سالهای ۱۸۸۴-۱۸۸۳م. تصرف نواحی ترکمننشین و در سال ۱۹۰۰م. با تصرف بخش شرقی پامیر تمام منطقه تحت کنترل روسیه درآمد.
دوران معاصر زبان فارسی
زبان درسی مدارس تاجیکستان تا سطح دانشگاه زبان فارسی است. اگرچه الفبای این زبان در حال حاضر سریلیک است. از سال ۱۹۸۹م. در چند مدرسه تاجیکستان زبان فارسی معمول در ایران تدریس میشد.
در جمهوری تاجیکستان در سال ۲۰۰۲م. ۲۹ مرکز آموزش عالی از قبیل دانشگاه، دانشکده و آموزشکده فعالیت داشت. از این مراکز، تعداد ده مرکز متعلق به وزارت معارف است.
تدریس رشتههای زبان فارسی تاجیکی و تربیت معلم زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان، دانشگاه تربیت معلم شهر دوشنبه، دانشگاه دولتی ملی شهر خجند، دانشگاه دولتی شهر خاروغ، دانشگاه دولتی تربیت معلم شهر کولاب، دانشگاه دولتی شهر قورغانتپه، دانشکدههای فیلولوژی و زبان و ادبیات تاجیک صورت میپذیرد. در دانشگاه دولتی تاجیکستان آموزش ویژه زبان و ادبیات فارسی (فارسی کنونی) ارائه میشود.
دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان در تاریخ ۱ سپتامبر سال ۱۹۴۸م. در شهر دوشنبه با نام دانشگاه دولتی تاجیکستان تأسیس شد. از سال ۱۹۵۶م. زبان و ادبیات فارسی در کرسی خاصی تدریس میگردید. مواد درسی این کرسی شامل زبانهای باستانی ایران، زبان فارسی معاصر، ادبیات فارسی، تاریخ ایران، جغرافیای مختصر ایران، دروس کرسیهای زبان و ادبیات تاجیک و زبان عربی در ادبیات ملل شرق که با دروس کرسی زبان فارسی ارتباط دارد. سال ۱۹۷۰م. با تأسیس دانشکده زبانهای شرق، کرسی زبان و ادبیات ایران نیز تأسیس شد.
در مجموع در شعب فارسی مراکز علمی تاجیکستان سالانه حدود ۵۰ دانشجو در مقطع لیسانس و فوقلیسانس تحصیل نموده و ۱۲ استاد کرسی زبان و ادبیات فارسی کار تدریس را بر عهده دارند.
در اکثر دانشگاههای دولتی خط فارسی با نام های متن کلاسیکی و خط نیاکان در حجم ۳۶ ساعت به طور اجباری تدریس میشود. در دانشکده آزاد اسماعیل سامانی واقع در شهر دوشنبه خط نیاکان در حجم ۱۸۰ ساعت در چهار ترم تدریس میشود.
طبق دستور وزارت معارف جمهوری تاجیکستان خط نیاکان از کلاس سوم تا کلاس نهم هفتهای ۲ الی ۳ ساعت تدریس میشود. اما به علت کمبود معلم زبان فارسی در برخی از مکاتب این درس تدریس نمیشود.
از مهمترین مراکز مطالعات زبان فارسی در تاجیکستان انستیتو زبان و ادبیات رودکی است که دارای پنج بخش ادبیات کلاسیک، لغتشناسی، ادبیات عامیانه، ادبیات نوین تاجیک و فولکلورشناسی میباشد.
سینمای ایران
اولین فیلمهای ایرانی که در جشنواره فیلمهای کشورهای آسیایی و آفریقایی در سال ۱۳۵۱ در شوروی به نمایش گذاشته شد فیلم «در امتداد شب» و «ببر مازندران» بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در خارج این تصور بود که عمر سینمای ایران به سر رسیده و دیگر از فیلمهای ایرانی خبری نخواهد بود. اما نمایش فیلم «عروس» بهروز افخمی از شبکه سراسری تلویزیون تاجیکستان در سال ۱۹۹۱ نخستین گام سینمای پس از انقلاب ایران به تاجیکستان و انفجاری در افکار عمومی این کشور در ارتباط با سینمای ایران بود و این تصور را از هم پاشید و تصور تازه از ایران و زندگی ایرانی به بیننده تاجیک ارائه کرد. در پی آن فیلمهای «ناصرالدینشاه آکتور سینما»، «کانیمانگا»، «ریحان»ه و… در جشنواره فیلمهای ایرانی سال ۱۹۹۱ در تاجیکستان به نمایش در آمدند.
با شروع جنگ داخلی در تاجیکستان پخش فیلمهای ایران در این کشور با وقفه مواجه شد. تا اینکه در اواخر سال ۱۹۹۷ بیش از سی اثر فیلمسازان ایرانی از جمله طلسم، شاید وقتی دیگر، باشو غریبه کوچک، سایه خیال، دخترم سحر، پرنده آهنین، بادکنک سفید، نرگس، ریحانه، چهره، میخواهم زنده بمانم، افق، پرده آخر، رؤیای نیمه شب، تابستان شقایق، پاکباخته، راز گل شببو، زرده قناری، همسر، در مسیر تندباد و… را به نمایش گذارد که مورد استقبال فوقالعاده بینندگان تاجیک قرار گرفتند.
روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران
علیرغم توافقات آشکار ایدئولوژیکی بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم لائیک تازه استقلال یافته تاجیکستان، دولت نبیاف روابط را با ایران بسیار فعال کرد. در سال ۱۹۹۲ میلادی وقتی دولت نبیاف به خطر افتاد، او در سخنرانیهایش مرتب به وابستگیهای فرهنگی و مذهبی بین دو کشور ایران و تاجیکستان اشاره میکرد. متعاقباً او از رئیس جمهور وقت ایران آقای علیاکبر رفسنجانی مستقیماً درخواست کمک کرد.
چهرههای سرشناس حرکت احیاء اسلام در تاجیکستان الگوی خود را جمهوری اسلامی ایران قرار داده بودند لیکن تاجیکستان با ایران به دلیل فرق عمدهای که در رهبری یکپارچه در مذهب شیعه با رهبری اهل سنّت وجود داشت و ساختار اجتماعی تاجیکستان و ایران از نظر پشتوانه مردمی بسیار با هم متفاوت بود.
در اواخر سال ۱۹۹۲ میلادی ایران بارها جهت پادرمیانی در جنگ داخلی تاجیکستان تلاش کرد و با ارسال مواد غذایی و ایجاد اردوگاه پناهندگان در تاجیکستان همواره از مردم این کشور پشتیبانی میکرد.
پس از جنگ داخلی رابطه بین دولت ایران و دولت جدید در دوشنبه شاهد تلاش برای رسیدن به یک توافق موقت تا حل اختلافات و توسعه دورهای روابط بود.
ایران و روسیه جهت پادرمیانی برای عقد یک قرارداد صلح بین دولت دوشنبه و مخالفین اقدام کردند. در ژوئیه سال ۱۹۹۵ دوشنبه سفارت خود را در تهران تاسیس کرد که از جمله سفارتخانههای تاجیکستان بود که صرفاً در چند کشور غیر از جمهوریهای شوروی سابق به آن اقدام کرده بود.
روابط اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران
در اوایل سال ۱۹۹۰ ایران همکاری اقتصادی خود را با تاجیکستان آغاز کرد. اولین شرکت خارجی که در تاجیکستان ثبت شد یک شرکت ایرانی بود. در سال ۱۹۹۲ قرارداد همکاری اقتصادی بانکی و حمل و نقل و جهانگردی بین شرکت «تاجران» در تجارت دو طرفه عقد گردید.
در اکتبر ۱۹۹۲ ایران تمایل خود را به خرید یک میلیون تن پنبه و ۴۰۰ هزار تن آلومینیم اعلام داشت.
در سال ۱۹۹۴ ایران موافقت کرد که هزینه واردات گاز طبیعی تاجیکستان از ازبکستان را در مقابل واردات پنبه از تاجیکستان بپردازند. تاجیکستان درخواست خرید سوخت از ایران را نیز داشته است.
فهرست منابع و مآخذ
- شناسنامه فرهنگی تاجیکستان، تالیف سید محمود رضا مرندی، مسئول سابق نمایندگی فرهنگی ج.ا.ایران در تاجیکستان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، اسفند ماه ۱۳۸۰٫
- آسیای میانه و قزاقستان، ترجمه و تألیف ابوالفضل عشقی و هادی قنبرزاده، نشر نیکا ۱۳۷۴٫
- ادبیات فارسی در تاجیکستان، یرژی بچکا، ترجمه محمود عبادیان و سعید عبانژاد هجراندوست، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۲٫
- تاجیکان (جلد ۱ و ۲)، باباجان غفوراف، مؤسسه انتشاراتی عرفان، شهر دوشنبه ۱۳۷۷٫
- تاجیکان در مسیر تارخ، میرزا شکورزاده، انتشارات بینالمللی الهدی ۱۳۷۳٫
- تاریخ تمدّن آسیای مرکزی (بخش اوّل از جلد اوّل)، ترجمه صادق ملک شهمیرزادی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی یونسکو، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۷۴٫
- جایگاه ایران در آسیای مرکزی، مهدی سنایی (نهاوندی)، انتشارات بینالمللی الهدی، ۱۳۷۶٫
- روابط فرهنگی ایران و آسیا، مرکز مطالعات ایرانی و بینالمللی، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، چاپ آوام ۱۳۷۷٫
- فارسی ایران و تاجیکستان، ایران کلباسی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، انتشارات وزارت امورخارجه، ۱۳۷۴٫
- فرهنگ مصادر زبانها و گویشهای ایرانی تاجیکستان (جلد اوّل)، گروه تحقیق پژوهشگاه، پژوهشگاه فرهنگ فارسی – تاجیکی، ۱۳۷۶٫
- فصلنامه فرهنگ و دیپلماسی، اسماعیل علوی، سال اول، شماره۱٫
- کتاب سبز تاجیکستان، عباس ملکی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۷۴٫
- نگاهی یه ایرانشناسی و ایرانشناسان کشورهای مشترکالمنافع و قفقاز، الهامه مفتاح- دکتر وهّاب ولی، انتشارات بینالمللی الهدی، ۱۳۷۲٫
- زبان و ادب فارسی در تاجیکستان، مهراب اکبریان، بروشور شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی.
- انکارتا ۲۰۰۱م.
- پایگاههای اینترنتی.
- گزارشات رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان.
- گزارشات وزارت امور خارجه.